سفر و سفرنامه اصفهان (بهار 1392)

[habib tousi]

همه دوستانو دوست دارم و دلتنگشون هستم اما اگه صادقانه بخوام بگم خب آدم با بعضی ها که بیشتر ارتباط داره و صمیمیتشون بیشتره و دلتنگی هم بیشتر.آخرین نفری که از هم جدا شدیم مهیار بود واقعا یه حس خاصی داشتم و قتی داشتم ازش جدا میشدم و الانم دلم براش خیلی تنگ شده
رامان هم که از ذهنم بیرون نمیره،دیشب بچه داداشم تو بغلم خواب رفته بود و تو خوابو بیداری تکونش میدادم میگفتم رامان بلند شو برو اتاقت

[نرگس فیاض]

همسفرای خوب ومهربان انجمن من ورامان جان هم دلمون برای همتون تنگگگگگگگگگگگگگگ شده .بی نهایتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت.:
1- از استاد بزرگم آقای قربانیان که خیلی به خاطررامان تو زحمت واذیت افتادن بی نهایت متشکرم ،بخصوص از اخلاق ومنش وادب و همراهی شون درسهایی زیادی گرفتم، سپاسگزارم.سایه پر مهرتون بر سر ما مستدام باد.
2- از مریم خانم مهربان ،اکتیو وپویا وهمسر گرامی شون آقای کاظمی بسیار ممنونم.
3- از برادر بزرگوار آقای طوسی ، به توان بی نهایت متشکرم.
4- از لطف آقای میر عباس وبانوی مهربانشون ومینی میلیاردر کوچک پرنیان جان که دلم خیلی تنگ شده براشون بی نهایت سپاسگزارم.
5- راستی از آقا مهدی شاد وپر انرژی ممنونم بابت اجراهای قشنگشون ،راستش هنوزم رامان به پدرش میگه آقا مهدی غذا های منو میخورد
6- از آقای قربانی وبانوی بسیار مهربانشون کمال تشکر را دارم.
7- از آقای قهرمانی وبانوی بسیار مهربانشون وامیر حسین جان مینی میلیاردر آینده،و همچنین استاد حمزه وگلدمن بزرگوار بسیار متشکرم.
8- از آقا سبحان وعلی ومهیار وپارسا وشهرام بسیار متشکرم راستی مواظب آقای دولتی باشید واستون نقشه ها داره فکر کنم دست بردار نباشه از خواستگاری رفتن
9- از آقای دولتی وبانوی بسیار مهربان وفکورشون کمال تشکر دارم راستی دوچرخه سواری رامان عجب خاطره ای بجا گذاشت
برای همهههههههههههههههه تون آرزوی عاقبت بخیری دارم.

---

- از لطف و عنایت آقای شموسی بی نهایت متشکرم امیدوارم در پناه حق همیشه سالم وبر انرژی باشند و سایه پر برکت والدین محترمشان بر سرشان باشد. به امید عروسی آقای شموسیا:
از خانم صدفی گل ومادر وخواهر بزرگوارشون ودوستان گلم کتایون کاظمی وخاله محترم نیز متشکرم .- از دوستان مشهدی راحله خانم وسمیه خانم ، همسرانشون ومینی میلیاردرهای کوچولو نازشون متشکرم.
از هرکسی یادم رفته عذرخواهی میکنم دلم واسه تمامی اون لحظات قشنگ وپر خاطره تنگگگگگگگ شده.
به امید دیدار مجدد همه دوستان.
برای همهههههههههههههههه تون آرزوی عاقبت بخیری دارم.

[توانا]

(04-29-2013 02:28 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:  جناب قهرمانی عزیز فکر نکنم عزیزی باشد و دلتنگ شما نباشد.
من که بشدت دلم برایت تنگ شده .اگر دیر وقت نبود همین الان تماس می گرفتم.(ساعت 2/30 شب )

كاش ميشد دوباره برگردم
با شماعازم سفر گردم
نيستم "زن ذليل" ادمين جان
با زنم گرچه همسفر گردم!
ممنون استاد قربانيان عزيز بزرگ منشي و مناعت طبع شما برهمگان اثبات شده است دراين غروب چهلمين روزبهار دست به دعا برميدارم و خدا را بخاطر داشتن استاد بزرگواري چون شما سپاس ميگزارم و براي موفقيت روزافزون همه عزيزان دعا ميكنم

[mohammadshamosi]

نمیدونم چرا دوستان انقدر علاقه دارند من عروسی بکنم!
کسی رو دعوت نمیکنما

[mjdehghani]

(04-29-2013 08:56 PM)mohammadshamosi نوشته شده توسط:  نمیدونم چرا دوستان انقدر علاقه دارند من عروسی بکنم!
کسی رو دعوت نمیکنما

تو زن بگیر
جرات داری دعوت نکن

---

کاشونم بیا

[3ObHaN]

من اول از همه دلم برای اون سوسیس ها تنگ شده اشتباه کردم خیلی کم خوردم

بعد دلم برای اون حلیم خوشمزه تنگ شده ، آخه چرااااا روزی به دو کاسه قانع شدم ؟؟؟

در درجه ی سوم دلم واسه اون آبمیوه های صبحونه تنگ شده جاشون واقعا خالیه

در درجه ی چهارم دلم برای اون گوجه ها و خیارشور هایی که با سوسیس میخوردم تنگ شده

اصن شبا رستوران هتل رو خواب میبینم

دلم واسه مهیار جان رفیق مهربون و داداش عزیزم ،آقای دکتر شهرام عزیز ( اصن بینهایت دلم واسه دکتر تنگ شده چیزی در حد و اندازه دلتنیگیم واسه سوسیس ها ) محمد شموسی عروسی عروسی جووون ، آقا بهادر عزیز دوست خوبم که کلی زحمت دادیم بهشون ، خانم معاون عزیز که همونقدر که تو انجمن ترسناکن بیرون انجمن مهربون و فان هستن ، شریک عزیزم آقا کامیار گل که قراره مدیریت کل رو باهام شریک شه البته بیشترش رو میخواد بده به من ، آقا میر عباس و خانم مهربونشون و دختر خانم کوچولوی عزیز ، شیرفرهاد جان و خانم مهربونش که همیشه سر شام هوای ما رو داشت ، خاله و خواهر آقای مدیر که واقعا در نبودشون من سوء تغذیه میگرفتم تو اصفهان ، آقا حمزه ی گل گل گل با اون عینک ری بان و زبان شیرین عربی ، این پسر کتک خوره چی بود اسمش ؟ آها علی که لذت کتک زدن یک بدبخت رو به من هدیه کرد، حبیب سوپرمارکتی عزیز گل هم اطاقی خوش زبون ، آقا احمد عزیز ، بیلا بالای جان ، خانم صدفی و خانواده ی محترم ، آقای قهرمانی و خانم و کوچولوی خوشتیپشون، پارسا جان با اون عینک ناز، خانم و آقای دولتی که 40 دیقه حدودا این شانسو داشتیم که در خدمتشون باشیم ، آقای رضایی و خانم و دختر مهربونشون ، خانم فیاض و رامان کوچولوی با نمک ( اسم برندَم رو به احتمال زیاد میزارم رامان ) ، آقای سیدی آقای سیدی چقدر این بشر باحاله ! کلی از ما فیلم گرفت الان داره اونا رو پخش میکنه فکر کنم با پخش همون یه ربع فیلم من تا الان یه میلیارد کسب درامد کرده حداقل - دختر خوشمل و خانم مهربونشون ، نام کاربری 200 عزیز که اسمشون رو هنوز بلد نیستم ولی خیلی شخصیت جالبی داشتن ، اون راننده اتوبوس بدبخت که از کار بیکارش کردیم من و دکتر ، رییس هتل که مجبور شد درامد یکسالش رو صرف پرداخت بدهی های خرید صبحونه بکنه ،

و در نهایت ، دایی گل گل گل خودم ، تو اصفهان هم دلم براش تنگ میشد چه برسه به الان من داییم رو میخوام

در ضمن از تمام دوستانی که اسمشون یادم رفت عذر خواهی میکنم ، تعداد زیاد بودن و حافظه در عین واحد نتونست آنالیز کنه اسم همه رو ، کم کم یادم اومد اضافه میکنم

[karafarin]

دلم واسه هلیا هم خیلی تنگ شده خیلی ناززززز و بامزههههه بود روز اخر رفتیم واسش النگو رنگی خریدیم اومده بود تو لابی هتل استینشو زده بود بالا دستشو گرفته بود بالا که همه ببینن النگوشو ای شیطوننننننن

[MARYAR]

سبحانننننننننننننننننن من کجا تو انجمن ترسناکممممممممم؟؟؟ ازم یه هیولا ساختیاااا در حد لولوی شبای بچگی که همیشه تو کمد بود!!!

"خانم معاون عزیز که همونقدر که تو انجمن ترسناکن بیرون انجمن مهربون و فان هستن"

دادا؟؟؟؟!!! تو چشای من نگاه کن و بعد جملت را اصلاح کن!!!! (خشم اژدها )

[3ObHaN]

(04-29-2013 10:13 PM)m_sh نوشته شده توسط:  سبحانننننننننننننننننن من کجا تو انجمن ترسناکممممممممم؟؟؟ ازم یه هیولا ساختیاااا در حد لولوی شبای بچگی که همیشه تو کمد بود!!!

"خانم معاون عزیز که همونقدر که تو انجمن ترسناکن بیرون انجمن مهربون و فان هستن"

دادا؟؟؟؟!!! تو چشای من نگاه کن و بعد جملت را اصلاح کن!!!! (خشم اژدها )

دوستان من بارها در انجمن در طول این 3 سال خشم این اژدها رو دیدم عصبانی بشه دیگه هیچچچچچی سعی کنید تا جایی که میتونید معاونت رو عصبانی نکنید ( از اون خشم استادی ها داره )
ولی چون نمیخوام خشم استاد گریبان گیر من بشه جمله رو اصلاح میکنم :ِ

خانم معاوت عزیز که همونقدر که تو انجمن ریلکس و مهربان هستن ، بیرون انجمن هم مهربون و ریلکس هستن

[MARYAR]

ولی سبحان جان هر چقدر اینجا دوست داشتنیه در فضای حقیقی هم دوست داشتنی تررررررررررررر.
انقدر که دلمان هی برایش تنگ می شود. دیگه تعداد اس ام اس ها مشخص کننده نزدیکی شدن افراد است