(08-28-2011 05:24 PM)mas نوشته شده توسط:  با چه کاری ؟

(09-03-2011 11:56 AM)سخنگوی دولت نوشته شده توسط:  مطمئنا میلیاردهای سه سال اینده از صاحبان صنعت نخواهند بود.
از قشر تحصیل کرده هم نخواهند بود.
با توجه به اوضاع اقتصادی کشور و تورم جامعه و اقتصاد نابهنجار باید رتبه اول را به:
1- جناب آقای واسطه های
2- شرکتهای خدماتی( منظور شرکتهایی می باشند که محصولی را تولید نمی کنند ولی خدماتی را برای تکمیل محصولات شما ارائه می دهند)
3- رانت خواران و کلا کسانی که از طریق نا مشروع ارتزاق می کنند.

اما واسطه ها چه کسانی هستند:
واسطه ها کسانی هستند که :
اولا: هیچ محصولی را تولید نمی کنند: یعنی هرگز با پروسه تولید محصولات درگیر نمی شوند و لذا نه پول آب و برق و گاز می دهند و نه دستمزد کارمند و پرسنل.
ثانیا: اینها افراد باهو شی هستند( حداقل از دید اقتصادی) که بازار را مس سنجند و سپس اقدام به افای نقش می کنند.
ثالثا: اینگونه افراد فقط کالا ها و یا حتی خدمات شما را درست مانند یک جن( جنها اساسا موجودات لامکان و لازمانی هستند یعنی براحتی و بسرعت از مکان و زمانی به مکان دیگر نقل مکان می کنند) در مسافات کوتاه و طولانی و در زمانهای خاص جابجا می کنند.
و در آخر برنده اصلی کسانی هستند که مکان و زمان را براحتی به خدمت خود در آورند یعنی واسطه های عزیز.

---

روزگاری در تمام کشورها این موضوع انشاء نگارش می یافت که:
علم بهتر است و یا ثروت
تقریبا تا سال 1985 که دوران رشد اقتصادی جهان بود(اشتباه نکنید این رشد اقتصادی توسط مغزهای متفکر بوقوع پیوست) می شد گفت که: علم بهتر از ثروت است ولی در دوران کنونی این ثروت است که علم و دانشمندان و متخصصین را براحتی استخدام می کند یعنی : ثروت بهتر از علم است.
با این حساب گروه فارغ التحصیلان دانشگاهی هم از شانس کمی برخوردارند شاید کمتر از 2% میلیاردر ها را شامل شوند.

(09-03-2011 12:22 PM)سخنگوی دولت نوشته شده توسط:  برای رسیدن به جواب خود باید گفت:
1- هر سال 365 روز دارد و طی یک دوره سه ساله 1095 روز زمان داریم.
2-کسانی که حداقل هر روز یک گردش مالی با سود بالای 300 هزار تومان دارند با احتساب تورم و رشد نقدینگی و سود بانکی و تحریمهای جاری پس از سه سال حداقل سودی با سودی بالغ بر 1 میلیلرد و دویست میلیون تومان روبرو می شوند.
3- حالا چه کسی این در آمد بالای 300 هزار تومان در سال را دارد.
4- نگران نشوید چون شما هم حتما یکی از این میلیاردرها خواهید بود. زیرا طبق نظریه جناب آقای انشتین E=mc2 و از طرف دیگر نورونهای مغز دارای سرعت انتقال جریانات عصبی می باشند که جنس تمامی جریانات عصبی از نوع انرژی می باشد.
سرعت تصور ذهن انسان که از جنس انرژی است برابر سرعت نور است و توان دوم آن هم بسیار بیشتر از سرعت نور خواهد بود.
حالا چی داریم:
m=E/C2
خوب ما تو ذهن فعال(بعدا می گم ذهن فعال چیه) به یک چیز مادی چیزی که بهش جسمیت و مادیت می بخشیم فکر می کنیم. یعنی یک جرم M را درون تصوراتمان پیاده می کنیم مثل یه ماشین لامبورگینی. این چیز مادی هنگامی که شما تصور (احساس خوب) می کنید انرژی نوروگلیا را می گیرد و عینیت می یابد.
این بخشی از قوانین کوانتومه. که اساسا واقیعت داره.

---

اگه پولدار شدن سخته:
خوب منم یه سخت پوستم.

شما همان چیزی هستید که می خورید. خوراک مغز آدمیزاد هم فکر کردن است. پس شما همونی هستید که فکر می کنید.

---

یا دتونه چند روز پیش نوشته بودم که:
الان صد هزار و دویست و پنجاه و نه تومان دارم و فردای امسال 1 میلیارد درون جیبم است.

خوب الان فقط نهصد و چهل و هشت هزار تومان شده.

با این حساب باز فکر کنم تا سه ساله دیگه:
من یکی از اونام.
کدوما؟
همون یارو میلیاردرا دیگه.
آخه مگه میشه؟
نمی دونم ولی شده .

---

فرمول میلیاردر شدن تو سه سال اینه:
مدریت تغییر + مدیریت زمان + مدیریت ریسک + سرمایه اولیه ضربدر 25

حالا حاصل این عدد را در سود حاصل از یک ماه کنید. در نرخ تورم همان سالی که دارید توش محاسبه می کنید کرده این می شه مال یک سال.
برای هر سال را با سال بعد جمع کنید.


حتما میپرسی مزخرفه : نه با با راستکیه.
اگه نتونی تو زمان حساب شده ات تغییرات لازم را اعمال کنی و ریسکهای کارتو هم حساب کنی که نمی شه.

من اینجوری کار می کنم. کمی گفتنش سخته ولی این یه راز بزرگه عین غول چراغ جادو میمونه.
این غول چراغ می تونه پول شما را هر سه ماه 11 برابر کنه.

(09-03-2011 07:01 PM)سخنگوی دولت نوشته شده توسط:  موضوع را با اجازه بزرگترها می شکافیم:
قیری..............چ
آهان
امروزه من و شما عزیزان جو این دو دسته آدما هستیم:
1- یا فردی عادی هستیم با شغل عادی
2- یا فردی که شغل تخصصی دارد
البته هیچ فرقی به حال هیچکدوم از دو دسته آدما ندارد چون هرکدومشون توانایی کسب در آمد در حوزه کاری خودشان رادارند.
- اقا من یه ساندویچ فروشم؟ خوب پس باید ایده ساندویجی بدی. یا باید سس با فرمول توپ یا مثلا یه جور نون جدید و خوش مزه بدی. کلا ایده اولیه ات باید ساندویجی باشه.
-آقا من ارایشگرم؟ خوب ایده ات هم باید آرایشگرای باشه مثلا یک کیف اصلاح با کلیه لوازم شخصی. یا سرو چای مجانی و یا ارزون به مشتریت.
- آقا من مسافر کشم؟ تو ماشینت روزنامه و مجله خوب بزار و پول اضافی نگیر و خوب صحبت کن تا انعام خوبی گیرت بیاد.
- آقا من تو کار کارت ویزیت هستم؟ به مشتریهات همراه کارت ویزیت تعدادی برگه تبلیغاتی از کارشون و مجانی بده
- آقا من .....................
خلاصه این اولین تمرین است.

حالا یک گام بزرگتر؟ این گام بزرگ یک چیستان است؟
آن چیست که همه می بینند ولی هیچ کس نمی بیند؟
نه بابا. سرکاری نیست.
جواب این سوال برای هر کسی با بقیه فرق می کنه؟
مثلا در مورد یه ساندویج فروش. جوابش نون ساندویجه. مثلا ساندویج با نون مثلثی و با سس خوشمزه. آره همون نونی که همه ساندویج فروشها دارند ولی ندارندش.




کمی گام را بزرگ می کنم.
مثلا حسن آقا 6 تا خواهر برادر داره و همشون حقوق بگیرن. همشون کارمندن و ماهی 500 هزار کاسبند. خوب این اقا اگه با خواهر برادراش لینک بزنه و ماهی فقط 50 هزار بزارن تو یه حساب مشترک و هر ماه نوبتی پول را بردارن مثل این میمونه که به جای 500 هزار تا ماهی 571 هزار تومان داره این یعنی تیم ورک و یا کار گروهی.


گام پرشی.
الان حال ندارم. بقیه مطلب را اگه بودیم بعدا......