کار , کار - چگونه شروع کنم؟

[بابایی]

قدرت تجسم:
روزی تصور میکردم دفتر کارم بایستی روبروی یک محوطه سبز باشه
حدود دو سال پیش که دفترمون رو گرفتیم روبروش یک درخت انجیر بسیار بزرگ بود که دید ما رو به پارک روبرو مانع میشد (اگر چه خود این درخت هم سبز بود). از قضا بعد از سه ماه مجبور شدیم دفتر رو عوض کنیم و بریم کمی بالاتر در یک ساختمان دیگر.
یک روز نشسته بودم و داشتم جلوی پنجره سیگار میکشیدم (البته الان نمیکشم) و به برنامه های کاریم فکر میکردم که ناگهان یاد آن تصویری افتادم که چند سال قبل آرزو میکردم.
حیرت انگیز بود که من الان در همان موقعیت فیزیکی نشسته بودم.
شاید دفتر مجللی نداشته باشیم ولی آن چه واقعا به آن علاقه داشتم محقق شده است.