آشنایی با سیستم پولسازی و سرمایه گذاری

[ahmad rezaee]

.

یک سوال اساسی :برای شروع ایجاد چنین سیستم دقیقی چه باید کرد؟

استاد عزیز جناب قربانیان روند شروع را تیتر وار فرمودند .

1- بر اساس توانائیهای خود (مالی - تخصصی و ....)کاری را شروع کنید.
2- ترفندهای کار را پیدا کنید.
3- افراد قابل اطمینانی برای همکاری در نظر بگیرید.
4- وظایف آنان را مشخص فرمائید.
5- آَموزشهای لازم به آنان داده شود.
6- سیستم تشویق و تنبه را پیاده کنید.
7- مسئول امور مالی بسیار قوی برای خود پیدا کنید.


خب در ادامه مطالب من از اولین قسمت روند اجرایی با ذکر مثالی توضیح می دهم .شما هم کمک کنید .
اولین نکته هدف گزاری بر پایه توانایی و علایق و تخصص هاست .
شما نمی توانید بدون آگاهی و صرفاً بر پایه چند صفحه کتابی که خوانده ای سیستمی را پایه ریزی کنی .
خب باید ابتدا یک هدف خارق العاده داشته باشی که به نظرم همه دوستان در طی این چند ساله در انجمن به این مهم رسیده اند .این هدف پایه ریز کل سیستم خواهد بود که به شما جهت می دهد اما در قالب سیستم .هدف چگونه باید باشد ؟


مثال : شخصی در مشهد بنام حسام الدین حسین زاده ، روی علاقه ذاتی به آب انار و تجربه کاری خودش ، آمد و در بهترین نقطه مشهد ، آبمیوه فروشی تخصصی افتتاح کرد بنام ، آب انار ملس .
شما فکر می کنید ذائقه مردم در خوردن آب انار در زمستان و تابستان چگونه موجب شد که این ایده بسیار ساده به رونق برسد .
هدف او ایجاد یک سیستم تولید و فروش و ایحاد شعبات بود که فکر می کنم در خیلی از شهرهای ایران شعبه افتتاح کرده است .



دوستان ببینید ، نیازی نیست که ما سالها تخصص های فوق العاده دانشگاهی داشته باشیم و یا در شغل های بسیار تخصصی ماهر شویم ، ما نمی خواهیم که خودمان با تخصص مان همیشه کار کنیم ، ما می خواهیم روی ایجاد سبکی از کار تمرکز کنیم که بتوانیم آنرا به آسانی توسعه دهیم .
اصلاً چه نیازی است که یک عمر در پی کارهای خارق العاده بزرگ باشیم . باید از کارهای بسیار ساده ای که به ذهن هیچکس نمی آید و پولساز است شروع کنیم ، اما اینکه کجای این سیستم باشید ، بسیار مهم است . آیا شما در درون سیستم باید باشید و یا بیرون سیستم ؟


نمونه دیگری مثال بزنم :
فامیل عزیز ما پدرشان در اوان جوانی در کار دوخت کفش بودند ، آشنایی با چرم و کار کفش به فرزندانشان نیز رسید ، او در جبهه ها بود و خرج خانواده اش از فروش دارایی های کارگاهش و خانه اش تامین شد و وقتی بعد از سالها از جبهه آمد ، ورشکست بود .
بچه ها که بزرگتر شدند ، شروع به کار کردند ، کارهای معمولی حتی خرما فروشی ، اما آشنایی با چرم فروشان تبریز ، آنها را به کار تجارت چرم کشاند و کمی پیشرفت کردند ، بر حسب اعتباری که با بزرگان کسب کردند .
اما رشد آنها آنقدر نبود ، فقط توانستند روی یک اتفاق ، مغازه ای در طبقه سوم برج آلتون که در دست ساخت بود بخرند و این شد زمینه داشتن فکرهای بهتر و ظرفیت بزرگتر .
روزنه پیدا شد و آنها به کمک مشاوری که هزینه مشاوره اش بالغ بر 100 میلیون می شود ، کم کم در طی چندین سال به نقطه ایجاد برند و شعبات ، فروش چرم رسیده اند .
چرم ایران نام برند آنهاست و می توانید در این قسمت اینجـــــا [/به کار کرد آنها آشنا شوید و با یک فروش فوق العاده به فروش چند میلیاردری در عرض 10 روز رسیده اند .



مسئله در نوع هدف گزاری است که بتوان کسب وکار را توسعه داد و یا از ایده هایی استفاده کرد که آنرا بتوان توسعه سریع داد .


مثال دیگر ، آیس پک و یا بستنی شاد است ، من نکته ها را می گویم و شما بررسی کنید و مثالهای بازتری بزنید .
خب حالا باید چگونه هدف تعیین کنیم . کار در ابتدا واقعاً سخت و پر از عمل گرایی است ممکن است شما چند سال برای افتتاح و توسعه آن زحمت بکشید و بعداً فقط نظاره کنید . پس از ابتدا به فکر کار راحت و آسان نباشید ، فقط به فکر ایجاد سیستم باشید . هر ایده ای نیازهای خودش را دارد و شما باید هر چیز را در جای خود قرار دهید ، به قول سام کارپنتر :در ماشین شما باید چرخ دنده ها را دقیق در جای خود قرار گیرند .