ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


اهسته برانيد
زمان کنونی: 09-28-2025, 03:37 AM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: 3ObHaN
آخرین ارسال: 3ObHaN
پاسخ: 11
بازدید: 2359

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 12 رأی - میانگین امیتازات : 2.92
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اهسته برانيد
12-03-2011, 01:34 PM
ارسال: #1
اهسته برانيد
287
پاره آجر

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت .
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان ، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد . پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد .
مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است . به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند ….

پسرک گریان ، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو ، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند .
پسرک گفت :
” اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند . هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم ، کسی توجه نکرد . برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم . ”
” برای اینکه شما را متوقف کتم ، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم ”

مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت … برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند ، سوار ماشینش شد و به راه افتاد ….
در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما ، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند !
خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند ….
اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند

[تصویر: start.gif]

یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-03-2011, 03:16 PM
ارسال: #2
RE: اهسته برانيد
پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند. مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد .هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می گذشت نان را بر دارد .
هر روز مردی گو‍ژ پشت از آنجا می گذشت و نان را بر میداشت و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت: هر کار پلیدی... که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!!
این ماجرا هر روز ادامه داشت تا اینکه زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت : او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد . نمی د انم منظورش چیست؟
یک روز که زن از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دستهای لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه کاری است که می کنم ؟
بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت .
مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد . وقتی که زن در را باز کرد ، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباسهایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه ، تشنه و خسته بود
در حالی که به مادرش نگاه می کرد ، گفت: مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم . در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم . ناگهان رهگذری گو‍ژ پشت را دیدم که به سراغم آمد . او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت : این تنها چیزی است که من هر روز میخورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری .
وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود ، فرزندش نان زهر آلود را می خورد .
به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت:
==========================================
هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به خود ما باز می گردد

[تصویر: start.gif]

یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-03-2011, 04:32 PM
ارسال: #3
RE: اهسته برانيد
جیزی را که نمی توانی بدست بیا وری فراموش کن
و چیزی رو که نمی توانی فراموش کنی بدست بیاور.

[تصویر: start.gif]

یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-03-2011, 04:55 PM
ارسال: #4
RE: اهسته برانيد
(12-03-2011 04:32 PM)3ObHaN نوشته شده توسط:  جیزی را که نمی توانی بدست بیا وری فراموش کن
و چیزی رو که نمی توانی فراموش کنی بدست بیاور.

من دقیقن تو یه مسئله ای گیر کردم و نه می تونم فراموشش کنم و نه می تونم بدست بیارمش.موندم چیکا رکنم.

آنچه ویرانمان میکند روزگار نیست حوصله های کوچک و آرزوهای بزرگ است!

مغز ما یک دینام هزار ولتی است که شوربختانه اکثر ما به اندازه یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-03-2011, 06:47 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 12-03-2011 06:48 PM، توسط 3ObHaN.)
ارسال: #5
RE: اهسته برانيد
(12-03-2011 04:55 PM)atreeeshgh نوشته شده توسط:  
(12-03-2011 04:32 PM)3ObHaN نوشته شده توسط:  جیزی را که نمی توانی بدست بیا وری فراموش کن
و چیزی رو که نمی توانی فراموش کنی بدست بیاور.

من دقیقن تو یه مسئله ای گیر کردم و نه می تونم فراموشش کنم و نه می تونم بدست بیارمش.موندم چیکا رکنم.

مشكل شنا خيلي حاده !‌ اميدي نيست متاسفانه Big Grin
شوخي كردم
اگه نميتوني فراموشش كني بدستش مياري خود به خود ! فراموش نكردن به نظرم همون تجسم خلاقه !‌

[تصویر: start.gif]

یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-03-2011, 08:31 PM
ارسال: #6
RE: اهسته برانيد
سبحان جان عالی بود.ممنون.خوب الحمدلله که خوب و سرحال هستی.سعی کن در کار بیزنس موفقیت زیادی کسب کنی.موفقتر باشی.

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-03-2011, 10:38 PM
ارسال: #7
RE: اهسته برانيد
گاهی اوقات برای بدست آوردن چیزی که می خوای منع ای وجود داره، منع اخلاقی،قانونی و یا حتی قوانین شخصی
مهدی جان کاملا می دونم که چقدر سخته اما باید پذیرفت شاید نشه فراموش کرد قابل درکه اما میشه شرایط رو پذیرفت .البته می دونم که سخته ولی تنها راهه.

از امروز فیلمنامه زندگیم را تغییر میدهم.
کائنات در حال سرازیر کردن عشق و ثروت به زندگی من است.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-03-2011, 10:46 PM
ارسال: #8
RE: اهسته برانيد
توی جاده ای که برای رسیدن به هدف طی می کنیم اگر تند بریم یکی اینکه زیبایی توی راه رو از دست می دیم دوم اینکه ممکنه یه حادثه ای برامون پیش بیاد که به خاطر عجلمون بوده. خیلی هم یواش بریم زمان رو از دست می دیم .

حتماً می شود
باید بخواهی
دهقانی 09132648046
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-04-2011, 05:55 AM
ارسال: #9
RE: اهسته برانيد
(12-03-2011 08:31 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  سبحان جان عالی بود.ممنون.خوب الحمدلله که خوب و سرحال هستی.سعی کن در کار بیزنس موفقیت زیادی کسب کنی.موفقتر باشی.

ممنون ، خوب خوب سرحال سرحال و تلنگ شما دوستان !‌
اولين ميلياردر جوان سايت خودم هستم ، قول ميدم Wink

[تصویر: start.gif]

یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
12-04-2011, 10:29 AM
ارسال: #10
RE: اهسته برانيد
به نظر من يه جايي بايد سريع برونيم و يه جاهايي هم اهسته
مثلا براي ارائه طرحو business plan و ارائه راه حل و تصميم گيري اهسته و با تفكر ولي براي اجرا بايد سريع عمل كنيم بقول اقاي قربانيان ما تمام كننده ي خوبي نيستيم

همیشه اولین گام ها مهم هستند.....
تماس با من 09394099750_ _ 09125937764
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS