سفر و سفرنامه اصفهان (بهار 1392)

[صدفی]

عکسهامو هنوز رو سیستم نریختم دوربینم جا موند دست خواهرم
فعلا این یه عکس رو داشته ببینید با گوشیم گرفتم
چایی خانه حاج میرزا
http://s4.picofile.com/file/7737015050/P..._13_28.jpg

[toofan245]

دوستانی که انقدر خوش گذشته که سر از پا نمیشناسین

یه خواهش
عکس ها رو که میزارین معرفی کنید آخه ما که همه رو نمیشناسیم

[مهدی گل محمدی]

(04-23-2013 07:28 PM)toofan245 نوشته شده توسط:  دوستانی که انقدر خوش گذشته که سر از پا نمیشناسین

یه خواهش
عکس ها رو که میزارین معرفی کنید آخه ما که همه رو نمیشناسیم

خب منو که میشناسی!
بقیه هم مث من

[jahanagahi]

عزیزان اصفهانی
از راست به چپ :آقایان
حسن عباسی - فرشاد نبی - علی مردانیان - حامد میریان - محمد شموسی

[img][/img]

[کتایون کاظمی]

یک عکس تک نفره ی!!! زیبا از دوستان انجمن وهمسفران اصفهان:

[کامیار کاظمی]

در اینجا جا دارد که از آقای مردانی نیز از اصفهان تشکر کنم که زحمت تهیه و تخفیف بلیط های مکان های دیدنی را بر عهده داشتند.

این عکس هم لحظه دیدنی و کمیابی است که ما همه تعجب کردیم و لحظه را شکار کردیم.

(وقتی مهدی گلمحمدی پول تاکسی را برای بقیه حساب میکند )

[مهدی گل محمدی]

(04-23-2013 08:15 PM)کامیار کاظمی نوشته شده توسط:  در اینجا جا دارد که از آقای مردانی نیز از اصفهان تشکر کنم که زحمت تهیه و تخفیف بلیط های مکان های دیدنی را بر عهده داشتند.

این عکس هم لحظه دیدنی و کمیابی است که ما همه تعجب کردیم و لحظه را شکار کردیم.

(وقتی مهدی گلمحمدی پول تاکسی را برای بقیه حساب میکند )

باورم نمیشه....

این واقعا منم؟
کامیار مگه قرار نبود دیگه در باره این موضوع حرف نزنیم(ریا بشه)؟

[ebrahim.ev]

عاشق این صمیمیت اعضا انجمن هستم.دروووووووووووووووووود

[jahanagahi]

شاید بعضی از عزیزان تعجب کنند که چرا تا این اندازه در مورد مسافرت نوشته می شود؟
1- نشان دادن صمیمیت عزیزان انجمن در اولین لحظه آشنائی و مداومت آن.
2- تماس مستمر عزیزان با هم و شناخت از هم.
3- راحت تر بتوانند از هم برای کار گروهی شناخت داشته باشند.
4- ترغیب بقیه عزیزان برای همراهی در مسافرتهای آینده.

[صدفی]

موقع برگشت تو اتوبوس آقای دولتی(karafarin)پیشنهاد یه بازی به نام مافیا دادن بازی فوق العاده ای بود 6 ساعت راه رو اصلا نفهمیدیم چه جوری گذشت عالی بود
من همش مافیا بودم همه هم میدونستن ولی میترسیدن حذفم کنن