درخواست پیشنهادات شما برای شروع کار من

[مهدی گل محمدی]

محمدجان،داداش گلم.منم مشکل تورو داشتم.ببین عزیز به حرفای اینو و اون زیاد گوش نده.چون هیچ کس اندازه ی خودت به کارات ایمان نداره.من که میخواستم این کارگاه رو راه اندازی کنم.قبلش دنبال 5 شغل رفتم همه رو پیگیری کردم و در آخرهم دوباره اومدم سراغ شغل اصلیه خودم.

مشکل اصلیه تو اینه که دوست داری از زیاد شروع کنی که اینطوری اصلا نمیشه.

من عموم بهم میگفت بیا برو آرایشگری یاد بگیر برو یجا کارگری کن.نون دربیار. از این اینترنت بهت هیچی نمیرسه.من فقط بهشون میگفتم باشه شما راست میگید.ولی کار خودمو میکردم.چرا؟چون هدفم داشتم.اوناهم که چون ذهنه کارمندی دارن نمیفهمن که من چی میگم.ولی منتظر بودم تا روز موعود برسه و پیشرفت قابل ملاحظه منو ببینن.
وای.....نمیدونی روزی که مغازه رو راه انداختم چه غروری بهم دست داد.واقعا احساس کردم که خدا پشتمه و به طور کامل هوامو داره.از اون موقع به بعد هیچ کس حتی به خودش اجازه نمیداد بگه که چرا این کارو انجام دادی.چون وقتی مشتریا و کارمو میدیدن.دهنشون قفل میشید.

ما اینجا یه حاج رضا داریم که با سختی 3 تا برادرشو بزرگ کرده و الان یکی از بزرگترین تولید کننده های شلوار لی تو تهران هستن که تولیدیشون بغل خونه ماست و مغازشون تو بازاره.کارشون طوریه که روزانه حداقل 2 هزارتا شلوار تولید میکنن.و وقتی صب ساعت 8 کارا به بازار ارسال میشه برا فروش از پشت ماشین پایین نیومده فاکتور میشه و تموم میشه.

اون همیشه برای من یه الگو هست.واقعا من نصف بیشتر موفقیتهامو مدیون این مرد بزرگ هستم.چون واقعا خیلی تو این مسیر منو کمک کرد.همیشه میگه من از تو خیلی خوشم میاد چون تو دقیقا 20 سال پیشه من هستی که میخواستم کارم رو شروع کنم.

اون روز اومده بود که افتتاح مغازمونو تبریک بگه.منم درگیر کارای دستگاه بودم و دستام کلا جوهری بود.همه براشون جای تعجب داشت که حاج رضا تو مغازه ما چیکار میکنه.من رفتم به استقبال حاجی اومدم دست بدم که قسمت بالایی دستم رو آوردم که دستای حاجی جوهری نشه یه دفعه دیدم دقیقا دستمو گرفت و دستاش جوهری شد.گفتم حاجی جان شرمنده.باورتون نمیشه خم شد که دستم ببوسه گفتم حاجی چیکار میکنی؟گفت این دستا به خدا بوسیدن داره.نتونستم خودمو نگه دارم که یه دفعه اشکم گرفت و این مرد بزرگو بغلش کردم.اونجا به من یه نیرویی الحاق شد.یه قدرت بزرگی گرفتم.یه غرور خاصی بهم دست داد.از اون روز به بعد تلاشم رو سه برابر کردم.که موفق بشم.

به نظرمن یه یا علی بگو و برو تو کار برق ساختمون.اگر هم به کار ما علاقه ای داری.اینم شغل خوبیه.
بازم اگر کاری بود من در خدمتت هستم.

فقط یه چیزی به حرف میلیاردر درون گوش کن ببین اون چی میگه

موفق باشی