ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
تجربیات من از خواستن و توانستن! زمان کنونی: 05-07-2024, 07:47 AM |
|||||||
|
تجربیات من از خواستن و توانستن!
|
02-10-2011, 01:17 AM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
تجربیات من از خواستن و توانستن!
كتر مارتين سليگمان، نويسنده كتاب خوشبيني دريافته است كه رفتار عامل تعيينكننده بهتري براي موفقيت است، نسبت به IQ ، تحصيلات و ساير عوامل. او دريافت كه افراد مثبت سالمتر زندگي ميكنند و روابط بهتري داشته و در كارشان پيشرفت بيشتري ميكنند. همچنين دريافته كه افراد مثبت انديش پول بيشتري هم درميآورند.
هركسي ميتواند رفتاري درست داشته باشد. مهم نيست كه اهل كجا باشيد يا استعداد ذاتيتان چقدر باشد، رفتار صحيح تفاوت بزرگي در كار شما ايجاد خواهد كرد. * من مسوول سرنوشت خود هستم. اگر در سراسر زندگي كاري خود منتظر اتفاقي هيجانانگيز باشيد، احتمالا انتظارتان طولاني خواهد شد. متخصصان موفق كساني هستند كه خودشان بيرون ميروند و اين اتفاق را به وجود ميآورند. پس سعي كنيد به طريقي متفاوتتر به كار خود نگاه كنيد. كارتان را تا حد نهايت پيشرفت بالا خواهيد برد و مسوول آن فقط و فقط خودتان هستيد. * هر چيزي ممكن است. فكر ميكنيد هيچوقت نميتوانيد به مقام نايبرئيس شركت ارتقاي پيدا كنيد؟ پس مطمئن باشيد كه نميتوانيد. يادتان باشد اگر فكر كنيد كه نميتوانيد، به احتمال خيلي زياد نخواهيد توانست. * هيچ كاري آنقدر كوچك نيست كه خوب انجامش دهيد. هيچوقت نميدانيد كه ديگران متوجه شما خواهند شد يا نه. اين يك دليل براي اين است كه به كارتان افتخار كنيد، به همه آن. مديرعامل شركتي ميگفت اولين كارش اين بوده كه ذخيره انبار را چك كند و خيلي زود به خاطر تلاشهاي خود و كار خوبش شناخته شد. دفعه بعدي كه ميخواستيد كارتان را سرهمبندي كنيد چون فكر ميكنيد كسي متوجه كار شما نيست اين را به ياد داشته باشيد. وبلاگ احمد محمودي |
|||
|
02-10-2011, 01:35 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-10-2011 01:41 AM، توسط کامیار کاظمی.)
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: تجربیات من از خواستن و توانستن!
مرحوم دکتر شریعتی در مقدمه یکی از سخنرانیهایش مطلب جالبی می گوید:
"دموستنس " یک خطیب بزرگ و معروف یونانی است. او آدم ضعیفی بود، بچه خیلی شرمگین و صدایش بسیار نا رسا و اندامش بی قواره و فن سخن گفتن را حتی در حد یک بچه معمولی بکلی بلد نبود. در آن دوره یونان که سوفیسم از همه قوی تر بود و سوفیست ها یعنی سخنوران بزرگ و نیرومندی که با قدرت بیان شب را روز و روز را شب نشان می دادند، بر سرنوشت جامعه و افراد حکومت می کردند.(سفسطه از همین جا می آید) . دموستنس بچه کوچکی بود و ارثی که به او رسیده بود، مدعیان خوردند. برای این که در دادگاه وکلای مدافع مدعیان و غاصبان که از همین سوفیست ها بودند، به قدری با توانایی توانستند حق او را ضایع بکنند و غصب دیگران را حق نشان بدهند که او از این ارث بزرگ محروم شد . این محرومیت که به وسیله قدرت سخن و منطق دچارش شده بود، در او واکنشی ایجاد کرد که اگر من می توانستم حرفم را بزنم و می توانستم استدلال مخالف را جواب بدهم، حقم این چنین تضییع نمی شد. برای همین تصمیم گرفت علی رغم ضعف بدنی و ضعف بیان و صدا و جاذبه نداشتن قیافه بر همه ضعف ها یش چیره شود و یک سخنور توانایی شود که بعد بتواند حقش را احیا کند . برای این کار تمرین های خاصی کرد . او تنها به کوهستان می رفت و در میان سنگ ها حفره ای درست کرد به اندازه ای که خودش ایستاده بتواند در این حفره جای بگیرد . در اطراف و دیوارهای این حفره و غار تیغ ها و میخ ها و سیخ هایی به شکلی نصب کرده بود که بتواند یک فضای متناسب و محدود و مقیدی داشته باشد که وقتی در ان قرار می گیرد و تمرین سخنرانی می کند، دستش و سرش و بدنش و گردنش را نتواند بیش از آنچه لازم است، حرکت بدهد و یا حرکات اضافی و ناشیانه به اندامش بدهد. به این شکل که وقتی سخن می گوید دستش را به همان میزانی بتواند حرکت بدهد که برای بیان آن سخن لازم است و اگر دستش را به طور انحرافی ویا اضافی حرکت داد، به یکی از این تیغ ها و یا سیخ ها بخورد و مجروحش بکند . بعد این زنندگی ها و گزندگی ها و این محدودیت های تیز و تند او را مقید به حرکات یک نواخت و هماهنگ و لازم بکند. برای این که یکی از تمرین های سخنرانی این است که اداهایی که سخنران در می آورد، متناسب و طبق یک فنی باشد. او سال ها در آن قیدها و در میان ان سیخ ها و تیغ ها در بیابان تمرین کرد ودر آنجا که کسی هم نبود و خجالت هم نمی کشید، خطاب به یک جمعیت فرضی سخن می گفت، فریاد می کشید و عقده هایش را خالی می کرد . این تمرینات البته بعدا اورا به یک سخنور بزرگ تبدیل کرد و خطیب بزرگی شد که در تاریخ به عنوان یکی از خداوندان سخنوری شناخته می شود و حتی برای یکی از سخنرانی هایش ? سال تمرین و کار کرده است و خلاصه توانست حقش را اعاده نماید. از ماجرای دموستنس می توان آموخت که انسان در اثر تمرین و ممارست می تواند بر همه مشکلات فائق اید و به آرزوهایش برسد و در واقع ترجمان این ضرب المثل است که "خواستن توانستن است". همچنان که سارتر می گوید " اگر یک انسان فلج ؛ قهرمان رشته دو نشود خودش مقصر است " |
|||
|
02-10-2011, 01:40 AM
ارسال: #3
|
|||
|
|||
نابینایی...
این گفته محمد ناصر 28 ساله معاون و استاد انجمن نابینایان ولایت هرات میباشد، محمد ناصر در وجود خود نابینایی را احساس نکرده است او از کودکی نابینا بوده است ، اما این نابینایی مانع پیشرفت وی نگردیده بلکه یک کلیدی برای موفقیت بیشتر او در زندگی بوده است. او فارغ صنف دوازدهم است و حافظ کل قرآن میباشد ، این جوان موفق به کمپيوتر و انگلیسی نیز دسترسی دارد.
در زمانها که محمد ناصر کودک بود در افغانستان خط بریل وجود نداشت اما به کمک یک دفتر بنام CDAP در سال 1375 خط بریل را آموخت و از آنزمان شروع به انتشار این خط در سطح ولایت هرات گردید . او میگوید:" قوه لمسی در نابینان بیشتر از بینایان میباشد و خداوند این قشر را از این حس قوی برخوردار ساخته است . هر درک را آنها میتواند با قوه لمس ، قوه ایکه خداوند برای هر انسان داده و خاصتا برای نابینایان، چیزیکه لمس میکنند مثلا قاشق اینکه یک شخص نابینا او را لمس میکند باید استاد یا خانواده برایش بفهماند که این قاشق است، و کسانیکه از طفولیت بینا بوده باز این مشکل را ندارند و میتواند با لمس کردن هر چیز را درک کند. و در مکتب هم وسایل هندسی را میتوانند با قوه لمسی خود بشناسد". او از آوان طفولیت خود قصه میکند او میگوید:" من هیچگاه احساس نکردم که نابینا هستم". او از زمان طفولیت خود زیاد بیاد نداردو ميگويد: "من بازي هاي كه اطفال انجام ميدادند با انها بازی میکردند و هیجگاه من احساس نمی کردم که من نابینا هستم و باید به گوشه بنيشینم و با کسانیکه با من نزدیک بود با آنها هماهنگي میکردم مثلا اگر بازیهای میکردیم که دوش به کار داشت با اونا میگفتم که شما دست مرا بگیرید و در بازیهای فوتبال که اشتراک می...دم باز من دروازه بان میبودم یعنی پهلوی یک نفر دیگه من هم ایستاد میبودم. آقای محمد ناصر امیری خانواده خود را که مشوق اصلی اش در راه رسیدن به اهدافش میدانند او با ابراز سپاس از فامیل مهربان خود که هیچ گاه او را یک معیوب نداسته چنین گفت: " خانواده برای فرد نابینا و یا برای هر فردی كه باشد يك نعمت است ، والدین من همیشه میگفتند که برو درس بخوان، و آنها مرا بسیار زیاد کمک و همکاری میکرد، تشویق فامیلم این بود که همیشه میگفتند تو میتوانی هر کار را بکنی ، همین نتوانستن هاست که انسانرا مایوس میکند ، خانواده من مرا زیاد تشویق و همکاری میکردند خاصتا برادرم که مرا در یاد گرفتن درس ها کمک میکرد." آقای امیری میگوید خواستن توانستن است ، و عمده ترین دلیل موفقیت خود را خواستنش میخواهد: " دلیل موفقیت من نه تنها بکله هرکسیکه میخواهد موفق باشد، خواستن توانستن است، و دلیل موفقیت من این بوده که همیشه چیزیکه خواستم دنبالش رفتم، و امروز من موفق هستم، همیشه انسان باید متکی به خود باشد و باید اتکا به نفس داشته باشد ، نباید بگوید که من نمیتوانم کاری را بکنم، مثلا ما بعضی از نابینایان را داریم وقتی ما میرویم برای شان آگاهی میدهیم آنها میگن که ما نمیتوانیم مکتب بریم چون نمیبنیم اما بعد از اینکه ما انها را قانع میسازیم که شما هر کاری کرده میتواند و آنها میگن که ما هم میتوانستیم اما همیشه میترسیدم که برای خود و دیگران کاری را انجام دهیم. گفتنی است که آقای امیری در پنج مسابقه قرآن اشتراک کرده و در آخرین مسابقه که دو سال قبل بود در بین بیش از صد تن بینایان مقام اول را گرفته است و منتظر مسابقات بین المللی است. او بیشتر اوقات بیکاری خود با مطالعه کتابهای قصه را كه با خط بریل نوشته شده است را مطالعه میکند و بیشتر کوشش میکند تا کلمات انگلیسی را بیاموزد و همچنان کار کردن با کامپیوتر یکی از علاقه های خاصی او میباشد. به قلم : سيتا حبيبي |
|||
|
02-10-2011, 01:45 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-10-2011 01:47 AM، توسط کامیار کاظمی.)
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: تجربیات من از خواستن و توانستن!
|
|||
|
10-15-2012, 11:11 PM
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: تجربیات من از خواستن و توانستن!
دوستی دارم که قبل از انقلاب آبدارچی یک شرکت خصوصی بود.در آن شرکت که لوازم خانگی می فروختند بیشترین کارمندان حسابدار بودند.وقتی برایشان چائی می برد می نشست و به کارهای آنها توجه میکرد.کلاس دوم نظری بود.کم کم شد کمک حسابدار - حسابدار - رئیس حسابداری شرکت (اعتماد بنفس بالائی پیدا کرده بود)و بعد از انقلاب شرکت منحل شد.با التماس با برادر خانمم در یک تولیدی مشغول بکار شد.سال 1360بود و وضعیت فروش پوشاک عالی.ترقی کرد. بنک داری باز کرد:1-2-3....کارخانه رنگریزی باز کردو....
الان راحت استراحت میکند. بله که خواستن , توانستن است.
خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
استرس قبل از ازدواج | مهدی ر | 18 | 2,322 |
04-21-2014 03:04 PM آخرین ارسال: مهدی ر |
|
قدردانی از فرشتگان | کامیار کاظمی | 74 | 12,198 |
05-27-2013 05:49 PM آخرین ارسال: MARYAR |
|
نامه اي زيبا از گابريل گارسيا ماركز | zoofanoon | 1 | 806 |
05-23-2013 10:47 AM آخرین ارسال: snz.sharifi |
|
پیش از آن که بخوابم.... | mallarme | 7 | 1,234 |
05-06-2013 04:55 AM آخرین ارسال: Mrs.Seyedi |
|
بهترين لحظات زندگي از نگاه چارلي چاپلين | mallarme | 2 | 665 |
01-19-2013 11:37 PM آخرین ارسال: jahanagahi |
|
خاطراتی از دکتر شیخ | کامیار کاظمی | 5 | 1,386 |
11-05-2012 12:01 AM آخرین ارسال: M3HDI |
|
48 مهارت زندگي از زنبور عسل | صدفی | 2 | 1,504 |
04-09-2012 12:45 AM آخرین ارسال: صدفی |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان