ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
ماهيگيري زمان کنونی: 09-25-2025, 11:15 AM |
|||||||
|
ماهيگيري
|
01-10-2012, 02:28 AM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
ماهيگيري
مردي گرسنه و فقير از راهي عبور مي كرد و با خود مي گفت: «خداي من چرا من بايد اينگونه گرسنه باشم. من بنده تو هستم و امروز از تو غذايي مي خواهم. تو به من دندان داده اي ، نان هم بايد بدهي.»
همانطور كه با خود در فكر بود به رودخانه اي رسيد. او به امواج رودخانه نگاه مي كرد و در افكار مريض و پر از درد خود غرق بود. ناگهان از دور برقي به چشمانش زد. خيلي خوشحال شد. فكر كرد كه حتما سكه طلايي است كه خدا براي او فرستاده تا او سير شود. به سمت نور دويد تا زودتر سكه را بردارد و با آن غذا يي بخرد. اما هر چه قدر نزديك تر مي شد نااميدتر مي شد. وقتي به آن شي فلزي رسيد ديد كه يك قلاب ماهيگيري است. مرد آن را برداشت. نگاهي به آن كرد ولي نفهميد كه آن شي چيست. او قلاب را به گوشه اي انداخت و رفت و در افكار پر از ياس و ناكامي خود غوطه ور شد. نمي دانست آن قلاب براي او آنجا گذاشته شده بود تا ماهي بگيرد و خود را سير كند. خدا به او پاسخ داده بود ولي او آنقدر هوش و ظرفيت نداشت كه آن پاسخ را بشنود. من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
|
پیام های داخل این موضوع |
ماهيگيري - MARYAR - 01-10-2012 02:28 AM
RE: ماهيگيري - MARYAR - 01-10-2012, 02:29 AM
RE: ماهيگيري - shahram......32 - 01-10-2012, 11:25 PM
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان