چند سطر با پخش پوشاک از گروه برتر

[yasan455]

سلام من عضو جدید این گروهم که تو این مدت فقط یاداشت برداری کردم از خیلی از بحثهای انجمن ولی خیلی خیلی خوشم اومد از این تایپیک به خاطر اینکه تجربه شخصی خودتون رو به اشتراک گذاشتین تا بقیه هم استفاده کنن خیلی ممنون از این کارتون و ارزو میکنم به همه خواسته هاتون برسین

[MARYAR]

حیف که آقا مسعود خیلی وقته دیگه اخبار گروهشون را به اشتراک دیگران نمی گذاره

[mir abbas]

واقعا تجربیات اقا مسعود یکی از ارزشمند ترین تاپیکها بود که متاسفانه متوقف شده.
اقا مسعود دوستت داریم دوباره برگرد!!!

[فرهاد قربانی]

با سلام.یه نکته ظریف و مهم.از اونجایی که اکثر فروشندگان پوشاک و مغازه داران خانم ها هستند.دقتی که دوستان فروشنده مرد باید توجه داشته باشند اینه که سعی کنند از نظر اخلاقی،اطمینان واعتماد خانمها رو جلب کنند.تا خانمهای محترم راحتر بتونند با شما وارد مذاکره و یا معامله شوند.(سعی کنید اونها رو هم مثل خانواده خودتون بدونید)

[مسعود کوچولو]

سلامی دوباره...من برگشتم(تکیه کلام آرنولد)
موضوع امروز صداقته...چیزی که تو بازار بر خلاف چیزی که میگن هرکی استفاده کرده موفقه...البته با ساده لوحی اشتباه نشه...
در زمینه ی صداقت بحث دو شاخه میشه:
1-صادق بودن و دروغ نگفتن
2-جمع کردن صادقانه ی دروغ های گفته شده
که در اینجا به صورت تیتر وار در مورد دوم درس پس میدم:
زمانی که شما به یک مشتری دروغ میگید بیش از اونچه که برای کلاه رفتن رو سرش نا راحت باشه از اینکه ... فرض شده ناراحت میشه

شما باید توانایی این رو داشته باشید که سیاست مدارانه رابطه ی خود را جوری پیش ببرید که به سمت صداقت رفته و دروغهایتان را سر هم کنید...
شاید بهترین راه این باشه که جوری بفهمونید که اگه تا کنون اشتباهی از من سر زده به خاطر اینه که شما اون اوایل مشتری ثابت من نبودید وگرنه من سر مشتریان ثابتم کلاه و نیرنگ رو خط میکشم.البته شاید هم خودتان روشهای بهتری داشته باشید که البته بهتره که داشته باشید.چون شما اونا رو تبدیل به مشتری کردید و باید بتونید مدیریتشون کنید...
ان شاالله موفق باشید...

[مسعود کوچولو]

دوستان مبحث بعدی رو با سوالی کلید میزنم...
همانطور که میدانید فروشنده در مواقع زیادی باید در مقابل مشتری متواضع باشد...(یعنی ناز بکشد).
آیا با رو حیات شما سازگار است یا شما هم احساس حقارت و سرخوردگی میکنید؟؟؟؟

[مسعود کوچولو]

همیشه باید وقار رو تو گفتار و رفتارتون حفظ و متجلی کنید.
حتی کوتاه اومدن و تخفیف دادن و اصرار به خریدن هم باید با وقار باشه...
حالا بحثی که پیش میاد این سوال رو مطرح میکنه که منظور از وقار چیه؟و از اون مهمتر چجوری باید به دستش آورد؟
ببینید دوستان هرکس وقار رو جوری تعریف میکنه.یکی با دیکتاتور بودن،یکی ملوس بود،یکی با ابهت داشتن و...
اما خوب میدونید که در زمینه ی فروش هیچکدوم از زمینه های بالا درست نیست.یعنی بدرد نمیخوره...
پس وقار یک فروشنده چیه؟؟؟
راستش اون رو هر فروشنده ای خودش تعریف میکنه.جوری که یک مشتری با چند فروشنده ی مختلف کار میکنه و از اخلاق همشون با توجه به اختلافی که دارن خوشش میاد.
و از اونجایی که وقار حقارت رو دور میکنه و بد ترین چیز تو مقوله ی فروش فروشنده ی حقیره پس باید با تحقیق و تفحص وقار وجودی خودمون رو پیدا کنیم.
اگه بخوام کمی توضیح بدم در مورد اصل وجودی وقار باید بگم:
انسان وقتی خلق میشه چند چیز در وجودش هست:وقار،فطرت،وجدان،احساس و ....
پس فقط باید وقار رو بیدار کرد...
و همیشه یادتون باشه که مشتری از فروشنده ی حقیر جنس نمیخره...
همونطور که گفتم خودتون باید وقار را کشف کنید.بهتره کمی با خودتون خلوت کنید.اونجا چیزای خوبی میشه پیدا کرد.

ان شاالله موفق باشید.

[مسعود کوچولو]

چرا مشتریانتان احساس غرور می کنند؟؟؟؟
ببینید همه میدونیم که اکثرا با مشتریهای بسیار مغرور و اعتماد به نفس کاذب روبرو میشیم و این افراد گنده دماغ اعصاب مون رو خورد می کنند.
اما از اونجایی که هر پدیده ای علتی داره باید دنبال دلیلش گشت.خب باهم بگردیم:
راستیتش یافته های من اینه:
ما انسانها این روزا قدرت زیادی پیدا کردیم...میوه های سرمایی رو تو گرما میخوریم و بر عکس...
در واقع تو طبیعت خیلی خوشگل دست بردیم و احساس غرور و قدرت میکنیم...
اما در واقع معما اینجاست که ما بیش از مخترعان و عوامل و بانیان این تغییرات احساس غرور میکنیم.
چرا؟؟؟
چون اونا تموم عمرشون رو میزارن تو این زمینه ها و چیزهای مختلف اختراع میکنن و ما هرکدوممون سالی هزاران از این چیزهای مختلف استفاده میکنیم...
گرفتید چی شد؟؟؟
همه ی اونا عمرشون رو میزارن تا چیزهای بیشتری اختراع بشه و افتخار اینو داشته باشن که نیاز بیشتری از ما رفع کنن...
همه ی ما فروشنده ها میخوایم نیاز های بیشتری از مشتریامون رفع کنیم و تعداد مونم خیلی زیاده و رقابت سخت...
خودتون قضاوت کنید حق با مشتری نیست که راحت و سریع از ما نمیخره و باید نازش رو بخریم؟؟؟
حالا کاری که باید کرد اینه که اول درک کنیم واقعا حق با مشتریه و بعد بهش بفهمونیم که حق رو به اون میدیم و بعد حق رو واقعا به اون بدیم...
برا مشتری مهم نیست که الان فصل میوه های پاییز نیست اون میخواد و ما هم باس بش بدیم...همینه که هست...
دوستان با خودتون خلوت کنید و بفهمید که چجوری باید حق رو به مشتری بدید...در واقع تنها کسی که میدونه خودتون هستید...
فصل فصل تجربه و خلاقیته...
ان شاالله موفق باشید...

---

دوستان تا اینجای بحث اگه نظری هست،اشکالی یا جا افتادگی با کمال میل ،مایلم این لطف رو در حقم کنید و به کامل تر شدن این مطلب کمک کنید...

[bahador]

آقا مسعود ممنون از نکات وتجربیاتتون
امیدوارم موفقتر باشید

[jahanagahi]

مسعود جان ممنون. واقعا به نکات بسیار ظریفی اشاره فرموده ای , که فروشندگان لازم است بدانند.