چرا؟

[mallarme]

(12-05-2012 02:42 PM)فرهاد قربانی نوشته شده توسط:  

(12-05-2012 02:37 PM)mallarme نوشته شده توسط:  

(12-05-2012 02:30 PM)فرهاد قربانی نوشته شده توسط:  ارشد که ارشده،پرفسور هم که باشین،خواهر کوچیک ما هستین،به نظر من اگه یه مقدار مثبت تر فکر کنید،راحتر مسایل رو هضم و راه حل های بهتری پیدا می کنید. در این که کارتون درسته شکی نیست.

ما نه ارشدیم نه پرفسور...

همانا ما همان نوریم که شمشیر دارد....

همیشه منفی در منفی میشه مثبت و مثبت در منفی میشه منفی......

برای همین زیادی مثبت نمیشیم تا نتیجه منفی نشه....

خواهرم اونها برای ریاضیه.بیشتر وقتها دل بر عقل غلبه میکنه.

برادر خوبم اینم که شما گفتی واسه عاشقیه....

[MohamadMJ]

خب نظره دیگه منم نظرمو بگم.
mallarme عزیز رو نمیشناسم من ولی چه توی اون تاپیک چه اینجا حرفاشو تایید میکنم.
من و امثال من دستشون به آنتونی رابینز و برایان تریسی و اینا نرسیده اگه نه مطمئنا از اونا هم سوال میپرسیم.

منم اوایل از هرکی سوال میپرسیدم فکر میکردن قصدم تخریبه. ولی باور کنید امثال من و دوست خوبم mallarme اصلا قصد نداریم خدایی نکرده بی احترامی به کسی کنیم. بعضی وقتها جواب یه سری سوال ...انه از نظر بقیه تاثیر فوق العاده ای روی شخصی که اون سوال رو پرسیده داره.

مثلا.من یه داستان میگم
من میام میگم آمریکا بودم و از راه وارد کردن ماشین دوو داخل ایران سود میلیاردی کردم.
خیلی ها میان میگن ای ول و این حرفا.
ولی فقط افرادی که واقعا توجه داشتن میان سوال میپرسن که داداش دوو تولیدش توی کره انجام میشه. چرا شما از آمریکا وارد کردی سود کردی ؟
اینو واسه تخریب من نگفته. واسه این گفته که بهتر داستان رو لمس کنه.

یه نکته دیگه. توی کلاس دانشگاهم همینطوریه. کسایی که واقعا درس رو میخوان یاد بگیرن چپ و راست سوال میپرسن. کوچکترین نکته رو نفهمن انقدر پافشاری میکنن تا یاد بگیرن. و اونایی که مهم نیست براشون و میخوان موقع امتحان یه شب تا صبح وقت بزارن بخونن برن نمره بگیرن مطمئنا نیازی به سوال و جواب ندارن.

از دو گروه اعضای این انجمن ممنونم.
گروهی که تجربیات و آگاهیهاشو بدون هیچ چشمداشتی در اختیار بقیه میزاره
گروهی که با سوالات چالشی طرح یا خاطره اون شخص رو اعتبار بهش میده و تقریبا مطمئن میشیم وقتی شخصی با این صفات چیزی رو قبول کرد واقعا میشه قبولش کرد.

موفق باشید

[soltan_sal]

به نظر منم باید اصل مطلب را بچسبید نه فرع مطلب .در این خاطره نکات بسیار آموزنده ای دارد که میتواند برای ما مفید و پر از انرژی مثبت باشد .

[mosafer bedar]

سلام دوستان گرامی؛
سوال پرسیدن خیلی خوب می باشد شکی که در آن نیست اما شان و منزلت استادان چیز دیگری است که بایستی حتما حفظ شود دوستان سوال کردن و با ادب سوال کردن دو مقوله جدایی می باشد . (البته اول به خودم میگویم بعد دوباره به خودم تلنگر می زنم ).
ببخشید اینگونه می گویم بیایید قبل از هر عملی ، کاری ، سخنی و... ادب آن را رعایت کنیم
موفق ترین باشید
با سپاس و احترام

[mir abbas]

کسانی موفقند که از این همه اطلاعات و ایده های ناب که دوستان و استادان عزیز بی منت در اختیار ما قرار میدهند استفاده کنند .

[Delta.H]

