هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟

[3ObHaN]

خیلی توپ بود ، ممنون

[jahanagahi]

ارزش چند باره خواندن را دارد.لطفا به دقت دوباره مطالعه فرمائید.

[hamed65]

فوق العاده بود.
مخصوصا اون قسمت حسن آقا اصلا تا حالا بهش فکر نکرده بودم.

[jahanagahi]

در سه سال آینده کسی میلیاردر می شود که انگیزه داشته باشد. ایده داشته باشد و هدف داشته باشد و مابقی قضایا.
فردی را می شناسم که یکسال ونیم به 50درصد از هدفش رسیدو شاید هم بیشتر.بعضی وقتها به من میگوید: ..... نمی دانم چرا فکر میکنم از زمین و آسمان برایم پول می ریزد.وقتی شروع کنی پول خود بخود زائیده می شود.زائیدن پول شگفت انگیز است. بارش پول سیل آسا است.( راهنما)
یاد جمله ای افتادم : از زمین و آسمان برایم طلا می بارد.

[دلشاد حسین پور]

خدایی این تایپیک فوق العادست . مطالب دوست عزیزمون ( سخنگوی دولت ) عالی بود . من که حال کردم .

اگر همه مطالب این انجمن مثل این تایپیک موشکافانه توضیح داده بشه بسیار عالیتر خواهد بود ...

[jahanagahi]

بارش پول سیل آسا است.باید در مقابل این سیل پول , مقاوم بود (دانستن فرهنگ استفاده از پول )وگرنه .....

[سخنگوی دولت]

آخرین جهش یا گام بزرگ
تو رشته های جراحی زیبایی و مخصوصا متخصصین زیبایی تو ایالات متحده به یه چیزی اعتقاد دارند می دونید چیه؟
اون عدد 21 است. وقتی یه عمل زیبایی روی صورت یه داوطلب صورت بگیرد اگه اون داوطلب تو مدت 21 روز بعد از جراحی با تمام وجود احساس کنه زیباتر شده بعد از برداشتن پانسمانش اعتماد بنفس پر قدرتی را کسب می کنه. منشاء روانی داره. همون بحث انرژی نورونهای مغز است و رابطه انشتین.
اگه هر فردی صبح که بیدار می شه تا یک ساعت همش به هدف موفقیت امیزش فکر کنه حتما موفق می شه. اینو دیدم و ازش بحره بردم.
خلاصه برای میلیاردر شدن باید پلکانی گام برداری. باید دفترچه اهدافت اول شکل بگیره و بعد اون دفترچه تو ذهنت به تصویر ذهنی تبدیل بشه و بعد از موفقیت تو هر گام بری گام بعدی و دوباره تصویر ذهنیت را تقویت کنی و گام بعدی.
تصویر ذهنی اون بخشی از تفکر شما است که وقتی بهش فکر کنی درست همون احساسی را داری که انگار به هدفت رسیدی.
آقا من زبان آموزم تو ذهنم باید مثله یه نیتیو صحبت کنم. مثلا دارم تو سمینار با قدرت صحبت می کنم و انتهای سمینار همه برام کف می زنند و من همون حس اونجا بودن را دارم.

اما تصویر ذهنی باید واقعی باشه.



اگه می خوای یه دروغگوی خوب بشی اول به ذهن خودت دروغ بگو. اگه ذهنت دروغت را پذیرفت اون موقع دروغت به واقعیت می رسد.

من می تونم طوری دروغ( منظور توانایی های بالقوه را به دروغ توانایی بالفعل بیان کنم) بگم که ذهنم حتی به اون شک نکنه.
یا دتونه وقتی مسابقه تیم ملی سال 74 را می دیدید خودتون را مثل یه فوتبالیست تصور می کردید که همه را دریبل می کرد و به تنهایی تو عمق دفاع حریف گل می زد چه حالی می کردید منظورم دقیقا همینه.
دنیای فعلی ما ساخته ذهن ماست. تو بچگی به ما ترس را آموختند و الا هیچ بچه ای از نوزادی ترسو نیست.
تو بچگی به ما محدودیت را آموختند و حال انکه سرشت ما انسانها نامحدود است چون ما از جنس انرژی کوانتومی ماکس پلانک یا انشتین هستیم.
راستی چطور شد انشتین یه مشت عدد و رابطه ریاضی را تبدیل به بمب هسته ای کرد. آره بابا انشتین با من همکلاس بود خودش بهم می گفت تو ذهنت تصور کن که.................
بله انشتین هم یه خیالپرداز واقعگرای حرفه ای بود که تو مخیله اش به اعداد جان داد.
الان که اینو می نویسم یادم می یاد که:
دو سال پیش صبحه قبلا رسیدن به شرکت تومسیر همش در مورد نوشتن یه کتاب کت و کلفت مدیریتی فکر می کردم و واقعا لذت را می بردم:
الان یه ساله که کتاب نوشته شده.
درباره نوشتن چند مقاله علمی تو زرنالهای خارجی فکر می کردم و ..... الان چاپ شده
.....
آره هر موقع تصور کردی و لذت بردی مثل یه بچه کوچولوی خیالباف( با رویای واقعگرایانه) حتما بزودی نه تنها بهش می رسی بلکه یه روزی نگاه می کنی می بینی سالها است به هدفت رسیدی.
وقتی فکرت تولید احساس ناب . سرخوشی را بکنه اون موقع فقط یه چشم بهم زدن با هدفت فاصله داری.
می خواهی پولدار بشی؟ پس به فکرات رجوع کن. ببین کدومش واقعگرایانه است. از بین اونها کدومشون سود آورتره و از بین اونا کدومشون ساده تره و از بین اونا کدومشون حس و حال بهتری بهتون می ده و از بین اونا...........

---

حالا یکی از بزرگترین رازهای ثروتمند شدن و به عبارتی میلیاردر شدن را میگم:
همش تو دو کلمه جمع می شه و اون: تیم ورکه
آره عزیزم تیم ورک.
وقتی من میلیاردر می شم که هر یک از شما دوستانم میلیاردر بشید. این یعنی کمی از خودت را به دیگری ببخشی تا دیگران هم کمی از خودشون را به شما ببخشن.
خوب این که گفتی یعنی چه؟
ما برره ای ها به این می گیم احساس خوب داشتن. اگه من یه هفتم از احساس با هم بودن را به هفت نفر دیگه بدم و در عوض از هر کدوم از اون هفت نفر یک هفتم احساسشون را بگیرم چی میشه؟
آفرین. من میشم یه آدب با تقریبا دوبرابر احساس خوب اولیه ام. یعنی من می شم دوتا آدم تو غالب یه نفر.
آقا تو تیم ورک یه راز بزرگ نهفته است و برای رسیدن به اون باید بخل و خست را بزاریم کنار.
تو ایالات متحده دوست عزیز من بیل گیتس که یه نفری پولدار نشد. تیم ورک کرد.
بابا شرکت گوگل حاصل یه تیم ورک موفقه.
و......
اگه میخای بزرگترین گام را برداری. باید بهایش را هم بدهی؟
تو اینجا هیچ چی مجانی نیست.
بهای تیم ورک از خود گذشتگی مقابل هم تیمی هایتون است. البته این احساس باید تو تمای اعضای تیم تزریق بشه. با چی؟ با یه سرنگ گاوی؟ با یه سرنگ عضلانی؟
نه. با ایجاد احساس اعتماد بین کلیه اعضاء.
تیم ورک ده تا زیان تو یه گاراژ توسط یه مکانیک ماهر می تونه: اونا تبدیل به یه ماشین سنگین هزار تنی کنه که قدرتش حالا ده ها برابر شده. سرعتش الان برای رسیدن به خط پایان خیلی بیشتر شده. به جای ترمز تخته گاز میره و هر مانعی سر راهش مثل فقط یه سرعت گیر کوچیکه. حالا اگه قراره هر ژیانی پس از یه ماه به خط پایان برسه. در عوضش این ماشین جدیده سه سوته به خط پایان می رسه.

[jahanagahi]

بحدی مطلب دوست عزیز سخنگوی دولت زیبا و گویا است حیفم آمد به سادگی از آن گذشت :
آخرین جهش یا گام بزرگ
تو رشته های جراحی زیبایی و مخصوصا متخصصین زیبایی تو ایالات متحده به یه چیزی اعتقاد دارند می دونید چیه؟
اون عدد 21 است. وقتی یه عمل زیبایی روی صورت یه داوطلب صورت بگیرد اگه اون داوطلب تو مدت 21 روز بعد از جراحی با تمام وجود احساس کنه زیباتر شده بعد از برداشتن پانسمانش اعتماد بنفس پر قدرتی را کسب می کنه. منشاء روانی داره. همون بحث انرژی نورونهای مغز است و رابطه انشتین.
اگه هر فردی صبح که بیدار می شه تا یک ساعت همش به هدف موفقیت امیزش فکر کنه حتما موفق می شه. اینو دیدم و ازش بحره بردم.
خلاصه برای میلیاردر شدن باید پلکانی گام برداری. باید دفترچه اهدافت اول شکل بگیره و بعد اون دفترچه تو ذهنت به تصویر ذهنی تبدیل بشه و بعد از موفقیت تو هر گام بری گام بعدی و دوباره تصویر ذهنیت را تقویت کنی و گام بعدی.
تصویر ذهنی اون بخشی از تفکر شما است که وقتی بهش فکر کنی درست همون احساسی را داری که انگار به هدفت رسیدی.
آقا من زبان آموزم تو ذهنم باید مثله یه نیتیو صحبت کنم. مثلا دارم تو سمینار با قدرت صحبت می کنم و انتهای سمینار همه برام کف می زنند و من همون حس اونجا بودن را دارم.

اما تصویر ذهنی باید واقعی باشه.

اگه می خوای یه دروغگوی خوب بشی اول به ذهن خودت دروغ بگو. اگه ذهنت دروغت را پذیرفت اون موقع دروغت به واقعیت می رسد.

من می تونم طوری دروغ( منظور توانایی های بالقوه را به دروغ توانایی بالفعل بیان کنم) بگم که ذهنم حتی به اون شک نکنه.
یا دتونه وقتی مسابقه تیم ملی سال 74 را می دیدید خودتون را مثل یه فوتبالیست تصور می کردید که همه را دریبل می کرد و به تنهایی تو عمق دفاع حریف گل می زد چه حالی می کردید منظورم دقیقا همینه.
دنیای فعلی ما ساخته ذهن ماست. تو بچگی به ما ترس را آموختند و الا هیچ بچه ای از نوزادی ترسو نیست.
تو بچگی به ما محدودیت را آموختند و حال انکه سرشت ما انسانها نامحدود است چون ما از جنس انرژی کوانتومی ماکس پلانک یا انشتین هستیم.
راستی چطور شد انشتین یه مشت عدد و رابطه ریاضی را تبدیل به بمب هسته ای کرد. آره بابا انشتین با من همکلاس بود خودش بهم می گفت تو ذهنت تصور کن که.................
بله انشتین هم یه خیالپرداز واقعگرای حرفه ای بود که تو مخیله اش به اعداد جان داد.
الان که اینو می نویسم یادم می یاد که:
دو سال پیش صبحه قبلا رسیدن به شرکت تومسیر همش در مورد نوشتن یه کتاب کت و کلفت مدیریتی فکر می کردم و واقعا لذت را می بردم:
الان یه ساله که کتاب نوشته شده.
درباره نوشتن چند مقاله علمی تو زرنالهای خارجی فکر می کردم و ..... الان چاپ شده
.....
آره هر موقع تصور کردی و لذت بردی مثل یه بچه کوچولوی خیالباف( با رویای واقعگرایانه) حتما بزودی نه تنها بهش می رسی بلکه یه روزی نگاه می کنی می بینی سالها است به هدفت رسیدی.
وقتی فکرت تولید احساس ناب . سرخوشی را بکنه اون موقع فقط یه چشم بهم زدن با هدفت فاصله داری.
می خواهی پولدار بشی؟ پس به فکرات رجوع کن. ببین کدومش واقعگرایانه است. از بین اونها کدومشون سود آورتره و از بین اونا کدومشون ساده تره و از بین اونا کدومشون حس و حال بهتری بهتون می ده و از بین اونا...........

حالا یکی از بزرگترین رازهای ثروتمند شدن و به عبارتی میلیاردر شدن را میگم:
همش تو دو کلمه جمع می شه و اون: تیم ورکه
آره عزیزم تیم ورک.
وقتی من میلیاردر می شم که هر یک از شما دوستانم میلیاردر بشید. این یعنی کمی از خودت را به دیگری ببخشی تا دیگران هم کمی از خودشون را به شما ببخشن.
خوب این که گفتی یعنی چه؟
ما برره ای ها به این می گیم احساس خوب داشتن. اگه من یه هفتم از احساس با هم بودن را به هفت نفر دیگه بدم و در عوض از هر کدوم از اون هفت نفر یک هفتم احساسشون را بگیرم چی میشه؟
آفرین. من میشم یه آدب با تقریبا دوبرابر احساس خوب اولیه ام. یعنی من می شم دوتا آدم تو غالب یه نفر.
آقا تو تیم ورک یه راز بزرگ نهفته است و برای رسیدن به اون باید بخل و خست را بزاریم کنار.
تو ایالات متحده دوست عزیز من بیل گیتس که یه نفری پولدار نشد. تیم ورک کرد.
بابا شرکت گوگل حاصل یه تیم ورک موفقه.
و......
اگه میخای بزرگترین گام را برداری. باید بهایش را هم بدهی؟
تو اینجا هیچ چی مجانی نیست.
بهای تیم ورک از خود گذشتگی مقابل هم تیمی هایتون است. البته این احساس باید تو تمای اعضای تیم تزریق بشه. با چی؟ با یه سرنگ گاوی؟ با یه سرنگ عضلانی؟
نه. با ایجاد احساس اعتماد بین کلیه اعضاء.
تیم ورک ده تا زیان تو یه گاراژ توسط یه مکانیک ماهر می تونه: اونا تبدیل به یه ماشین سنگین هزار تنی کنه که قدرتش حالا ده ها برابر شده. سرعتش الان برای رسیدن به خط پایان خیلی بیشتر شده. به جای ترمز تخته گاز میره و هر مانعی سر راهش مثل فقط یه سرعت گیر کوچیکه. حالا اگه قراره هر ژیانی پس از یه ماه به خط پایان برسه. در عوضش این ماشین جدیده سه سوته به خط پایان می رسه.

---

اگه هر فردی صبح که بیدار می شه تا یک ساعت همش به هدف موفقیت امیزش فکر کنه حتما موفق می شه. اینو دیدم و ازش بهره بردم.

(سخنگوی دولت عزیز)

---

باید دفترچه اهدافت اول شکل بگیره و بعد اون دفترچه تو ذهنت به تصویر ذهنی تبدیل بشه و بعد از موفقیت تو هر گام بری گام بعدی و دوباره تصویر ذهنیت را تقویت کنی و گام بعدی.
(سخنگوی دولت عزیز)

[سخنگوی دولت]

اما یه نکته دیگه می دونید چیه:
می دونید برای رسیدن به اون یه میلیلرد اولی چند درصد از توانایی خودتون را لازم دارید؟
حتما میگید: 100 درصد.
نه بابا.
میگید: 98 درصد..
نه بابا.
90 درصد.
نه بابا.

از اینم کمتره فقط نیاز داری به چیزی در حدود 20 درصد خاص توانایی تان.

خوب این که گفته یعنی چه؟
می دونید اصل 80 : 20 چیه؟
اینی که می خواهم بگم نه جکه و نه چرت و پرت.
این یه تکنیک یا نکته مدیریتی.
یعنی 80 درصد موفقیت هایی که کسب می کنید فقط حاصل 20 درصد تلاش شماست.
می گید نه؟ پس گوش کنید؟
سالها پیش تو کنکور تجربی صبح تا شب درس می خوندم و خودم را به (با عرض پوزش)جر می دادم. یه روز اتفاقی شروع کردم به آمار گیری از تست های کنکور و بعدش یهو مو به تنم راست شد.
ای بابا تو کنکورای 10 سال قبل یارو طراحای سوال همه و همه از یه قسمتهای خاصی از کتاب بیشتر سوال می دادند یه چیزی حدود 18 از 30 تا سوال از فقط 21 درصد کتاب. می دونید یعنی چی؟ یعنی کافی بود این 21 درصد کتاب تو زمان کمتر و با فشار کمتر می خوندم تا بیشتر از 50 درصد سوالات را پاسخ بدم.
کافی است تو هر کاری مسیر تون را کنترل کنید. میانبرهای درست را انتخاب کنید. از داده های فعلی خود کمال استفاده را بکنید و یه نگاهی تو آینه بقل و عقب بیاندازید و .....بگازید و برید.
هنوزم که هنوزه میدونم که کافیه فقط قدرت اراده ام را تجزیه تحلیل کنم و اون 20 درصد خوبش را سوا کنم و دست به کار بشم.

آقا اون 20 درصد را چه جوری سوا کنیم؟ مگه سیب زمینیه؟
بله. شبیه سیب زمینیه. نباید لک داشته باشه و کرمو هم نباشهو.......!

یادتونه وقتی تو مدرسه بودید. اون ردیف دوم جلو می نشستید و چه جوری راحت مثل آب خوردن درساتون را حفظ می کریدید؟ میدونید چرا حالا نمیشه مثل اون موقع ها چنین حافظه ای داشت؟
بگم یا نه؟
می گم:
اون موقع ها که 10 یا 15 ساله بودیم نه غمی داشتیم و نه غصه ای. فقط به نمره دوستامون حسودی می کردیم.
می دونید بزرگ شدیم و بزرگتر و بعد:
1- تو اون ذهن زیبا و بی غل و غش یه مشت حسادت قاطی کردیم.
2- به فکر خونه و ماشین و میز و شهرت افتادیم و یه مشت دیگه از اینا ریختیم تو اون ذهن زیبای کودکانه.
3- بعد دیدیم برای رسیدن به هدفامون باید له کنیم و زیراب بزنیم و..... از این چیزا هم ریختیم توش.
4- عصبانیت هامون زیاد شد و اینارو هم ریختیم توش و هی پر و پر ترش کردیم.
یعنی :
انقدر این ذهنمون را در گیر کردیم که حالا:
وقتی می خواهیم دوره زبان یا هر چیزی را یاد بگیریم این ات و آشغالا نمی زارن و همش میان تو ذهنمون.

اون 20 درصد را باید از وسط این خرت و پرتها جدا کنیم.
خوش بحال اونایی که مشغله ذهنی کمتری دارن. اونا آماده ترن.

ناراحت نشید شما هم می تونید اون 20 درصدتون را پیدا کنید.
از همین الان خونه تکونی ذهنی کنید. خرت و پرتها را جمع کنید و .....
او 20 در صد به قدرتی پر قدرت و برنده و تیز است که براحتی هر مشکلی را می شکافه و میره جلو.

[jahanagahi]

ممنون از مطالب بسیار خوب شما.
توجه به نکات حساس واقعا مهم بوده و پیشرفت را صدچندان میکند.این مطالب را بارها دیده ایم و به سادگی از کنار آن گذشته ایم ..جالا قسمت بسیار مهمی از مطالب سخنگوی عزیز :
یه روز اتفاقی شروع کردم به آمار گیری از تست های کنکور و بعدش یهو مو به تنم راست شد.
ای بابا تو کنکورای 10 سال قبل یارو طراحای سوال همه و همه از یه قسمتهای خاصی از کتاب بیشتر سوال می دادند یه چیزی حدود 18 از 30 تا سوال از فقط 21 درصد کتاب. می دونید یعنی چی؟ یعنی کافی بود این 21 درصد کتاب تو زمان کمتر و با فشار کمتر می خوندم تا بیشتر از 50 درصد سوالات را پاسخ بدم.