ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


ماجرای کتاب سوخته در آمریکا!!
زمان کنونی: 06-18-2024, 03:47 AM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: ناصر صادقی
آخرین ارسال: کوروش
پاسخ: 5
بازدید: 955

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 12 رأی - میانگین امیتازات : 3.17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ماجرای کتاب سوخته در آمریکا!!
02-16-2012, 07:29 AM
ارسال: #1
ماجرای کتاب سوخته در آمریکا!!
در کتابی خواندم که:

در بحبوحه کسادی و شرایط بد اقتصادی در اواخر قرن نوزدهم که آمریکارا فرا گرفته بود فردی به نام آریزن تصمیم گرفت کتابی بنویسد و به مردم انگیزه دهد تا در شرایط بد اقتصادی نیز دست از تلاش نکشند و به فعالیت و کار و تلاش ادامه دهند.


او یک سال؛ اصطبلی(!!) را اجاره کرد و در آن مشغول نوشتن این کتاب شد. بعد از یک سال؛ وقتی که او برای شام بیرون رفته بود؛ اصطبل آتش گرفت و تمام 5500 صفحه از کتابی که نوشته بود در آتش سوخت!


آریزن سخت مایوس و ناامید شد اما با خود گفت:

مگر نه این بود که من این کتاب را برای غلبه بر شرایط سخت و مقابله با ناامیدی نوشته بودم! اکنون زمان آن است که خودم بتوانم به مطالبی که نوشته بودم و سوخته شد(!!) عمل کنم!


بنابر این او تلاش مجددی را شروع کرد و یک سال دیگر را برای نوشتن مجدد کتاب صرف کرد!


در انتهای آن سال او مجددا با مشکل دیگری مواجه شد و آن این بود که هیچ ناشری حاضر نبود کتاب او را چاپ کند و همه ناشران انتشار اینچنین کتابی را با اینچنین مضمونی، فاقد ارزش می دانستند!


آریزن مجددا در مواجه با مشکل دوم نیز مثل مشکل اول برخورد کرد(در واقع به مضمون کتاب خود مجددا عمل کرد یعنی مایوس نشد و انگیزه اش را از دست نداد)

او به شهر دیگری رفت و در جایی مشغول کار شد! اتفاقا با یکی از دوستانش موضوع کتابش را مطرح کرد وآن دوست او را به یکی از ناشران معرفی کرد!


وقتی آن ناشر کتاب آریزن که اسمش«حرکت به جلو» بود را خواند بسیار مطالبش را پسندید و آن را چاپ کرد!

در آن اوضاع نابسامان؛ آن کتاب یک نیاز واقعی بود که به دیگران انگیزه تلاش می داد و در مقابله با ناکامیها آنها را مقاوم می ساخت بنابراین کتاب، با استقبال خوب مردم مواجه شد!


این کتاب الهام بخش بسیاری شد وتاثیر زیادی بر روی جامعه آمریکای آن زمان گذاشت بطوریکه برخی معتقدند که پیشرفتهای سریع آمریکا در قرن بیستم متاثر از آن کتاب بوده است و افراد زیادی مانند ادیسون و یا فورد از این کتاب بسیار تاثیر پذیرفته اند!!

وقتی داستان فوق را خواندم دو نکته به نظرم آمد:

1* بعضی وقتها آدمهایی هستند که شاید خودآگاه و شاید هم ناخوداگاه و الهام گونه اندیشه هایی دارند که در زمان خودشان آن اندیشه ها توسط جامعه و مردم درک نمی شود و یا مثل داستان فوق؛ دیر درک می شود!

برای این آدمها شرایط سخت تر می گذرد زیرا آنها مجبورند با مردم زمان حال زندگی کنند درحالیکه افق فکری این آدمها مطابق با مردم آینده است!

(حالا تصور کنید انسانی مانند علی بن ابی طالب که افق فکری اش همه هستی را می بیند باید با مشتی آدم سر و کله بزند که سوالشان این است که موهای سرم چند تاست؟!! چقدر به این انسان سخت می گذرد!!)


2* هیچ ملت و جامعه ای پیشرفت و ترقی نمی کند مگر آنکه قیمت آن را پرداخت کرده باشد و قیمت آن نیز تنها تلاش و تلاش و تلاش است!

متاسفانه فرهنگ تلاش در جامعه ما پر رنگ نیست و همه می خواهند با تلاشی کم به همه چیز برسند و اگر نرسند همه مقصراند جز خودشان!!


آریزن جمله جالبی در این رابطه می گوید:

دو چیز لازمه موفقیت است:

یکی دست بکار شدن! و یکی ادامه دادن!!!

به تعظیم مردم این زمانه اعتماد نکن!تعظیم آنان همانند خم شدن دو سر کمان است که هر چه به هم نزدیکتر شوند تیرش کشنده تر است.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: کامیار کاظمی , aaftaab24 , مسعود کوچولو , mpourmir , mhe , کوروش , mjdehghani , papuon , totia , oyama
02-16-2012, 09:32 AM
ارسال: #2
RE: ماجرای کتاب سوخته در آمریکا!!
یکی دست بکار شدن! و یکی ادامه دادن!!!

فوق العاده بود.واقعا ممنون.
بله واقعا تلاش باید پیوسته باشد وگرنه با تلاش های احساسی و مقطعی نمیتوان به جایی رسید.
همیشه موفق باشید.

[تصویر: Mrkamiar2.gif]


مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: aaftaab24 , مسعود کوچولو , arash67 , pulaki , ناصر صادقی , mjdehghani , oyama
02-16-2012, 01:30 PM
ارسال: #3
RE: ماجرای کتاب سوخته در آمریکا!!
هیچ ملت و جامعه ای پیشرفت و ترقی نمی کند مگر آنکه قیمت آن را پرداخت کرده باشد و قیمت آن نیز تنها تلاش و تلاش و تلاش است!
بله به نظر من هم ما بايد فرهنگمون را از تنبلي و پشت ميز ادارات بي كار نشستن به تلاش مداوم و مفيد در روز تبديل كنيم تا مثل چين و ژاپن بتونيم به يك كشور پيشرفته تبديل بشيم

من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید
اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری
اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید
اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود
پس بخواه


دوره توانگری و جذب
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مسعود کوچولو , کامیار کاظمی , mhe , pulaki , ناصر صادقی , mjdehghani
02-16-2012, 05:31 PM
ارسال: #4
RE: ماجرای کتاب سوخته در آمریکا!!
فقط تلاش مستمر برای هدف با ارزش.تلاش مستمر آب سنگ را سوراخ میکند.

[تصویر: bbdfea212e3a.gif]

09364455049
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: P@RSA , pulaki , ناصر صادقی , کامیار کاظمی , mjdehghani
02-18-2012, 02:30 PM
ارسال: #5
RE: ماجرای کتاب سوخته در آمریکا!!
سلام به همگی-چون بحث دوران افول اقتصادی بود فکر کنم این ماجرا هم یه مقدار مرتبط باشه:
افکار دیگران
مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت
چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت،
چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و
محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود
خودش هم کنار دکه اش می ایستاد
و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند
کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد
وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد .... به کمک او پرداخت
سپس کم کم وضع عوض شد
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟
اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند
کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود می آید
باید خودت را برای این کسادی آماده کنی
پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است
بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد
فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت
او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست
کسادی عمومی شروع شده است
*******************************************
آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید: اندیشه های خود را شکل ببخشید
درغیراینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند
خواسته های خود را عملی سازید
وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند
پیروز باشید
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: کامیار کاظمی , مسعود کوچولو , arash67 , mjdehghani , totia
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
Rainbow بررسی استرس و خجالتی بودن در جمع و راه های رفع آن samiar afshari 11 10,122 09-08-2015 10:32 PM
آخرین ارسال: reza102030
  اعتماد بنفس در کار DJ MehrDL 0 739 10-18-2014 09:27 AM
آخرین ارسال: DJ MehrDL
Rainbow اعتماد به نفس فوق العاده در 60 گام صدفی 0 1,022 04-08-2012 11:46 PM
آخرین ارسال: صدفی
  اعتماد به نفس در حد بنز با 7 تکنیک! کامیار کاظمی 6 1,978 02-07-2012 10:23 PM
آخرین ارسال: fakur

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS