سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: یک سوال مهم از تمام اعضای انجمن
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5
دوست من آدم های زیادی را می شناسم که از روی اجبار دست به ابتکار زدند و به موفقیت رسیدند.در همین انجمن هم کسانی هستند که بارها زندگی خود را تعریف کرده اند و زمانی که زمین خورده اند چون مجبور بودند و خانواده داشتند عزم خود را جزم کردند و بلند شدند و گرنه شما وقتی نشسته اید از کجا میدانید که در آن دور یک دریا هست یا سراب؟
و باید بدانیم که هیچ فرمولی برای موفقیت وجود ندارد و امکان ندارد ریسک نکنیم و به موفقیت برسیم و برای همین است که اکثرا سعی میکنیم کاری با کمترین ریسک ممکن را پیدا کنیم یعنی کار کردن برای دیگران و حقوقی ثابت!
من معتقد هستم آدم ها بنده "عادت" هستند و مطمئن باشید که کسی که به یک پول ثابت عادت میکند دیگر زحمت حرکت را بخود نمیدهد!
آسمان فرصت پرواز بلندی ایست قصه اینست چه اندازه کبوتر باشی.
(08-30-2011 11:15 AM)کامیار کاظمی نوشته شده توسط: [ -> ]من معتقد هستم آدم ها بنده "عادت" هستند .

حرفتون کاملا درسته ! ولو به زبان بهتر باید گفت :
ادم ها بنده " ذهن نمیه هشیار خود " هستند .

این ذهن نیمه هشیاره که باعث میشه به طور مثال به طور مثال ، فلان غذای حرام رو نخوریم ! اگه بر طبق عادت بود ، میتونستیم به مرور به اون غذا هم عادت کنیم و حالمون رو بهم نمیزد .

ریسکم همونجوریه ! این ذهن نیمه هشیاره که نمیذاره ما ریسک یا به قول امروزی ها Tongue ریکس کنیم ...
من تا بحال خیلی این موضوع را تجربه کردم. یعنی هر وقت تو شرایط بحرانی قرار گرفتم یک حرکتی از من سرزده که قبلش اصلا نمیتونسنم اونو باور کنم. پس بهتره بگم که این نیازه که انسان را به جلو حرکت میده. دوستان عزیز انسان مثل یک ماشین میمونه برای حرکت کردن نیاز به سوخت داره، سوخت ما هم نیاز و موانع خیلی بزرگه. برای رسیدن به جنگل سر سبز باید شروع به حرکت کرد تا حداقل در این بیابان خشک و برهوت از بی حرکتی و سکون تلف نشویم. ممکن است از حرکت کردن چیزی حاصل نشود ولی کمترین فایده آن این است که نسبت به یک انسان ساکن از شانس بیشتری برای رسیدن به موفقیت برخورداریم.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگیه ما عدم ماست
گفته های شما مورد قبول است اما هرکسی شرایط خاص خود را دارد من آدمی نیستم که به کم راضی باشم و عادت به یک پول ثابت داشته باشم و ریسک کردن رو هم کاملا قبول دارم و چندبار هم ریسک کردم و گاهی اوقات موفق بودم گاهی هم نه و می دونم که بدون ریسک کردن پیشرفت هم ممکن نیست مگر در موارد استثنا من چندبار کارهای مختلف انجام دادم و حتی زمانی بعد از کار اداری تا ساعت 12 شب و حتی گاهی بیشتر کار می کردم و کارم با شکست مواجه شد پس من نمی تونستم به امید کار جدیدم کارمندی رو رها کنم اونوقت بلند شدم سخت تر می شد پس تا از موفقیت کاری مطمئن نباشیم نمی تونیم کارمندی رو رها کنیم . همین الان من در جایی سرمایه گذاری کردم و متاسفانه اشتباه از آب دراومده و مقداری از پولم از دست رفته وقتی که در یک رودخانه جریان آب داره تو رو با خودش می بره تا وقتی که به قایق یا کناره آب نرسیدی نمی تونی چوبی که تو رو روی آب نگه داشته رها کنی ! اینطور نیست ؟
حرف های شما کاملا منطقی است
بگذارید یک سوال مطرح کنم!
دوستان فرض کنید که در یک جزیره متروکه با امکاناتی بسیار کم گیر افتاده اید!
شما چه میکنید؟
- دل به دریا زده و با شنا و یا یک وسیله دست ساز دل به دریا می زنید تا به جایی بهتر برسید؟
- منتظر یک قایق یا کشتی می مانید تا از راه برسد و شما را نجات دهد؟
فرک می کنم منظور دارا جان این است که رفتن بهتر از ماندن و درجازدن است ول یاین رفتن خود نیز باید دارای شرایط درست باشد تا به بتوان به پایان راه رسید.
ممنون آقا مهدی خلاصه نظرات و حرفهای منو درست گفتی
من از درجا زدن متنفرم و همیشه هم همه جا اینو اعلام کردم و همواره سعی در پیشرفت داشته ام و حتی از یک پیشرفت کوچک مثل یادگرفتن معنی یک کلمه کلی خوشحال می شم چون می دونم که اون روز حداقل یک چیزی یاد گرفتم اما سعی کردم که ریسک های منطقی داشته باشم و کارهای مختلفی هم انجام دادم اما با توجه به بعضی شرایط نتوستم کارم پیش ببرم مثلا من علاقه زیادی به کار با چوب دارم و یک دوره منبت کاری هم رفتم و کارو یاد گرفتم و دوست داشتم با ساخت تابلو ها و کارهای چوبی زیبا هم روحم رو ارضا کنم و هم درآمدی داشته باشم اما متاسفانه منبت کاری صدای زیادی تولید می کنه و برای من که توی آپارتمان زندگی می کنم انجامش غیر ممکنه و اولین تابلویی رو که شروع کردم به خاطر صدای زیادش از ادامه اش منصرف شدم
برای میلیارد شدن از چیزی نباید گذشت.(چون در حرکت همه چیز شیرین می شود) وقتی شروع به حرکت میکنیم همه چیز آماده پیشرفت است.برای ترقی باید ریسک کرد.بقول معروف دل بدریا زد.دو سئوال از طرف ادمین عزیز سایت با هم مطرح شد که ارتباط خوبی با هم دارند.
در مورد اول جواب داده شد و در مورد دوم هم جواب داده شد.لطفا دوباره مطالعه کنید.
مسئله بعدی ریسک است که لابلای صحبتهای عزیزان مطرح شد. تا ریسک نباشد پیشرفت نیست. ریسکی توام با مسائلی که بارها در تایپیکهای انجمن مطرح شده: نوشتن هدف و ........
جناب قربانیان عزیز خوشحال شدم که شما وارد بحث شدید.
با اجازه شما در جمله "در همین انجمن هم کسانی هستند که بارها زندگی خود را تعریف کرده اند و زمانی که زمین خورده اند چون مجبور بودند و خانواده داشتند عزم خود را جزم کردند و بلند شدند و گرنه شما وقتی نشسته اید از کجا میدانید که در آن دور یک دریا هست یا سراب؟..." در چند پست بالاتر منظورم خود شما بودید و موارد جالبی که از اراده خود در جلسه حضوری مطرح کردید!ریسک ها و خلاقیت ها و از خودگذشتگی های شما...
صفحه ها: 1 2 3 4 5
لینک مرجع