ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟ زمان کنونی: 09-24-2025, 03:06 PM |
|||||||
|
هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
|
09-05-2011, 11:30 AM
ارسال: #41
|
|||
|
|||
RE: هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
برای تیم ورک شدن چی لازم داریم؟
خوب حالا روش پخت یه تیم ورک را آموزش می دیم. ابتدا قابلمه مناسب را بردارید و روی شعله حرارت بوجود امده از هیجانات میلیاردر شدن بگذارید. دقت کنید این حرارت باید تا زمان پختن و رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه پیدا کنه. حالا اول: 1- حالا یه دونه سر آشپز می خایم برای هدایت تیم ورک بهش می گیم رهبر. 2-کلیه اعضای تیم را مشخص کنید و تخصص هاشون را سوال کنید. 3- اهداف واقعی را برای همه تشریح کنید. 4- بهشون آموزش بدید که رفتارشون فرهنگی(فرهنگ تیمی) باشد. 5- آدماتون را مثل پیچ و مهره تو جاها شون سفت کنید یعنی براشون مسئولیتهای متناسب تعریف کنید. 6- به تیم آموزش بدید برای رسیدن به هدف صبر و بردباری- همیاری و همکاری- صلابت و استمرار- بخشش و ایثار لازمه. 7- ممکنه بعضی ها همین جا برن کنار . مهم نیست به جا اونا جایگزین انتخاب کنید. 8- همواره اموزش بدید که این هدفه میسره با کمک و استواری شما. 9- از عقائید سازنده استقبال کنید. 10- واقع بینانه رفتار کنید. 11- حالا به مسیرتون ادامه بدید. 12- اوضاع اقتصادی و شرایط روز را نقد و بررسی کنید. 13- همواره رقبا تون را فراموش نکنید. 14- کیفیت کارتون را ارتقاء بدید. 15-دوباره به اعضا با یاد آوری آرزوی آرمانی دلگرمی بدید. 16-باز هم به مسیرتون ادامه بدید. 17- حالا بازم بیشتر گاز بدید. 18- بیشتر و بیشتر. 19- آهان خودشه. اون هدفه ماست داریم بهش می رسیم. 20- سریچ هدفتون را دو دستی بگیرید و حالا می رید مرحله بعد. ![]() |
|||
09-05-2011, 01:06 PM
ارسال: #42
|
|||
|
|||
RE: هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
ممنون. خوشبختانه این تیم تقریبا در حال شکل گیری است.مدت زمان کوتاهی است که اعضا اضافه شده و درخواست همکاری داده اند. شرط اول ورود به بخش VIP انجمن است تا اعضای دلسوز انجمن مشخص شوند. این هم امتحانی است برای اعضا که همکاری خواهند کرد و یا نه. در جلسه حضوری آینده هم به امید خدا نتیجه گیری نهائی گرفته می شود. مسئله مهم اینکه اعضای VIP در انجمن کاملا خود را معرفی کرده و تخصصهای خود را بیان کنند.
از مطالب خوب شما نیز حتما استفاده خواهد شد. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
09-05-2011, 02:31 PM
ارسال: #43
|
|||
|
|||
RE: هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
اقا ، این تیم ورک خیلی خوبه ! این میشه مثل همون صندوق خودمون دیگه که هرکس قسمتی از در امد رو میریزه توش و بعد بین بچه ها پخش میشه !
اما با این حرف دادن کار های تخصصی موافقم ! با اینکه اینم تجربی انجام شده ولی اینکه هرکس وظیفه ی خاصی داشته باشه ، انجام نشده . ![]() |
|||
09-05-2011, 03:42 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-05-2011 04:27 PM، توسط سخنگوی دولت.)
ارسال: #44
|
|||
|
|||
RE: هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
میدونی کار تیمی به نوبه خودش مهمه ولی تیمی فکر کردن مهمتر از کار تیمی انجام دادنه.
ای با با. بازم قاطی کردی؟ اراجیف می گی؟ نه بابا. اصلا یه مثال می زنم تا متوجه بش اگه : باور کار تیمی داشته باشی چی می شه. داستان الاغ کور تو پایین برره باران شدیدی میبارید و من در حالیکه ماشین خود را در جاده پیش میراندم ، ناگهان تعادل اتومبیلم بهم خورد و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شدم . ببینم مردی؟ نه هنوز زندم. از شانس خوبم ، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیکهای آن داخل گل و لای گیر کرد و هر چه سعی کردم نتوانستم آن را از گل بیرون بکشم بناچار زیر باران از ماشین پیاده شدم و بسمت مزرعه مجاور دویدم و در زدم . یکی از برره ای ها که صدام را شنیده بود به آرومی اومد و از پنجره کلبه به من نگاهی کرد و منم ازش درخواست کمک کردم . پیرمرد برره ای گفت : " من که خودم لاجونم اما بذار ببینم الاغ پیرم چیکار میتونه برات بکنه . " با هم به سمت طویله رفتیم و کشاورز افسار یه قاطر پیر زوار در رفته رو گرفت و با زور اونو کشید بیرون تا شکل و قیافه قاطر رو دیدم ، باورم نشد که این حیوون پیر و نحیف بتونه کمکی کنه ، اما چه میشد کرد ، در اون شرایط سخت به امتحانش میارزید. با هم به کنارجاده رسیدیم و کشاورز طناب رو به اتومبیل بست و یه سردیگه اش رو محکم چفت کرد دور شونه های الاغ بیچاره و سپس با زدن ضربه رو پشت قاطر داد زد : " حسن ، علی، مهدی ،قلی، مش حسین، .... یالا همگی با هم سعیتون رو بکنین ... آهان فقط یک کم دیگه ، یه کم دیگه .... خوبه تونستین !!! " با ناباوری دیدم که قاطر پیرموفق شد اتومیبل رو از گل بیرون بکشه . با خوشحالی زائد الوصفی از کشاورز تشکر کردم و در حین خداحافظی ازش این سوال رو کردم : " هنوزهم نمیتونم باور کنم که این حیوون پیرتونسته باشه ، حتما هر چی هست زیر سر اون اسامی دیگه است ، نکنه یه جادوئی در کاره ؟! " کشاورز پاسخ داد : " ببین عزیزم ، جادوئی در کار نیست " اون کار رو کردم که این حیوون باور کنه عضو یه گروهه و داره یک کار تیمی میکنه ، آخه میدونی قاطر من کوره !!! نمونه یک تیم ورک ایرانی تو یه کودکستان. نتیجه اش همینه که: در مهد کودکهای ایران 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن هر کی نتونه سریع برای خودش یه جا بگیره از بازی میره بیرون و .... ادامه بازی. بچه ها هم همدیگر رو هل میدن تا خودشون بتونن روی صندلی بشینن. با این بازی ما از بچگی به کودکان خود آموزش میدیم که هرکی باید به فکر خودش باشه. و اما نمونه یک تیم ورک ژاپنی تو یه کودکستان. نتیجه اش این میشه که: در مهد کودکهای ژاپن 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن اگه یکی روی صندلی جا نشه همه باختین. لذا بچه ها نهایت سعی خودشونو میکنن و همدیگر رو طوری بغل میکنن که کل تیم 10 نفره روی 9 تا صندلی جا بشن و کسی بی صندلی نمونه. بعد 10 نفر روی 8 صندلی، بعد 10 نفر روی 7 صندلی و همینطور تا آخر. با این بازی اونا به بچه هاشون فرهنگ همدلی و کمک به همدیگر رو یاد میدن. یه تیم ورک واقعی اینه بابا. می خام بگم : من که این همه اراجیف می نویسم خودم فرهنگ تیم ورک کردن را دارم. داستان مدیر منابع انسانی بعد از چند هفته از استخدام یک مرد جوان، مدیر منابع انسانی شرکت او را به دفتر خود فرا خواند. مدیر پرسید: «این یعنی چه؟ هنگام استخدام تو گفتی که 5 سال سابقه کار داری. اما حالا فهمیدیم که این اولین کار توست و اصلاً سابقه کار نداری.» مرد جوان پاسخ داد: «خب در آگهی استخدام گفته بودید که یک نفر با قوه تخیل قوی می خواهید.» داستان کارمند دولتی یک کارمند دولتی از فرط بی حوصلگی به جستجو در قفسه های قدیمی اتاق کارش مشغول شد. در حین جستجو به یک چراغ پیه سوز خیلی قدیمی برخورد. با خودش فکر کرد می تواند از آن به عنوان یک شی زینتی در دکور خانه اش استفاده کند. بنابراین آن را با خود به خانه برد. هنگام تمیز کردن و پولیش چراغ، یک غول از چراغ بیرون آمد و گفت که می تواند سه آرزوی او را برآورده کند. کارمند گفت: «یک نوشابه خیلی خنک می خواهم.» غول نوشابه ای خنک با یخ را برای او ظاهر کرد و او نیز خورد. سپس کارمند گفت: «حالا دوست دارم در یک جزیره زیبا و خوش آب و هوا کنار ساحل باشم.» ناگهان خود را در یک ساحل زیبا و رویایی دید. کارمند برای آرزوی سوم خود گفت: «دوست دارم هرگز کار نکنم.» پوف! کارمند چشم هایش را باز کرد و خود را در اتاق کارش دید. داستان کوتاه مدیر ارشد مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد. صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: «طوطی سمت چپ 500 دلار است.» مشتری: «چرا این طوطی اینقدر گران است؟» صاحب فروشگاه: «این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی دارد.» مشتری: «قیمت طوطی وسطی چقدر است؟ صاحب فروشگاه: طوطی وسطی 1000 دلار است. برای اینکه این طوطی هر کاری را که سایر طوطی ها انجام می دهند، انجام داده و علاوه بر این توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را نیز دارد.» و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسیده و صاحب فروشگاه گفت: « 4000 دلار.» مشتری: «این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟» صاحب فروشگاه جواب داد: «صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر ارشد صدا می زنند.» داستان کوتاه کارمند تازه وارد مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.» صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟» کارمند تازه وارد گفت: «نه» صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، ....» مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.» مدیر اجرایی گفت: «نه» کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت. داستان اولین شانس مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. به نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیرد. کشاورز گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را یک به یک آزاد میکنم، اگر توانستی دُم یکی از این سه گاو رو بگیری، میتوانی با دخترم ازدواج کنی. مرد جوان در مرتع، به انتظار اولین گاو ایستاد. در طویله باز شد و بزرگترین و خشمگینترین گاوی که تا حالا دیده بود به بیرون دوید. فکر کرد گاوهای بعدی، گزینه بهتری خواهند بود، پس به کناری دوید تا گاو از مرتع بگذرد و از در پشتی خارج شود دوباره در طویله باز شد. باورنکردنی بود! در تمام عمر چیزی به این بزرگی و درندگی ندیده بود. گاو با سُم به زمین میکوبید و خرخر میکرد. جوان بار دیگر با خود فکر کرد گاو بعدی هر چیزی هم که باشد، از این بهتر خواهد بود. به سمت حصارها دوید و گذاشت گاو دوم نیز از مرتع عبور کند. برای بار سوم در طویله باز شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. این ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاوی بود که تو عمرش دیده بود.. این گاو، برای مرد جوان بود! در حالی که گاو نزدیک میشد، در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روی گاو پرید.. دستش رو دراز کرد... اما... گاو دم نداشت..! نکته اخلاقی زندگی پر از فرصت های دست یافتنی است. بهره گیری از بعضی فرصت ها ساده است و بعضی مشکل.. اما زمانی که بهشون اجازه میدیم رد بشن و بگذرن (معمولاً در امید فرصت های بهتر در آینده)، این موقعیت ها شاید دیگه موجود نباشن. برای همین، همیشه اولین شانس رو بچسب درک زیبایی در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه ازبهترین قطعات باخ را نواخت.. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهایشان به سمت مترو هجوم آورده بودند. سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدمهایش کاست و چند ثانیهای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.. یک دقیقه بعد، ویلونزن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بیآنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسهاش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.. چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت سر تکیه داد، ولی ناگاهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد، کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه سالهای بود که مادرش با عجله و کشان کشان بهمراه می برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلونزن پرداخت، مادر محکم تر کشید وکودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلونزن بود، بهمراه مادر براه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگرنیز به همان ترتیب تکرار شد، و والدینشان بلا استثنا برای بردنشان به زور متوسل شدند. در طول مدت ۴۵ دقیقهای که ویلونزن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بیآنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلونزن شد. وقتیکه ویلونزن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد... نه کسی تشویق کرد، ونه کسی او را شناخت. هیچکس نمیدانست که این ویلونزن همان (جاشوا بل ) یکی از بهترین موسیقیدانان جهان است، و نوازندهی یکی از پیچیدهترین فطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار، میباشد. جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تاتر های شهر بوستون، برنامهای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیشفروش شده بود، وقیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود. نتیجه: آیا ما در شزایط معمولی وساعات نامناسب، قادر به مشاهده ودرک زیبایی هستیم؟ لحظهای برای قدردانی از آن توقف میکنیم؟ آیا نبوغ وشگرد ها را در یک شرایط غیر منتظره میتوانیم شناسایی کنیم؟ یکی از نتایج ممکن این آزمایش میتواند این باشد، اگر ما لحظهای فارغ نیستیم که توقف کنیم و به یکی از بهترین موسیقیدانان جهان که در حال نواختن یکی از بهترین قطعات نوشته شده برای ویلون، است، گوش فرا دهیم ،چه چیز های دیگری را داریم از دست میدهیم؟ داستان خانم زیبا و وکیل یک خانم زیبا و یک وکیل کارکشته که فکر می کرد جواب هر سوالی را می داند در هواپیما کنار هم نشسته بودند. وکیل پیشنهاد یک بازی را بهش داد. چنانچه وکیل از خانم سوالی بپرسد و او جواب را نداند، خانم باید 5 دلار به وکیل بپردازد و هر بار که خانم سوالی کند که وکیل نتواند جواب دهد، وکیل به او 50 دلار بپردازد. سپس وکیل اولین سوال را پرسید:" فاصله ی زمین تا نزدیکترین ستاره چقدر است؟ " خانم بی تامل 5 دلار به وکیل پرداخت. سپس خانم از وکیل پرسید" آن چیست که با چهار پا از تپه بالا می رود و با سه پا به پایین باز می گردد؟" وکیل در این باره فکر کرد اما در انتها تسلیم شده و 50 دلار به خانم پرداخت. سپس از او پرسید که جواب چی بوده و خانم بی معطلی 5 دلار به او پرداخت کرد!!!! خیلی از مطالب داستانی نقل قول هستن. با اجازه راوی: آقا این یعنی ایثار: داستان کودک فداکار و خواهرش سالها پیش من به عنوان داوطلب در بیمارستان کار می کردم، دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود. او فقط یک برادر پنج ساله داشت. دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد. پسرک از دکتر پرسید: آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟ دکتر جواب داد: بله و پسرک قبول کرد. او را کنار تخت خواهرش خواباندیم و لوله های تزریق را به بدنش وصل کردیم، پسرک به خواهرش نگاه کرد و لبخندی زد و در حالی که خون از بدنش خارج می شد، به دکتر گفت: آیا من به بهشت می روم؟! پسرک فکر می کرد که قرار است تمام خونش را به خواهرش بدهند! جهان سوم از دید پروفسور حسابی آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد: استاد،شما که از جهان سوم می آیید،جهان سوم کجاست ؟؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود.من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم. به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد . به نقل از دکتر حسابی ![]() |
|||
09-05-2011, 10:33 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-05-2011 10:34 PM، توسط jahanagahi.)
ارسال: #45
|
|||
|
|||
RE: هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
وقتی یک مطالبی را می خوانیم کلی قضاوت میکنیم که فلانی چقدر زیبا می نویسد . آفرین.
از ما می پرسند کدام قسمتش خوب بود؟ جواب می دهیم همه قسمتها. نه عزیزمن شما که میخواهی میلیاردر شوی باید جمله به جمله اش را خوانده باشی و به آن قسمت اشاره کنی که بیشترین تاثیرش را بر روی شما گذاشته.. مطالبش خوب است , خوب. ولی کدام قسمت در مورد چه چیزی جمله ای دارد که ذهنت را متحول کرده. وقتی به دقت مطالب ایشان و دیگر عزیزان را میخوانی باید بدانی کدام بخش از نوشته ها می تواند کمکت کند. منظور خواندن مطلب نیست بلکه منظور فهمیدن مطلب است . حس کردن مطلب است. شایذ یک مطلب لازم باشد صد بار خوانده شود و در ذهن نقش ببندد و مجسم شود.پس با عشق و علاقه و پشتکار شروع بکار کنید. میلیاردرهای سه سال آینده اینگونه عمل میکنند. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
09-06-2011, 12:09 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-06-2011 12:47 AM، توسط jahanagahi.)
ارسال: #46
|
|||
|
|||
RE: هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
اگر دقت کرده باشید زمانیکه عزیزی مطلبی را می نویسد من یک بخش کوچکی را برای یاد آوری دوباره در پستم تکرار میکنم .برای دقت بیشتر عزیزان به جمله مطلب.
خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
09-07-2011, 10:13 AM
ارسال: #47
|
|||
|
|||
RE: هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
آقا جون می گم برو کاغذ و قلم بیار دیگه.
کاغذ قلم بیارم که مزخرفات تو رو بنویسم بدم به جای کتا جوک چاپش کنند؟ دوست داشتی کاغذ قلمت و بیار. بخودت مربوطه. کلا ذهن انسان خیلی خیلی خنگه ! چی شد تا دیروز هی می گفتی ذهن آدم قدرتمنده و اینجوری و اونجوری حالا می گی خنگه؟ فکر کنم بازم قاطی کردی. بزار برم داروهاتو بیارم یه دفعه خل نشی؟ بگیر بشین سرجات تا بهت بگم منظورم چیه. یا دته بعضی وقتها یه متنی یا یه جمله ای را می خوندی که توش در مورد موفقیت و ثروت با آب و تاب صحبت شده بعد یه دفته انرژی می گیری و تو ذهنت با دستای گره کرده میگی من حتما انجامش می دم ولی فرداش دیگه خبری از اون حس و حال نیست. آخه. چرا؟ از بس این یارو ذهن آدم خنگه. انگار یادش نمیاد. یه نکته خیلی مهم: هیچ موقع نگذارید تصویر ذهنی تون کم رنگ بشه. وقتی تصویر ذهنی می تونه واقعیت پیدا کنه که بر حس بینایی شما غلبه پیدا کنه. یعنی باید وضوح تصویر ذهنی از وضوح تصویری که شما با چشماتون می بینید پر قدرت تر باشه و واضح تر باشه. راه حلش اینه: که هی و هی تو ذهنتون تجسمش کنید. پس چرا گفتی بیخودی قلم و کاغذ بیارم؟ بیخودی نبود. همیشه سعی کنید از تصویر ذهنی خود یه طرح و یا یه نقشه دقیق و خوشگل رسم کنید. بهش میگن نقشه تصویر ذهنی. بعد باید هر نیم ساعت اون تیکه کاغذ و از تو جیبتون بیارید بیرون و بهش یه نگاهی بیاندازید. کنارش هم باید چند تا جمله مهیج بنویسید. حالا بعد هفت هش روز دیگه چطوری می شیم. دیونه می شیم؟ نه اسکل می شیم؟ نه بعد این مدت تصویر ذهنی داره کامل و کامل ثبت می شه. یادت نره: اول باید روی کاغذ بکشی اون چیزی را که میخای بعد خوب ببینی بعد حسش کنی و بعد که خوب باهاش حال کردی. بکنی بره تو مخت. ![]() |
|||
09-07-2011, 06:58 PM
ارسال: #48
|
|||
|
|||
RE: هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
سلام
پا تو کفش بزرگان کردن!؟ ![]() همیشه سعی کنید از تصویر ذهنی خود یه طرح و یا یه نقشه دقیق و خوشگل رسم کنید. بهش میگن نقشه تصویر ذهنی.آقا ما در بریم تا آقای قربانیان نیومدند. در ضمن جسارت بنده رو میبخشید. یا حق بدون ریسک مانند مردابی پر از آب هستی نه رودی کوچک ولی جاری پس نترس و قدم بردار |
|||
09-11-2011, 02:14 PM
ارسال: #49
|
|||
|
|||
RE: هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
(09-03-2011 12:22 PM)سخنگوی دولت نوشته شده توسط: برای رسیدن به جواب خود باید گفت:مطالبی که بالا فرمودید کمی برام ثقیله.ریاضی جالبی ندارم اول خجالت کشیدم بنویسم که برام ثقیله بیشتر توضیح دهید ولی دیدم باید دیوار ذهنی خجالت رو نابود کرد. پس بی زحمت بیشتر توضیح بدید (ممنون از مطالب عالی و جالبتون) دنیا به قدری بزرگ است که برای همه جا هست به جای آنکه جای دیگران را بگیرید سعی کنید جای خود را بیابید! ![]() |
|||
09-11-2011, 02:43 PM
ارسال: #50
|
|||
|
|||
RE: هيچ فكر كرده ايد ميلياردرهاي سه سال آينده ايران چه كساني هستند؟و به چه شغلي مشغولند؟
آقا راستش منم وقتی اینا می نوشتم خودم نفهمیدم چه چرندیاتی می نویسم. موقع نوشتن انگاری خل می شم و هرچی تو ذهنمه می نویسم.
اما : کلا هیچی بدون مدیریت معنی نمی ده و بی نتیجه می مونه. مدیریت زمان: یعنی با برنامه و از روی برنامه کار کردن. مثل اون برنامه هفتگی بچه های مدرسه ای و ابتدایی. تغییر یعنی: هر فردی وقتی به یه در بسته ای می خوره با درایت و تیزبینی تو بهترین فرصت کار درست را انجام بده. کلا تمام این مطلب را تو پست قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده در آینده توضیح می دم. ![]() |
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
بهترین جمله برای دادن پیشنهاد ازدواج به یک خانوم؟ | ali725 | 2 | 2,745 |
12-23-2016 08:08 PM آخرین ارسال: حسن قجر |
|
تجربیات من (کسب درآمد از کافه بازار) قدم به قدم تا استقلال مالی 100 % تضمینی | Amin-Bagheri | 4 | 2,063 |
07-22-2016 07:12 PM آخرین ارسال: MashTi Ali |
|
با این ۱۰ روش پول و ثروت را به سمت خود جذب کنید | بيلا بالا | 2 | 2,246 |
12-06-2015 04:10 AM آخرین ارسال: سزار3 |
|
تنها راهنمای ثروت که به آن نیاز داریم | دهدار | 2 | 1,573 |
01-17-2015 08:04 PM آخرین ارسال: abdolhossein |
|
آیا می دانید بخش عظیم دارایی ثروتمندان از در آمد غیر فعال به دست می آید؟ | mehdi098 | 2 | 1,367 |
11-16-2014 01:56 AM آخرین ارسال: mehdi098 |
|
با ٢٠٠ الي ٤٠٠ ميليون چه كارهاي پربازده اي ميشه انجام داد؟ | Taj1363 | 20 | 5,706 |
09-10-2014 08:02 AM آخرین ارسال: alinjh |
|
برای پولدار شدن چه کار باید کرد؟ | صدفی | 5 | 3,514 |
08-22-2014 02:32 AM آخرین ارسال: پول دوست ولی شیرازی |
|
روش هایی برای رسیدن به آزادی مالی و ثروت | iranboy | 0 | 1,141 |
05-17-2014 03:40 PM آخرین ارسال: iranboy |
|
پنج استراتژی برای هوشمندانه کار کردن به جای زیاد کار کردن | ceyton | 1 | 1,575 |
08-12-2013 07:01 PM آخرین ارسال: نرگس فیاض |
|
رسیدن به آرامش برای فکر کردن به ایده | kamangar | 1 | 1,361 |
06-11-2013 12:57 PM آخرین ارسال: neeaz |
|
چه كسي حاضره ديدنش رو تغيير بدم!!! | اقاي ايـــده | 53 | 11,687 |
04-21-2013 09:20 PM آخرین ارسال: سودابه |
|
به نظرشما مشکل این کار چی میتونه باشه ؟؟؟ | مجتبی سلطانی | 6 | 1,952 |
04-15-2013 11:59 PM آخرین ارسال: bahador |
|
در سال جدید عملگرا باشید....... | mallarme | 26 | 4,623 |
04-07-2013 12:13 PM آخرین ارسال: mallarme |
|
25 سئوال برای پی بردن به هدف زندگی | Delta.H | 5 | 2,139 |
03-28-2013 12:49 AM آخرین ارسال: بيلا بالا |
|
خصوصیات افرادی كه اعتمادبهنفس دارند | Haavin | 3 | 1,003 |
03-03-2013 01:56 AM آخرین ارسال: Haavin |
|
چرا به اهدافتان نمی رسید ؟؟؟ | Haavin | 11 | 1,926 |
01-20-2013 12:13 AM آخرین ارسال: mir abbas |
|
شما به چه چيزي رسيديد؟؟ | اقاي ايـــده | 2 | 855 |
12-20-2012 02:20 AM آخرین ارسال: ahmad rezaee |
|
ميليونرها چه كساني هستند؟ | بيلا بالا | 7 | 1,430 |
11-20-2012 09:06 PM آخرین ارسال: jahanagahi |
|
موفقيت و خوشبختي هنگامي به دست مي آيد که ... | بيلا بالا | 0 | 833 |
11-12-2012 08:15 PM آخرین ارسال: بيلا بالا |
|
هرچه افراد بيشتري را بشناسيد که ديد مثبتي نسبت به شما دارند ... | بيلا بالا | 0 | 816 |
11-12-2012 07:54 PM آخرین ارسال: بيلا بالا |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: