ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


از فضای مجازی چه خبر ؟
زمان کنونی: 09-26-2025, 07:32 PM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: 3ObHaN
آخرین ارسال: 3ObHaN
پاسخ:
بازدید: 8678

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 12 رأی - میانگین امیتازات : 2.83
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
از فضای مجازی چه خبر ؟
12-10-2011, 07:52 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 12-10-2011 07:53 PM، توسط 3ObHaN.)
ارسال: #10
RE: پيج هاي مرتبط با fb
همیشه مثبت فکر کنید ! و حتی بالاتر از اون!!!
.
قورباغه ها
روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با
هم مسابقه ی دو بدند .
هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود .
جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند ...
و مسابقه شروع شد ....
راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به نوک برج برسند ...
شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید :
' اوه, عجب کار مشکلی !!'
'اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند
یا : 'هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست.برج خیلی بلنده !'
قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند ...
بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا وبالاتر می رفتند ...
جمعیت هنوز ادامه می داد,'خیلی مشکله!!!هیچ کس موفق نمی شه !'
و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف
ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد بالا, بالا و باز هم بالاتر ....
این یکی نمی خواست منصرف بشه !
بالاخره بقیه ازادامه ی بالا رفتن منصرف شدند.به جز اون قورباغه
کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها کسی بود که به نوک رسید !
بقیه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کا ر رو
انجام داده؟
اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا کرده؟
و مشخص شد که ...
نتیجه ی اخلا قی این داستان اینه که :
هیچ وقت به جملات منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید... چون
اونا زیبا ترین رویا ها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند--چیز هایی که از ته دلتون آرزوشون رو دارید !
همیشه به
قدرت کلمات فکر کنید .
چون هر چیزی که می خونید یا می شنوید روی اعمال شما تأثیر میگذاره
برنده ی مسابقه کر بوده !!!
پس :
همیشه ....
مثبت فکر کنید !
و بالاتر از اون
کر بشید هر وقت کسی خواست به شما بگه که به آرزوهاتون نخواهید رسید !
و هیشه باور داشته باشید :
من همراه خدای خودم همه کار می تونم بکنم

تا به حال شده شنیده باشید به کسی بگن از دیدگاه ماکیاولی پیروی می کنه؟؟؟ یا این که رفتارش رفتار ماکیاولی هست، توی این پست از نگاه مدیریت به بررسی دیدگاه "ماکیاولی" خواهیم پرداخت.
.
.
.
ماکياولي از نگاه مديريت:
.
ماکياولي همبستگي در سازمان را مودر تأييد قرار داده، براي رهبر خوب خصوصياتي بيان کرده است و برتري رهبران را و اتکاء پيروان آنها را اصل اول پيشبرد هدف هاي جامعه قرار داده است. هدف؛ تکيه بر اصل رضايت توده مردم. کتابي تحت عنوان شاهزاده از اوست. در سلسله سخنراني هاي خود بر اصول وحدت فرماندهي تأکيد دارد و به زعم وي بهتر است زمام امور را به دست يک نفر انسان مادي سپرد تا دو نفر هرچند اين دو از لياقت به حد بالايي برخوردار بوده و يا توان يکساني داشته باشند. کتاب شاهزاده اثر ماکياولي که مورد اندرز به کساني که روزي فرمانروا خواهند بود پنج سال پس از مرگ وي منتشر شد. اين کتاب اولين نمونه از انبوه کتاب هاي منتشر شده در زمينه راه موفقيت مي باشد و بر کليه روش هاي علمي بيش از اخلاقيات تأکيد دارد.

.
آنچه که ماکياولي در کتاب شاهزاده (شهریار) عرضه مي‌کند، مجموعه‌اي از رهنمودها براي اداره موفقيت‌آميز يک حکومت از طريق کسب قدرت است. ماکياولي که وجودش سرشار از ارزشها و ديدگاه‌هاي عصر و زمانه‌اش بود، آشکارا باور داشت که قدرت [به خودي خود] نيکو و پسنديده است، و ديگر اينکه بايد قدرت را همراه با شهرت و آوازه و افتخار به دست آورد و از آن لذت برد. به طوري که از عنوان کتاب شهريار برمي‌آيد، ماکياولي هوادار حکومت سلطنتي است، و نه جمهوري. وي مي‌گويد که «اوضاع ايتاليا ايجاب مي‌کند که برقراري يک حکومت جمهوري غيرعملي باشد» و مطلب ديگر اينکه وضع فرانسه و اسپانيا که کمي بهتر از ايتالياست «به علت خوب بودن مردمان آنها نيست، و به اين لحاظ نارساييهاي بزرگي دارند، بلکه ناشي از اين حقيقت است که هريک از آنها پادشاهي دارند که موجب اتحاد و يکپارچگي‌شان مي‌شود.» مع‌ذالک ماکياولي، زماني عقيده داشت که يک حکومت جمهوري مشروطه و از نوعي که در سرزمينهاي آلماني و در سوئيس کامياب بود، نمونه بهترين حکومت را عرضه مي‌کرد. وانگهي در بخشهايي از گفتارهايي درباره نخستين دهه تيتوس ليويوس، اعتقاد خود به حکومت جمهوري مشروطه را با نگرش به گذشته –همان‌گونه که هر «اومانيست» عصر نوزايي نيز همين کار را مي‌کند- و به ويژه نگريستن به گذشته کلاسيک و يافتن يک الگوي ثبات سياسي در جمهوري روم، تأکيد مي‌کند. اما اين موضوع که هيچ تضاد واقعي در کار تحول از يک حکومت جمهوري به وضعيت پادشاهي وجود ندارد، موضوعي قابل بحث است. زيرا انديشه وجود يک قانون‌گذار، يعني يک شخصيت مستبد و خودکامه که قانون را به اجرا درآورده و نظم را برقرار مي‌سازد، در دوران قديم نيز کاملاً وجود داشت. [در واقع] راه حلي به شمار مي‌آمد که در مواقعي که يک جامعه دچار ضعف روحي گرديده و قدرت آن تضعيف شده بود، به کار گرفته مي‌شد.

ماکياولي پيرامون تدبيرها و سياستهايي که کاربرد آنها از سوي يک شهريار مجاز است، با کلامي بسيار صريح و روشن سخن مي‌گويد: بيرحمي را مي‌توان براي رسيدن به هدف مورد نظر، اعمال کرد. شهريار نبايد بر سر قول و پيمان خود بايستد چنانکه اين وفاداري به زيان او باشد؛ بلکه بايد «ياد بگيريد که مهربان نباشد»، «مادام که شهريار قادر به حفظ اتحاد و وفاداري اتباع خويش است نبايد نگراني و تشويش خاطري از ملامت شدن به خاطر بي‌رحمي‌اش، داشته باشد... ترس مردم از فرمانروا، به مراتب بهتر از اين است که او را دوست بدارند، اگر تو قادر نيستي که واجد هر دو صفت مزبور باشي.»

ماکياولي از «ويرتو (واژه ***** که در زبان ايتاليايي به معناي فضيلت است، در اصطلاح خاص ماکياولي نيز همان معناي فضيلت و شايستگي را دارد، ليکن مقصود واقعي او «فضايل پادشاهان» است.)» يک شهريار يا حاکم صحبت مي‌کند. اين «ويرتو»، فضيلتي نيست که مرکب از متانت، عدالت و رحم و شفقت مسيحي باشد، بلکه چيزي است بيشتر شبيه به يک مهارت: يک شايستگي مشتمل بر شجاعت، انگيزش،‌قاطعيت و فرصت‌طلبي سياسي. شهريار نياز به آن دارد که در کار به دست آوردن قدرت، تدبير و درايت به خرج دهد، حتي به نيرنگ متوسل شود. در عين حال نيازمند ذکاوت است که از درک عميق و عقلاني او درباره خميره و ذات بشر نشأت مي‌گيرد. عقيده ماکياولي درباره خميره بشر، اين‌چنين است:

مي‌توان اين تعميم و کليت را درباره انسانها جايز دانست: آنان ناسپاس،‌ دمدمي‌مزاج، دروغگو و نيزنگ‌باز هستند، از خطر رويگردانند و آزمند نفع و سود خويش هستند؛ تا وقتي که به خوبي با آنان رفتار کني، به تو تعلق دارند. خون خود را به خاطر تو ايثار مي‌کنند، دارايي و زندگي و فرزندانشان را به مخاطره مي‌افکنند، البته مادام که ... خطري متوجه آنان نيست. اما موقعي که تو دچار خطري شدي، به تو پشت مي‌کنند... انسانها با وجدان راحت‌تري به کسي آسيب مي‌رسانند که مي‌خواهد در نزد مردم محبوب باشد تا کسي که ترس را در دل مردم پديد مي‌آورد.
.
ماکياولي تأکيد دارد که اکثر مردم ساده‌لوح هستند و خيلي زود فريب مي‌خوردند. لذا شهريار بايد کاري کند که مطمئن بشود مردم او را به عنوان يک فرمانرواي شفيق و دلرحم، وفادار به عهد و پيمان خويش، درستکار، مهربان و پايبند مذهب به شمار آورند: «همه‌کس به ظواهر تو توجه دارد، کمتر کسي مي‌تواند حقيقت تو را دريابد... مردم عوام همواره فريب ظواهر و تظاهر را مي‌خورند.»

با در نظر گرفتن لبّ کلام ماکياولي در زمينه‌هاي مزبور، به راحتي مي‌توان پي برد که چرا برخي کردارها يا مذاکرات را «ماکياولي» مي‌نامند. زيرا فريب، رياکاري و نادرستي مشخصات عمومي اين ديدگاه است. با اين وصف، در واپسين فصل شهريار، لحن کلام ماکياولي مختصري تغيير مي‌کند و توجه زياد او به اوضاع ايتاليا، از روحيه بدگماني آشکار او مي‌کاهد. حتي اين تغيير را نيز مي‌توان به عنوان ترفند وي براي جلب نظر خاندان مديچي تعبير و تفسير کرد. با اين وصف، فصل مزبور، قطعه‌اي فصيح و شاعرانه در کار نگارش به شمار مي‌آيد که به گفته آ.جي.ديکنس، به نظر مي‌رسد که تجلي واقعي «يک ذهن بيمار نيرنگ‌باز بوده و به پيش‌بيني راه‌حلهاي قهرمان‌گونه و افراطي به منظور بيرون کشيدن هموطنانش از يک مخمصه مهيب مي‌انجامد.» در آن بخش [از شهريار] ماکياولي مي‌کشود تا روح ملي را که در بخشهاي پيشين کتابش به نظر مي‌رسيد که براي هميشه رخت بربسته بود، بيدار کند. وي با انجام اين کار، فرضيات ضمني و نيز انديشه و ديدگاه‌هاي شکل‌گرفته در زمانه و عصر خود را به طرز بسيار چشمگيري به نمايش مي‌گذارد: تحولي که از تواضع و فروتني مسيحي به غرور «اومانيستي» صورت گرفته است؛ ستايش اغراق‌آميز از عصر کلاسيک، مفهوم تقدير و اميد به شکوه و جلالي که همواره ملازم با دگرگونيهاي سياسي در مقياس وسيع است؛ مهم‌تر از همه، عملي شدن تنشهاي حاد ميان سياست و اخلاق، فرد و جامعه، با کلامي نيکو در اين گفته معروف او بيان شده است که «گاهي اوقات بهتر است: [انسان] خوب به نظر برسد، به جاي اينکه خوب باشد.»

شهريار
بي‌گمان پرخواننده‌ترين و بحث‌انگيزترين، ستوده‌ترين و بدنام‌ترين اثر ماکياولي در ادبيات سياسي همه زمانهاست. در نامه مشهوري به دوستش چنين خبر مي‌دهد: «من رساله‌اي به نام شهريار نوشته‌ام .... اينکه حاکميت چيست، بر چند نوع است، چگونه آن را به دست مي‌آورند، چگونه آن را حفظ مي‌کنند و چگونه آن را از دست مي‌دهند.»

برداشتي از آراي ماکياولي

نيکولو ماکياولي متفکر سياسي و ديپلمات برجسته ايتاليايي عهد رنسانس بوده است. ماکياولي به دليل نگارش کتابي به نام "شهريار" در معرض قضاوتهاي متفاوتي قرار گرفته است. عده اي وي را به سبب صراحت کلام٬ واقع بيني٬ ترجيح مصالح ملي بر ملاحظات مذهبي و تعلق خاطر به ناسيوناليسم مورد ستايش قرار مي دهند و عده اي ديگر وي را به دليل زير پا گذاشتن اخلاق در سياست ٬ توصيه به تزوير و تمسک به هر وسيله اي براي حفظ قدرت شهريار نکوهش مي کنند. چنين است که نام هيچ متفکري در تاريخ انديشه سياسي همچون ماکياولي آلوده به ننگ نبوده است. اما با گذار از اين مسايل حاشيه اي و با تعمق در آراي ماکياولي نکات سودمند و ارزشمندي به دست مي آيد که سياستمداران در هر زمان به آن نيازمندند. از جمله آنکه وي در بخشي از کتاب معروف خود ضمن مقايسه ميان حکومتهاي شرقي(استبدادي) و غربي(آريستوکراسي) ٬ به تفاوت اساسي ميان بزرگان در اين دو نوع حکومت اشاره مي کند. به اعتقاد ماکياولي اشراف در جوامع غربي به دليل آنکه اعتبار خود را مرهون تبار و حسب و نسب خود بودند ٬قيدي بر قدرت شهريار به شمار مي رفتند و ضمن آنکه مانع خودکامگي و استبداد وي مي شدند به عنوان جزئي موثر از طبقه حاکمه وفاداري بسياري نسبت به سيستم حکومتي خود و ارزشها و هنجارهاي آن نشان ميدادند.اين طبقه اشراف در جوامع دموکراتيک امروزي٬ در قالب احزاب و نهادهاي جامعه مدني ظهور مي يابند به اين معنا که وظيفه اشراف سابق امروزه بر ذمه احزاب است. اما در جوامع شرقي اشراف به معناي واقعي کلمه وجود نداشته اند و همه بزرگان کشور بزرگي خود را مديون عطايا و لطف "سلطان" بوده اند نه موارد ديگر. از اين رو اين "کاسه ليسان" به هنگام احساس خطر "واقعي" نه تنها به دفاع از مملکت خود و دفع خطر بر نمي خاستند بلکه در زمره خائنان به کشور به دشمن ياري مي رساندند و به دليل زبوني خود يکسره به کار توطئه بر عليه همقطاران خود اشتغال داشتند و اين البته طبيعي است. براي تضمين امنيت يک کشور و استمرار حاکميت آن بايد بر بزرگان واقعي تکيه داد نه کسانيکه از اسباب بزرگي هيچ در انبان ندارند.

[تصویر: start.gif]

یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام های داخل این موضوع
RE: مديران موفق - shahrasebi - 12-07-2011, 03:46 PM
RE: مديران موفق - 3ObHaN - 12-08-2011, 03:07 PM
RE: مديران موفق - vahid61 - 12-08-2011, 04:15 PM
RE: پيج هاي مرتبط با fb - 3ObHaN - 12-10-2011 07:52 PM

موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  کسب درآمد از سایت نیازمندی ها hamed102 2 913 11-28-2015 02:14 PM
آخرین ارسال: yaser1
  توصیه های نادرستی که از دیگران میشنوید..! mallarme 1 944 04-17-2013 02:28 PM
آخرین ارسال: mallarme
  برایم مهم نیست که برای امرار معاش چه میکنی!!! mehdi098 0 1,244 08-09-2012 11:57 PM
آخرین ارسال: mehdi098
  سریال بسیار آموزنده و الهام بخش فرار از زندان یا پریزن بریک mehdi62 2 968 08-02-2012 09:29 AM
آخرین ارسال: فرهاد قربانی
  چه نوع شغلي براي شما مناسب‌تر است؟ اقاي ايـــده 7 4,396 07-23-2012 11:15 AM
آخرین ارسال: veronika

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS