مشاوره با دوستان انجمن

[Peyman AL]

سلام بر همه ي اعضاي انجمن
دوستان من ميخوام رشته تحصيليم رو به دلايلي تغيير بدم كه خيلي كار مشكل و سختيه چون رشته حال حاضرم از نظر همه رشته خوبيه اما من خوشم نمياد و ميخوام بهترين انتخاب رو انجام بدم تا باز باعث پشيموني نشه.
از همه خواهش ميكنم از كنار اين پست بي تفاوت رد نشين هر كي هر گونه تجربه شخصي يا نظري در مورد رشته اي داره بگه تا من بتونم بهترين تصميم رو بگيرم
دوستان ميخوام رشته اي رو انتخاب كنم كه دورنماي اون تو چند سال بعد يعني زماني كه فارغ التحصيل شدم خوب باشه به گونه اي باشه كه تو چند سال ديگه بشه تو اين رشته كار كرد و اشباع شده نباشه
گاهي اوقات دوستان رشته هايي رو ميشناسن كه خيلي ها ازش اطلاع ندارن و يا اينكه رشته هايي كه اسمشون دهن پركن نيست اما رشته ي خوبيه خواهشا هر كي هرچيزي كه به ذهنش ميرسه بيان كنه.
با تشكر

[مهدی گل محمدی]

لا اقل ه اینکه رشتتون چیه یه اشاره کوچیکی بکنید...ما بدونیم که چی میخوایم بگیم...
در مورد علاقه هاتون برامون بگید...

و....

[Peyman AL]

(03-27-2013 02:46 PM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط:  لا اقل ه اینکه رشتتون چیه یه اشاره کوچیکی بکنید...ما بدونیم که چی میخوایم بگیم...
در مورد علاقه هاتون برامون بگید...

و....

رشته حال حاضرم تربيت معلمه كه خوشم نمياد
اما علايقم به كاراي هنري علاقه دارم و مسائل مرتبط با هنر مثل صنايع دستي و كاراي تبليغاتي و طراحي ........... و چيزايي كه كه دنياي هنر هست
به كامپيوتر هم علاقه دارم
از كاراي فروشندگي هم خوشم مياد
از بعضي كاراي كشاورزي مثل پرورش دام و طيور خوشم مياد زندگي به سبك روستايي رو دوست دارم البته با يه سري چيزايي كه خاصه مثلا دوست دارم مزرعه داشته باشم و .....

[Zahra_2015]

سلام بر دوست عزیز انجمن.
همه قبول داریم که یه اصلی توی زندگی همه ادما هست که هرگز نباید فراموش بشه. اصلی که تضمین موفقیت ادماست: « اگه علاقه ای در میان نباشه موفقیت هم حاصل نمی شه.»
اما صرفا می خوام یادمون بیفته تعریفمون رو از علاقه یه بار بازنگری کنیم. گاهی علاقه توی "هدف" خودش رو نشون می ده و بقیه اش صرفا میشه انتخاب ابزار... وقتی من می خوام کوهی رو از سر راهم بردارم صرفا انتخاب درست ابزار مهمه نه اینکه لذت استفاده از اون ابزار... لذا سبک و سنگین و مشورت خواهم کرد که ایا این وسیله برای رسیدن به آن مناسبه یا از ابزار بهتری هم میشه استفاده کرد...
حتی اینجاست که قدرت خلاقیت در ادم بالا میره: وقتی "میخوای" یه حجم آب رو به یه تشنه در حال مرگ برسونی، ناخوداگاه هر چیزی که دم دستت بیاد می تونه با خلاقیت تو نقش همون ظرف حمل آب رو بازی کنه... از هر ابزاری بهترین استفاده رو خواهی کرد...

در واقع بیشتر می خوام این رو تاکید کنم توی زندگی هدفه که مهمه، نه مسیر. بیشتر سوالاتی که در ذهنمون از "علاقه" به ابزار ایجاد میشه، واسه اینه که به هدفه خیلی نپرداختیم... هدف نداشتن یه جور تردید و نگرانی برامون همیشه داره، که توی مسیری می ریم و باز هی فکر میکنیم ایا درست بوده؟ اگه اون یکی رو رفته بودم چی؟ و گاهی هم از این شاخه به اون شاخه رفتن های بی بازده رو بهمراه خواهد داشت...

راستش یه تجربه جالب برای خودم وجود داشت در نوجوانی بخاطر نگاه ابزار محور -نه هدف محور- و بخاطر وسعت دید کمی که داشتم در بین دو مسیر انتخاب، برام قطعی شده بود که مسیر یک لذت بخش تره و مسیر دو لذتش کمتره. غافل از اینکه اونجایی که من ایستاده بود فقط اوایل راه معلوم بود. لذا من با یک میدان دید کوچیک فقط قسمت کوتاهی از راه رو میدیدم....
جالب اینکه بنا به شرایطی مسیر دو رو انتخاب کردم. و وقتی واردش شدم و هنوز هم وقتی پیش میرم از زیبایی هاش گاهی شگفت زده می شم!!

بعد ها فکر کردم باید هدف برای خودم تعریف کنم، و امروز وقتی هدف مند فکر میکنم می بینم هر دوی اون مسیرها و چه بسا ده ها مسیر دیگه که من رو به هدف می رسونه، چقدر می تونسته لذت بخش باشه، چرا، چون صرفا هدفمه برام بسیار لذت بخشه!!

اینجاست که به جمله همیشگی پدرم اعتقاد واقعی پیدا میکنم، توی هر زمینه ای اگر وارد بشی و بهش دل بدی موفقی!! این یه استراتژی کلیه، و وقتی دیدگاهت این باشه فرقی نداره راهت چیه...
مهم اینه سعی کنی با تلاش و پشتکار توی راهت بهترینِ خودت رو نشون بدی.
موفق بودن در یک کار (معیار موفقیت رو رسیدن به اهداف استراتژیک زندگی تعریف کنیم) حس بسیار خوبیه که بعد از تلاش واقعی ایجاد میشه. در واقع عشق به هدف، عشق به اون کار رو با خودش میاره...

خب دوست عزیز اینا بدیهیاته و حتما خودت می دونی... من در حدی نیستم که کسی رو راهنمایی کنم، صرفا برای مرور مجدد این بار از زبان شخصی که عاشق ادبیات و حقوق و اقتصاد بود، (علوم انسانی) و اما از دنیای مهندسی و کار کارخونه سر در اورد عرض کردم. امروز این شخص عاشق رشته ایه که خونده، تا حالا همه گیت هایی که توی زندگیش تعریف کرده رو نسبتا توی زمان خودش پاس کرده، عشق به هدف و تلاش هر روزه ی برای شناخت موضوعات جدید، جذابیت کار رو براش دو چندان میکنه...

پیشنهادم به عنوان یه خواهر برای شما اینه که هدفت رو شفاف از زندگیت مشخص کنی، حالا وقتی هدف دار نگاه کنی، Road Map بذار، یکسری گیت توی زندگیت تعریف کن، نقاط کلیدی بچین که در هر دوره از زندگی بهت هینت بده که تو چقدر به هدف نزدیک شدی و آیا عملکردت مناسب بوده یا نه... یه سازمان موفق باید برنامه استراتژیک مشخصی داشته باشه، و این موضوع به انسان هم تعمیم پیدا میکنه.

سپس می تونی در مورد اینکه کدوم ابزار شما رو به هدف نزدیک تر میکنه مشورت بگیری...
ببخش پر حرفی کردم، الان داشتم به این فکر می کردم که با دید هدفمند، چگونه دانش مدیریت استراتژیک ناخوداگاه یکی از ابزارهای امروزِ من در رسیدن به موفقیتِ فردا شده!!

با ارزوی بهترین ها.

[ehsan21]

دوست من اشتباه نكن در زماني كه كار كيمياست اشتباه است شما معلم بشو در كنار كار تبليغاتي كن .

[toofan245]

منم میگم تربیت معلم خوبه
من هم از کارهای تبلیغاتی خوشم میاد. ولی میشه در کنار تربیت معلمی یک آموزشگاه آزاد گرافیک بری و دیپلم گرافیک بگیری بعد به راحتی یک دفتر تبلیغاتی بزنی. اگه کارت گرفت و راضی بودی معلمی رو ول کن. اگه هم نه که هیچ
این مثالی بود برای کسی که عاشق شغل های گرافیک و تبلیغاته

[Peyman AL]

با تشكر از همتون
يه چيزي كه خيلي برام مشكل ساز شده و گيجم كرده اينه كه نميتونم دقيق و روشن هدفم رو پيدا كنم تا بتونم بعدش ابزار مناسب براي رسيدن به اون رو پيدا كنم. Zahra_2015 ازتون ميخوام كمكم كنيد


و در رابطه با شغل معلمي من چندين بار تصميم گرفتم كه همين رشته رو ادامه بدم اما ميرم دوباره بعد يه مدت نميشه و پشيمون ميشم نگاه من نسبت به اين شغل با خيلي از كساني كه هم رشته اي من هستن فرق ميكنه يعني واقعا متفاوته من به عنوان يه معلم بايد براي دانش آموزم الگو باشم چه رفتاري و چه ظاهري و ........ از خيلي چيزايي كه تو اين شغل هست ميترسم اينكه ميگن معلمي شغل انبياست واقعا راسته و من سنگيني وظيفه اين شغل رو روي شونم احساس ميكنم تربيت بچه هاي مردم كار سختيه و به اين آسوني ها نيست چه برسه به اينكه علاقه اي هم در كار نباشه و بخواي فقط به خاطر تضمين شغلي و مزايا بري سراغش شما خودتون حاضريد بچتون رو بفرستيد مدرسه اي كه معلماي خوبي نداره يا معلماش ظاهر خوبي ندارن منظورم از ظاهر خوب نداشتن متفاوت بودنه با بقيه من خودم شاهد بودم كه پدر و مادرم چقدر واسه دوران تحصيلم وسواس به خرج دادن گاهي اوقات حرفاي يه معلم سرنوشت يكي رو تغيير ميده اينو ديدم كه ميگم حالا چه خوب و چه بد گاهي اوقات پشت سر اون معلم دعاي خيره و گاهي لعنت و نفرين
يه مثالي واستون بزنم چندروز پيش يكي از آشناهامون كه تو آموزش و پرورشه اومده بود خونمون بحث كشيده شد به نظام تحصيلي جديد كه از امسال شروع شده منظورم 6 ساله شدن مقطع ابتداييه ميگفت كتابا كه تغيير كرده مباحث رياضي سال ششم سخت شده و خيلي از دبيرا نميتونن تدريس كنن به همين خاطر الان تو شهر ما از كتاب رياضي ششم 10 فصل مونده كه تدريس نشده و فكر نكنم تدريس هم بشه چون بعد عيد فرصتي نميمونه نزديك انتخابات هم كه هست ديگه هيچي سر و تهش رو هم ميارن هر جور شده حالا جالبيش اينجاست كه ميگفت همه نامه زدن به وزارت كه نظام آموزشي برگرده به حالت قبل و احتمالش هست كه بشه حالا بحث من اينجاست كه شما به سرنوشت بچه هايي كه امسال ششم بودن توجه كنيد خيلي از درساشون رو ناقص ياد ميگيرن و با همين پايه علمي ميرن مقاطع بالاتر درواقع اگه خوب نگاه كنيم اگر فكري به حالشون نشه اينا تو نظام آموزشي مثل موش آزمايشگاهي بودن و به نظر من از ديد آموزشي يه نسل سوختن و قرباني تصميمات و بي لياقتي يه عده آدم بي مسئوليت شدن
گرچه نميشه معلم رو مقصر دونست ولي در هر صورت اگر كوتاهي كرده باشه اون هم مقصره و همه اون دانش آموزا حقي داشتن كه توسط معلم پايمال شده و ممكنه تو سرنوشت خيلي هاشون تاثير بذاره

[Zahra_2015]

ببین واقعا در جایگاهی نیستم که کسی رو راهنمایی کنم.. اما دوست دارم تا جایی که به ذهنم میاد نظراتم رو بگم که تو رو به یه چلنج ذهنی دعوت کنم! خودت با ذهن خودت درگیر بشی و نهایتا راهت رو انتخاب کنی...

خب هدف هر کسی توی زندگی خیلی مهمه که حداقل برای خودش شفاف باشه... نمی گم حتما باید روی کاغذ یه چیز شفاف بنویسی و قاب کنیش نه، می تونی کلیاتش رو در نظر بگیری.. و هرچی جلوتر می ری و پخته تر میشی اونوقت هدفت هم از اون شمای کلی به تعاریف دقیقتر کامل می شه...

هر روز ادمای موفقی کنار خودمون می بینیم که شاید حوزه هایی که رفته اند و کار کرده اند با هم زمین تا اسمون فرق کنه ولی هیچ کسی شک نداره که همه شون "موفق" هستند.

مثال برات می زنم، می تونم ادم خیلی محترمی رو بهت معرفی کنم که توی دنیای علمی، بسیار بسیار موفق هستش. همه مقاطع تحصیلیش رو امریکا بوده: لیسانس، فوق لیسانس، دکترا، الانم پروفسور و استاد تمام دانشگاهه، دانش پژوه نمونه کشوری شده و کلی مقاله و تقدیر و کنفرانس بین المللی... خب احتمالا ایشون هدفش رو این مدلی انتخاب کرده شاید که در دنیای علمی سرامد باشه (البته من نمی دونم حدس میزنم).. لذت میبره از این که از صبح تا شب توی دفترش توی دانشگاه بشینه و ژورنال های بین المللی سرچ کنه و مقاله ISI بنویسه، کنفرانس بین المللی ایران یا خارج بره. او یک استاد واقعیه و دل می سوزونه برای کارش، و من گاهی فکر می کنم لذتی که در هم صحبتی با جوان ها براش وجود داره شاید با هیچ لذت مالی و مادی قابل تعویض نباشه... خب دانشجویان ارشد و دکترا هم دوستش دارند و بهش احترام می ذارند و برای همه مون دانش و سواد اخلاقش الگوئه توی دانشگاه... قطعا این فرد از نظر مالی هم لنگ نمی مونه و به تبع موقعیت عالی دانشگاهی و اکادمیک درامد خوبی هم داره، اما شاید ثروتش با یک میلیاردر و تاجر اصلا قابل مقایسه نیست، البته براشم فرقی نمی کنه توی حساب بانکیش چقدر باشه چون "ارزش ها" ش رو با توجه به "هدفش" جور دیگه تعریف کرده...

فرد دیگه ای رو می شناسم که الان رفت متاسفانه از ایران، ایشون خدای استراتژیک بودند، تجربه صنعتی داشتند و دلشون برای صنعت می تپید... دیگران میگفتند بیشتر ایمیل های کاریش رو نصفه شب ها چک می کنه و میفرسته... همه دغدغه زندگیش این بود که خدمتی به صنایع بکنه... خب در صنعت هم خیلی ها برای ایشون احترام زیادی قائل بودند... هرچند تدریس دانشگاهی ارشد و دکترا هم داشت اما به اندازه نفر قبلی که معرفی کردم در پژوهش سرامد نبود اما در دنیای صنعت واقعا چهره شناخته شده بود... خب او هدف و به تبع اون ارزش های زندگی اش رو متفاوت از قبلی تعریف کرده بود لذا نتایج و دستاورد های زندگی اش با نفر قبل فرق داشت... اما هردو سرامد های حوزه خود هستند...

باز فرد دیگری رو می تونم معرفی کنم که هدف زندگیش رو مادی و قدرت مالی میدونه، خب به تبع اون ارزش هاش فرق داره و مسیری که او انتخاب میکنه متفاوته...

می بینی؟؟
مطمئنم خودت الان در حین خوندن، خیلی افراد مشابه با اهداف متفاوت توی ذهنت اومده که هرکدوم توی مسیری که رفتند موفق هستند...
قطعا موفقیت هر ادم رو با توجه به ارزش هایی که برای خودش درنظر گرفته باید محک زد.. اگه برفرض بخواهیم برای محک زدن موفقیت یک پروفسور دانشگاه حساب بانکی اش را معیار بزاریم قطعا نتیجه معکوس میده . ضمن اینکه برای او هم ارزشی در این معیار نیست...
اما:
خوب که به افراد مهم و موفق اطرافمون نگاه می کنیم، چند موضوع در اونا مشترکه:
اول اینکه میدونن از زندگی چی میخوان. (هدف دار بودن)
دوم هوش قوی و خلاق برای انتخاب صحیح ابزار دارند. این هوش ممکنه در نتیجه مشورت و مطالعه حاصل بشه.
سوم چون عشق به هدف دارند, در مسیر خودشان "بهترینِ خودشان" را نشان می دهند. (تلاش گر)

خب، هدف تعیین کردن اصل اوله برای حرکت... یه بار بشین برای خودت یه کاغذ بذار و بنویس کچا میخوای بری، هدفت چیه، اولش سخته اما کم کم ذهنت شروع میکنه به همراه شدن با تو و خیلی نکات هی میاد توی ذهنت...
اگه مثلا هدفت اینه یک معلم نمونه باشی، که ارزشت این باشه که به دیگران خدمت کنی خب می تونه یه هدف خوب باشه... اون وقت می شه راجع به ابزار جرف زد... یا شاید بخوای یه میلیاردر قدرت مند باشی... اینم می تونه خوب باشه و ابزار خاص خودش رو داره...
وقتی فیلد کاری و هدفت معلوم باشه اون وقت برات شفافه که سراغ کی باید بری! دیگران هم براشون شفافه که چه جوری بتونن بهت کمک کنن... و شاید اونوقت خیلی ها بگن با توجه به هدف تو و معیارهای ذهنی که داری، من مشاور خوبی برات نیستم یا برعکس حس کنن که می تونن کمکی بکنن...
منِ نوعی نمی تونم الان بهت بگم تربیت معلم خوبه یا نه، ادامه بده یا نه، جواب این سوال رو خودت باید پیدا کنی...

اما یه اصل کلی:
با وجودی که همه می گن کار نیست و شرایط بده، باور کن، باور کن، این رو از روی تجربه می گم، اگه کسی توی حوزه کاری خودش مسلط باشه، همیشه براش کار هست. و زیاد هم هست. یه قانون توی ذهنت بذار: در هر مسیری که رفتی سعی کن بهترینِ خودت باشی... نمی گم بهترینِ توی مسیر می گم "بهترین خودت"! یعنی وقتی نشستی با خودت خلوت کردی مطمئن و راضی باشی که "من سعی خودم رو کردم، بقیه اش توکل به خدا"

پیام خصوصی ات رو دیدم، در رابطه با مهندسی صنایع، که مشورت خواسته بودی مشخصا بگو سوالت چیه اونجا جواب میدم.

ببخش واقعا در حد این حرفا نیستم. اما دوست دارم فکرت رو بهم بریزم تا خودت به نتیجه برسی...

[Peyman AL]

(03-27-2013 06:55 PM)Zahra_2015 نوشته شده توسط:  ببین واقعا در جایگاهی نیستم که کسی رو راهنمایی کنم.. اما دوست دارم تا جایی که به ذهنم میاد نظراتم رو بگم که تو رو به یه چلنج ذهنی دعوت کنم! خودت با ذهن خودت درگیر بشی و نهایتا راهت رو انتخاب کنی...

خب هدف هر کسی توی زندگی خیلی مهمه که حداقل برای خودش شفاف باشه... نمی گم حتما باید روی کاغذ یه چیز شفاف بنویسی و قاب کنیش نه، می تونی کلیاتش رو در نظر بگیری.. و هرچی جلوتر می ری و پخته تر میشی اونوقت هدفت هم از اون شمای کلی به تعاریف دقیقتر کامل می شه...

هر روز ادمای موفقی کنار خودمون می بینیم که شاید حوزه هایی که رفته اند و کار کرده اند با هم زمین تا اسمون فرق کنه ولی هیچ کسی شک نداره که همه شون "موفق" هستند.

مثال برات می زنم، می تونم ادم خیلی محترمی رو بهت معرفی کنم که توی دنیای علمی، بسیار بسیار موفق هستش. همه مقاطع تحصیلیش رو امریکا بوده: لیسانس، فوق لیسانس، دکترا، الانم پروفسور و استاد تمام دانشگاهه، دانش پژوه نمونه کشوری شده و کلی مقاله و تقدیر و کنفرانس بین المللی... خب احتمالا ایشون هدفش رو این مدلی انتخاب کرده شاید که در دنیای علمی سرامد باشه (البته من نمی دونم حدس میزنم).. لذت میبره از این که از صبح تا شب توی دفترش توی دانشگاه بشینه و ژورنال های بین المللی سرچ کنه و مقاله ISI بنویسه، کنفرانس بین المللی ایران یا خارج بره. او یک استاد واقعیه و دل می سوزونه برای کارش، و من گاهی فکر می کنم لذتی که در هم صحبتی با جوان ها براش وجود داره شاید با هیچ لذت مالی و مادی قابل تعویض نباشه... خب دانشجویان ارشد و دکترا هم دوستش دارند و بهش احترام می ذارند و برای همه مون دانش و سواد اخلاقش الگوئه توی دانشگاه... قطعا این فرد از نظر مالی هم لنگ نمی مونه و به تبع موقعیت عالی دانشگاهی و اکادمیک درامد خوبی هم داره، اما شاید ثروتش با یک میلیاردر و تاجر اصلا قابل مقایسه نیست، البته براشم فرقی نمی کنه توی حساب بانکیش چقدر باشه چون "ارزش ها" ش رو با توجه به "هدفش" جور دیگه تعریف کرده...

فرد دیگه ای رو می شناسم که الان رفت متاسفانه از ایران، ایشون خدای استراتژیک بودند، تجربه صنعتی داشتند و دلشون برای صنعت می تپید... دیگران میگفتند بیشتر ایمیل های کاریش رو نصفه شب ها چک می کنه و میفرسته... همه دغدغه زندگیش این بود که خدمتی به صنایع بکنه... خب در صنعت هم خیلی ها برای ایشون احترام زیادی قائل بودند... هرچند تدریس دانشگاهی ارشد و دکترا هم داشت اما به اندازه نفر قبلی که معرفی کردم در پژوهش سرامد نبود اما در دنیای صنعت واقعا چهره شناخته شده بود... خب او هدف و به تبع اون ارزش های زندگی اش رو متفاوت از قبلی تعریف کرده بود لذا نتایج و دستاورد های زندگی اش با نفر قبل فرق داشت... اما هردو سرامد های حوزه خود هستند...

باز فرد دیگری رو می تونم معرفی کنم که هدف زندگیش رو مادی و قدرت مالی میدونه، خب به تبع اون ارزش هاش فرق داره و مسیری که او انتخاب میکنه متفاوته...

می بینی؟؟
مطمئنم خودت الان در حین خوندن، خیلی افراد مشابه با اهداف متفاوت توی ذهنت اومده که هرکدوم توی مسیری که رفتند موفق هستند...
قطعا موفقیت هر ادم رو با توجه به ارزش هایی که برای خودش درنظر گرفته باید محک زد.. اگه برفرض بخواهیم برای محک زدن موفقیت یک پروفسور دانشگاه حساب بانکی اش را معیار بزاریم قطعا نتیجه معکوس میده . ضمن اینکه برای او هم ارزشی در این معیار نیست...
اما:
خوب که به افراد مهم و موفق اطرافمون نگاه می کنیم، چند موضوع در اونا مشترکه:
اول اینکه میدونن از زندگی چی میخوان. (هدف دار بودن)
دوم هوش قوی و خلاق برای انتخاب صحیح ابزار دارند. این هوش ممکنه در نتیجه مشورت و مطالعه حاصل بشه.
سوم چون عشق به هدف دارند, در مسیر خودشان "بهترینِ خودشان" را نشان می دهند. (تلاش گر)

خب، هدف تعیین کردن اصل اوله برای حرکت... یه بار بشین برای خودت یه کاغذ بذار و بنویس کچا میخوای بری، هدفت چیه، اولش سخته اما کم کم ذهنت شروع میکنه به همراه شدن با تو و خیلی نکات هی میاد توی ذهنت...
اگه مثلا هدفت اینه یک معلم نمونه باشی، که ارزشت این باشه که به دیگران خدمت کنی خب می تونه یه هدف خوب باشه... اون وقت می شه راجع به ابزار جرف زد... یا شاید بخوای یه میلیاردر قدرت مند باشی... اینم می تونه خوب باشه و ابزار خاص خودش رو داره...
وقتی فیلد کاری و هدفت معلوم باشه اون وقت برات شفافه که سراغ کی باید بری! دیگران هم براشون شفافه که چه جوری بتونن بهت کمک کنن... و شاید اونوقت خیلی ها بگن با توجه به هدف تو و معیارهای ذهنی که داری، من مشاور خوبی برات نیستم یا برعکس حس کنن که می تونن کمکی بکنن...
منِ نوعی نمی تونم الان بهت بگم تربیت معلم خوبه یا نه، ادامه بده یا نه، جواب این سوال رو خودت باید پیدا کنی...

اما یه اصل کلی:
با وجودی که همه می گن کار نیست و شرایط بده، باور کن، باور کن، این رو از روی تجربه می گم، اگه کسی توی حوزه کاری خودش مسلط باشه، همیشه براش کار هست. و زیاد هم هست. یه قانون توی ذهنت بذار: در هر مسیری که رفتی سعی کن بهترینِ خودت باشی... نمی گم بهترینِ توی مسیر می گم "بهترین خودت"! یعنی وقتی نشستی با خودت خلوت کردی مطمئن و راضی باشی که "من سعی خودم رو کردم، بقیه اش توکل به خدا"

پیام خصوصی ات رو دیدم، در رابطه با مهندسی صنایع، که مشورت خواسته بودی مشخصا بگو سوالت چیه اونجا جواب میدم.

ببخش واقعا در حد این حرفا نیستم. اما دوست دارم فکرت رو بهم بریزم تا خودت به نتیجه برسی...

واقعا يكي از اتفاقاي مهمي كه تو زندگيم افتاده و مطمئنن سرنوشتم رو تغيير ميده آشنايي با اين انجمن و اعضاي خوبش هست و زهرا خانم از شما خيلي ممنون و سپاسگذارم حرفايي كه ميزنيد خيلي خوب و زيباست با اين كه خودتون ميگيد در حد اين ..... ولي حرفاتون خيلي كمكم كرد و دوست دارم اگر موضوع ديگه اي رو لازم ميدونيد بگيد و لطفتون رو دريغ نكنيد شما جزو معدود كساني هستيد كه به فكر و نظرم احترام گذاشتيد و با راهنمايي كردنتون انتخاب نهايي رو به عهده خودم گذاشتيد اين خيلي واسم ارزش داره شايد شما تنها كسي هستيد كه همچين ديدگاهي داريد در مورد اين موضوع چون تا الان با هركسي صحبت كردم همه سرزنش كردن و به نظرم اهميت ندادن اما شما با يه نگاه متفاوت در مورد اين قضيه صحبت كرديد كه من دوست داشتم و اميدوار بودم يكي پيدا بشه كه بگه انتخاب با خودته شما واقعا در حق من خواهري كرديد دوست دارم اگه چيزاي ديگه اي هست كه ميتونه بهم كمك كنه بهم بگيد.
يه دنيا سپاس فراوان