سفر و سفرنامه مشهد (زمستان 1391)

[کامیار کاظمی]

سلام و صد سلام به همه عزیزان و خواهر و برادرهای گل و دوست داشتنی ام
سفر مشهد بسیار زود به اتمام رسید و به خانه بازگشتیم
در مورد این سفر اعضایی که در سفر بودند به طور دقیق خواهند نوشت فقط شخصا می توانم بگویم : پر از انرژی هستم و از بهترین و عالی ترین سفرهایم بود

در همین ابتدا از جناب احمد رضایی عزیز و اعضای بسیار خوب مشهد (خانم سیدی،خانم مالارمه،مهدی محمودی،احمد قدسی، آقای سیدی زاده، رسول شجاعی، عظیم و همسر گرامی ایشان و... عزیزانی که نامشان را به یاد ندارم) کمال تشکر را دارم که با یک برنامه ریزی عالی و سوپرایز فوق العاده، سفر را برایمان شیرین و به یادماندنی تر کردند

[ابراهیم رضایی]

جناب کاظمی عزیز خیلی خوشحال شدم از نزدیک شما و جمعی از دوستان خصوصا جناب قربانیان عزیز را ملاقات کردم ولی بعلت مشغله کاری نتوانستم همراه برادر عزیزم و دیگر دوستان با شما همراهی داشته باشم. امیدوارم در نوبتهای بعدی بیشتر در خدمت باشیم

[Delta.H]

آقا کامیار عزیز بازگشت شما و بقیه عزیزان از سفر را خوشامد میگوییم و انشالله که زیارت همگی قبول باشد.
ما گرچه توفیق همسفر شدن با شما را نداشتیم اما باور کنید دلمان شب و روز با شما بود و لحظه به لحظه پیگیر خبرهای جلسات و رخدادهای مشهد بودیم.
امیدوارم که ثمرات این حرکت شامل حال همه عزیزان شود و در آینده هم شاهد تکرار چنین برنامه هایی باشیم.

[goldmen]

اقاي كاظمي اگر امكانش هست
يك نفر زحمت بشكه وبصورت كلي خلاصه سفر مشهد وجلاست ودستاورد ها رو بيان كند خيلي بهتر هست
عزيزان شركت كننده دراين سفر هم بصورت مجزا برداشت هاي خود وتجربه هاي خود رو بيان كنند

[jahanagahi]

سلام به همه عزیزانی که با ما بودند و یا نتوانستند به هر علتی در جمع ما باشند.
از جناب سجاد عزیز ممنون که با گزارشات روزانه و حتی لحظه به لحظه عزیزان را در جریان مسافرت قرار دادند.
روز 15بهمن ماه صبح زود جناب فرهاد قربانی - مسعود کوچولو و مهیار عزیز قزوین تشریف آوردند و برای هر نفر از زائران نیم کیلو چای بسیار عالی وکشک فشرده خوشمزه و چند بسته کلوچه آورده بودند و نیم کیلو هم اضافی برای استفاده عزیزان در مشهد (چند نوبت چای درست شد.عالی بود.) بعداظهر در ایستگاه همدیگر را دیدیم. واقعا فکر میکردیم سالها است همدیگر را می شناختیم.چقدر عزیزان باصفا و دوست داشتنی بودند.
شام را که به اشتباه فرموده بودند من آوردم مادر جناب گلمحمدی عزیز برای ما آماده کرده بودند. من قبل از راه آهن رفتم مغازه مهدی جان . برایم نهار گرفت و از آنجا عازم ایستگاه راه آهن شدیم.
بر گردیم به داخل قطار. کوپه ها دور از هم بود . هادی جان که از اهواز تهران آمده بود که دسته جمعی با ما باشد تلاش کرد و همه را در کوپه های
نزدیک بهم مستقر کرد.در قطار جلسه ای داشتیم که خوشبختانه استقبال شد.
رسیدیم مشهد . جناب رضائی عزیز - برادر بزرگواراشان - مهدی جان - جناب سیدی زاده دوست داشتنی به استقبال ما آمدند و با خودروهایشان
دسته جمعی عازم هتل شدیم. پلاکاردی زیبائی دم در هتل ما را شگفت زده کرد. آرم انجمن و اسامی زائران. چند عکس در راه آهن و درب ورودی
هتل گرفته شد.
چقدر عزیزان مشهدی دوست داشتنی بودند. خانواده انجمن حقیقتا خانواده مهربان و قابل احترام هستند.استاد گلدمن عزیز. چقدر خواهش کردم شب در کنار ما بماند ولی نتوانست. ای کاش از نزدیک ایشان را می دیدید. حقیقتا دوست داشتنی است.
جناب نادعلی عزیز فقط لبحند شیرینی گوشه لبانش بود و همه را شیفته خود کرده بود.
استقبال بی نظیر بود.
جناب رسول شجاعی از شیروان تشریف آوردند. چقدر مظلوم. ساکت و آرام. ولی بعد متوجه شدیم که چقدر ایشان شوخ و دوست داشتنی هستند.
یواشکی گزارشات انجمن را با گوشی می نوشتند.
- جلسات مرتب تشکیل می شد.
زیارت رفتیم. جای همگی خالی و برای همه عزیزان انجمن دعا کردیم.جناب ادمین عزیز و من دو رکعت نماز از طرف همه اعضا خواندیم.
- برنامه گردش را عزیزان مشهدی ترتیب داده بودند , عالی بود.
در طرقبه خانم مالارمه دوست داشتنی و خانم سیدی همسر محترم و گرامی جناب سیدی زاده گل هم به جمع اضافه شدند.هر چقدر از صمیمت و محبت و مهمان نوازی این عزیزان صحبت کنم کم گفته ام.
برگشتیم با دنیائی از رضایت.جای همگی خالی.
خیلی شوخی کردم. خدا کند از شوخی های من عزیزی نرنجیده باشد.
سفر زیارتی و آموزشی به معنای واقعی.
باز خدمت می رسم.

---

اگر عزیزی اسمش از قلم افتاده شرمنده ام. دیر رسیدم و خسته. ولی وظیفه خود دانستم فعلا گزارشی از سفر را بنویسم.

[jahanagahi]

با سلامتی صندوق استانی مشهد هم تشکیل شد.

[اقاي ايـــده]

(02-07-2013 01:26 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  با سلامتی صندوق استانی مشهد هم تشکیل شد.

سلام خدمت پدر بزرگوار جناب قربانيان عزيز و همينطور ديگر دوستان هم سفر

در ابتدا به انجمن خوش امديد و اينطور كه پيداست حسابي هم مسافرت خوش گذشته است كه انشالا اين خوشي ادامه داشته باشد.

خوب ما اين چند روز كلي حرص خورديم از دست اقا رسول-جناب هادي كه در انجمن حضور داشتند ولي فقط خبر كباب خوري و گردش را به ما دادند نه چيز ديگر.

حال منتظريم
تا جناب كاظمي خبرهاي مهم را گزارش دهند

جناب قربانيان جك پرايد را كه دوستان تعريفش را كردند برايمان تعريف كنند.

خانوم معاون به تاپيك كه ايجاد كرده بودند برسند

و مابقي عزيزان خبرها خودشان را زودتر درج كنند

كه از منتظر ماندن دپرس شديم

اونايي كه موافق هستند سپاس بزنيد

[zoofanoon]

سلام به همه شما زائرين امام رضا ، زيارت تان قبول ، بودن با شما وديدن دوستان مشهدي سعادتي بود كه نصيب تعدادي از اعضاء گرديد ، يقين دارم كه رايحه خوش اين سفر به مشام اعضاء خواهد رسيد.

[کامیار کاظمی]

مزایا و نقطه های قوت سفر از دید بنده :

- زیارت آقا امام رضا (ع) : دومین بار بود مشرف می شدم اما این بار نسبت به 12 سال قبل، یک حالی فراموش نشدنی داشت فقط می توانم بگویم به دوستان مشهدی حسادت کردم که چطور با یک بار حضور در آن حرم، تمام انرژی ها و نیروهای مثبت به سمت انسان هجوم می آورد. واقعا سبک شدیم.

- آشنایی با دوستانی که بهتر است بگویم از برادر و خواهر به هم نزدیک تر: بقول دوستان، فرد با خانواده خود که مسافرت می رود احتمالا کدورت و ناراحتی در سفر ایجاد می شود اما واقعا در شگفت هستم از این جمع که فقط انرژی عالی و مثبت بودند ...تا آخر عمر تک تک لطف ها و خاطرات را فراموش نمی کنم ... همیشه گفته ام بازهم می گویم، شما لیاقت بهترین ها را دارید ...

- جلسات و استفاده از تجربیات : این سفر یک کمپ بود پر از گفتگو، جلسات بحث در مورد پایه ای ترین مسائل برای موفقیت فرد (تعیین هدف، شکستن دیوار ذهنی، جذب، تجربیات و مشکلات و مسائل اعضا، ...) نمی دانم دیگر چه مدت خواهد گذشت که این همه استاد و علاقمند کنار هم جمع شود؟! بازهم می گویم این سفر یک فرصت بود که دعا میکنم باز اتفاق افتد!

- کار تیمی: ما در سه روزی که صبح تا شب و لحظه لحظه در کنار هم بودیم آموختیم که کار تیمی امکان دارد بدون آنکه خود را درگیر مسائل حاشیه و پیش و پا افتاده بکنیم.

- طوفان فکری و ایده : ایده ها را بررسی کردیم در مورد انجمن گفت و گو کردیم و از مزایا و اشکالات گفتیم، چند ایده عالی را باید پیگیری کنیم...

- صندوق مشهد: از دغدغه های بنده و جناب قربانیان و معاونت بود که با همت خراسانی های عزیز به سرانجام رسید.
* با رای گیری انجام شده نام صبا (صندوق بزرگ ایران) برای صندوق های استانی انتخاب شد پس تشکیل صندوق صبای خراسان مبارک که اولین قدم اقتصادی جدی انجمن در خراسان است، از این به بعد است که مردهای میدان خود را نشان خواهند داد.

- تجدید روحیه: در کنار تمام بحث های جدی، مثل همیشه خنده و شوخی هم براه بود تا در این حجم بالای جلسات و بحث ها، عزیزی خسته نشود.

- در ضمن درک کردیم که مسیر سفر و لذت از آن شاید ارزشش به اندازه خود مقصد باشد. ( خدا را شکر که 24 ساعت در قطار باهم بودیم، این 24 ساعت واقعا مفید بود . دقیقا شما می توانست وارد یکی از 2 یا 3 کوپه بچه ها شده و در در هر کوپه نیز در مورد یک بحث که در جریان بود شرکت کرده و یا حتی فیلم های موفقیت را تماشا کنید!! یک منوی باز برای بحث و هم اندیشی)

[mallarme]

سلام
ابتدا عرایض، باید از همه تلاش های جناب آقای رضایی تشکر کنم بابت خونگرمی و تلاش ایشان.

بزرگترین دستاورد این سفر، آشنایی دوستان از نزدیک با یکدیگر بود....و شکسته شدن تابوهای ذهنی که در دنیای مجازی ایجاد میشود....به ویژه اینکه بنده هیچ شمشیری نداشتم....

تجربه دیدارهای مجازی دوستانم را چه در تهران و چه در مشهد داشتم، اما اینبار با این وسعت و تعداد خیلی تفاوت داشت.

و از آشنایی با تمام دوستان چه تهرانی و چه مشهدی خرسند شدم.
(به ویژه از مادر گرامی هاوین عزیز که بسیار خانم آرامی بودند)

و شاید بزرگترین موردی که در جمع دیدم، شجاعتی بود که دوستان داشتند مبنی بر دور ریختن باورهای قدیمی و جایگزینی باورهای جدید....

به راستی که بایسته موفقیت در زنـدگـی، داشــتن دانــش بـالا، ثــروت زیـاد، قــدرت و مقــام اجتــماعی نیســت (اینها لازم هستند اما باید خیر)
بـلـکه مـوفقــیت یعـنی خـود باشیـم ونـه دیـگری.
و نتیجه ای که من گرفتم این بود:
در این جمع همه خودشون بودند......


همه دوستان موفقتر باشند.