همۀ ما و به خصوص دوستانی که در وادی فلسفه مطالعاتی داشته اند میدانیم که انسان نمیتواند هیچ کلامی را به صورت مجذوم و مطلق بیان کند! یعنی همیشه بر هر سخنی میتوان نقدی وارد کرد و آن را به چالش کشید.
مثلاً شما به لیوان روی میز اشاره میکنید و می گویید این لیوان خالی است من به شما میگویم پر است! و به شما ثابت میکنم از انواع گازها که در هوا هستند پر میباشد!
شما میگویید اکنون ساعت 7 و 5دقیقه و 32ثانیه صبح است. من به شما ثابت مبکنم که گفته شما درست نیست! چون بین لحظه ای که به ساعت نگاه کردید تا لحظه پایان جمله شما شامل زمان میشود ببنابراین با حرف زدن نمیتوان ساعت دقیق را گفت! و بسیاری مثالهای دیگر وجود دارد که شما بهتر از من میدانید.
اما به چالش کشیدن سخن در عین حالی که خوب است و به قوام و تنقیح مطلب کمک میکند باید با ملاحظه موضوع اصلی و حفظ فاصله سئوال با آن مطرح شود.
یعنی چه بر اصول و چه بر فروع، تمرکز باید نسبی باشد و این نسبت را فاصله و ارتباط سئوال با نقطه کانونی مطلب یعنی تیتر و جوهر آن تعیین میکند.
همانطور که بر سر کلاس ریاضی پرداختن و به چالش کشیدن فروعی که از ریاضیات منبعث و به ادبیات منتهی میشود بحثی نامناسب و اتلاف وقت محسوب میشود و مثلاً در مسئله ای "تعداد رباعی های باباطاهر عریان 100تا بوده و هر رباعی 4 مصرع دارد تعداد کل مصرع هایی که باباطاهر سروده چندتا بوده است؟" دانش آموزی بیاید و با معلم وارد این بحث شود که باباطاهر 250 بیت سروده و کلی دلیل و مدرک هم بیاورد!
شاید معلم سعی کند وی را قانع کند که اثبات این مسئله هیچ تغییری در روش حل آن ایجاد نمیکند و فقط اعداد را تغییر میدهد و نیازی به آوردن دیوان باباطاهر به کلاس هم نیست و حتی ممکن است به دانش آموز دستور دهد که ساکت شود و برای جلوگیری از انحراف مبحث درس حق ادامه بحث را از وی بگیرد!
حال اگر معلم ادبیات چنین اشتباه فاحشی کرد بر حاضرین واجب میشود که سئوال کنند و به چالش بکشند حتی اگر موضوع درس، زندگینامه مالارمه شاعره بزرگ فرانسوی باشد! چرا؟ چون فرع از اصل منبعث میشود و در حیطه همان اصل منتهی میشود یعنی در مساحتی حرکت میکند که محیط آن با محیط مصدر بحث یکی است.
بنابر این نسبت فاصله سئوال با کانون مطلب و جهت و سمت سئوال و انتقاد مهم است که به کدام سمت حرکت میکند. آیا نوک پیکان آن به سمت مرکز و کانون است یا به سمت بیرون از محیط؟
در مورد تعریف خاطرات و تجارب قطعاً صداقت و راستگویی رمز موفقیت و تأثیرگذاری است اگر کسی تجربه ای نقل کند که نقاط ابهام زیادی دارد و فرهنگ انتقادپذیری و جوابگویی هم نداشته باشد مطمئناً یا نمیتواند اعتماد دیگران را کسب کند یا به زودی اعتماد آنها را از دست خواهد داد.
اما اگر شخصی داوطلبانه و با انگیزه انسانی، نوعدوستی و وطن پرستی و بدون هیچ چشمداشت دیگری نکات و ریزه کاریهای شغلی و تجاری و کلاً ارتباطی خود را در اختیار دیگران قرار میدهد و کلامی که مطرح میکند کاملاً شفاف و واضح نکات کلیدی کسب و کار را در اختیار خوانندگان می گذارد، حتماً قصدش همان قصد معلم ریاضی در بالا بود که مسئله تعداد ابیات باباطاهر را مطرح کرده بود تا روش و قاعده محاسبه را به دانش آموزان یاد دهد و گرنه باباطاهر ممکن است هزار رباعی سروده باشد!
محمد عزیز که همیشه از گفته های صریح ایشان لذت میبرم میگوید: ""من و امثال من دستشون به آنتونی رابینز و برایان تریسی و اینا نرسیده اگه نه مطمئنا از اونا هم سوال میپرسیم.""
کاملاً درست است و بسیار عالی
اما انصافاً چه کسی حاضر است 300هزار تومان برای بلیط سمینار برایان تریسی بدهد و به جای استفاده از کلیدها و نکات طلایی که ارائه میدهد با وی بر سر تعداد ابیات باباطاهر عریان وارد بحث شود؟!

امیدوارم توانسته باشم منظورم را بیان کنم و از همه عزیزان به خصوص خواهر بزرگوار مالارمه عذر میخواهم.
نه قصد موعظه دارم نه فلسفه بافی.
قصدم فقط باز کردن بحث و تبیین دیدگاهم بود.
حق محور باشید و حق شناس و حق طلب.

[MohamadMJ]

ممنونم از دوست خوبم حمزه جان

والله شخصا 10 میلیون هم بدم به آنتونی رابینز ترجیح میدم یه نکته رو اونطوری که اثباتم میشه و کاملا باهاش ارتباط برقرار میکنم یاد بگیرم تا 1000 تا نکته ریز و درشت که تهش بشه یه کتاب مثل همونایی که خوندم و نصفشم یادم نیست.

به نظرم بحث به این بزرگیا نبود. یکم داره زیادی کش پیدا میکنه.
یه مورد دیگه دوستان توجه کنید درسته هر استادی صحبتی کرد به اصطلاح بگیم اسب پیش کشی رو که دندونش رو نمیشمرن ؟
من فردا میخوام یه تاپیک آموزش دزدی با سلاح سرد بزارم توی فرومو استادم هستم در این زمینه پس هیچکس نباید به من تو بگه ناراحت میشم قهر میکنم دیگه هم کسی رو راهنمایی نمیکنم. درسته اینطوری ؟

من شخصا فقط روی صحبت دوستانی دقیق میشم و دوست دارم ریزترین نکات رو متوجه بشم که از صمیم قلب دوستشون دارم و حتی دوست دارم از ریزه کارهای زندگیشونم سر در بیارم تا بتونم به عنوان مرجع خودم بهشون نگاه کنم.
باید بتونم به تک تک گفته هاش اعتماد کنم تا بتونم به عنوان مرجع خودم ازش پیروی کنم.
بحث اصلا این نیست که این اساتید رو خدایی نکرده به بازیچه بگیریم یا بخوایم کاری کنیم که به قول معروف کم بیاره نتونه جواب مارو بده.
بحث چیز دیگست :
وقتی میخوایم دختری رو برای همسری خودومون انتخاب کنیم در شرایط مختلف امتحانش میکنیم. بازار میبریمش ببینیم چطوری میخواد خرج کنه. باهاش غذا میخوریم ببینیم چطوری رفتار میکنه. باهاش صحبت میکنیم ببینیم لحن حرف زدنش چطوریه. شاید عصبیش کنیم تا ببینیم در شرایط عصبی چه اقدامی میکنه. ایا این کارارو میکنیم که دختره ول کنه بره ؟ نه این کارارو میکنیم که همه جوره بهش اطمینان کنیم و بتونیم طبق رفتارهاش پایه ریزی زندگیمونو محکم کنیم.

اینجا هم همینطوره
دوست دارم یه اعتماد کامل بهشون بکنم و توی راهشون قدم بزارم. اشخاصی مثل جناب قربانیان و آقای نامی مراجع من هستن.
من حرف آنتونی رابینز رو نمیفهمم چون از ما نیست و مطمئنا مشکلات مارو نمیدونه. ولی این اساتیدی که اینجا دارم از خودمونن و میدونم از همین جایی که ما هستیم پیشرفت کردن و به این حد رسیدن که جوونهایی مثل ما آرزوشونه راهشونو دنبال کنن.

[jahanagahi]

بعضی مطالب جناب نامی را که می خوانم چون در آن فضا بودم بیشتر حس میکنم.و باید عرض کنم درس هم میگیرم.
هر انسانی حق دارد واقعیات برایش گفته شود تا بیشتر درک نماید , خصوصا جوانهای عزیز . و حتی هر مسئله ای را به چالش بکشند .ولی نوع انتقاد و پرسش باید بصورتی باشد که طرف مقابل احساس نکند زیر سئوال رفته تا تخریب شود.
عزیزان جوان ما باید سئوال کنند تا بتوانند دقیقا پیشنهادات را به پذیرند ولی با سئوالاتی که فرد احساس نکند در جای متهم نشسته است.
کل صحبت ما همین است.
همگی با هم :
موفقتر باشیم.

[alicpu]

مطالب همه ي دوستان خوب و عالي بود .

ولي بنده به شخصه خودم طوري هستم . كه حتي شديد ترين انتقاد ها هم بهم بشه بازم جوابم مي دم .
و دوست دارم هر چي بلدم و تا ان جايي كه مي توانم . ياد بدهم .
چون اول خودمان ياد گرفتيم . حالا بايد ياد بدهيم
يعني من ياد مي دهم تا ياد بگيرم .

در ضمن اين جوري زكات علمم را نيز دادم .
و خيلي خوشخال مي شوم در بحث هاي كه بعضي مواقع وقت مي كنم و باز مي كنم تا اخر بروم . و حتي شده يك نفر را در زمينه تخصص هاي خودم به درامد برسانم .
چون بنده تخصصم در كسب درامد از اينترنت است .

خدا را شكر تا الان نيز هر چي ياد دادم بيشتر ياد گرفتم .
و هميشه درامدم بهتر شده

ولي حتي شده در بعضي مواقع متهم نيز بشوم .
مثلا طرف مي گويد چرا مي ايي اين كاري را كه ماه ها و حتي سالها رويش وقت گذاشتي مجاني در اختيار افراد قرار مي دهي
بهش مي گويم . مگر ان جاي من را تنگ كرده است . مي گوي اري تنگ كرده است .
بهش مي گويم نمي شود مي گويد مگر مي شود . مي گويم . اري
بنده وقتي كاري را قبول مي كنم واقعا برايش زحمت مي كشم و براي كارم ارزش قائل هستم و به همين دليل هميشه افرادي هستند بنده را بخواهند .
حالا كجا اون جاي من را تنگ كرده است .
كلا تشكر مي كنم از جناب اقاي قربانيان . محمد عزيز. و تمام دوستان ديگر .

اميدوارم منظورم را رسانده باشم .

[3ObHaN]

به نظرم این مسئله زیاد داره بزرگ میشه !
کاش میشد این تاپیک بسته شه .