خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود - نسخه قابل چاپ +- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir) +-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107) +--- انجمن: سرگرمی ها، دردودل ها و سلامتی یک میلیاردر (/forumdisplay.php?fid=50) +---- انجمن: متن و مطالب جالب (/forumdisplay.php?fid=62) +---- موضوع: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود (/showthread.php?tid=8422) |
خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود - alireza091111 - 05-19-2013 11:22 PM سلام دوستان در این تایپیک میخوام خاطرات یک نوجوان رو بگم که در نوجوانی به فکر استقلال مالی و میلیاردر شدن بود لطفا نظراتتون رو درباره ایده هاش بگید. RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود - alireza091111 - 05-21-2013 01:07 PM سلام دوستان امروز میخوام اولین ایده این نوجوان خلاق رو براتون بگم.ولی به ایده هاش نخندینا چون تو اون برهه زمانی همینا به ذهنش میرسید.به زبان محاوره ای براتون نوشتم ایراد داشت ببخشید. نظر یادتون نره... ایده اول پس از چند روز بازسازی خونه پسر تو حیاط میچرخید و به این فکر میکرد که با ضایعات باقی مونده از بازسازی خونه که یه گوشه از حیاط بود چیکار میتونه انجام بده همینطوری راه میرفت و فکرمیکرد یه توپ پنچرم تو حیاط افتاده بود یه ضربه به اون توپ زد و بازم فکر کرد که یه دفعه یه فکری به ذهنش رسید. دید گوشه حیاط ماسه هست از نوع خیلی ریزش دید تو خونم تعداد زیادی جای نوشابه های پلاستیکی که استفاده نمیشد هست شروع کرد جای نوشابه های 1.5 لیتری رو با ماسه پر کرد و در اونا رو بست اول از اونا به عنوان دمبل یا این چیزای قدیمی که تو زورخونه ها ازش استفاده میکنن استفاده کرد و ورزش کرد، بعد یه مدت فکر کرد با خودش گفت، ((کاش میشد از اینا یه جوری پول در بیارم)) بازم فکر کرد و تو حیاطشون قدم زد. یه دفعه یه جرقه تو ذهنش زده شد نگاهی به توپ پنچر انداخت و شروع کرد به فکر و تصمیم خودشو گرفت. یه سوراخ کوچیک رو توپ ایجاد کرد و شروع کرد به پر کردن اون توپ با ماسه ها، این کار خیلی زمان برد و این نشانه از پشتکار پسربود وپسر باهر زحمتی بود اون رو پر از ماسه کرد و سوراخ اون رو بست طوری که هیچ ماسه ای از اون توپ بیرون نریزه. بعد تعدادی بیشتر ازجای نوشابه هارو با شن پر کرد وتو پارکینگشون که زمین نسبتا صافی داشت اونارو برد و چید. سپس اون توپ پر از ماسه را سمت جای نوشابه ها پرتاب کرد.و بازی شبیه بلینگ به وجود آورد.بعد با نوار چسب هایی رنگی به اون توپ و جاهای نوشابه شکل های جالبی داد و اونارو زیباتر کرد و میخواست با این کار کسی از ایده اون سر در نیاره. حالا شاید فکر کنید چه جوری از اون پول در آورد؟؟؟ اون که یه بازی ساده بود و کسی هم شاید اصل طرفش نمیرفت. ولی او ن نوجوان با برگزاری مسابقه هایی تو پارکینگشون بچه هارو به سمت اون بازی کشوند و در قبال هر پرتاب مبلغی از دوستانش میگرفت وبچه ها کم کم به اون بازی عادت کردند و از اون خوششون اومد. و در آخر هرکس امتیازه بیشتری میاورد یه جایزه براش در نظر میگرفت. RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود - MARYAR - 05-21-2013 01:12 PM آفرین به این نوجوان خوش فکر. دوست گرامی خاصیت و محیط این سایت به گونه ای ست که هر کس ایده ها را بخواند هیچ گاه نخواهد خندید بلکه به جای خندیدن آفرین خواهد گفت و شاید طوفان فکری برای ایده شما به راه انداخته شود و آن ایده در نهایت به یک کسب پولساز تبدیل شود. منتظر شنیدن بقیه ایده های این نوجوان خوش فکر هستیم RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود - jahanagahi - 05-21-2013 06:38 PM بسیار جالب بود. ممنون. در این انجمن هیچ عزیزی به ایده بقیه عزیزان نمی خندد. RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود - mohammadshamosi - 05-21-2013 07:41 PM ولی او ن نوجوان با برگزاری مسابقه هایی تو پارکینگشون بچه هارو به سمت اون بازی کشوند و در قبال هر پرتاب مبلغی از دوستانش میگرفت وبچه ها کم کم به اون بازی عادت کردند و از اون خوششون اومد. ممنون ، جالب بود. هنر این نوجوان این بوده که این بازی رو به یک عادت در بچه ها تبدیل کرد. خاصیت انسان اینطوره که به هر چیزی عادت کرد دیگه جزئی از عملکردش میشه. RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود - alireza091111 - 05-22-2013 11:19 AM ممنون از شرکت دوستان و نظراتی که دادن. RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود - ebrahim.ev - 05-22-2013 11:23 AM آفرین به این میلیاردر آینده RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود - alireza091111 - 05-22-2013 08:59 PM صرفا جهت بالا اومدن تایپیک. ![]() ![]() ![]() ![]() RE: خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود - alireza091111 - 05-30-2013 01:28 PM سلام دوستان امروز میخوام ایده دوم این نوجوون خلاق رو براتون بگم ایده دوم این قضیه مربوط میشه به چندسال پیش که هنوز اینترنت و کامپیوتر و این چیزا جا نیفتاده بود و بیشتر مردم با دستگاه سی دی فیلم نگاه میکردن و خودشون رومشغول میکردن پسر به ذهنش افتاد که همه وقت نمیکنن برن دنبال فیلم و اون رو بخرن و ببینن برای همین یه مغازه پیدا کرد که فیلم میفروخت و فیلماش ارزون تر از بقیه جاها بود پسر فیلمای جدیدرو از اون به قیمت پونصدتومن میخرید و همون فیلم ها رو به دوستاش و آشناهاش و بقیه شبی 500تومن کرایه میداد و برای هر شب دیرکرد 200 تومن میگرفت و هم اینطوری کلی فیلم مجانی گیرش اومده بود و هم یه پولی از این کار در میاورد. |