خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه

[nami]

با سلام و سپاس

جوانی بودم باانرژی،نترس،هدفمند و فعال ولی بدون تجربه و بی راهنما!

در کنار خدمت سربازیم ،وارد کار فرش شدم،چندی نگذشت که اعتماد بازاریان را به خود جلب نمودم.چنان شب و روز با ایده های جدید ،کارهایم را دنبال میکردم که حتی چند نفر از بازاریها ،سرمایه ای در اختیارم گذاشتند یعنی بیش از 90 درصد سرمایه ام مال خودم نبود بلکه با پول آنها تجارت میکردم و سودی برای صاحبان سرمایه پرداخت میکردم .دو سال گذشت تا اینکه روزی ،یکی از مشتریان که دوبار قبلا با من معامله نقدی و نسبتا خوبی کرده بود نزدم آمد و اینبار سفارش 18 میلیون تومان جنس داد ،10 درصد کل مبلغ را نیز به عنوان پیش ،پرداخت کرد،سفارش بسیار خوبی بود ،شب و روز تلاش کردم و با اضافه کردن کارگر و شیفت کاری سعی میکردم ،سفارشات را سرموعد تحویل دهم.
آن روز فرا رسید و آن فرد،نقشه خود را عملی ساخت،ده درصد از پول را نیز هنگام بردن اجناس به من پرداخت کرد و گفت الباقی را بدون در نظر گرفتن 20 درصد پرداخت یعنی همان مبلغ 18 میلیون را یک چک یک ماهه پرداخت میکند.اشتباه بزرگی انجام دادم ،کسی مقصر نبود جز وسوسه و جاه طلبیم ،عواقب را نسنجیدم ،فقط به سود کار میندیشیدم و عقلم عقیم شده بود.پیشنهادش را با عجله قبول کردم،موعد چک فرارسید ولی هنوز با گذشت چند دهه مبلغ ان وصول نشده است ،آن چک را قاب زیبایی گرفته ام چون یکی از بزرگترین تجربه های زندگیم میباشد.
عزیزان تاوان اشتباهم را خیلی سخت دادم و همین قدر بگویم که با تحمل گرسنگی ،آوارگی،غربت،و کلی رنج و مشقت ،توانستم در عرض چند سال جبران کنم.

پس لطفا به موارد ذیل دقت نمایید :

عزیزان قدم به قدم و با فکر و برنامه ریزی حرکت کنید و خصلتهای زیر را از خود دور نمایید تا رشد اصولی داشته باشید.

1-وسوسه و طمع:
به سود کم ولی پایدار بیندیشید که برکتی بسیار باور نکردنی برایتان به همراه خواهد داشت،و این بدان معنا نیست که اگر در مورد کاری تحقیق کرده اید و اشراف دارید و سود خوبی برایتان خواهد داشت را کنار بگذارید نه منظور نداشتن طمع در تصمیم گیریهایتان میباشد.

2-عجله کردن در معاملات:
انجام ندادن بسیار بهتر از انجام معامله عجولانه می باشد.
عزیزان نترسید که ای وای این معامله از نوع خاص میباشد پس نباید از دستش بدهیم ،من از شما خواهش میکنم آرامش خود را در هر شرایط کاری حفظ کنید ،گرگهای بازار ،اول آرامش و تعادل فکریتان را با ایجاد وسوسه از شما میگیرند و با ایجاد چنین فضایی به اهداف منفی خویش میرسند پس همیشه صبور و با فکر تصمیم بگیرید.
(اگر از آسمان نوری به سمت شما آمد و ناگهان تبدیل به فرشته ای شد و فقط به شما پیشنهاد داد که میخواهد سند کره زمین را بنام شما بزند ،شما آرامش خود را حفظ کنید و بگویید حداقل 48 ساعت بعد جوابش را خواهید داد ،اگر فرشته باشد از صبر و تامل و تفکر شما ناراحت نمیشود اما اگر عجله کرد و ناراحت شد ،یقین کنید که از شیاطین بوده اما در لباس فرشته)

3-ریسک بدون فکر و اصول :
نمیگویم اهل ریسک نباشید بلکه معتقدم موقعیت ها و موفقیت ها در آنسوی عبور از ترسها نهفته است اما باید برای ریسک هایمان نیز قوانینی وضع کنیم و سرو سامانشان بدهیم.
یک :هرگز و هرگز با پولی که مال خودتان نیست ریسک نکنید(پول وام ،قرض از اشناها و غیره)

دو:بیش از 30 درصد از پولتان را ریسک نکنید:
مثال:از آن دسته از افرادی نباشید که با ذره ای نوسانات در بازار ،همه سرمایه هایشان را مثلا برای سکه یا دلار و غیره سرمایه گذاری میکنند.این دسته از افراد استرس و بی قانونی در موارد سرمایه گذاریهایشان مشهود هست و خودشان اختیاری ندارند و فکرشان نیز مانند مدل سرمایه گذاریشان حباب مانند است،حتی اگر دیدید سود کلانی بردند باز هم این دسته از افراد برایتان الگو نباشد که اینان در مسیر پیشرفت مالی و دائمی نمی توانند دوام بیاورند چه در چنین کارهایی و چه در هر کار دیگری که اختیارش دست خودتان نیست با همه سرمایه تان وارد نشوید.

سه:هرگز و هرگز به شایعات و آهنگهای ساخته شده بازار گوش ندهید مثلا فلان جنس با کمبود مواجه شده و شما از همه جا بیخبر با تمام سرمایه تان میروید و ان جنس را وارد میکنید ،ناگهان حاجی بازاری ها درهای انبارهایشان را باز میکنند و شما مجبور خواهید شد همان جنس را با کلی ضرر و زیر قیمت خریدتان باز به همان حاجی بازاری ها و عواملشان بفروشید پس هرگز نقش نوکر و تامین کننده مفت جنس بزرگتر ها را نداشته باشید.

4- خودخواهی :بعضی ها عزت نفس و استقلال فکری را با خودخواهی و غرور بی جا اشتباه میگیرند .

5-خجالت کشیدن:
یا وارد بازار ایران نشوید یا اگر وارد شدید خجالت و تمام آثارش را از خود ریشه کن کنید،پررو باشید ،شما را قسم میدهم اگر کسی با هر منصب و مقامی چند برگه کاغذ جلویتان گذاشت و گفت امضا کنید شما باید محکم بگویید نه ،اول باید مطالعه کنم ،عزیزان نترسید که دلش میشکند ،اگر طرف شما گرگ نباشد از حرکت عاقلانه و منطقی شما دلخور نمی شود.

6-مشورت نکردن:
اگر پیشنهادی به شما دادند و به شما چنین حسی دست داد که پیشنهادشان باید کتمان و بدون مشورت از کسی با فکر و تصمیم خودتان باید انجام شود یقین بدانید که طرف مقابل شما از اندسته از گرگهایی است که باران زیاد دیده هست که چنین برنامه ریزی دقیقی برای قطع مشورت گرفتن شما از دیگران کرده است.

7-خودی نشان دادن:
هرگز درصدد اثبات خود به دیگران دست به کارهای بچه گانه و عجولانه نزنید و هیچ تصمیم و حرکتی حول محور اثبات سریع خود به اطرافیان نچرخد.تجارت اصول خودش را دارد پس لطفا کوله بار احساسات و رفتارهای بچه گانه را قبل از وارد شدن ،دم درب وادی اقتصاد بگذارید سپس وارد شوید.

8-سرمایه گذاری با تمام سرمایه یا با قسمت اعظم سرمایه تان برای کاری که ناآشنا هستید:
هرگز برای ورود به کاری که اشنا نیستید بیش از 10 درصد سرمایه تان وارد نشوید،قبل از ورود نیز مشورت کنید و حتی مدتی بصورت آزمایشی خودتان وارد آن کار شوید.بعدا اگر اشراف پیدا کردید تصمیم بگیرید که چند در صد از سرمایه تان را وارد کنید.


بزرگ و بزرگتر بیندیشید و اهداف بسیار بسیار بسیار بزرگی داشته باشید ولی بدانیم که یکی از راههای اصولی رسیدن به هر هدفی ،برداشتن قدمهای اصولی در آن مسیر میباشد.
و این درست نقطه مقابل تنبلی میباشد ،کسانی که زیربنای فکرو حرکتشان تنبلی می باشد به سمت جاه طلبی و کارهای بی زحمت ،بی برنامه ، بی فکر روی می اورند و حتی بدشان نمی اید که میلیاردها پول یک شبه دستشان برسد.عجب عجب عجب !
هرگز نخواهند رسید ،کافی هست به موفق ترین ادمهایی که اینگونه فکر کرده و کمی رشد کرده اند و به اصطلاح ادم حسابی شده اند نگاهی عمیق بیندازیم کارخانه داران ورشکسته ،تاجران مال باخته و غیره ،عزیزان زیاد به حرفهای کسانی که سعی می کنند با افکار انحرافیشان شما را از سعی و تفکر دور کنند ،نگاه نکنید که ادای موفق ها را در می اورند، باور کنیم که اینان از درون ورشکسته اند که یا میدانند یا خواهند فهمید.

بگذارید همه گرگهای روزگار نزد شما بیایند با هر ترفند و فریبی !

شما اصول خود را حفظ کنید در آن صورت هر حیله ای ابتر خواهد ماند.

[کامیار کاظمی]

بنده ام سال ها پیش؛ اولین چکی که دریافت کردم (اولین حق تالیف کتابم) و در ان ناملایمت دیدم شد داغ پشت دست.
از ان به بعد در زمان قرارداد بستن بسیار بیشتر توجه و حساسیت بخرج می دهم.
ممنون یاداوری جالبی بود

[mohammadshamosi]

واااای جناب نامی
بسیار عالی و آموزنده بود
بسیاری از مطالب انجمن را برای خودم پرینت گرفته ام و هر از گاهی مروری بر رویشان دارم
این مطلب هم جزئی از مطالبی هست که باید مدام به یاد آورد
عالیست
تشکر از شما

[M3HDI]

سلام

بسیار عالی و زیبا ، موارد رو ذکر کردید - واقعا لذت بردم

یه نکته در این مواردی که ذکر شد همیشه ذهن من رو مشغول داشته

((بزرگ و بزرگتر بیندیشید و اهداف بسیار بسیار بسیار بزرگی داشته باشید ولی بدانیم که یکی از راههای اصولی رسیدن به هر هدفی ،برداشتن قدمهای اصولی در آن مسیر میباشد.))

من اهدافی بزگتر از توان فعلیم در نظر دارم ، ولی خوب همیشه برای سوال بوده که آیا از همین الان باید در مسیر این اهداف قرار بگیرم یا بعد از جمع آوری سرمایه از کارهای ولو غیر مرتبط پا به عرصه ای که همیشه دوست داشتم بزارم؟

[jahanagahi]

بینهایت از استاد نامی عزیز ممنونم.

در زمان گرفتاری و کار شروع کردم به گل زدن روی چینی. درتایپیکی جداگانه حتما روش اینکار را می نویسم .واقعا خدا برکت دهد کار پرسودی است.
شخصی آمد سفارش 2 میلیون تومان چینی داد. حدود8سال قبل.این مبلغ آنزمان زیاد بود .دسته چک 50برگی بانک ملی را بیرون آورد. من وقتی این دسته چک را دیدم گفتم: اگر زیاد شد چکار کنم. گفت: مشکلی ندارد. سریع به کمک کارگرها چینی ها را بسته بندی کردیم و کارتن ها را بیرون بردیم. بعداز ظهر آن شخص آمد. کارتن ها را دید قکر کنم کمی وحشت کرد.
شروع به صحبت کرد که این اجناس بمانند و من کمی نمونه میبرم و فردا برمیگردم کمی بیشتر هم سفارش می دهم. خیلی ناراحت شدم. شروع کردم به کم کردن جنسها شد 1/5 گفت: نه
شد1 گفت نه
شد500گفت نه.
شد 300 گفت نه.
دیگر صبرم تمام شدو گفتم بسه دیگه چقدر کم کنم .گفت کمترش کن.از وی اصرار و از من انکار .تا بالاخره بنده خدا راضی شد 300هزارتومان جنس را ببرد.چک را نوشته. چقدر کیف کردم.
از خوشحالی خودم هم کمک کردم و چینی ها را در وانتش گذاشتیم.
رفت. چک برگشت خورد. گفتم نوش جانش .
دوستم با نگاهی تعجب آمیز بمن نگاه کرد و گفت : اشتباه شنیدم ؟ چی گفتی؟
گفتم : نوش جانش.
گفت دیوانه شدی؟
گفتم نه.
این نه نه گفتنش برای این بود که حس کرده بود خدا با من است و میخواهد من را کمک کند والا کل اجناس را می برد. بنده خدا حتی حاضر بود 50الی 60تومان ببرد و من گفتم :نه.
این نه نه ها حکمت خدا بود تا دوباره به زمین نخورم.
این شد , تجربه اندر تجربه.

[m_grate29]

5-خجالت کشیدن:
یا وارد بازار ایران نشوید یا اگر وارد شدید خجالت و تمام آثارش را از خود ریشه کن کنید،پررو باشید ،شما را قسم میدهم اگر کسی با هر منصب و مقامی چند برگه کاغذ جلویتان گذاشت و گفت امضا کنید شما باید محکم بگویید نه ،اول باید مطالعه کنم ،عزیزان نترسید که دلش میشکند ،اگر طرف شما گرگ نباشد از حرکت عاقلانه و منطقی شما دلخور نمی شود.

سه:هرگز و هرگز به شایعات و آهنگهای ساخته شده بازار گوش ندهید مثلا فلان جنس با کمبود مواجه شده و شما از همه جا بیخبر با تمام سرمایه تان میروید و ان جنس را وارد میکنید ،ناگهان حاجی بازاری ها درهای انبارهایشان را باز میکنند و شما مجبور خواهید شد همان جنس را با کلی ضرر و زیر قیمت خریدتان باز به همان حاجی بازاری ها و عواملشان بفروشید پس هرگز نقش نوکر و تامین کننده مفت جنس بزرگتر ها را نداشته باشید.


بزرگ و بزرگتر بیندیشید و اهداف بسیار بسیار بسیار بزرگی داشته باشید ولی بدانیم که یکی از راههای اصولی رسیدن به هر هدفی ،برداشتن قدمهای اصولی در آن مسیر میباشد.
و این درست نقطه مقابل تنبلی میباشد ،کسانی که زیربنای فکرو حرکتشان تنبلی میباشد به سمت جاه طلبی و کارهای بی زحمت ،بی برنامه ، بی فکر روی می اورند و حتی بدشان نمیاید که میلیاردها پول یک شبه دستشان برسد.عجب عجب عجب !

این مطلب رو باید میلیون ها بار بخوانید تا ملکه ذهنتون شود.
این سه مطلب بالا رو باید میلیاردها بار بخونید و عمل کنید.

باور کنید نه بیل گتس و نه هارواکر و نه برایان تریسی و ... نمیتونه مطالب به این زیبایی پر مفهمومی و سرشار از تجربه رو به شما انتقال بده.
از نطر من همه ی کتاب ها رو بزارید کنار و از این گفته ها پرینت بگیرید همین گفته ها خودش چندین جلد کتاب هست.
باور کنید باور کنید کسی به راحتی این تجربه ها رو به کسی نمیگه.
نمیگم فرصت از این لطف خدا که جناب نامی عزیز کمال استفاده رو از مطالب ایشون ببرید

[Delta.H]

از جناب نامی بزرگوار صمیمانه تشکر میکنم
نکاتی را با مهارت و زیبایی اشاره فرمودند که عرفاً فوت و فن کوزه گری آن هم در بازار و تجارت نامیده می شود و کمتر کسی حاضر است چنین نکات طلایی را در اختیار دیگران بگذارد.
یعنی باور کنید این مطالب را جماعت تاجر شاید فقط به فرزندان خویش می آموزند!
امید است که عزیزان به خاطر بسپارند و به کار ببندند.
آقای نامی از شما سپاسگذارم.

[soltan_sal]

ممنون آقای نامی عزیز از اینکه این مطالب را یادآوری کردید .من همیشه توی معاملات عجله می کردم ولی تجربیات دیگران باعث شده که خیلی خونسرد باشم و همه جوانب را بسنجم بعد معامله را انجام دهم.

[ahmad rezaee]

آگاهی از زمینه های شکست در راه موفقیت به اندازه دانستن راه های موفقیت مهم است .

مخصوصاً در بازار ایران که شگردهای کلاه برداری و نارو زدن و ............. آنقدر متعدد است که باید برای آگاهی و کسب تجربه بهایی بسیار سنگین پرداخت .
امـــــــــــــــــــــــــــــا ( یک انسان موفق که در حکم پدر دارد نصایحی را ارائه می کند که من این نصایح را حتماً در نزدیکترین جای ذهنم قرار می دهم و در برخورد با چنین شرایطی به آن عمل می کنم .)

جناب نامی از ارائه بزرگوارانه نصایح شما و دیگر استادان انجمن آنقدر استفاده می بریم که با صد ها کتاب برابری می کند . ممنون

[mosafer bedar]

(12-02-2012 12:37 AM)nami نوشته شده توسط:  با سلام و سپاس

جوانی بودم باانرژی،نترس،هدفمند و فعال ولی بدون تجربه و بی راهنما!

در کنار خدمت سربازیم ،وارد کار فرش شدم،چندی نگذشت که اعتماد بازاریان را به خود جلب نمودم.چنان شب و روز با ایده های جدید ،کارهایم را دنبال میکردم که حتی چند نفر از بازاریها ،سرمایه ای در اختیارم گذاشتند یعنی بیش از 90 درصد سرمایه ام مال خودم نبود بلکه با پول آنها تجارت میکردم و سودی برای صاحبان سرمایه پرداخت میکردم .دو سال گذشت تا اینکه روزی ،یکی از مشتریان که دوبار قبلا با من معامله نقدی و نسبتا خوبی کرده بود نزدم آمد و اینبار سفارش 18 میلیون تومان جنس داد ،10 درصد کل مبلغ را نیز به عنوان پیش ،پرداخت کرد،سفارش بسیار خوبی بود ،شب و روز تلاش کردم و با اضافه کردن کارگر و شیفت کاری سعی میکردم ،سفارشات را سرموعد تحویل دهم.
آن روز فرا رسید و آن فرد،نقشه خود را عملی ساخت،ده درصد از پول را نیز هنگام بردن اجناس به من پرداخت کرد و گفت الباقی را بدون در نظر گرفتم 20 درصد پرداخت یعنی همان مبلغ 18 میلیون را یک چک یک ماهه پرداخت میکند.اشتباه بزرگی انجام دادم ،کسی مقصر نبود جز وسوسه و جاه طلبیم ،عواقب را نسنجیدم ،فقط به سود کار میندیشیدم و عقلم عقیم شده بود.پیشنهادش را با عجله قبول کردم،موعد چک فرارسید ولی هنوز با گذشت چند دهه مبلغ ان وصول نشده است ،آن چک را قاب زیبایی گرفته ام چون یکی از بزرگترین تجربه های زندگیم میباشد.
عزیزان تاوان اشتباهم را خیلی سخت دادم و همین قدر بگویم که با تحمل گرسنگی ،آوارگی،غربت،و کلی رنج و مشقت ،توانستم در عرض چند سال جبران کنم.

پس لطفا به موارد ذیل دقت نمایید :

عزیزان قدم به قدم و با فکر و برنامه ریزی حرکت کنید و خصلتهای زیر را از خود دور نمایید تا رشد اصولی داشته باشید.

1-وسوسه و طمع:
به سود کم ولی پایدار بیندیشید که برکتی بسیار باور نکردنی برایتان به همراه خواهد داشت،و این بدان معنا نیست که اگر در مورد کاری تحقیق کرده اید و اشراف دارید و سود خوبی برایتان خواهد داشت را کنار بگذارید نه منظور نداشتن طمع در تصمیم گیریهایتان میباشد.

2-عجله کردن در معاملات:
انجام ندادن بسیار بهتر از انجام معامله عجولانه می باشد.
عزیزان نترسید که ای وای این معامله از نوع خاص میباشد پس نباید از دستش بدهیم ،من از شما خواهش میکنم آرامش خود را در هر شرایط کاری حفظ کنید ،گرگهای بازار ،اول آرامش و تعادل فکریتان را با ایجاد وسوسه از شما میگیرند و با ایجاد چنین فضایی به اهداف منفی خویش میرسند پس همیشه صبور و با فکر تصمیم بگیرید.
(اگر از آسمان نوری به سمت شما آمد و ناگهان تبدیل به فرشته ای شد و فقط به شما پیشنهاد داد که میخواهد سند کره زمین را بنام شما بزند ،شما آرامش خود را حفظ کنید و بگویید حداقل 48 ساعت بعد جوابش را خواهید داد ،اگر فرشته باشد از صبر و تامل و تفکر شما ناراحت نمیشود اما اگر عجله کرد و ناراحت شد ،یقین کنید که از شیاطین بوده اما در لباس فرشته)

3-ریسک بدون فکر و اصول :
نمیگویم اهل ریسک نباشید بلکه معتقدم موقعیت ها و موفقیت ها در آنسوی عبور از ترسها نهفته است اما باید برای ریسک هایمان نیز قوانینی وضع کنیم و سرو سامانشان بدهیم.
یک :هرگز و هرگز با پولی که مال خودتان نیست ریسک نکنید(پول وام ،قرض از اشناها و غیره)

دو:بیش از 30 درصد از پولتان را ریسک نکنید:
مثال:از آن دسته از افرادی نباشید که با ذره ای نوسانات در بازار ،همه سرمایه هایشان را مثلا برای سکه یا دلار و غیره سرمایه گذاری میکنند.این دسته از افراد استرس و بی قانونی در موارد سرمایه گذاریهایشان مشهود هست و خودشان اختیاری ندارند و فکرشان نیز مانند مدل سرمایه گذاریشان حباب مانند است،حتی اگر دیدید سود کلانی بردند باز هم این دسته از افراد برایتان الگو نباشد که اینان در مسیر پیشرفت مالی و دائمی نمی توانند دوام بیاورند چه در چنین کارهای و چه در هر کار دیگری که اختیارش دست خودتان نیست با همه سرمایه تان وارد نشوید.

سه:هرگز و هرگز به شایعات و آهنگهای ساخته شده بازار گوش ندهید مثلا فلان جنس با کمبود مواجه شده و شما از همه جا بیخبر با تمام سرمایه تان میروید و ان جنس را وارد میکنید ،ناگهان حاجی بازاری ها درهای انبارهایشان را باز میکنند و شما مجبور خواهید شد همان جنس را با کلی ضرر و زیر قیمت خریدتان باز به همان حاجی بازاری ها و عواملشان بفروشید پس هرگز نقش نوکر و تامین کننده مفت جنس بزرگتر ها را نداشته باشید.

4- خودخواهی :بعضی ها عزت نفس و استقلال فکری را با خودخواهی و غرور بی جا اشتباه میگیرند .

5-خجالت کشیدن:
یا وارد بازار ایران نشوید یا اگر وارد شدید خجالت و تمام آثارش را از خود ریشه کن کنید،پررو باشید ،شما را قسم میدهم اگر کسی با هر منصب و مقامی چند برگه کاغذ جلویتان گذاشت و گفت امضا کنید شما باید محکم بگویید نه ،اول باید مطالعه کنم ،عزیزان نترسید که دلش میشکند ،اگر طرف شما گرگ نباشد از حرکت عاقلانه و منطقی شما دلخور نمی شود.

6-مشورت نکردن:
اگر پیشنهادی به شما دادند و به شما چنین حسی دست داد که پیشنهادشان باید کتمان و بدون مشورت از کسی با فکر و تصمیم خودتان باید انجام شود یقین بدانید که طرف مقابل شما از اندسته از گرگهایی است که باران زیاد دیده هست که چنین برنامه ریزی دقیقی برای قطع مشورت گرفتن شما از دیگران کرده است.

7-خودی نشان دادن:
هرگز درصدد اثبات خود به دیگران دست به کارهای بچه گانه و عجولانه نزنید و هیچ تصمیم و حرکتی حول محور اثبات سریع خود به اطرافیان نچرخد.تجارت اصول خودش را دارد پس لطفا کوله بار احساسات و رفتارهای بچه گانه را قبل از وارد شدن دم درب وادی اقتصاد بگذارید سپس وارد شوید.

8-سرمایه گذاری با تمام سرمایه یا با قسمت اعظم سرمایتان برای کاری که ناآشنا هستید:
هرگز برای ورود به کاری که اشنا نیستید بیش از 10 درصد سرمایه تان وارد نشوید،قبل از ورود نیز مشورت کنید و حتی مدتی بصورت آزمایشی خودتان وارد آن کار شوید.بعدا اگر اشراف پیدا کردید تصمیم بگیرید که چند در صد از سرمایه تان را وارد کنید.


بزرگ و بزرگتر بیندیشید و اهداف بسیار بسیار بسیار بزرگی داشته باشید ولی بدانیم که یکی از راههای اصولی رسیدن به هر هدفی ،برداشتن قدمهای اصولی در آن مسیر میباشد.
و این درست نقطه مقابل تنبلی میباشد ،کسانی که زیربنای فکرو حرکتشان تنبلی میباشد به سمت جاه طلبی و کارهای بی زحمت ،بی برنامه ، بی فکر روی می اورند و حتی بدشان نمیاید که میلیاردها پول یک شبه دستشان برسد.عجب عجب عجب !
هرگز نخواهند رسید ،کافی هست به موفق ترین ادمهایی که اینگونه رشد کرده اند و به اصطلاح ادم حسابی شده اند نگاهی عمیق بیندازیم کارخانه داران ورشکسته ،تاجران مال باخته و غیره ،عزیزان زیاد به حرفهای کسانی که سعی میکنند با افکار انحرافیشان شما را از سعی و تفکر دور کنند ،نگاه نکنید که ادای موفق ها را در می اورند، باور کنیم که اینان از درون ورشکسته اند که یا میدانند یا خواهند فهمید.

بگذارید همه گرگهای روزگار نزد شما بیایند با هر ترفند و فریبی !

شما اصول خود را حفظ کنید در آن صورت هر حیله ای ابتر خواهد ماند.

سلام و درود
جناب نامی گرامی بنده هنوز منتظر جواب و راهنمایی شما هستم لطف کنید تفضل بفرمایید
با سپاس و ارادت