خیلی لذت بخشه وقتی.......

[mallarme]

از غریبه ای توی خیابان چیزی میپرسی و او با لبخند و حوصله جوابت رامیدهد

وقتی مهمونات دستور غذایی رو ازت میپرسن


وقتی هدیه ات را باز میکند و چشمهایش از خوشحالی برق میزند


از خیابان که رد میشوی راننده ای که حق تقدم با اوست برایت میایستد و با خوشرویی اشاره میکند که رد شوی


وقتی دیر رسیده ای و میگوید خودش هم الان رسیده اس


وقتی کسی را میخندانی


وقت حرف زدن کلمه ای را گم میکنی و او زود حدسش میزند


فوت کردن قاصدک


وقتی تو رو میرسونه و تا داخل خونه نشدی راه نمی افته


نسیم خنک تو تابستون


لحظه بیدار شدن از خوابی بد


پیچ آخر جاده و سوسوی چراغ های شهر



کودکی در آغوش دیگری است اما دستانش را دراز میکند تا تو بغلش کنی


وقتی سر امتحان یهو جواب یک سوال یادت بیاد


آخر شب که همه خوابند ..آرامش و سکوت

....

و یا وقتی احسان خواجه امیری میخونه :برام هیچ حسی شبیه تو نیست...

[mallarme]

وقتی اخم کرده اما نمیتواند جلوی خنده اش را بگیرد


وقتی به جای خداحافظی میگوید....میبینمت


وقتی کسی یادش میماند که از چه چیزهایی خوشت میاید


هوای توی گل فروشی

بوی عطر گل نرگس

عجله داری که از چهار راه رد شوی و چراغ سبز میماند

مسیرت با مسیر بعدی تاکسی یکی است...

[Delta.H]

وقتی یک سفارش عالی میگیری از یک مشتری دست به نقد در اوج کسادی بازار!
وقتی صبح با صدای تلفن بیدار میشی یکی اون طرف خط سفارش جنسی رو بده که رو دستت باد کرده!
وقتی چند مشتری همزمان برای زمینی پیدا بشن که از فروشش نا امید شدی!
وقتی روز 13بدر وسط بیابون بارون بگیره ببینی ملت در حال فرار هستن خودت زیر یه درخت چنار گنده جا گرفته باشی!!!

[goldmen]

وقتي صبح ها بوي نان سنگگ ميپچه تو كوچه

وقتي با شكلك يك نوزاد در بقل مادرش رو ميخندوني

سرصبح بري كله پاچه

صبح زير پنچه بخوابي وپتو از روت كنار رفته باشه واز تنبليت پتو رو نكشي روت

توگراماي تابستون وقتي ميرسي خانه شربت يخ حاضر باشه....

[P@RSA]

ميرسي ايستگاه، تاكسي فقط يه نفر ميخواد تا حركت كنه...
راننده تاكسي پول خورد داره بقيه 10 هزارتومنتو بده...
صبحها نون تازه تو سفرست.....
ميرسي جلو آسانسور آسانسور همونجاست.....
با اولين حركت فلش رو جا بزني