کافه گپ میلیاردرها

[MARYAR]

(10-15-2013 10:32 PM)3ObHaN نوشته شده توسط:  

(10-15-2013 10:29 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  

(10-15-2013 05:31 PM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  امروز 2 تا حس دارم

یه خوشحالی یه دلتنگی

خیلی خوشحالم از اینکه میبینم دارم هر روز تو کارم پیشرفت می کنم و بهتر میشم و با عشق کار میکنم

دلمم خیلی تنگ شده

احمد اقا خیلی دلم برات تنگ شده... خیلی مخلصیما
سبحان خیلی وقته ندیدمت با اینکه هر روز با هم صحبت می کنیم خیلی دلم تنگته
اقا حمزه عشقم خیلی دلم برات تنگ شده خیلی
کامیار ، مهدی ، عمو هوشنگ ، عباس اقا ، ابجی مریم خیلی دلم تنگتونه اینجام داره بارون میاد جاتون خالیه
علی و محمد دلم واسه شما هم خیلی تنگ شده
خانم صدفی و اقای شهراسبی گل دلم واسه شما زوج فوق العاده هم تنگ شده
مهدی 1 گل دلم برات ریز شده دادا

و در اخر میرسیم به میعادگاه عشق

دلم واسه دفتر راهکار یه کوچولو شده

یه کم دیگه بگم اشکم در میاد

خییییییییییلی دوستون دارم

داداشیییییییییی من و کامی هم دلمون براتتتتتتتت تنگ شدههههه

یه سوال؟؟؟؟
داداشی شهرزاد و آقای شهراسبی زوج خوشبختن، پس من و عمو کامیارررر چطورررر؟؟؟؟
اشک تو چشام جمع شددددد

هروقت عکسا شما دوتا رو میبینم بلافاصله یاد کارهای شما و حرص خوردن های اقا کامیار می افتم
انشاللللله همیشه باهم شاد و خوشبخت و پاینده باشید

اونکه طبیعیه داداشی
من مریم هستم 6 ساله از تهران و اون عموسیبیلو کامیاری هست 30 ساله از کرج
من نقاشیاما رو دیوار خونه و روی کاشیای زمین می کشم عمو سیبلو هم همش عصبانی می شههههه
من عمویی را خط خطی می کنممممم اونم عصبانی می شه خوبببب