قهوه فروشی !!

[مهدی 1]

بعد از تقریبا یک هفته تحقیق و امکان سنجی ، بازاریابی میدانی و ... به این نتیجه رسیدم که این ایده نمی توانه در جایی با بافت قدیمی مثل بازار اصفهان جواب خوبی بگیره . شاید سراغ 50 نفر از بازاریان اون حوالی در مشاغل مختلف رفتم و راجع به قهوه ازشون سوال کردم .

با پوشش کت و شلوار و تیپ رسمی سنگین به حجره ها و مغازه هایی وارد می شدم که مشتری نداشتند
بعد از سلام و احوال پرسی بسیار سر و سنگین و خاکی ! نظرشون را راجع به قهوه ، خوردن قهوه ، انواع قهوه ، مزایای نوشیدن قهوه در بدن انسان و ... و تمایل داشتن به تست آن ، و خرید اون جویا می شدم .

براورد کلی این بود که ، تلخه ، بد مزست ، فشار خون دارم ، قند دارم ، مگه چایی چشه ، نه بابا بازار و این حرف ها ، حالا لیوانی !! چند هست چی 2000 هــــــــــــزار تومان !!!!!!!!!!!!!!! یا قرعآآآآآآن، باقلا داغ بپزید ، لبو هم خوبه ، دیزی ندارید !! ، شاگرد سراغ نداری ؟! دی:

خلاصه اینکه در این مکان و با این سطح فرهنگی این طرح از نظر من جواب نمی ده و باید در پاساژ های بزرگ بالا شهر دنبالش بود .
البته از انصاف نگذریم بعضا هم خیلی استقبال کردن

نتیجه گیری اینکه که راه اندازی این کار در بازار منتفی شد و به این نتیجه رسیدم که مکانی که توش باقلا داغ + لبو داغ در زمستان و آلو سبز و آلوچه و آلبالو در تابستان ، پسته و گردو در پاییز و کشک و قارا در بهار خیلی خیلی بهتر جواب می ده ، شاید درامدی چندین برابر قهوه ، که کار من نیست . هر کی حاضره بسم الله
این بود شرح حال ما و قهوه در بازار
پ ن : همیشه موفقیت در به ثمر رسودن ایده ها نیست ، بعضی اوقات به نتیجه نرسیدن یک ایده خودش موفقیت و درامده (جلوگبری از ضرر )

شاد باشید
پایان