آیا میدانید یکی از بهترین مناطق دنیا برای پولدار شدن ایران است؟!.....

[mercede]

سپاس از ملارمه عزیز
من که دیروز با کلی جستجو کتاب رو خریدم و دفعه اول 4 ساعته تمومش کردم .. کتاب جذابیه. شاید بیشتر بابت اینکه نحوه نوشتاریش متفاوته و به جامعه ایران مربوط میشه و... در هر صورت از معرف کتاب متشکرم...

[mallarme]

خودم شخصا وقتی کتابی رو شروع میکنم اگر برایم جذابیت داشته باشد چنان سریع تمامش میکنم، که نکات خوبش تنها در حافظه کوتاه مدتم باقی می ماند.
به نوعی فقط از خوندن لذت برده ام........

دیروز کمی سریع پیش رفتیم.
بدین سبب یک مرور بر نکات مهم خواهیم داشت تا سراغ فصل جدید برویم.

=================================

برای موفق شدن در هرکاری 4 عامل و سه نکته را باید رعایت میکردیم:


قاعده اول:

از دو جبهه استفاده کنید.به عنوان مثال اگر نصاب وسایل برقی هستید اول برید سراغ مغاز های فروش این وسایل و بهشون قول همکاری بدین.دوم همزمان آگهی و برچسب چاپ کنید و هر جا رفتی یک برچسب از اگهیت را بزن


قاعده دوم:
این کتاب را تا انتها دقیق بخون...
اول اصول صحیح کار کردن و پول درآوردن را یاد بگیر و سپس به ثروت برس


قاعده سوم
یادبگیرید مشکلاتتون رو حل کنید. یعنی چی؟
اگر صاحب مغازه ای از نوع بدجنس است با او کار نکنید و فرد دیگری را پیدا کنید اما در مورد مشتری نمی توانید این کار را انجام دهید.
باید انعطاف داشته باشید و با هر مشتری بسازید چه خوشتون بیاد چه نیاد.
چون مشتری ولی نعمت شماست.


قاعده چهارم:

این موارد را رعایت کنید:
 لباس مرتب
 وسایل مرتب
 اخلاق خوب و خوش
 چسباندن برچسب اگهی در محل های مناسب
 انصاف و عدالت در گرفتن دستمزد"پایین تر از دستمزد رقبا"


[b]نکته اول:[/b]

کارهای پردرآمد را شناسایی کنید و با همین قواعد که بیان شد، شروع کنید.


نکته دوم

اگر می خواهید با کسی مشورت کنید با بهترین فرد همان حرفه مشورت کنید.

بهترین کیه؟

فرد موفقی که در اون کار مشغوله.....

توجه کنید فرد موفق همان کار نه ناموفق

من همه چیزی که نیاز داشتی بهت گفتم، تو ازاصول و قواعد پیروی کن و بعد در کارت به موفقیت برس، دیگه چی میخوای؟


نکته سوم:

هیچوقت مثل یک کارگر فکر نکن....مثل یک کارفرما یا مدیر پولدار رفتار کن.

یعنی چی؟

یعنی این که فردی رو سراغ دارم که از نصابی شروع کرد.
نصابی لوازم الکتریکی.
خودش و کارش رو با رعایت 4 قاعده ذکر شده جا انداخت.

بعد کم کم دو وردست برای خودش گرفت....اون ها رو میفرستاد سرکار خودش میرفت سراغ پروژه های ساختمانی و بازاریابی می کرد.

به این ترتیب حداقل تا آخر ماه، 15 پروژه مسکونی ده واحدی رو قرار داد بست و حالا همین اقای دیپلمه. یک پرادوی 4 در داره، خونه خودش رو داره می سازه و حدود درآمدش در ماه بالای سه و نیم میلیون ت است.

در هر کاری که شروع می کنید سعی کنید از خودتان توقع داشته باشید. که فکر و جاه طلبی یک مدیر موفق و پولدار رو داشته باشید نه یک کارمند ساده و یا یک کارگر ساده.

و نهایت انسانهای موفق به دو علت از کار معمولی شروع کردند:

1- به پول کارشون به شدت نیاز داشتند
2- درسهایی تو کارهای کوچیک است که تا انجامشون ندی یاد نمیگیری چه طور سراغ کارهای بزرگتر بری و انها را انجام دهی.


در انتهای فصل هشتم، به شما یادآوری میکند برای رسیدن به مدارج بالا ، هر شروعی سخت است.
و لازم نیست شما خرج هایی انجام دهید که پولش را ندارید و زیر بار قسطهای مختلف بروید.

[mallarme]

همیشه باید خوب بود و از هر فرصتی استفاده کرد

این جمله را چند بار بخوانید...


جمله ای ساده اما با مسما و این همان جمله ایست که باید از امروز الگوی شما باشد
الگوی تمام افرادی که دوست دارند موفق شوند........
در هر زمینه ای...
چه زندگی
چه کار
چه ثروت


قسمت اول این جمله شعار و ایمان آقای خوزه مورینیو است.

"همیشه باید خوب بود" و به گفته خودش علت شهرت و کامیابی اش همین جمله بود.


حالا این جمله چیه که من یک فصل از کتاب را به آن اختصاص داده ام؟
بذار اینگونه برایت بگویم:


شما بیشتر از اینکه به دنبال راه حل در کارت باشی، بیشتر دنبال معجزه هستی!
تعارف که نداریم


تو الان از خدات بود به جای تمام این حرفها و شنیدن و عمل کردن به آنها ، بهت عصای موسی داده میشد! تا بتوانی شرایط را مطابق میلت تغییر دهی.

ولی اینجا از معجزه خبری نیست.

بدان معجزه های زندگی تو در قالب همین جملات هویدا می شوند.
به شرطی که مفهوم پنهان این جملات را درک کنی.

در این صورت تو صاحب یک نیروی معجزه گر خواهی شد و با استفاده از همین نیرو به هر چی که می خوای میرسی........

[mallarme]

وای الان دوست نازنینم خبر خوبی دادند....چاپ اول این کتاب تمام شد!!
من به راستی برای نویسنده این کتاب یعنی آقای اکبری بی نهایت و به غایت خوشحال شدم......
این یک موفقیت است.
یک موفقیت دیگر که ایشون کسب کرده اند.

اینقدر برایشان خوشحالم انگار کتاب خودم فروش رفته ............
اینکه کتابی اواسط سال 91 چاپ بشه و اویل سال 92 به چاپ دوم برسه یعنی یک موفقیت بزرگ برای نویسنده

به امید اینکه همیشه نویسندگان ایرانی به اندازه نویسندگان خارجی در عرصه دنیا شناخته شوند......... و کتابهایشان زبانزد.............
به امید آنکه ما انسانهای موفق را بیشتر بشناسیم و درباره شان گفتگو کنیم و تحلیل کنیم
و به امید آنکه روزی زندگی ما دستمایه تحلیل آیندگان قرار گیرد.............

و واقعا خوشحالم آن روز، از آن کوچه ها عبور کردم...
و آن خواربار فروشی را دیدم......

[feelgood1987]

با سلام
من تازه عضو شدم و خوشبختانه اولین مطالبی که خوندم تاپیک شما بود.
مفیده علی الخصوص تحلیل هایی که صورت میگیره!
فقط یه سری سوالاتی برام پیش اومده!
من برنامه نویس کامپیوترم، کارمم خیلی دوست دارم و تو کارمم تقریبا خبره هستم، ولی از شرایط کاریم اصلا راضی نیستم، مخصوصا از حقوقش، به این نتیجه رسیدم که با این شغل به هیچ جایی نمیرسم، مجبورم رهاش کنم!!!
شما میگید که عشق برای کار لازمه و باعث پیشرفت میشه، ولی من همچین چیزی نمیبینم، من بعضی روزها حتی تا 12 ساعت پشت کامپیوتر برنامه مینویسم ، شاید هیچ کار دیگه ای رو نتونم اینجوری با علاقه و شوق انجام بدم، ولی این عشق چیزی بهم نداده!
یه کارگر عادی اوضاش از من بهتره!!
این تناقض نیست؟ عشقی که آدمو به آرامش نرسونه که بدرد نمیخوره!

[goldmen]

(04-04-2013 12:23 PM)feelgood1987 نوشته شده توسط:  با سلام
من تازه عضو شدم و خوشبختانه اولین مطالبی که خوندم تاپیک شما بود.
مفیده علی الخصوص تحلیل هایی که صورت میگیره!
فقط یه سری سوالاتی برام پیش اومده!
من برنامه نویس کامپیوترم، کارمم خیلی دوست دارم و تو کارمم تقریبا خبره هستم، ولی از شرایط کاریم اصلا راضی نیستم، مخصوصا از حقوقش، به این نتیجه رسیدم که با این شغل به هیچ جایی نمیرسم، مجبورم رهاش کنم!!!
شما میگید که عشق برای کار لازمه و باعث پیشرفت میشه، ولی من همچین چیزی نمیبینم، من بعضی روزها حتی تا 12 ساعت پشت کامپیوتر برنامه مینویسم ، شاید هیچ کار دیگه ای رو نتونم اینجوری با علاقه و شوق انجام بدم، ولی این عشق چیزی بهم نداده!
یه کارگر عادی اوضاش از من بهتره!!
این تناقض نیست؟ عشقی که آدمو به آرامش نرسونه که بدرد نمیخوره!

سلام وخوش آمدید به انجمن

یک سوال : از کار برنامه نویسی راضی نیستی یا ازجایی که کارمیکنی؟

شما گفتین عاشق برنامه نویسی هستید وخیلی هم مهارت دارین دراین کار
دراین دنیا که همه چیز شده فناوری وتکنولوژی رایانه کاربرنامه نویسی یکی از بهترین کارهاست

اخبار رو دنبال میکنید؟

یک نوجوان 17 ساله بعد از 2 سال کار برنامه نویسی یک برنامه خاص برای یاهو نوشت وباقراردادی 30 میلیون دلاری به جرگه ثروتمند ها پیوست

شما درست هست عاشق کارتون هستید
ولی برای کارتون برنامه ریزی کردین؟

عشق نقش بنزین یک ماشین هست
تا وقتی مسیر مشخص نباشد فقط دارید با ببزینتون درجا حرکت میکنید

[mallarme]

(04-04-2013 12:23 PM)feelgood1987 نوشته شده توسط:  با سلام
من تازه عضو شدم و خوشبختانه اولین مطالبی که خوندم تاپیک شما بود.
مفیده علی الخصوص تحلیل هایی که صورت میگیره!
فقط یه سری سوالاتی برام پیش اومده!
من برنامه نویس کامپیوترم، کارمم خیلی دوست دارم و تو کارمم تقریبا خبره هستم، ولی از شرایط کاریم اصلا راضی نیستم، مخصوصا از حقوقش، به این نتیجه رسیدم که با این شغل به هیچ جایی نمیرسم، مجبورم رهاش کنم!!!
شما میگید که عشق برای کار لازمه و باعث پیشرفت میشه، ولی من همچین چیزی نمیبینم، من بعضی روزها حتی تا 12 ساعت پشت کامپیوتر برنامه مینویسم ، شاید هیچ کار دیگه ای رو نتونم اینجوری با علاقه و شوق انجام بدم، ولی این عشق چیزی بهم نداده!
یه کارگر عادی اوضاش از من بهتره!!
این تناقض نیست؟ عشقی که آدمو به آرامش نرسونه که بدرد نمیخوره!

سلام
خیلی خوش آمدید
بسیار از حضورتان خرسندم
عشق به تنهایی کافی نیست...
ما اول روز رازهای جذب پوب گفتگو کردیم......
در این کتاب اول نقشه راه را به شما نشان میدهد
علت هایی که میخواهید پولدار بشید رو بنویسید
سپس اهدافتون رو مشخص کنید.
در انتها که نقشه تان مشخص شد به شما میگوید باید عاشق کارتان باشید

لطفا از صفحه 2 تا 5 همین تاپیک رو با دقت مطالعه کنید
http://forum.unc-co.ir/showthread.php?tid=7523&page=2

[feelgood1987]

(04-04-2013 12:28 PM)goldmen نوشته شده توسط:  

(04-04-2013 12:23 PM)feelgood1987 نوشته شده توسط:  با سلام
من تازه عضو شدم و خوشبختانه اولین مطالبی که خوندم تاپیک شما بود.
مفیده علی الخصوص تحلیل هایی که صورت میگیره!
فقط یه سری سوالاتی برام پیش اومده!
من برنامه نویس کامپیوترم، کارمم خیلی دوست دارم و تو کارمم تقریبا خبره هستم، ولی از شرایط کاریم اصلا راضی نیستم، مخصوصا از حقوقش، به این نتیجه رسیدم که با این شغل به هیچ جایی نمیرسم، مجبورم رهاش کنم!!!
شما میگید که عشق برای کار لازمه و باعث پیشرفت میشه، ولی من همچین چیزی نمیبینم، من بعضی روزها حتی تا 12 ساعت پشت کامپیوتر برنامه مینویسم ، شاید هیچ کار دیگه ای رو نتونم اینجوری با علاقه و شوق انجام بدم، ولی این عشق چیزی بهم نداده!
یه کارگر عادی اوضاش از من بهتره!!
این تناقض نیست؟ عشقی که آدمو به آرامش نرسونه که بدرد نمیخوره!

سلام وخوش آمدید به انجمن

یک سوال : از کار برنامه نویسی راضی نیستی یا ازجایی که کارمیکنی؟

شما گفتین عاشق برنامه نویسی هستید وخیلی هم مهارت دارین دراین کار
دراین دنیا که همه چیز شده فناوری وتکنولوژی رایانه کاربرنامه نویسی یکی از بهترین کارهاست

اخبار رو دنبال میکنید؟

یک نوجوان 17 ساله بعد از 2 سال کار برنامه نویسی یک برنامه خاص برای یاهو نوشت وباقراردادی 30 میلیون دلاری به جرگه ثروتمند ها پیوست

شما درست هست عاشق کارتون هستید
ولی برای کارتون برنامه ریزی کردین؟

عشق نقش بنزین یک ماشین هست
تا وقتی مسیر مشخص نباشد فقط دارید با ببزینتون درجا حرکت میکنید

از جایی که کار میکنم ، شرایطمم یه جوری نمیتونم برم جای دیگه متاسفانه! فکر شهرای بزرگ رو هم کردم ولی با شرایط فعلی نمی ارزه برم شهر دیگه کار کنم.
اون مثالهایی هم که شما فرمودین درسته قبول دارم ولی تو ایران یکم سخته کار نرم افزاری انجام دادن چون هیچ حمایتی نداری منظورم کپی رایته!

[سعید یوسفی]

(04-04-2013 12:23 PM)feelgood1987 نوشته شده توسط:  با سلام
من تازه عضو شدم و خوشبختانه اولین مطالبی که خوندم تاپیک شما بود.
مفیده علی الخصوص تحلیل هایی که صورت میگیره!
فقط یه سری سوالاتی برام پیش اومده!
من برنامه نویس کامپیوترم، کارمم خیلی دوست دارم و تو کارمم تقریبا خبره هستم، ولی از شرایط کاریم اصلا راضی نیستم، مخصوصا از حقوقش، به این نتیجه رسیدم که با این شغل به هیچ جایی نمیرسم، مجبورم رهاش کنم!!!
شما میگید که عشق برای کار لازمه و باعث پیشرفت میشه، ولی من همچین چیزی نمیبینم، من بعضی روزها حتی تا 12 ساعت پشت کامپیوتر برنامه مینویسم ، شاید هیچ کار دیگه ای رو نتونم اینجوری با علاقه و شوق انجام بدم، ولی این عشق چیزی بهم نداده!
یه کارگر عادی اوضاش از من بهتره!!
این تناقض نیست؟ عشقی که آدمو به آرامش نرسونه که بدرد نمیخوره!

اول خواستم جوابتون رو اینجا ندم، گفتم شاید تاپیک از بحث منحرف بشه، ولی دیدم جواب این سوال هم یه جورایی مرتبط با این کتابه.
منم قبلا برنامه نویس بودم و دقیقا حال و روز شما رو داشتم حتی شده بود روزی تا 20 ساعت هم کار کنم، همون علاقه ای که شما می گید من هم داشتم.
ولی الان که از کارم دور شدم می بینم که خیلی کارها می تونستم بکنم که انجام ندادم. کارهایی که برنامه نویسهایی دیگه نمی کنند، اونا تمام وقتشون رو صرف نشتن پشت کامپیوتر و حل مسئله می کنند بنابراین مغز منطقی شون خیلی قوی می شه ولی در عوض از جامعه، بازار، تکنیکهای فروش و خیلی چیزهای دیگه جا می مونن.
شما باید دنبال راه جدیدی تو شغلتون باشید بدون اینکه شغل فعلی رو رها کنید. مثلا یه نمونش رو من تو این تاپیک گفتم.
http://forum.unc-co.ir/showthread.php?tid=7565
کافیه چند نفر برنامه نویس در شرایط خودت پیدا کنی و باهم استارت بزنین.
البته به صورت فردی یا گروهی هزاران کار دیگه هم می شه کرد، مثلا کار تخصصی روی یه فروشگاه ساز اپن سورس و راه اندازی فروشگاه برای دیگران و یا طراحی سایت با راههای کم هزینه مثل ورد پرس، البته می دونم که شروعش خیلی زحمت داره، اما خوب پول را به بها می دهند نه به بهانه.

[feelgood1987]

(04-04-2013 12:40 PM)mallarme نوشته شده توسط:  

(04-04-2013 12:23 PM)feelgood1987 نوشته شده توسط:  با سلام
من تازه عضو شدم و خوشبختانه اولین مطالبی که خوندم تاپیک شما بود.
مفیده علی الخصوص تحلیل هایی که صورت میگیره!
فقط یه سری سوالاتی برام پیش اومده!
من برنامه نویس کامپیوترم، کارمم خیلی دوست دارم و تو کارمم تقریبا خبره هستم، ولی از شرایط کاریم اصلا راضی نیستم، مخصوصا از حقوقش، به این نتیجه رسیدم که با این شغل به هیچ جایی نمیرسم، مجبورم رهاش کنم!!!
شما میگید که عشق برای کار لازمه و باعث پیشرفت میشه، ولی من همچین چیزی نمیبینم، من بعضی روزها حتی تا 12 ساعت پشت کامپیوتر برنامه مینویسم ، شاید هیچ کار دیگه ای رو نتونم اینجوری با علاقه و شوق انجام بدم، ولی این عشق چیزی بهم نداده!
یه کارگر عادی اوضاش از من بهتره!!
این تناقض نیست؟ عشقی که آدمو به آرامش نرسونه که بدرد نمیخوره!

سلام
خیلی خوش آمدید
بسیار از حضورتان خرسندم
عشق به تنهایی کافی نیست...
ما اول روز رازهای جذب پوب گفتگو کردیم......
در این کتاب اول نقشه راه را به شما نشان میدهد
علت هایی که میخواهید پولدار بشید رو بنویسید
سپس اهدافتون رو مشخص کنید.
در انتها که نقشه تان مشخص شد به شما میگوید باید عاشق کارتان باشید

لطفا از صفحه 2 تا 5 همین تاپیک رو با دقت مطالعه کنید
http://forum.unc-co.ir/showthread.php?tid=7523&page=2

تشکر هم از شما و هم از جناب گلدمن
یه بار نصفه خوندم ولی بازم میخونم
الان چون سر کارم وجدان کاریم اجازه نمیده بخونم ، با اینکه حقوق مناسبی نمگیریم ولی نمیخوام از کارم بدزدم.