عبارت های کاربردی انگلیسی

[successfulman]

I want to reason with you
میخوام باهات دو کلمه حرف حساب بزنم

This check is payable to the bearer
این چک در وجه حامل است

My check has never bounced
چک من هرگز برگشت نخورده

[successfulman]

The sky is studded with stars
آسمان پوشیده از ستاره است

England claims no military engagement in the war
انگلیس ادعا می کند که دخالت نظامی در آن جنگ ندارد

Terrorists made a pool of blood in the street last night
تروریست ها دیشب در خیابان، دریایی از خون به راه انداختند

[successfulman]

We can't employ him here because he goes in convulsion from time to time
ما نمیتونیم ایشون رو اینجا استخدام کنیم چون هر چند وقت یک بار تشنج میکنه

I did this in self-defence
این کارو برای دفاع از خودم انجام دادم

He is a right-minded person
آدم فهمیده ایه

[successfulman]

Doctor took his pulse
دکتر نبضش رو گرفت

I don't want to punch your idea but ...
نمیخوام ایده ات رو زیر سوال ببرم ، اما ...

He issued a warning about gas usage rate in the city
او درباره ی میزان استفاده از بنزین در شهر اعلام خطر کرد

[successfulman]

We are the desendants of the great cyrus
ما از تبار کوروش کبیر هستیم

He lives in a distinguished family
او در یک خانواده ی برجسته زندگی می کند

She commenced teaching two years ago
او دو سال پیش تدریس را شروع کرد

[successfulman]

Balding eyebrows
ریزش ابرو

Bloated belly
شکم برآمده

address
توجه کردن - مورد ملاحظه قرار دادن

[successfulman]

grant
کمک هزینه تحصیلی

be studded with
پوشیده بودن از

jewel-studded thrones
تخت هایی پوشیده از جواهر - تخت هایی که با جواهرات تزئین شده اند