ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


کافه گپ میلیاردرها
زمان کنونی: 09-24-2025, 06:41 AM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 77 مهمان
نویسنده: اقاي ايـــده
آخرین ارسال: رضا سلطانی
پاسخ: 3366
بازدید: 616383

ارسال پاسخ 
کافه گپ میلیاردرها
01-28-2013, 12:34 AM
ارسال: #461
RE: کافه گپ میلیاردرها
(01-27-2013 11:04 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  امروز کمی خسته شدم.
عزیزی هست بما آب پرتقال با چای بدهد؟
خدا وکیلی جهان آگهی با این نوع سفارش دادنها استاد حق داره این نمره ها را بهت بده.
25r30wi25r30wi25r30wi
اینم اب پرتقال همه مهمون جهان اگهی عزیز چون امروز گرفت 1712_002

[تصویر: pbn0sqxnnpx5z6y7y4ue.jpg]

اگر حس روییدن در تو باشد حتی در بیابان رشد خواهی کرد

[تصویر: ZCSCBVNVC.jpg]

[تصویر: u20cp8y8elmtjihybdjz.gif]
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
01-28-2013, 12:37 AM
ارسال: #462
RE: کافه گپ میلیاردرها
ساوه، قزوین، آبیک، پرند و...
بیا حتما به شما نمره دو آتیشه می دم
چرا خوردی؟ من همیشه می زدم چه اون موقع که جغله بودم تو کوچه فوتبال بازی می کردم چه الان که با فامیل فوتبال می زنیم، یا تماشا می کنیم

من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید
اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری
اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید
اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود
پس بخواه


دوره توانگری و جذب
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
01-28-2013, 12:39 AM
ارسال: #463
RE: کافه گپ میلیاردرها
(01-28-2013 12:37 AM)m_sh نوشته شده توسط:  ساوه، قزوین، آبیک، پرند و...
بیا حتما به شما نمره دو آتیشه می دم
چرا خوردی؟ من همیشه می زدم چه اون موقع که جغله بودم تو کوچه فوتبال بازی می کردم چه الان که با فامیل فوتبال می زنیم، یا تماشا می کنیم

زیاد بودن نامردا ، منم حالم خوش نبود ! استقلالی ها رو که میشناسی ، اکثرا یه تیزی دارن نمیشه زیاد شاخ شد براشون Smile)))

[تصویر: start.gif]

یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
01-28-2013, 12:40 AM
ارسال: #464
RE: کافه گپ میلیاردرها
(01-28-2013 12:22 AM)فرهاد قربانی نوشته شده توسط:  چرا کسی نیست؟مهیار یه چای برای ما بیار .
10_004 Big Grin
[تصویر: xjfb2v3q1923xow1v02u.jpg]

اگر حس روییدن در تو باشد حتی در بیابان رشد خواهی کرد

[تصویر: ZCSCBVNVC.jpg]

[تصویر: u20cp8y8elmtjihybdjz.gif]
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
01-28-2013, 01:14 AM
ارسال: #465
RE: کافه گپ میلیاردرها
مردي با اسب و سگش در جاده‌اي راه مي‌رفتند. هنگام عبور از كنار درخت عظيمي، صاعقه‌اي فرود آمد و آنها را كشت. اما مرد نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پيش رفت. گاهي مدت‌ها طول مي‌كشد تا مرده‌ها به شرايط جديد خودشان پي ببرند.
پياده‌روي درازي بود، تپه بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق مي‌ريختند و به شدت تشنه بودند. در يك پيچ جاده دروازه تمام مرمري عظيمي ديدند كه به ميداني با سنگفرش طلا باز مي‌شد و در وسط آن چشمه‌اي بود كه آب زلالي از آن جاري بود. رهگذر رو به مرد دروازه‌بان كرد: «روز به خير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟»
دروازه‌بان: «روز به خير، اينجا بهشت است.»
- «چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنه‌ايم.»
دروازه‌بان به چشمه اشاره كرد و گفت: «مي‌توانيد وارد شويد و هر چه قدر دلتان مي‌خواهد بوشيد.»
- اسب و سگم هم تشنه‌اند.
نگهبان: واقعأ متأسفم. ورود حيوانات به بهشت ممنوع است.
مرد خيلي نااميد شد، چون خيلي تشنه بود، اما حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. از نگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدت درازي از تپه بالا رفتند، به مزرعه‌اي رسيدند. راه ورود به اين مزرعه، دروازه‌اي قديمي بود كه به يك جاده خاكي با درختاني در دو طرفش باز مي‌شد. مردي در زير سايه درخت‌ها دراز كشيده بود و صورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالأ خوابيده بود.
مسافر گفت: روز به خير
مرد با سرش جواب داد.
- ما خيلي تشنه‌ايم. من، اسبم و سگم.
مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگ‌ها چشمه‌اي است. هرقدر كه مي‌خواهيد بنوشيد.
مرد، اسب و سگ، به كنار چشمه رفتند و تشنگي‌شان را فرو نشاندند.
مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، مي‌توانيد برگرديد.
مسافر پرسيد: فقط مي‌خواهم بدانم نام اينجا چيست؟
- بهشت
- بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمري هم گفت آنجا بهشت است!
- آنجا بهشت نيست، دوزخ است.
مسافر حيران ماند: بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي مي‌شود!
- كاملأ برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما مي‌كنند. چون تمام آنهايي كه حاضرند بهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا مي‌مانند ...

[تصویر: start.gif]

یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
01-28-2013, 01:52 AM
ارسال: #466
RE: کافه گپ میلیاردرها
یک دوره در خانه‌ای در خیابان بهار روزی از هفته معمولاً دوشنبه‌ها جمع می‌‌شدیم و دستور جلسه ادبیات و هنر بود... یک روز که من وارد خانه شدم دیدم جوانی که سر و وضع و نوع بیانش جور خاصی است، کنار شاملو نشسته و خیلی صمیمانه و بی‌تعارف با او اختلاط می‌کند. به صاحبخانه گفتم ماجرا چیست؟ آهسته به من گفت این جوان کبابی سر کوچه است. هر وقت شاملو می‌آید خانه‌ی ما، از جلو دکان او رد می‌شود. وقتی برای ناهارمی‌روم کباب بخرم، از حال شاملو می‌پرسد. امروز که رفتم کباب بگیرم، دیدم می‌گوید: خوش دارم امروز مهمان من باشید... گوشت عالی گرفته‌ام و جگر تازه و این حرف‌ها و می‌خواهم خودم آن را بیاورم. گفتم نمی‌شود. پرسید چرا؟ گفتم تو که شاعر و هنرمند نیستی آنجا همه‌اش این حرف‌هاست. اصلاً تو شاملو را می‌خواهی چه کنی، تا حالا شعرش را خوانده‌ای؟ گفت من به شعرش چه کار دارم؟ من از آقایی او خیلی شنیده‌ام دلم می‌خواهد یکبا
ر در عمرم بنشینم کنار او. آنقدر اصرار کرد که من از رو رفتم. آمدم ماجرا را گفتم. شاملو بی‌معطلی گفت چه ایراد دارد بگذار بیاید.
شاملو یکی از ماجراهای خوشمزه‌ای را که همیشه در چنته داشت با آب و تاب تعریف می‌کرد و من به جوان کبابی نگاه کردم که چشم از شاملو برنمی‌داشت.

یادم آمد که بارها شاملو گفته بود که بهترین ساعت‌هایش را آخر شب‌ها در چاپخانه پای گارسه با کارگرها گذرانده و صفا کرده است. بعدها وقتی شنیدم از دیدار یکی از مهمترین شخصیت‌های سیاسی طفره رفته بود و شوخ‌چشمانه گفته بود نمی‌خواهم او را ببینم، با دیدن این آدم‌ها تنم کهیر می‌زند، رفاقت بی‌شائبه‌اش با آن جوان برایم معنای بیشتری یافت.

جواد مجابی ــ آینه‌ی بامداد ــ ص 7ـ

من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید
اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری
اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید
اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود
پس بخواه


دوره توانگری و جذب
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
01-28-2013, 02:12 AM
ارسال: #467
RE: کافه گپ میلیاردرها
گفتگو با خدا
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم.
خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی؟
گفتم : اگر وقت داشته باشید.
خدا لبخند زد
وقت من ابدی است. چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی؟
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟
خدا پاسخ داد ...
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند.
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند.
این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند.
این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند.
زمان حال فراموش شان می شود.
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال.
این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد.
و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند.
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم.
بعد پرسیدم ...
به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند؟
خدا دوباره با لبخند پاسخ داد.
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد.
اما می توان محبوب دیگران شد.
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند.
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد.
بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد
یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم.
و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد.
با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن.
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند.
اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند.
یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند.
یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند.
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند.
و یاد بگیرن که من اینجا هستم.
همیشه
اثری از ریتا استریکلند

من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید
اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری
اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید
اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود
پس بخواه


دوره توانگری و جذب
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
01-28-2013, 02:22 AM
ارسال: #468
RE: کافه گپ میلیاردرها
سخنان گهر بار مهیار جان از رشت:

یه روزی یکی از دوستام ازم پرسید مشکلات زندگیت چقده؟
گفتم هیچی
زندگی برام مثه بازی کردن دو تا بچه ست
یه بچه منم یه بچه زندگی
کلی با هم بازی می کنیم... یه روز اون میبره یه روز من
ولی فرداییش باز با هم دوست میشیم و باز هم بازی می کنیم تا ببینیم کی میبره!

خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری
اینستاگرام من :
hoshangghorbanian
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
01-28-2013, 02:29 AM
ارسال: #469
RE: کافه گپ میلیاردرها
دیروز دیدم پشت یه ماشین نوشته بود:
“به هرکی که دل بستم فرداش بهم گفت شارژ داری واسم بفرستی!!”

کوشش اولین وظیفه انسان است.(گوته)
گروه برتر،برتر از همه
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
01-28-2013, 02:31 AM
ارسال: #470
RE: کافه گپ میلیاردرها
(01-28-2013 02:22 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:  سخنان گهر بار مهیار جان از رشت:

یه روزی یکی از دوستام ازم پرسید مشکلات زندگیت چقده؟
گفتم هیچی
زندگی برام مثه بازی کردن دو تا بچه ست
یه بچه منم یه بچه زندگی
کلی با هم بازی می کنیم... یه روز اون میبره یه روز من
ولی فرداییش باز با هم دوست میشیم و باز هم بازی می کنیم تا ببینیم کی میبره!

امروز عزیزان چقد به من لطف کردند10_004 Big Grin

از همه ممنونمA00 (66)

شب همگی بخیر12_002

اگر حس روییدن در تو باشد حتی در بیابان رشد خواهی کرد

[تصویر: ZCSCBVNVC.jpg]

[تصویر: u20cp8y8elmtjihybdjz.gif]
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  ضرب المثلهای میلیاردرها مهدی ر 9 2,438 06-09-2015 11:49 AM
آخرین ارسال: رها آزاد
  گالری اتومبیل میلیاردرها Delta.H 111 22,886 11-30-2014 06:19 PM
آخرین ارسال: omid.movafaghiat

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 77 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS