خاطرات یک ادمین

[کامیار کاظمی]

سلام دوستان خوبم
مدتی نسبتا زیاد است که به این تاپیک سر نزدم, امروز آمدم با یک بحث و سوالی که بنظرم جالب است مطرح شود.
دوستان اگر شما کاری داشته باشید که ماهی 100 میلیون تومان درآمد داشته باشد اما اگر دیگر از انجام آن خسته شده باشید, آن کار را کنار میگذارید! ( فرض کنید که وجود شما در درآمد آن شغل مهم است. )

شنبه های شاد ...
برویم سر اصل موضوع, هفته گذشته یکی از دوستان خوبم و از بچه های انجمن (آقا سهیل شهیدی) دفتر بودند که کلی باهم صحبت کردیم و مثل همیشه این عطش کار عاشقانه و فراوانی کسب درآمد از وب و دنیای آی تی! موضوع اصلی بحث ما بود.
اتفاقا این گفت و گو را برای انتشار در انجمن ضبط کردیم و دوست داشتم برای عید فطر برای عیدی آماده شود که ویرایش کار طول کشید منتظرم تا تمام شود و به امید خدا منتشر کنیم.

بچه ها, لطفا یک کم فکر کنید! چقدر کاری که اکنون در حال انجام آن هستید مورد علاقه شماست؟
به چه قیمتی یک کار با درآمد عالی را تحمل میکنید؟
تکمیل این صحبت ها شاید بحثی باشد که با آقا سهیل داشتم اما واقعا جواب دادن بتنهایی به این سوالات ارزشمند است.

من که تقریبا همیشه برای انجام کاری که عاشقش باشم جنگیده ام و نشانه اش همیشه در جمعه شب ها برایم مشخص است!
شاید بپرسید : "جمعه شب؟ چرا؟"
جمعه شب ها و غصه صبح شنبه را که یادتان نرفته؟!
این غصه شاید از دوران دبستان با ما بوده است!

حالا یک فرمول به شما میدهم: اگر جمعه شب از فکر شنبه صبح شاد بودی, که آفرین, احتمال زیاد کار مورد علاقه ات را پیدا کرده ای...
شاید زیاده روی باشد اما بگذار بگویم که امیدوارم آنقدر عاشق کارت باشی که پنج شنبه ها شیرینی اش را از دست بدهد
یادمان نرود که مولا فرمودند که : بهترین تفریح, کار است!
البته حتما کار عاشقانه که دوستش داریم ...

پیروز باشید

[1omin.com]

فکر میکنم یک کار موفق است اگر همه افراد حس کنند که مانند یک خانواده در کنار یکدیگر هستند, این حس "یک خانواده بودن", یک نیروی مهم به همه تزریق میکند و آن "وفاداری" است.

خیلی نکته جالبی گفتید

[کامیار کاظمی]

سلام دوستان
ابتدا یک موضوع مهم, حتما عادت مطالعه را در خودتان بوجود آورید و به عنوان یک ثروت آفرین, روز خودتان را با مطالعه تیتر روزنامه ها بخصوص اقتصادی شروع کنید, همیشه هم یک کتاب برای مطالعه روی میز و جلوی چشم باشد خوب است!
اگر هم به مباحث ذهن و جذب و موفقیت علاقمند هستید, کتاب "کنترل ذهن" سیلوا جالب است یک بار خواندنش حتما چیزهای زیادی برایتان دارد.
فصل 15 کتاب به نام "کلمات قدرت آفرین" یک داستان فوق العاده جالب دارد که برایم بسیار اموزنده بود و خواستم در اینجا هم بگویم تا شما هم در مورد آن فکر کنید.
داستان در مورد "ولف_مسینگ" یک روان بین و تله پات مشهور جهان است که چطور توانسته با تکرار کلمات به کاخ استالین نفوذ کند بدون آنکه کسی او را مشاهده نماید! شاید عجیب باشد و نتوان صحت موضوع را تائید کرد اما داستان های زیادی از "ولف_مسینگ" در دنیا نقل میشود و با کمی جستجو به نتایج خوبی میرسید اما بد نیست یک جستجویی کنید تا به قدرت انسان ها که خداوند او را بحق, اشرف مخلوقات خوانده پی ببرید.

این هم برای شما:

"مسینگ، توانایی‌های پارانرمال را امکان‌پذیر می‌دانست. استالین از او خواست تا برای اثبات ادعاهایش، تنها با تکیه به قدرت‌های ذهنی اش به یک بانک دستبرد بزند. مسینگ نیز با همراهی گروهی از مأموران به بانک مرکزی مسکو رفت، اما به تنهایی وارد آن شد سپس به سمت کارمند صندوق رفته و در حالی که فرمانی ذهنی برای او می‌فرستاد، کاغذ سفیدی را به دستش داد. کارمند هم از گاوصندوق، مبلغ ۱۰۰ هزار روبل برداشت و در کیف دستی مسینگ گذاشت. مسینگ با مبلغ مورد نظرش، بانک را ترک کرد. استالین قانع شده بود. شهرت و محبوبیت بلافاصله به سراغ مسینگ آمد. او یک شبه تبدیل به یک فوق ستاره شد. شهرت او ناگهان پول زیادی را نیز عاید دولت کرد. استالین و لاورنتی بریا (رئیس پلیس مخفی وقت) تصمیم گرفتند تا توانایی او را بار دیگر بیازمایند. بنابراین از او خواستند تا بدون اینکه مشکلی برایش به وجود بیاید، کاخ کرملین را ترک کند. او نیز اطاعت امر کرده بدون اینکه کسی جلویش را بگیرد، از آنجا بیرون رفت. تنها منشی استالین به دنبال او روان شد. او زمانی که به خیابان رسید، برایش دست تکان داد. تمامی نگهبان‌ها هم قسم می‌خوردند کسی که از کاخ بیرون رفت، شخص استالین بوده است. مسینگ در بسیاری موارد، هم به استالین و هم به رئیس پلیس مخفی مشاوره‌هایی داده بود." منبع: ویکی پدیا

برایم جالب است که بیشتر در مورد این قدرت تحقیق کنم.

پیروز باشید

[abdolhossein]

(08-14-2014 08:33 AM)کامیار کاظمی نوشته شده توسط:  سلام دوستان
ابتدا یک موضوع مهم, حتما عادت مطالعه را در خودتان بوجود آورید و به عنوان یک ثروت آفرین, روز خودتان را با مطالعه تیتر روزنامه ها بخصوص اقتصادی شروع کنید, همیشه هم یک کتاب برای مطالعه روی میز و جلوی چشم باشد خوب است!
پیروز باشید

در خصوص رایانه بر عکس، اگر روی میزتان کامپیوتر دارید حتی الامکان به اینترنت وصل نشوید. حتی اگر در سازمان یا شرکتی کار می کنید که همه رایانه ها به اینترنت متصل هستند و برای شما نیز اتصال برقرار کرده اند از مسئول مربوطه بخواهید اینترنت شما را قطع کند!! اگر شغل شما به نحوی است که مجبورید از اینترنت استفاده کنید نیز مانعی ندارد، می توانید از آن مسئول بخواهید فقط دسترسی به سایت هایی را که مستقیما به کارتان مرتبط است برایتان مجاز کند و سایر سایت ها را ف/ی/ل/ت/ر کند.
در هر صورت اگر نیاز به استفاده از اینترنت داشتید می توانید از سیستم رییستان استفاده کنید. این امر باعث می شود اولا فقط در موارد ضروری به اینترنت وصل شوید و ثانیا کارتان را در اسرع وقت انجام دهید و از پراکنده کاری و اتلاف وقت جلوگیری کنید. و به جای این که مجبور به اضافه کاری شوید شغل دومی برای خود دست و پا کنید!

[مهندس روح الله زاهد]

سلام ودرود
بنده هم اولین تجربه کاریم حدود 17 سالگیم بود
چون اون زمان تجربه تقریبا خوبی در زمینه الکترونیک داشتم رفته بودم تو کار ساخت آمپلی فایر پرقدرت و کم قدرت و متوسط (برای ماشین . برای کامپیوتر. و دستی ) و بعدها دستگاه شوکر هم درست میکردم و کمی بیشتر برنامه نویسی روی آی سی هم انجام میدادم و درآمد خوبی هم برام داشت
اما یه خاطره بد از اون زمان اینکه داشتم قسمت سوئیچینگ یه دستگاه قدرتمند رو چک میکردم که یه دفعه ای منو برق گرفت و حدود 3 تا4ثانیه منو گرفته بود و بعدش منو پرت کرد به ته کارگاه (کارگاهم حدود 4 متر طول داشت ) و تا 3 ساعت فقط هزیون میگفتم و حرفای مسخره میزدم .

ولی تجربه کاری بسیار خوبی بود

[کامیار کاظمی]

سلام دوستان خوبم

برویم سر اصل مطلب:
اصول کاری یا قراری که شما با خودتان می گذارید بسیار مهم است.
این اصول زمانی شکل میگیرد که شما در یک شرایط حساس و به اصطلاح بحرانی یک تصمیم میگیرد, منظورم از این تصمیم های سرنوشت ساز است! ( با کسی مشارکت میکنید, در کاری سرمایه گذاری میکنید و ... ) اما نتیجه آن چیزی نیست که شما حدس زده اید یا همان و بهتر از آنی است که انتظارش را دارید, حال میتوان از این روند یک نتیجه برای خود گرفت که مثلا با آدم های این تیپی نمیتوانم مشارکت کنم با در سرمایه گذاری اگر فلان کار را بکنم حتما موفق خواهم شد و ...
یک سری دیگر این اصول هم (اخلاقی, اجتماعی, اقتصادی و ... ) خانوادگی هستند و به باورهایی بستگی دارند که در ناخودآگاه شما توسط خانواده, اطرافیان و جامعه تزریق شده است, برای مثال شاید تعجب کنید اگر بگویم سرکارگری را می شناسم که روزهای شنبه و چهارشنبه کاری را "شروع" نمیکند چون معتقد است برایش بدشانسی می آورد!
به اینکه تا چه حد این اصول درست و منطقی هستند کاری نداریم اما این اصول برای همه ما هستند.
در اصول و نظام باورهای ما حتما اصول اقتصادی باید باشد اصولی که بر اساس آن در طرح های اقتصادی مشارکت کرده و جریان اقتصادی زندگی ما بر اساس آن ادامه داشته باشد اما چیزی که در اینجا مهم است این است که این اصول و ارزش ها چه تاثیری میتواند در زندگی شما داشته باشد.
بگذارید این بخش را با مثالی توضیح دهم, حتما به یاد داریم که میگویند: "حرفش حرف است" , "مرد است و حرفش" , "حرفش بیشتر از پول نقد اعتبار دارد."
در بازار کارهای به اصطلاح "بزن و درویی" زیاد است اما "اعتبار" که متاسفانه قدیمی ها بیشتر با آن در ارتباط بودند و اکنون کمرنگ شده است, حرف اول و آخر را برای مشتری میزد.
روزگار غریبی نیست که "موی سپید" و "سبیل گرویی" خریدار داشت.
این ها را گفتم که بگویم, "اعتبار" و "حرفت حرف باشد" را جزء اصول کاریت قرار بده تا رونق کسب و کار را حس کنی, بگذار بجای پول این حرفت, سرمایه ات باشد.
پیروز باشید

[کامیار کاظمی]

سلام عزیزانم
عصر بخیر

دو روز پیش برای جراحی دندان به پزشک مراجعه کرده بودم, حسابی هم استرس داشتم چون این دندان حسابی داشت اذیت میکرد و دکترها هم به جراحی خیلی خوش بین نبودند.
دراز که کشیدم دکتر که مرد بداخلاقی بود گفت:" آقای کاظمی حس میکنم امروز خیلی خوش اخلاق نیستید, در نیمه کار ممکن است کار سخت تر شود ..."

چشمانم را بستم و سعی کردم ریلکس کنم, دریا, کنار ساحل ...
نه نشد, هنوز آن طور که همیشه هستم نبودم, با خودم گفتم: "چه کنم؟, بگذار به چیزی که دوست دارم تمرکز کنم ..."

ناگهان تجسمم مرا به وسط شرکت پرت کرد, یک سری از ایده ها, هیجان تحویل کار به مشتری و بازخوردهای عالی ...
تقریبا نیم ساعتی که دراز کشیده بودم چشمانم را بستم و شروع کردم به سروکله زدن با ایده هایم در شرکت, وای عالی بود! اصلا نمیفهمیدم که چطور گذشت, وقتی دکتر مرا از حالت نیمه خواب و بیداری صدا کرد, فقط صدای همکارانم را میشنیدم که در اتاق کنفرانس برای دادن ایده های جدیدتر باهم رقابت میکردند و کلی کارهای جالب در کاری که عاشقش هستم داشتم که باید انجام میدادم...

همه ما لحظه های سختی را در زندگی داشته و داریم, معمولا چه میکنید؟ من که سعی میکنم به آن چیزهایی که عاشقش هستم فکر کنم اما تا این لحظه اصلا فکر نمیکردم این عشق دومم (شغلم) آنقدر برایم جذاب باشد که درد تیغ جراحی را فراموش کنم و با هیجان به جزئیات ایده هایم و روش اجرا کردنشان فکر کنم.

اگر عاشق کارمان باشیم پول درجه اهمیتش میشود دوم, دیگر برای سیر کردن شکم کار نمیکنیم کار میکنیم چون لذت میبریم چون عاشق هستیم ...
همیشه آروزیم این است که برای شکمم کار نکنم بلکه برای دلم کار کنم ... کاری که عاشقش هستم ...

روزخوش

[کامیار کاظمی]

سلام دوستان
نمیدانم شاید گاهی دست دست الکی میکنیم!
ماجرا از انجا شروع شد که یک چیز نه خیلی خوب را جذب کردم
همیشه فکر میکردم یک سری از مطالب انجمن برای کتاب و نرم افزار شدن جالب است البته چون همیشه رایگان در دسترس بوده است یکم شک داشتم که عاقلانه است هزینه و زمان گذاشت و تولید کرد یا خیر!
چندباری هم دیده بودم که ماهنامه انجمن و یک سری مقالات که همیشه رایگان منتشر شده اند در بسته های موفقیت "من درآوردی" در بازار فروخته میشود که باعث شد در همه جا اعلام کنیم که همه چیز رایگان است! لطفا پول ندهید!

جالب است چند روز پیش دیدم در مارکت های اندروید یک نرم افزار درآمده که دقیقا مطالب دوبرابر کردن بنده و سیستم سازی سبحان جان و جناب رضایی عزیز کپی شده و جالب اینکه به مبلغ 1000 تومان فروخته میشود! دقیقا بدون رعایت کپی رایت و تمام مطالب رایگان ما! (حداقل منبع را هم ذکر نکرده بود.)
بدتر اینکه کیفیت نرم افزارهم افتضاح کامل بود یک اپ وحشتناک بد! (حداقل خوب هم نبود که دلمان نسوزد )
گویا در عرض یک هفته هم 200 تا 300 تایی حداقل فروش رفته بود.
بماند که اعتراض رسمی و شکایت کردیم و اپ حذف شد.

حالا نظر شما چیست؟ این قانون کپی رایت چرا اینطور مثل آب خوردن حتی در مورد تولیدات وطنی نقض میشود و هیچ کس هم ککش نمی گزد؟
شما نظرتان در مورد این قضیه قدیمی چیست؟

بعدنوشت: این مارکت دیروز در مورد مبلغ جمع آوری شده از نرم افزار پرسید عرض کردم اگر امکان دارد به خیریه محک واریز وگرنه که به مشتریان برگردانده شود. بنظر خیری در آن بود.

[DJ MehrDL]

آقای کاظمی این مسئله ای کاملا فرهنگیست
چطور توی ژاپن بعد از یک زلزله و ویرانی 93 درصد هزینه های زیر آوار مانده(شامل کیف پول و گاو صندوق و ...) برگردونده میشه ام تو زلزله بم دست نفر بخاطر النگوهاش قطع میشه...
بحث جهان سومی هم نیست
چرا مثلا تو بنگلادش و هند اینکار نمیشه

[اقاي ايـــده]

(11-11-2014 01:09 PM)کامیار کاظمی نوشته شده توسط:  سلام دوستان
نمیدانم شاید گاهی دست دست الکی میکنیم!
ماجرا از انجا شروع شد که یک چیز نه خیلی خوب را جذب کردم
همیشه فکر میکردم یک سری از مطالب انجمن برای کتاب و نرم افزار شدن جالب است البته چون همیشه رایگان در دسترس بوده است یکم شک داشتم که عاقلانه است هزینه و زمان گذاشت و تولید کرد یا خیر!
چندباری هم دیده بودم که ماهنامه انجمن و یک سری مقالات که همیشه رایگان منتشر شده اند در بسته های موفقیت "من درآوردی" در بازار فروخته میشود که باعث شد در همه جا اعلام کنیم که همه چیز رایگان است! لطفا پول ندهید!

جالب است چند روز پیش دیدم در مارکت های اندروید یک نرم افزار درآمده که دقیقا مطالب دوبرابر کردن بنده و سیستم سازی سبحان جان و جناب رضایی عزیز کپی شده و جالب اینکه به مبلغ 1000 تومان فروخته میشود! دقیقا بدون رعایت کپی رایت و تمام مطالب رایگان ما! (حداقل منبع را هم ذکر نکرده بود.)
بدتر اینکه کیفیت نرم افزارهم افتضاح کامل بود یک اپ وحشتناک بد! (حداقل خوب هم نبود که دلمان نسوزد )
گویا در عرض یک هفته هم 200 تا 300 تایی حداقل فروش رفته بود.
بماند که اعتراض رسمی و شکایت کردیم و اپ حذف شد.

حالا نظر شما چیست؟ این قانون کپی رایت چرا اینطور مثل آب خوردن حتی در مورد تولیدات وطنی نقض میشود و هیچ کس هم ککش نمی گزد؟
شما نظرتان در مورد این قضیه قدیمی چیست؟

درود
متاسفانه يك عده گلويشان تونل چند طبقه هست و يك هواپيما هم از توش رد ميشه براي همين هرچيزي رو برسه ميخورند توجه اي هم به حلال حرام بودنش ندارند
طمع
جداي اين مورد وجدان وجود ندارد
و فكر ميكند از هر كاري ميتوند كسب و درامد كنند
پايبند نبودن به اخلاق حرفه اي
و يك باور غلط ديگر اين هست كه خيلي موارد فكر ميكند اون نفر هم مطلب رو كپي كرده چرا ما نكنيم

مثلا يكي از دوستان كنترل برقش رو دستكاري كرده بوديد ماهي 1000 تومان ميومد براش. بهش ميگفتيم چرا اينكارو كردي حرفش اين بود كه اين همه ميخورند اين كه چيزي نيست ماهم روش

باور غلط

دليل ديگه ناتواني افراد در استفاده از ذهن خودشان هست كه باعث ميشه به دنبال اين موارد باشند

و اما به نظرم مهمتر از همه ساده لوحي افراد كه بازم متاسفانه در مواري بيش از چند ميليون كلاه برداري ميشود
بطور مثال اسكريپ يك فروشگاه ساز رايگان رو تغيير نام داده بودند و به قيمت 2 ميليون تومن به يك نفر فروخته بودند
و مواردي ديگه از اين دست

توصيه به همه عزيزان
تحقيق ميتونه به اندازه فوق تصور به شما كمك كنه ضمن اينكه اينكار با درج چند كلمه در گوگل هست
با جستجو عنوان . كلمات متن محصولات مختلف ميتونيد بفهميد كه ايا محصول تك و دسته اول هست يا كپي شده

اما دريغا