سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: روزانــــــــــه !!
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24
(01-14-2013 03:11 PM)Delta.H نوشته شده توسط: [ -> ]آقا ما هم کارامون داره پشت سر هم ردیف میشه!
دیروز یک جلسه خیلی مهم داشتیم بعد از چند ساعت به نتیجه ای که میخواستیم نرسیدیم قرار شد بعد از 3 روز دوباره بریم با طرف مذاکره کنیم برای عقد قرارداد ایشون سخت میگیره!
یعنی سود کار ما رو میخواد کمتر بده!
ولی کلاً عالی دارم پیش میرم اگر خدا یاری کند و انرژی شما عزیزان همراه باشد...

آقا حمزه عزیز خواهشی دارم:
این 3 روزه در جائی خلوت نشسته و دقیقا ملاقات خودتان را با ایشان تجسم کنید . با لبخند و اعتماد بنفس بسیار بالا . در ملاقات خود را پیروز میدان در نظر بگیر. موفقیت بیشتر حتمی است.
این داستان را امروز خوندم و اشک به چشمانم نشست پیشنهاد می کنم شما هم حتما مطالعه کنید::
این داستان کوتاه را در وبلاگی ایتالیایی چاپ شده است. در ضمن این داستان نمره ۸۲ از ۱۰۰ را گرفته .

لوئیجی دلاپانته تفنگ شکاری همسایشان را قرض گرفت تا به شکار برود تا شاید با شکاری خانواده ۸ نفره گرسنه خود را سیر کند.
از این جمع پسر ۱۰ ساله او آندره آ گفته بود که حاضر است گرسنه بماند و بمیرد ولی از گوشت حیوان شکار شده نخورد و این عقیده خود را دیشب به پدرش گفته بود . ولی لوئیجی چاره ای دیگر نداشت.

از میان انبوه درختان جنگل ، رنگ خوشرنگ قهوه ای گوزنی را دید و گوشه ای کوچک از شاخ سفید او را . پس بیدرنگ نشانه گرفت و شلیک کرد و مطمئن از اینکه شکار را زده سگ پشمالو و تنبل خودش به اسم کاتی را باز کرد تا محل شکار را پیدا کند .
بدنبال سگش راه افتاد نزدیک محل که شد، قطرات خون را دید و نزدیک و نزدیکتر …

اما سگش دیگر جلوتر نمی رفت و لوئیجی از ترس اینکه مبادا اشتباها گراز یا خرسی را زخمی کرده و این دو حیوان اگر زخمی شوند بسیار خطرناکند همانجا ماند تا اینکه صدای ناله ای شنید صدای انسانی زخمی . با شتاب جلوتر رفت و پسرش آندره آ را نیمه جان یافت با کت بلندش به همان رنگ قهوه ای رنگ و کاغذی خون آلود در دستش .

پدر و پسر فرصت رد وبدل کردن حرفی را پیدا نکردند و آندره آ در دم جان سپرد . پسر انگار فقط می خواست فقط یکبار دیگر چهره پدر را ببیند . پس از لحظاتی حزن آلود و معلوم لوئیجی کاغذ را از دست پسرش گرفت . کاغذی رسمی از روزنامه کوریره دلا سرا بدین مضمون جناب آقای لوئیجی دلاپانته نظر به اینکه داستان گوزن سرزمین من پسر شما آندره آ در جشنواره داستان نویسی ناحیه میلان حائز رتبه اول شده و جایزه ۲۰۰۰۰ یورویی این مسابقه را از آن خود کرده خواهشمند است جهت دریافت جایزه به همراه آندره آ در سوم ژوئن در سالن روزنامه در میلان حضور بهم رسانید در ضمن بلیطهای رفت و برگشت برای شما فرستاده شده است .

در ضمن در کنار داستان زیبای پسرتان نامه ای هم بود از وضع بسیار بد مادی خانواده شما که این روزنامه افتخار دارد تا شما را برای دفتر پذیرش آگهی این روزنامه در جنوا استخدام نماید با شرط اینکه تمامی داستانهای آندره آ تا سن بیست سالگی در انحصار روزنامه برای چاپ باشد .
از امروز این گونه بنگریم::
اين­گونه نگاه کنيم:

1. مرد را به عقلش نه به ثروتش

2. زن را به وفايش نه به جمالش

3. دوست را به محبتش نه به کلامش

4. عاشق را به صبرش نه به ادعايش

5. مال را به برکتش نه به مقدارش

6. خانه را به آرامشش نه به اندازه اش

7. اتومبيل را به کاراييش نه به مدلش

8. غذا را به کيفيتش نه به کميتش

9. درس را به استادش نه به سختيش

10. دانشمند را به علمش نه به مدرکش

11. مدير را به عمل کردش نه به جايگاهش

12. نويسنده را به باورهايش نه به تعداد کتابهايش

13. شخص را به انسانيتش نه به ظاهرش

14. دل را به پاکيش نه به صاحبش

15. جسم را به سلامتش نه به لاغريش

16. سخنان را به عمق معنايش نه به گوينده اش
سرمایه گذاری در کاری که هیچ سرمایه ای نداری ریسک بزرگیه و من این جرات را دارم که این ریسک را بکنم چون میدانم نباید نبودن سرمایه را بهانه کنم و شروع به انجام کار نکنم.
خدایا با ما باش

اگه نیمه گمشده تو پیدا نکردی زیاد مهم نیست...
درد واقعی از اونجایی شروع میشه که نیمه پیداشدتو گم کنی...
بنده اي به خدا گفت:تو که سرنوشت مرا نوشته اي،پس چرا آرزو کنم؟

خدا گفت:شايد در تقدير تو نوشته باشم"هرچه آرزو کني!"


امروز هر چقدر خدارو صدا كني ، خدا خسته نميشه، پس صدايش كن... او منتظر توست... او منتظر آرزو هايت ،خنده هايت ، گريه هايت ، عاشق بودن هايت است.
وامروز بهترين روز دنياست !
ملاقات حضوری با استاد عزیزم جناب قربانیان خیلی مفید و خوب بود. خیلی چیز ها در همون زمان کوتاه چند ساعته از ایشون یاد گرفتم. لذا امروز یک روزانه خواهم داشت:
از امــــــــروز تصمیـــــــــم گرفتــــــم هروقت تحقیق کردم و تصمیم ب انجام کاری گرفتم بلافاصله اقدام کنم! ب سبک استاد قربانیان Yosef.gif

پ.ن: امضاء رو هم آپدیت کردم ک همیشه یادم بمونه Yosef.gif
از چند هفته پيش تصميم گرفتم ديگه نوشابه نخورم
از الان هم تصميم ميگريم حتي اگر از گرسنگي هم داشتم ميمردم ساندويچ نخورم
ديگه خوشم نمياد ازاين مدل غذا
(01-19-2013 11:47 AM)yu3f نوشته شده توسط: [ -> ]ملاقات حضوری با استاد عزیزم جناب قربانیان خیلی مفید و خوب بود. خیلی چیز ها در همون زمان کوتاه چند ساعته از ایشون یاد گرفتم. لذا امروز یک روزانه خواهم داشت:
از امــــــــروز تصمیـــــــــم گرفتــــــم هروقت تحقیق کردم و تصمیم ب انجام کاری گرفتم بلافاصله اقدام کنم! ب سبک استاد قربانیان Yosef.gif

پ.ن: امضاء رو هم آپدیت کردم ک همیشه یادم بمونه Yosef.gif

اگر من اینطور عمل کرده بودم در ماه گذشته پولم دوبرابر شده بود 18 .
از این به بعد سعی میکنم اینطور باشم4yajuyo
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24
لینک مرجع