سفر و سفرنامه اصفهان (بهار 1392)

[3ObHaN]

اگه میگفتین مافیا میخواین بازی کنید منم میومدم تهران از تهران برمیگشتم
شانس اوردین نیومدم اگه میومدم دکتر میشدم حال همتون گرفته میشد

[jahanagahi]

زیباترین تصویر می توانست عکسی باشد از عزیزانی که با همسر و فرزندشان آمده بودند. البته اگر هم بود اجازه ثبت را نداشتیم.
چنان این عزیزان و همسرانشان با مسائل آموزشی و تفریجی برخورد میکردند که بعضی وقتها حس می شد همه باتفاق از اعضای انجمن هستند. این صمیمیت یعنی همراهی همسران در فعالیتهای عزیزانشان و دادن دلگرمی و انرژی مثبت به آنان.
این را هم می شود درس زندگی و همراهی این عزیزان معرفی کرد.

[M3HDI]

(04-23-2013 09:04 PM)Aseman نوشته شده توسط:  چی میدی؟

الکــی میگه

*****
با سلام خدمت شما دوستان عزیز

برگشتتون رو به انجمن خوش آمد میگم و البته بسیار خوشحالیم که این سفر همانطور که پیش بینی می شد بسیار عالی و روحیه انگیز برای یکایکتان بوده

امید که این روحیه پر نشاط همیشه در بین خواهران و برادرانم پایدار باشد

[200]

سلام به همه عزیزان
ما هم امروز ساعت 21 به مشهد رسیدیم (بعد از حدود 27 ساعت خروج از اصفهان)
جا داره یه خسته نباشید حسابی به آقای شموسی-کاظمی-قربانی و خانم شفق عزیز بگیم چون واقعا بدون هیچگونه چشمداشتی کارای هماهنگی و برنامه ریزی این سفر به یاد موندنی رو به عهده گرفتن.دست همگی درد نکنه.
==========
الان هم مشهد رعدوبرق و بارونیه

[کامیار کاظمی]

این هم اولین فیلم آپلودی سفر:

اینجا کوهرنگ، اول اردیبهشت 92، I LOVE YOU, UNC

دانلود فیلم

پ.ن : عجب برفی بود!

[مهدی گل محمدی]

کامیار جان مث اینکه آپلود نشده...

[jahanagahi]

صمیمت را در این گروه به این صورت برای خودم توضیح می دادم:
چنان این عزیزان در قلب من جای گرفته بودند که اگر یک سوزن کوچک می خواست به بدن آنان آسیب برساند حاضر بودم جوالدوزی به تن من بخورد ولی آنان آن درد کوچک را نکشند.

[jahanagahi]

از راست به چپ . خانمها و آقایان:
Aseman  (همسر گرامی جناب دهقانی ) - دهقانی - حبیب طوسی - علی مردانیان - سیدی زاده
[img][/img]

[MARYAR]

(04-23-2013 08:12 PM)melina نوشته شده توسط:  یک عکس تک نفره ی!!! زیبا از دوستان انجمن وهمسفران اصفهان:

از پایین دست راست:

خانوم دهقانی- خانوم بهرامی ، آقای بهرامی و یسنا جان که در بغل پدرش هست، خانوم صدفی،معاونت، خانوم نرگش فیاض و فرزند شیرینشون رامان جان، خواهر و مادر خانوم صدفی، خاله مدیریت، خانوم فرهاد قربانی، خانوم میرعباس و دختر گلشون

ردیف دوم از پایین:
آقای فرهاد قربانی، آقای مهدی گل محمدی، آقا پارسا، خواهر مدیریت

ردیف سوم از پایین:
علی محمدی، آقای دهقانی، سبحان، مهیار، حبیب، میرعباس،

ردیف بالا:
آقای دولتی و همسر گرامی، احمدآقا، آقای مدیر، آقای قربانیان ، آقای قهرمانی (توانا) و همسر و پسرشون

[MARYAR]

خیلی دلمون برای همگی همسفران تنگ شده
جا داره سپاس خیلی ویژه از جوانمرد مهمان نواز انجمن آقا محمد شموسی بکنم که ما را در این سفر تنها نذاشتن.

حالا معنی جمله " آدم ها را در سفر می شه شناخت" می فهمم.

آقا محمد خیلی گلی، انشاله بهترین زندگی و همراهترین و گل ترین همسر دنیا نصیبت بشه.

داداشی مائی دیگه