ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
مشاعره زمان کنونی: 07-06-2024, 03:54 PM |
|||||||
|
مشاعره
|
10-29-2011, 12:50 PM
ارسال: #81
|
|||
|
|||
RE: مشاعره
همه می پرسند:
«چیست درزمزمه مبهم آب؟ «چیست درهمهمه دلکش برگ؟ «چیست دربازی آن ابرسپید، روی این آبی آرام بلند، که تورا می برد این گونه به ژرفای خیال؟ «چیست درخلوت خاموش کبوترها؟ «چیست درکوشش بی حاصل موج؟ «چیست درخنده جام؟ که توچندین ساعت مات ومبهوت به آن می نگری؟» -نه به ابر، نه به آب، نه به برگ، نه به این آبی آرام بلند، نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام، نه به این خلوت خاموش کبوترها؛ من به این جمله نمی اندیشم! من مناجات درختان راهنگام سحر، رقص عطرگل یخ رابا باد، نفس پاک شقایق رادرسینه کوه، صحبت چلچله ها رابا صبح، نبض پاینده هستی را،درگندم زار، گردش رنگ وطراوت رادرگونه گل، همه را می شنوم، می بینم! من به این جمله می اندیشم! به تومی اندیشم! ای سراپا همه خوبی، تک وتنها به تومی اندیشم! همه وقت، همه جا، من به هرحال که باشم به تومی اندیشم! توبدان این را تنها توبدان توبیا، توبمان با من تنها توبمان. جای مهتاب به تاریکی شب ها توبتاب! من فدای تو، به جای همه گل ها توبخند! اینک این من که به پای تودرافتادم باز. ریسمانی کن ازآن موی دراز، توبگیر! توببند! توبخواه! پاسخ چلچله ها راتوبگو. قصه ابرهوارا توبخوان! توبمان با من، تنها توبمان! دردل ساغرهستی توبجوش! من، همین یک نفس ازجرعه جانم باقی است آخرین جرعه این جام تهی را توبنوش! من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
10-29-2011, 12:51 PM
ارسال: #82
|
|||
|
|||
RE: مشاعره
ای که تقدیر تورا دور زمن ساخت :سلام
نامه ای دارم از فاصله ها چند شب بود که من خواب تورا می دیدم خواب دیدم که فراری هستی می گریزی از شهر پا سبانان همه جا نام تورا می خوانند جارچی ها همه جا نام تورا می خوانند در همه کوی و گذر قصه تیعید تو بود مردم و تیر و تفنگ اسبهای ابک متهم : قاتل گلهای سفید جایزه :یک گل رز و تو میدانی من عاشق گلهای رزم دوست دارم بنویسی ..............به کجا خواهی رفت ؟ مردم شهر چرا در پی تو می گردند ؟ نگرانت شده ام بی جوابم مگذار پشت پاکت بنویس:متهم قاتل گلهای سفید تو که می دانی من عاشق گلهای رزم . من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
11-17-2011, 12:17 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 11-17-2011 12:19 AM، توسط pulaki.)
ارسال: #83
|
|||
|
|||
RE: مشاعره
ما ميلياردريم
دوستان عزيز اين آخرين سروده منه كه بعنوان برگ سبزي تحفه درويش بمناسبت اولين سالگرد تولد انجمن عزيزمان آماده اش كرده ام اميدوارم بپسنديد دوستان باوربفرمائيدماميلياردريم رهسپارراه فردائيدماميلياردريم مهرباني رانباشدقيمتي اندرجهان بامحبت گردهم آييدماميلياردريم كيمياي عشق ازهرثروتي بالاتراست مي كنيداين نكته را تاييدماميلياردريم؟ سرنوشت خويش رابادست خودامضاكنيد صاحبان حق امضائيدماميلياردريم هيچكس اينجافقيرومفلس ومحتاج نيست اي همه آنها كه اينجائيدماميلياردريم دست دردستان يكديگربسوي قله ها جملگي ازنسل عنقاييدماميلياردريم نقش بسته نقشه هاي گنج دردلهايتان گنج خودهرلحظه جوياييدماميلياردريم بازهم ازآسمان شهرمي باردطلا چشم هاراخوب بگشاييدماميلياردريم بالبي خندان هميشه پول خودپاروكنيد اشك غم ازچهره بزداييدماميلياردريم پولكي هم روز وشب باشددعاگوي شما همرهان رفته بازآييدماميلياردريم تماس با من09368460269 قلم گفتا كه من شاه جهانم/قلمزن رابه دولت مي رسانم |
|||
11-17-2011, 12:26 AM
ارسال: #84
|
|||
|
|||
RE: مشاعره
فوق العاده بود، بسیار عالی!
برای مراسم انجمن فکرهای خوبی برای این شعر خوبتان دارم. موفق باشید. ![]() |
|||
11-17-2011, 01:01 AM
ارسال: #85
|
|||
|
|||
RE: مشاعره
آقا پولکی گل کاشتی خیلی زیبا بود
دیدم فقط زدن دکمه سپاس کافی نیست و باید نوشتاری ازتون تشکر کنم. آنچه ویرانمان میکند روزگار نیست حوصله های کوچک و آرزوهای بزرگ است!
مغز ما یک دینام هزار ولتی است که شوربختانه اکثر ما به اندازه یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم
|
|||
![]() |
![]() |
|
11-17-2011, 12:01 PM
ارسال: #86
|
|||
|
|||
RE: مشاعره
واقعا فوق العاده بود آقاي پولكي
من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
![]() |
![]() |
|
11-17-2011, 12:56 PM
ارسال: #87
|
|||
|
|||
RE: مشاعره
آقای پولکی خیلی دوست دارم یه شعر درباره انسانیت و انسان بودن رو حفظ کنم یعنی خیلی بهش نیاز دارم.اگر از این جمله شعرها دارید.حتما بزارید تو انجمن.
آنچه ویرانمان میکند روزگار نیست حوصله های کوچک و آرزوهای بزرگ است!
مغز ما یک دینام هزار ولتی است که شوربختانه اکثر ما به اندازه یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم
|
|||
11-17-2011, 02:14 PM
ارسال: #88
|
|||
|
|||
RE: مشاعره
(10-13-2011 03:59 PM)arshad نوشته شده توسط: شناسنامهآفرین از شعرای خدابیامرز پناهی خیلی خوشم میاد.اگه میتونین دکلمه همین شعرو با صدای خود حسین دانلود کنین فوق العادست گریتون میگیره.همونطور که میدونین دکلمه ش رو چند روز قبل از مرگش گفته.حس عجیبی توشه... یا حرفی نزنید یا اگر حرفی زدید تا پای جان پای حرفتان باشید(هیتلر) |
|||
11-17-2011, 02:24 PM
ارسال: #89
|
|||
|
|||
RE: مشاعره
دردم از یــار ســــــت و درمــان نـیــز هـم
دل فــــــدای او شـد و جـــــان نـیــز هـم ایـن که میگـویـنـد : آن خوشتـر ز حُسن یـــار مــا " ایـن " دارد و " آن " نـیــز هـــم یــاد بــاد آن ، کـــــــو بـه قــصـد خـون مــا عـهـد را بـشکـست و پـیـمـــان نـیــز هـم دوستـان ! در پــــــــرده میگـویـم سـخن گـفــتــــه خواهدشد بـهدستان نـیــز هـم چــون سـر آمـــــد دولـت شـبـهای وصــل بـگـــــذرد ایـّــــــــام هـجــــران نـیــز هـم هـر دو عـالـَـــــــم یـک فـروغ روی اوست گـفـتـــمـت پـــیــــدا و پـنـهـان نـیــز هـم اعـتـمـــــــــادی نـیـست بـر کـــار جـهـان بـلـکــه بـر گــَـردون گــَـــــردان نـیــز هـم عـاشـق از قـاضـی نتـرســد ، مــی بـیـار بـلـکـه از یـرغــوی دیــــــــــوان نـیــز هـم محتسب داند که حــافـــــظ عاشق ست و آصـف مـُلـک سلـیــــــــــمـان نـیــز هـم من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
![]() |
![]() |
|
11-17-2011, 02:28 PM
ارسال: #90
|
|||
|
|||
RE: مشاعره
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی که من قرار ندارم که دیده از تو بپوش من رمیده دل آن به که در سماع نیایم که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم بیا به صلح من امروز در کنار من امشب که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت که تندرست ملامت کند چو من بخروشم مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
![]() |
![]() |
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 66 مهمان