سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
چرا؟ - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: نظر شما چیست؟ (/forumdisplay.php?fid=123)
+--- موضوع: چرا؟ (/showthread.php?tid=5743)

صفحه ها: 1 2 3


چرا؟ - jahanagahi - 12-05-2012 12:27 PM

افرادی هستند که خالصانه تجربیات خود را در اختیار عزیزان قرار میدهند ولی متاسفانه بعضی اوقات باید در جایگاه متهم بنشینند.
بنظر شما چرا؟
- مگر میخواهند با این وسیله شما را گول بزنند و با شما شراکت داشته باشند؟
- از شما درخواست مبلغی برای کار و یا سرمایه گذاری و یا قرض و.....کرده اند؟

بدانید این افراد تا اندازه ای تحمل میکنند و بعد از آن رفته و دیگر بر نمیگردند.
کتابهای داستان و تخیلی وسرگذشت افراد را می خوانیم و در نهایت می گوئیم از آن درس گرفتیم وکاری به نویسنده و شخصیت داستان نداریم ولی در انجمن شخص واقعیات زندگی خود را می نویسند و شاید جزئیات را فراموش کند ولی خیلی راحت می نویسیم که این موضوع صحت ندارد.
مگر قرار است چیزی برای فردی ثابت کند؟

سوئ تفاهم نشود.من تاکنون بهیچ وجه حداقل در نوشته های عزیزان متهم نبوده ام.
این مسئله را کلی عرض کردم.



RE: چرا؟ - mallarme - 12-05-2012 01:15 PM

سلام استادم
حرفهای شما کاملا متین و ارزشمند هستند.

واقعیت این نیست که انسانها دنبال متهم کردن یا اتهام زدن باشند

انسان موجود پیچیده ایست....پیچیده به این معنا که یا باید برای پذیرش تجربه کند یا اعتماد.

ما خیلی مواقع خیلی چیزها را نمیتوانیم تجربه کنیم پس باید اعتماد کنیم....
شرط اعتماد کردن پرسش کردن است
شرط اعتماد کردن آگاهی است.

مثلا به من میگویند فلان کار فلان خطرات را به دنبال خواهد داشت و یا فلان سودهایی را دارد.
من یا باید برم تجربه کنم خطر و یا سودش را به عینه تجربه کنم یا باید به این فرد اعتماد کنم و راهی که به سود ختم میشود را برگزینم

معمولا عقل سلیم میگه اعتماد کن قبل از تجربه! (یعنی صرفه جویی در زمان و در انرژی)

خب شما میتوانید به هر فردی که سر راهتان قرار گرفت اعتماد کنید؟؟

مسلما خیر

پس پرسش میکنید
دنبال کسب آگاهی هستید

نیچه حرف خوبی میزند:
بدترین راه آموزش به یک جوان این است که به او بیاموزند:
برای کسانی که مانند هم می اندیشند، بیش از کسانی که متفاوت می اندیشند، احترام قائل باشد.

من سعی میکنم متفاوت بیاندیشم
که میدانم خطر از دست دادن احترامم را به دنبال خواهد داشت اما در عوض میتوانم به "چراهای" زندگیم درست تر پاسخ بدهم.


پس از سئوال کردن نمیهراسم
از اینکه سعی کنم طرف مقابلم رو خوب بشناسم نمیهراسم
از این میهراسم که ندانسته اعتماد کنم و یا ندانسته زندگی کنم

ممنونم
واقعا مطلب جالبی بود و شما مثل یک استاد و اندازه پدرم دوست داشتنی و قابل احترامید.
میاموزم هماره از شما10_004


RE: چرا؟ - jahanagahi - 12-05-2012 01:51 PM

دخترعزیزم.خودتان کاملا مطلع هستید که تاچه اندازه برای نوشته هایت ارزش قائلم. در دنیای مجازی اگر به دنبال شناخت فردی باشیم محال است موفق شویم, مگر اینکه چند جلسه با آن عزیزان برخورد حضوری و کاری داشته باشیم. من هم چشم و گوش بسته هر مسئله ای را قبول نکرده و نخواهم کرد و بارها هم این مسئله را عرض کردم.از نوشته های عزیزان نکته هائی را میگیرم که بتواند راهگشای من باشد.
نوشتن خاطرات جز گرفتن درس چیزی را نمی تواند به انسان القا کند.
فردی که بیکار است و فکر میکند کار عار است ولی وقتی میخواند قربانیان مثلا از دست فروشی شروع کرده است , انگیزه پیدا میکند.
شما همیشه محترم و عزیز بوده و خواهید بود.
مگر قرار است عزیزی با مطرح کردن عقاید خود محبوبیتش را از دست بدهد؟



RE: چرا؟ - mallarme - 12-05-2012 02:00 PM

(12-05-2012 01:51 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  دخترعزیزم.خودتان کاملا مطلع هستید که تاچه اندازه برای نوشته هایت ارزش قائلم. در دنیای مجازی اگر به دنبال شناخت فردی باشیم محال است موفق شویم, مگر اینکه چند جلسه با آن عزیزان برخورد حضوری و کاری داشته باشیم. من هم چشم و گوش بسته هر مسئله ای را قبول نکرده و نخواهم کرد و بارها هم این مسئله را عرض کردم.از نوشته های عزیزان نکته هائی را میگیرم که بتواند راهگشای من باشد.
نوشتن خاطرات جز گرفتن درس چیزی را نمی تواند به انسان القا کند.
فردی که بیکار است و فکر میکند کار عار است ولی وقتی میخواند قربانیان مثلا از دست فروشی شروع کرده است , انگیزه پیدا میکند.
شما همیشه محترم و عزیز بوده و خواهید بود.
مگر قرار است عزیزی با مطرح کردن عقاید خود محبوبیتش را از دست بدهد؟


شما لطف دارید..
دنیای مجازی بماند در دنیای حقیقی هم نمیتوان فردی را به درستی شناخت! شعار عجیب غریبی را قبول دارم که انسانها تنها در سفر هم را خواهند شناخت!

بله نوشتن خاطره مملو از درس و آگاهیست

اما من برای خاطرات تمایز قائل میشوم
اندیشه من میگوید خاطرات آلبا دسس پدس تأثیرگذارتر از مطالب گونترگراس هست.!
شاید چون اولی را بهتر درک یا تجسم میکنم پس روی من بیشتر تاثیر میگذارد و این دلیلی بر این نیست که شخصیت گراس را زیرسئوال ببرم!
خیر

نقد کردن و پرسش کردن شخصیت هیچکس را زیر سئوال نمیبرد
که برعکس آن فردی که در بوته نقد قرار میگیرد یعنی ارزش بیشتری داشته که نقد شده است

مهربانی همیشه مرا و حرفهایم را و اندیشه ام را به بدترین شکل ممکن نقد میکرد و به چالش میکشوند! بعدها گله کردم و اظهار خستگی و آنگاه بود که حرف عجیبی زد:

گفت: وقتی نقدت کردن بدان ارزشمند بودی
او به من آموخت قوی شدن در نقد شدن است...



پس اگر مثلا من به نوشته های آقای نامی پرسش میگذارم یا نقد میکنم یعنی ارزش این را داشتند که ذهنم را درگیر کنم تا بیشتر بدانم

من دنبال محبوبیت نیستم
همیشه میگم نزد خدا محبوب باشم کافیست

اما دلم میشکنه وقتی میبینم راه دانستن در ناراحت شدن ختم میشود!!


RE: چرا؟ - jahanagahi - 12-05-2012 02:07 PM

گفت: وقتی نقدت کردن بدان ارزشمند بودی.
همیشه بیانات شما زیبا بوده و هست.

من دنبال محبوبیت نیست
همیشه میگم نزد خدا محبوبم باشم کافیست.
شما هم پیش خدا عزیزی و هم پیش بندگان خدا.



RE: چرا؟ - فرهاد قربانی - 12-05-2012 02:13 PM

با سلام خدمت همگی.منم با نظر استاد موافقم.با عنایت به اینکه خیلی احترام برای مالارمه خانم قایل هستم.در نهایت ادب و احترام با نظر ایشون مخالفم.به نظر من مالارمه خانم از واجبات گذشته و به مستحبات چسبیده اند.در این جا زمان و چه کسی خاطره یا نوشته ای رو مینویسه مهم نیست.مهم اون نوشته هست. مهم اینه که ما چطوری برداشت کنیم ،چطوری تجزیه و تحلیل کنیم. خواهرم، بیشتر لیوان پر رو ببین.اگه شما در اون شرایط بودین چه کار می کردین؟ شما طبق برداشتی از مطلب می کنید .میتونید برای خودتون اعتقاد و ایمان داشته باشید.مرسی


RE: چرا؟ - mallarme - 12-05-2012 02:22 PM

(12-05-2012 02:13 PM)فرهاد قربانی نوشته شده توسط:  با سلام خدمت همگی.منم با نظر استاد موافقم.با عنایت به اینکه خیلی احترام برای مالارمه خانم قایل هستم.در نهایت ادب و احترام با نظر ایشون مخالفم.به نظر من مالارمه خانم از واجبات گذشته و به مستحبات چسبیده اند.در این جا زمان و چه کسی خاطره یا نوشته ای رو مینویسه مهم نیست.مهم اون نوشته هست. مهم اینه که ما چطوری برداشت کنیم ،چطوری تجزیه و تحلیل کنیم. خواهرم، بیشتر لیوان پر رو ببین.اگه شما در اون شرایط بودین چه کار می کردین؟ شما طبق برداشتی از مطلب می کنید .میتونید برای خودتون اعتقاد و ایمان داشته باشید.مرسی

سلام ملیکم.....5_004
شما لطف دارید.
خواهش میکنم شما این حق رو دارید مخالفت کنید و من را هم راهنمایی کنید.
نه والا ما واجب و مستحب رو با هم چسبیدیم...5_004

حق باشماست
شاید به خاطر ارشد برنامه ریزی که خوندم در تجزیه تحلیلام سخت گیرانه برخورد میکنم!

ممنونم از جمله آخرتون...
من با توجه به اعتقادم و ایمانی که میخواستم به دست بیارم پرسش کردم

دیگه بابا بچه که زدن نداره....5_004
مورچه هم کله پاچه نداره....Big GrinBig Grin


RE: چرا؟ - فرهاد قربانی - 12-05-2012 02:30 PM

ارشد که ارشده،پرفسور هم که باشین،خواهر کوچیک ما هستین،به نظر من اگه یه مقدار مثبت تر فکر کنید،راحتر مسایل رو هضم و راه حل های بهتری پیدا می کنید. در این که کارتون درسته ،شکی نیست.35


RE: چرا؟ - mallarme - 12-05-2012 02:37 PM

(12-05-2012 02:30 PM)فرهاد قربانی نوشته شده توسط:  ارشد که ارشده،پرفسور هم که باشین،خواهر کوچیک ما هستین،به نظر من اگه یه مقدار مثبت تر فکر کنید،راحتر مسایل رو هضم و راه حل های بهتری پیدا می کنید. در این که کارتون درسته شکی نیست.35


ما نه ارشدیم نه پرفسور...

همانا ما همان نوریم که شمشیر دارد....5_004

همیشه منفی در منفی میشه مثبت و مثبت در منفی میشه منفی......16_002

برای همین زیادی مثبت نمیشیم تا نتیجه منفی نشه....5_004


RE: چرا؟ - فرهاد قربانی - 12-05-2012 02:42 PM

(12-05-2012 02:37 PM)mallarme نوشته شده توسط:  
(12-05-2012 02:30 PM)فرهاد قربانی نوشته شده توسط:  ارشد که ارشده،پرفسور هم که باشین،خواهر کوچیک ما هستین،به نظر من اگه یه مقدار مثبت تر فکر کنید،راحتر مسایل رو هضم و راه حل های بهتری پیدا می کنید. در این که کارتون درسته شکی نیست.35


ما نه ارشدیم نه پرفسور...

همانا ما همان نوریم که شمشیر دارد....5_004

همیشه منفی در منفی میشه مثبت و مثبت در منفی میشه منفی......16_002

برای همین زیادی مثبت نمیشیم تا نتیجه منفی نشه....5_004
خواهرم اونها برای ریاضیه.بیشتر وقتها دل بر عقل غلبه میکنه.10_003