چند تجربه کوچک

[odise]

چند تجربه کوچیک ولی گرانبها واسه خودم دارم که دوست دارم در اختیار جوون تر از خودم ها بگذارم.
خودم که سنی ندارم اما دوست ندارم هیچ کارافرنی جوونی از این مشکلا براش پیش بیاد

1- هیچ وقت بدون دریافت بیعانه ، چک یا وجه نقد کاری انجام بدید
بزارید از خودم براتون مثال بزنم:
یک دفتر خدمات پژوهشی داشتیم یک نفر کارمند تماس گرفت باهامون با هزار و یک قسم و خواهش و .... یک کار ترجمه بهمون سپرد توی مدت زمان محدود که ما به اعتبار کارمند بودن نه بیعانه گرفتیم نه چک!
طرف هر روز هم زنگ میزد کلی دعا و ...!
مبلغ کل کار شد 220 هزار تومن.
حدس میزنید کی موفق شدیم پولمونو بگیریم؟
بعد از سه ماه !
اون هم به صورت تیکه تیکه!
بله دوستان!
از اون موقع توبه کردم که دیگه نه توی رودربایستی بمونم و به قول آقا سبحان همون اول حرفمو بزنم و هیچ وقتم به کسی اعتماد نکنم!


2- اول پیدا کردن مشتری بعد راه اندازی کسب و کار!

مدتی پیش یک تعدادی قطعات الکترونیکی خریدم تا بفروشم . اشتباهی که کردم این بود که بازار یابی نکردم و وقتی هر جا رفتم نخریدن! سوای نداشتن مهارت های بازاریابی این قضیه هم اشتباه بزرگی بود و از اون به بعد خیلی مراقب میشم.


3- مهم ترین مساله در ارائه خدمات حسن اخلاق است :

یادم نمیره به خاطر اشتباه یک نفر از همکارا یک پروژه خراب شده بود و مشتری مدام تماس میگرفت و بد و بیراه می گفت و من سکوت میکردم و فقط می گفتم اجازه بدید آروم شدید صحبت کنیم.
بعد سه روز نزدیک به نیم ساعت صحبت کردیم و کل ماجرا فیصله پیدا کرد.

4- بیشتر از پول ، ارزش قائل بودن برای همکاران (ّبه خصوص خانم ها) :

این مورد رو کاملا جدی بگیرید ، وقتی شخصیت آدم ها رو بشناسید و ارزش قائل بشید براشون خیلی خوب جواب میده! حس همدلی به وجود میاره!

فقط کافیه توی محیطش باشید تا متوجه بشید که چی میگم.


اگه مفید نبود عذر میخام
اگه مفید بود سایه تان مستدام

[tondar12]

خوب بود بسیار ممنون!
همینکه تجربیاتتون رو در اختیار دوستان قرار می دید متشکریم!

من خودم هم الان از تجربه اول درس گرفتم و دیگه کاری رو بدون بیعانه انجام نمی دم! الان یکی پولم رو خورده هر چی دنبالشم بهش نمی رسم!

[odise]

(08-14-2013 10:41 PM)tondar12 نوشته شده توسط:  خوب بود بسیار ممنون!
همینکه تجربیاتتون رو در اختیار دوستان قرار می دید متشکریم!

من خودم هم الان از تجربه اول درس گرفتم و دیگه کاری رو بدون بیعانه انجام نمی دم! الان یکی پولم رو خورده هر چی دنبالشم بهش نمی رسم!

هر چی آدم در مورد افراد بد معامله بگه کم گفته!
کسی که بیعانه نمیده یا چه بدنم بهونه میاره مطمئنا یه جای کارش میلنگه.
شخصا دیگه کسی قسمم بده واسه خودم دردسر نمی خرم و قید کار و سود و دستمزدش رو میزنم و یک بار میگم نه و خلاص!

متاسفانه این مهربونی های ایرانی منشانه کار به دستمون میده و یک عده هم از این خصلت های خوب سوء استفاده می کنند.
سپاس از شما

[odise]

تجربه پنجم:

فقط و فقط روی خودتان برنامه ریزی کنید
شاید بگید یعنی چی ؟!
جریان از این قرار بود که برای شرکت رد یکسری دوره های بخصوص تصمیم گرفته بودم که برم تهران و یه برنامه مختصری هم ریخته بودم تا این که یک ماه مونده به موعد اجرای برنامه دو تن از دوستان گرامی همنشینی اشان با ما بیشتر شد و ما برنامه ریزی کردیم که این تابستان را با هم کار کنیم.....
خلاصه اش چی شد ؟
هر کدام از آن دو نفر راه خودشون رو دارن می رن و من هم سه ماه از برنامه هام عقب موندم.
در کل در طول این دو سال فهمیدم که برای موفق شدن نباید چشم انتظار دیگران بود و اگر بایستی اشتباه کرده ای و عمر خود را تباه کرده ای .....
به قمیت یکسال از زندگیم تمام شد این تجربه .
هر گاه خودم بودم و خودم موفق شدم بالای 90 درصد ولی وقتی خواستیم گروهی یا همکار باشیم زیر 10 درصد مووفق شدیم...........

لطفا این آخری رو جدی بگیرید از برادر کوچک ترتون.(به خصوص اون هایی که سنشون زیر 20 سال هست طرف صحبت من هستند)

[odise]

گرفتار روزمرگی شدن:
یک مساله که به خصوص جوان تر ها رو آزار میده و توی تکامل ایده ها مانع جدی براشون میشه اینه که شما دچار روزمرگی میشید.
دقت کنید شما یک کار رو راه اندازی می کنید چقدر انگیزه و شور و شوق دارید.
بعد یک مدت متوجه میشید که حوصله تون سر رفته یا تمایل چندانی برای رفن به دفترتون ندارید.
به عبارت دیگر اون کار شما رو از نظر روحی ارضا نمی کنه.
---------------
فلش بک به زندگی شخصی:
با شور و شوق زیادی یادگیری چند مهارت رو برای خودم تعیین کرده بودم و در عرض دو ماه با سرعت خوبی هم پیش می رفتم اتفاقا یکی از این مهارت ها یک ورزش بود و دیگری مطالعه یک زبان خارجی
بعد دو ماه تصمیم گرفتم به خودم دو روز استراحت بدم.
توی دو روز دچار روزمرگی و در نهایت این شد که یک ماه از مطالعه زبان مذکور و یک هفته زا برنامه ورزشی عقب بیفتم.
از این حیث است که به نظر من انسان باید نسبت به خودش سخت گیر باشد. بهترین راه کار اینه که یک نفر رو بخواهید کنترلتون کنه . برنامه تون رو در اختیارش قرار بدهید و اجازه انتقاد بی حد و حصر بهش بدید ! بلکه لااقل برای فرار از انتقاد هم که شده پایبند باشید به برنامه هاتون.
آسمان طلایی رنگ است

[سیدمهدی هاشمی]

اگر این پست من اسپم هست پاک کنید ولی خودم که اسپم نمیدونم.
چرا بعضی از دوستان و بزرگان انجمن به پست ها و تاپیکهای کپی پیست و یا شوخی و گپ گونه سپاس میدهند ولی به پستهای ارزشمند اینگونه هیچ وقعی نمیدهند و توجهی ندارند حتی در حد یک سپاس.

[شهريار]

(09-18-2013 02:49 PM)سیدمهدی هاشمی نوشته شده توسط:  اگر این پست من اسپم هست پاک کنید ولی خودم که اسپم نمیدونم.
چرا بعضی از دوستان و بزرگان انجمن به پست ها و تاپیکهای کپی پیست و یا شوخی و گپ گونه سپاس میدهند ولی به پستهای ارزشمند اینگونه هیچ وقعی نمیدهند و توجهی ندارند حتی در حد یک سپاس.

اتفاقا تجربيات اين دوست جوانمان كه بي هيچ مزد ومنتي دراختيار سايرين مي گذارند بسيار ارزشمند است و خيلي بيشتر از فشردن دكمه سپاس ارزش دارد.

[poldar]

سه سوال چجوری اول مشتری پیدا کنیم بعد کارو راه بیاندازم؟
همه کار ها اینجوری نیست گاهی باید کار راه اندازی شده باشه بعد با بازاریابی مشتری جذب بشه
میشه یکم توضیح بدی؟
ممنون از تجربیاتت

[odise]

(09-18-2013 02:49 PM)سیدمهدی هاشمی نوشته شده توسط:  اگر این پست من اسپم هست پاک کنید ولی خودم که اسپم نمیدونم.
چرا بعضی از دوستان و بزرگان انجمن به پست ها و تاپیکهای کپی پیست و یا شوخی و گپ گونه سپاس میدهند ولی به پستهای ارزشمند اینگونه هیچ وقعی نمیدهند و توجهی ندارند حتی در حد یک سپاس.

والله من حرفی نزنم بهتره.
احتمالا کارهای مهم تری دارن .
من به شخصه احترام میزارم به اعمالشون.

---

(09-18-2013 09:11 PM)poldar نوشته شده توسط:  سه سوال چجوری اول مشتری پیدا کنیم بعد کارو راه بیاندازم؟
همه کار ها اینجوری نیست گاهی باید کار راه اندازی شده باشه بعد با بازاریابی مشتری جذب بشه
میشه یکم توضیح بدی؟
ممنون از تجربیاتت

مثلا میخایم بریم جاروبرقی فروش سیار بشیم.
شما قبل از این که کار رو راه بندازید اول برید از 100 نفر خانه دار نظرسنجی کنید و ببینید اصلا اعتمادی نشون میدن ؟
نوع کار رو بگید دقیق تر میشه صحبت کرد.
متوجهم که همه کارها این طوری نیست اما پیش بینی بازار خیلی مهمه.

چند سخن صادقانه:
خیلی ها به شما رمز و راز کارهاشون رو نمی گن. یعنی از قشر همکار بپرسید راهنمایی درستی نمی کنن، در واقع بگم توی کار فقط خودتونید و خودتون.
از ده نفر پرسیدید سعی کنید با نفر یازدهم که صحبت می کنید هر چی گفت مخالفت کنید تا ببینید عکس العملش چیه

[orgeneral]

(08-14-2013 10:25 PM)odise نوشته شده توسط:  1- هیچ وقت بدون دریافت بیعانه ، چک یا وجه نقد کاری انجام بدید

این بلا یه بار هم سر من اومده و از اونموقع به بعد دیگه بدون بیعانه کاری انجام نمیدم.به اعتبار حرف دوستم روی یه نرم افزار واسه شهرداری کار کردم.دو سه بار هم رفتیم و تغییراتی رو که خواستن روش اعمال کردیم.روزی که قرار بود برنامه رو تحویل بدیم طرف گفت شرمنده ما منصرف شدیم و قصد خرید نداریم!!!
اون زحمت یه ماهه ی من رو با یه جمله به هدر داد ولی واسم تجربه شد و از اون به بعد بدون بیعانه کار نکردم.حتی بودن مواردی که مشتری گفته من برنامه رو 100% میخوام.شما شروع کنین من بیعانه رو میدم.ولی من قبول نکردم و حتی مشتری هم پریده.
اگه دیدین حتی مشتری پیشنهاد وسوسه کننده ای میده بازم بدون بیعانه کار نکنین.یه بار یه مشتری سفارش یه نرم افزار رو داد و گفت 15 میلیون بابت دستمزد میده.وقتی بهش گفتم 30 درصد مبلغ رو اول کار میگیریم طرف مخالفت کرد.ولی دوستم گفت باشه بدون بیعانه کار کنیم,مشتری میپره ها.دوستم داشت اشتباه قبلی من رو تکرار میکرد ولی من به هیچ عنوان زیر بار نرفتم.مشتری هم پرید.از دست دادن این مشتری بهتر از این بود که دو سه نفر چند ماه وقت بذارن ولی آخر سر هیچی گیرشون نیاد.