ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
زمان کنونی: 06-02-2024, 08:46 PM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: مهدی 1
آخرین ارسال: kelideservat
پاسخ: 32
بازدید: 7576

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 16 رأی - میانگین امیتازات : 1.94
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
01-14-2014, 12:21 PM
ارسال: #21
RE: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
alma کتایون کاظمی عزیز حق با شماست !
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: alma
01-17-2014, 12:09 AM
ارسال: #22
RE: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
(01-14-2014 12:21 PM)GreatNavid نوشته شده توسط:  alma کتایون کاظمی عزیز حق با شماست !

نظر لطف شماست اما واقعیتش اینه شما هم کاملا محق هستید.

یه جایی خوندم مطالعه ی بیش از حد میتونه در انسان حالتی از اشباع رو بوجود بیاره و انسان قسمت زیادی از انگیزه و حس اشتیاق بوجود اومده رو در خلال افراط در همزاد پنداری با نویسنده و شخصیتها از دست میده .میشه گفت ذهن انسان از حس تعالی لبریز میشه و دیگه نیازی برای بروز اون عمل در بیرون و دنیای واقعی نمیمونه.
امیدوارم منظورمو رسونده باشم.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: alireza091111 , سیدمهدی هاشمی , GreatNavid , koruosh
01-17-2014, 12:19 PM
ارسال: #23
RE: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
سلام.
پس چرا دوستان نمیان و از تجربه هاشون تو زمینه راز برای بقیه چیزی بگن تا بقیه هم استفاده کنن.
این بحث یکی از مهمترین بحث ها در زندگیه.
دوستان به نظرم به این تایپیک کم لطفی میکنن.

هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم.
( ایت اله بهجت)



بد ترین گناه نا امیدیست.
((حضرت علی (ع)))
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: سیدمهدی هاشمی , alma
01-17-2014, 06:46 PM
ارسال: #24
RE: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
(01-17-2014 12:09 AM)alma نوشته شده توسط:  
(01-14-2014 12:21 PM)GreatNavid نوشته شده توسط:  alma کتایون کاظمی عزیز حق با شماست !

نظر لطف شماست اما واقعیتش اینه شما هم کاملا محق هستید.

یه جایی خوندم مطالعه ی بیش از حد میتونه در انسان حالتی از اشباع رو بوجود بیاره و انسان قسمت زیادی از انگیزه و حس اشتیاق بوجود اومده رو در خلال افراط در همزاد پنداری با نویسنده و شخصیتها از دست میده .میشه گفت ذهن انسان از حس تعالی لبریز میشه و دیگه نیازی برای بروز اون عمل در بیرون و دنیای واقعی نمیمونه.
امیدوارم منظورمو رسونده باشم.

سپاسگزارم دوست بزرگوارم.
دقیقا حالتی که برای خود من بودجود آمده Confused
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: alma , alireza091111
01-17-2014, 07:56 PM
ارسال: #25
RE: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
(01-17-2014 06:46 PM)GreatNavid نوشته شده توسط:  
(01-17-2014 12:09 AM)alma نوشته شده توسط:  
(01-14-2014 12:21 PM)GreatNavid نوشته شده توسط:  alma کتایون کاظمی عزیز حق با شماست !

نظر لطف شماست اما واقعیتش اینه شما هم کاملا محق هستید.

یه جایی خوندم مطالعه ی بیش از حد میتونه در انسان حالتی از اشباع رو بوجود بیاره و انسان قسمت زیادی از انگیزه و حس اشتیاق بوجود اومده رو در خلال افراط در همزاد پنداری با نویسنده و شخصیتها از دست میده .میشه گفت ذهن انسان از حس تعالی لبریز میشه و دیگه نیازی برای بروز اون عمل در بیرون و دنیای واقعی نمیمونه.
امیدوارم منظورمو رسونده باشم.

سپاسگزارم دوست بزرگوارم.
دقیقا حالتی که برای خود من بودجود آمده Confused

خب حالا که خودتون اعتراف کردید منبع باارزشی از اطلاعات و تجربه هستید مطمئنا دوستان علاقمند به انتقال این تجربیات هستند و به راحتی از این موقعیت چشم پوشی نخواهند کرد.

اگه با قوانین انجمن هماهنگ باشه خوبه تا دوستان بر اساس مطالعات یا تجربیات شخصی اولین قدم رو برای وارد شدن به دنیای رمز الود موفقیت عنوان کنند و بدون هیچ نقدی هر کس میتونه با هر نکته که راحتتره ارتباط برقرار کنه.

مهم اینه که این قوانین رو ما با حسی ناشی از رضایت دنبال کنیم نه اینکه مثل یک جریمه مجبور به انجامش باشیم.در عین حال همه ی روشها میتونه درست باشه چون هر شخص دارای پیشینه ای فرهنگی ،اعتقادی و اجتماعی است که نمیشه ندیده گرفت . هر فرد به شخصه لازمه از بین دهها راه حل پیشنهادی یکی رو که احساس راحتی و خوبی بهش داره و کمترین مقاومت منفی رو در وی ایجاد میکنه انتخاب کنه و پیش بره.بعد از ورود به پله ی اول شاید لازم باشه زمانی رو (مثلا در حد چند روز )برای عمل کردن به این توصیه ها در نظر گرفته بشه تا مفید واقع شده و ما رو به سر منزل مقصود برسونه.و بعد پله های بعد....

با احترام به تمام عزیزان متکلم وحده بودن در این قضیه احساس خوشایندی در بنده ایجاد نمیکنه و برای ادامه ی این بحث لطفا کلیه ی دوستان علاقمند شرکت کنند.مطمئنا هر نکته ی به ظاهر بسیار ساده میتونه برای سایرین راهگشا باشه.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: alireza091111 , GreatNavid , ahmad rezaee
01-18-2014, 01:17 AM (آخرین ویرایش در این ارسال: 01-18-2014 03:29 PM، توسط alma.)
ارسال: #26
RE: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
لازم دیدم در مورد جمله ی اخر پست قبلی و حس ناخوشایند توضیحی بدم تا خدای ناخواسته شائبه ی هر گونه سوء تفاهمی از بین بره.
باید اعتراف کنم در صورتی که خودم بهتر از هر کسی واقفم یک سری اطلاعات صرف بدون عمل دارم پس در جایگاهی نیستم که نقش موعظه گر رو بازی کنم .اما میشه در سایه ی بزرگانی که واقعا حرفی برای گفتن دارند درس پس داد.
این از اون حس ناخوشایند که برمیگرده به خودم واما در ادامه ی پیشنهادم این کار رو انجام میدم تمام افرادی رو که به هر دلیلی موجب ناراحتی منو فراهم کردن از ته دل میبخشم و بهترین ها رو براشون ارزو میکنم .برای اطمینان ترفندی رو که قبلا خوندم انجام میدم .یعنی هر کدوم از افراد احتمالی رو در بهترین وضعیت سلامت جسمانی و نعمت و ثروت و شهرت تجسم میکنم .مثلا میشه هر یک رو سوار بر لوکس ترین اتومبیلها و در خونه هایی که بی شباهت به قصر نیستند و خلاصه در اوج عزت و احترام تصور کرد.
دوست داشتین امتحان کنید نتایج جالبی داره و به شناخت بیشتر خودمون کمک میکنه.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: alireza091111 , GreatNavid , goldmen , ahmad rezaee , koruosh
01-18-2014, 03:33 PM
ارسال: #27
RE: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
بحث قوانین راز ، جزو بحث هایی است که هنوز در مرحله تئوری باقی مانده است .

بیشترین تاثیر آن در مرحله عمل و تمارین دقیق آنست .

صحبت ها و رموز بسیار ساده است که هر فرهنگ و آئینی آنها را به تکرار گفته اند .

من در کارم به عینه با مفهوم قانون راز برخورد داشته ام ، البته اصلاً آگاهی با این قانون
نداشتم بلکه بسیاری از اوقات وقتی به نوعی از سفارش فکر می کردیم ، بعد از مدت
کوتاهی همان نوع سفارش به ما مراجعه می کرد .

مثلاً وقتی می خواستیم سفارش تابلو داشته باشیم به شوخی می گفتیم که این ماه
کلی سفارش خواهیم داشت و عجیب اینکه وقتی سفارش اول می آمد در پی آن در
همان ماه بیشتر از همین نوع سفارش را داشتیم و سفارشات دیگر کم رنگ تر می شد
و این تقریباً یک قانون نانوشته بود که ما به آن پی برده بودیم.

قانون طلایی جذب همجنس اتفاق خوشایندی است که باید با تمرین و تکرار آنرا در ندگی کار برد .

همجنس ، همجنس را در طبیعت جذب می کند ....................

مثال عینی برای کاربرد و تکنیک قانون راز هم می گویم امیدوارم مورد استفاده دوستان باشد .

همسر من شخصیتی بسیار انرژیک و ذهن بسیار قوی و حواس بسیار بالایی دارد .

حس قوی و تجسم بسیار بالای او موجب می شود که هر موقع او خواسته ای دارد
سریعاً به آن می رسد و من بعد از اینهمه سال می دانم وقتی او به چیزی فکر می کند
بزودی آنرا بدست می آورد ، با اینکه گاهی من در آن زمان مخالفت کنم .

خب او نظرش چیست ؟
او به این یقین رسیده که وقتی هدف و فکری داری که آنرا می خواهی ، همیشه آنرا
در ذهنت نگه دارد وعمیقاً به آن فکر کن و تجمسش کن ، فکر و هدفت را دور نینداز و تا
رسیدن به آن در مورد جزئیاتش تجسم کن. سپس برای رسیدن به آن حرکت کن و از
نیروهای دوروبرت استفاده کن .

در مورد استفاده از قانون راز متاسفانه حرکت بزرگی نشده است ، و فکر می کنم که
تمرین های گروهی می تواند در این زمینه بسیار کارگشا باشد .


سخت ترین مرحله شاید انضباط در انجام مراحل مختلف تجسم و عمل به آنست که گاه
باید سالها ممارست داشته باشی تا بصورت یک عمل غیر ارادی به ضمیر ناخودآگاهمان
دیکته شود .

چون اغلب افعال ما بصورت غیر ارادی است و تا تمرین زمانی برای جایگزینی آنها نشود
، الگوی کارکرد قانون به درستی عمل نخواهد کرد .

به هرحال اگر دوستان تمرین های گروهی را مد نظر داشته باشند ، اتفاق خوش آیندی
خواهد بود که ما سعی خواهیم کرد در جلسات مشهد با راهنمایی دوست عزیزم جناب
سیدی زاده این تمارین را هر هفته انجام دهیم .

ممنون که حوصله خواندن این مطالب را داشتید .

هر روز فرصت های بیشتری برای ثروتمند شدن ایجاد می شود
برای تماس و مشاوره با من می توانید پیام دهید
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: alireza091111 , alma , Fela.Want , سیدمهدی هاشمی
01-27-2014, 05:55 PM
ارسال: #28
RE: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
(ممکنه برای بسیاری از شما میلیاردرهای عزیز تکراری باشه اما برای بنده یه تفاوت عمده داره چون میخوام اینبار بهش عمل کنم)


چطور با استفاده از تایید نفس، ذهن و زندگی‌تان را تغییر دهید؟

«آنچه که هستیم نتیجه فکر ماست. ذهن همه چیز است. همان چیزی می‌شویم که به آن فکر می‌کنیم.»

من قبلاً معلم کلاس بزرگسالان بودم. دانش‌آموزان من کسانی بودند که
نتوانسته بودند دبیرستان را تمام کنند. و حالا به دلایل مختلف آماده بودند که دوباره امتحان کنند.

دانش‌آموزان جدید می‌گفتند، «من هیچوقت در زمان تحصیل دانش‌آموز خوبی نبودم.»، «اصلاً ریاضی‌ام خوب نبود.»، «از کسر متنفر بودم.»

اعتقاد من این است که حرف‌هایی که با خودمان می‌زنیم، ما را برای اعمالمان برنامه‌ریزی می‌کند.

آن دانش‌آموزان تصور می‌کردند که واقعیت را می‌گویند، نه اعتقادات
برنامه‌ریزی شده را.

کار من بیشتر از آنکه درس دادن ریاضی باشد، این بود که یادشان بدهم در اعتقاداتشان درمورد خودشان، تغییر ایجاد کنند.

به
آنها می‌گفتم، «دیگر نمی‌خواهم بشنوم که بگویید ریاضی‌تان خوب نیست».
می‌گفتم که به جای آن بگویند، «دارم ریاضی یاد می‌گیرم» یا «روز به روز
ریاضی‌ام بهتر شده است» یا «روی کسرها بیشتر کار می‌کنم».

من به آنها کمک می‌کردم این گفتگوهای منفی با خودشان
را تشخیص داده و بعد آنها را به عبارات و جملاتی مثبت تبدیل کنند.

جایی
خوانده‌ام که در قبل از اینکه مغز ما برای برخورد با سطح مفهومی آماده
باشد، در مدرسه به ما کسر یاد می‌دهند. به این دلیل این را باور دارم که
خیلی‌ها مشکلشان در مدرسه با شروع آموزش کسرها آغاز می‌شود.

تصورسازی
بچه‌ها از خود بسیار آسیب‌پذیر است. وقتی بچه‌ای درمورد یکی از درس‌های
مدرسه احساس حماقت کند، این گفتگوی منفی با خود شروع می‌شود. خیلی زود این
گفتگوها
اعتمادبه‌نفس آنها را از بین برده و میلشان به یادگیری را نابود می‌کند.

شاگردهای
بزرگسالم من را دست می‌انداختند. شاید به این دلیل که اینقدر سختگیرانه
می‌خواستم که فقط گفتگوهای مثبتی با خودشان از آنها بشنوم. استفاده من از
تکه‌های پیتزا برای آموزش کسر به آنها، کمکشان کرد که بفهمند تا آن موقع هم
کسرها را بلد بوده‌اند و در زندگی روزمره از آن استفاده می‌کرده‌اند.

به
تدریج احساس بهتری نسبت به ریاضی پیدا کردند. خیلی‌هایشان حتی از آن
لذت هم می‌بردند. ریاضی دوران راهنمایی ساده‌تر به نظر می‌رسد. این
گفتگوهای مثبت با خود کم‌کم طبیعی شد و به همین ترتیب موضوعات درسی دیگر
آسان‌تر شدند.

همه ما همیشه حرف‌های منفی به خودمان می‌زنیم، درست نیست؟ در عین حال آرزو داریم که این وضعیت تغییر کند. بله، می‌تواند تغییر کند!

مطمئنم
که درمورد آن شنیده‌اید. تاییدنفس گفتگوی مثبت با خود است. حرفی درمورد
خودمان یا وضعیتمان است که به زبان حال گفته می‌شود، انگار که آن جمله
حقیقت
دارد.

تایید نفس به ما برای تغییر کمک می‌کند. می‌خواهم روشی را برای شروع خلق تایید‌نفس‌هایی بسیار شخصی به شما معرفی کنم.

۱. گفتگوهای منفی با خودتان و اعتقادات منفی‌تان را بشناسید و تشخیص دهید.
۲. از آن اعتقادات تاییدیه های متضاد و مثبت بسازید.
۳. شروع به استفاده از این تاییدیه‌های مثبت جدید بکنید.
۴. صبر کنید تا کم‌کم جادوی آن را ببینید.

۱. گفتگوهای منفی با خودتان و اعتقادات منفی‌تان را بشناسید و تشخیص دهید.

این
را به صورت دستی بنویسید نه به صورت کامپیوتری. متصل کردن جسمتان با
عصب‌ها و روانتان بسیار اهمیت دارد. آنچه بدن ما انجام می‌دهد، ذهن
ناخودآگاهمان از آن درس می‌گیرد.

یک صفحه
کاغذ خط‌دار را از نصف تا زده و دوباره تای آن را باز کنید. پایین قسمت چپ
لیستی از آن عبارات محدود‌کننده برای خودتان که به آنها فکر می‌کرده‌اید و
به خودتان
می‌گفته‌اید فراهم کنید. «من قدرت مالی رفتن به مسافرت را ندارم» یا «کم
کردن وزن خیلی سخت است» یا «هیچوقت با کسی که واقعاً به دردم بخورد آشنا
نمی‌شوم.»

در این لیست اول روی یک موضوع
یا مشکل شخصی تمرکز کنید. هر چیزی که درمورد این موضوع به ذهنتان خطور
می‌کند را روی کاغذ بیاورید. فکر نکنید، همان چیزی که آن لحظه به ذهنتان
می‌رسد را بنویسید.

بعد چند روز را به دقت به خودتان گوش دهید، به چیزهایی که می‌گویید، چیزهایی که به آن فکر می‌کنید. از
یکی از دوستانتان هم بخواهید به شما گوش دهد. هر عبارت و جمله منفی را به لیستتان اضافه کنید.

وقتی
فکر کردید که لیستتان کامل شده است، صبر کنید. چیزهای بیشتری هم پیش
می‌آید. وقتی لایه بالایی ذهنتان را خالی کردید، لایه بعدی خودش را نشان
خواهد داد.

۲. از آن باورها، تاییدیه بسازید.

این قسمت اصلاً آسان نیست اما از پس آن برخواهید آمد!

قرار
است
جمله‌های جدید بنویسید. موقع این کار ممکن است حس مقاومت شدید احساس کنید.
ممکن است چیزی که می‌نویسید را باور نداشته باشید. شاید دلسرد شوید. شاید
فکر کنید عجیب باشد.

درست قسمت چپ ورقتان، روبروی هر عبارت، جمله‌ای بنویسید که آن عبارت منفی را به مثبت تغییر دهد.

مثال:

• «من استطاعت هزینه یک مسافرت را ندارم» تبدیل می‌شود به «می‌توانم از پس هزینه یک مسافرت برآیم»
• «وزن کم کردن خیلی سخت است» تبدیل می‌شود به «وزن کم کردن برای من خیلی آسان است»
• «من نمی‌توانم پول پس‌انداز کنم» تبدیل می‌شود به «من خیلی خوب پول پس‌انداز می‌کنم»
• «هیچوقت با مرد/زن موردعلاقه‌ام روبه‌رو نمی‌شوم» تبدیل می‌شود به «من برای ملاقات مرد/زن موردعلاقه‌ام آماده‌ام»

این عبارات تازه باید به زمان حال نوشته شوند. از نوشتن کلمه «سعی می‌کنم» خودداری کنید.

برای

کنار آمدن با ناباوری خود درمورد نوشتن چیزی که به نظرتان غیرواقعی و
غیرممکن می‌آید، می‌توانید چیزهایی مثل این را بنویسید: «من یاد می‌گیرم
که…»، «روز به روز در پس انداز کردن پول بهتر می‌شوم» و از این قبیل.

۳. شروع به استفاده از این تاییدیه‌های جدید کنید.

دوباره کاغذ را از وسط تا بزنید. دیگر هیچوقت سمت راست آن را نخوانید. برای همیشه آن را فراموش کنید.

کاغذ
را جایی بچسبانید که مدام آن
را ببینید. مثل بالای سینک ظرفشویی یا کنار آینه. هر از گاهی آن
تاییدیه‌ها را بخوانید اما نیاز به وقت گذاشتن روی آن نیست. فقط برای این
است که هرازگاهی به یادتان بیاید می‌خواهید افکارتان را تغییر دهید.

اگر
متوجه شدید که مشغول گفتن یا فکر کردن به باورهای (منفی) قدیمی خود هستید،
جلو خودتان را بگیرید. آن را به جایگزینی مثبت تبدیل کنید.

از خانواده و دوستانتان بخواهید با نشان دادن توصیفات منفی که از خودتان می‌کنید، به شما کمک کنند. وقتی
اینکار را کردند، بلافاصله آن حرف منفی را به مثبت تبدیل کنید و آن جمله جدید را بلند به آنها بگویید.

به این ترتیب، ذهنتان را تغییر خواهید داد.

۴. ببینید که «جادو» چطور آرام‌آرام اثر می‌کند.

اگر این سه کار را انجام دهید، مطمئناً جادو اثر خواهد کرد.

خیلی زود نه تنها می‌گویید که خوب از پس حساب و کتاب مالی برمی‌آیید (یا هر موضوع دیگری)
بلکه شروع به باور کردن آن می‌کنید و --جادو اینجاست--یک روز می‌بینید که واقعاً در آن خوب شده‌اید.

جملات منفی خیلی زود از ذهنتان ناپدید خواهند شد.

اگر به آن پایبند باشید، چیزی که حقیقت دارد این است که:

• وقتی آن را می‌نویسید، جادو شروع می‌شود.
• بعد از اینکه آن را می‌نویسید، می‌توانید شروع به خواندن آن کنید.
• وقتی شروع به خواندن
آن می‌کنید، می‌توانید شروع به گفتن آن کنید.
• وقتی شروع به گفتن آن می‌کنید، شروع به شنیدن‌ آن می‌کنید.
• وقتی شروع به شنیدن آن می‌کنید، شروع به باور کردن آن می‌کنید.
• وقتی آن را باور کنید، همه چیز شروع به تغییر می‌کند.
• وقتی چیزها تغییر می‌کنند، درک خواهید کرد، و باور خواهید کرد.

«هر کاری که می‌توانید انجام دهید یا آرزو دارید که بتوانید، شروعش کنید. کله‌شقی در خودش نبوغ، قدرت
و جادو دارد. همین الان شروع کنید.» -- گوته
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: goldmen , MARYAR , koruosh
04-10-2014, 02:41 AM (آخرین ویرایش در این ارسال: 04-10-2014 02:45 AM، توسط alexdr.)
ارسال: #29
RE: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
(01-11-2014 07:16 PM)مهدی 1 نوشته شده توسط:  می خوام یک اعترافی بکنم

به قانون جذب و راز اعتقادی نداشتم و ندارم !! Huh

قصه الان هم نیست امروز و دیروز هم باهاش آشنا نشدم ، همون اوایل که فیلم راز با زیرنویس اومده بود اون را دیدم ، یکی دو روز فکرم درگیرش بود و بعد هم تمام چسبیدم به کار و زندگیم. باید بگم واقعیت امر کسایی که خودشون را درگیر این مسائل می کردند توی دلم بیخیال و ساده دل می پنداشتم و اگر بحث دوستانه ای پیرامون این مسائل پیش میومد قانعشون می کردم که این حرف ها و خرافات را بزارید کنار و بچسبید به کار و تلاش

خلاصه اینکه من راه خودم را می رفتم کاری هم به این مسائل نداشتم و راه موفقت را توی تلاش بیشتر می دونستم و می دونم و بقیه هم راه خودشون را ، البته باید بگم کسی که اعتقاد راسخ به راز داشته باشه هم توی اطرافیان نزدیکم نبود

اما در مورد کار و درامد ، از میلیاردر شدن متنفرم بوده و هستم
از ماشین آنچنانی خریدن و توی خیابون ول چرخیدن و دل این و اون را سوزوختن متنفرم.
از خونه های چند ده هزار متری خریدن فقط برای فخر فروشی که دیگه نگو
هیچ وقت وسیله ای را برای کلاس گزاشتن نخریدم ، هیچ گاه پول برای مارک ندادم ، ولی هر چیزی که احساس می کردم برای پیشرفت توی کارم مفیده بدون توجه به قیمتش می خریدم ، سال 78 ماهی 15 هزار تومان اجاره دفتر کارم را می دادم ، و حقوق کارگر ماهی 30 40 تومن بود چون فکر می کردم موبایل به درد کارم می خوره 1100 یعنی اجاره 6 سال را دادم خط و گوشی خریدم تا چند سال به خاطر اینکه کسی نبینه همیشه یواشکی باهاش صحبت می کردم در صورتی که اون زمان همه می خریدن که باهاش فخر بفروشن !! اینقدر پول برای خرید وسایل کاری دادم که الان سه ساله یک انبار 200 متری گرفتم و فقط این آتا آشغال ها را ریختم توش و ماه به ماه اجارش را می دم بگذریم 90 درصد این اخلاق را هنوز هم دارم ، هر چیزی نیاز کاریم باشه بی درنگ می خرم ولی نمی تونم خودم را راضی کنم که مثلا کت شلوار 2 میلیونی بخرم برای اینکه یک لوگوی هاکوپیان بزنم روی سینه ام ، در صورتی که توی هزینه هایی که دارم ماهانه خرج می کنم برام هیچه
، اخلاقه دیگه خوب و بدش را نمی دونم ، دور و بریهام می گن دیوونه ای ، اینها را گفتم که بگم چرا از میلیاردی متنفرم


اما یک آرزویی از همون نوجوانی داشتم این بود داشتن یک کارخانه تولیدی بزرگ که کارگرها و کارمندهاش از دل و جون توش کار کنند و چند برابر بقیه هم رده ای های خودشون درامد داشته باشن و در رفاه و آسایش زندگی کنند. همیشه دوست داشتم اونقدر محصولی که تولید می کنیم هیچ عیب و ایرادی نداشته باشه مشتری براش صف ببنده .همیشه دوست داشتم واحد تولیدیم از راه پاک و سالم اونقدر درامد داشته باشه که بتونه خودش خودش را تکثیر کنه و شعب مختلفش را دایر کنه . که شکر خدا تو همین مسیرم. و از کم شروع کردیم و ساختیم و ساختیم و ساخنیم تا رسیدیم به تهش یعنی کارخونه ، زمین خریداری شده هزار متر سوله را هم ساختیم ، الان هم چند مدت هست مشغول ساخت و ساز و محوطه سازی و دیوارکشی و ... زمین هستم . انشالله این برف و سرما که تمام بشه فنداسیون سوله را می ریزیم و اسکلت را سوارش می کنیم. ماشین آلات هم که خرد خرد طی این چند سال خریداری شده و با بدبختی تو کارگاه فعلی جا داده شده جوری که به زور جای حرکت کردن خودمون هست در حال کاره و تقریبا کامل هست. و مشکل زیادی شکر خدا نیست. می خوام بگم بی قانون راز هم بدبخت نشدم Huh


یه 15 16 سال که بریم عقب تر با دست خالی خالی و زیر صفر + بدون هیچ گونه حمایت خانواده و اطرافیان به علاوه مخالفت هاو کارشکنی های مداوم شون . فقط و فقط با کار و کار و کار به هدف هام نزدیک شدم ، و فکر می کردم راه دیگه ای نداره جز کار بیشتر ، کمبود و نبود سرمایه و پشتیبان را با کمتر خوابیدن ، بیشتر فکر کردن ، پیداکردن میانبرها و دست اول ها و از این قبیل جبران کردم ، این مسائل باعث شد دیگه مسافت و سختی و آسونی کار برام مهم نباشه ، درصد بالای وام برام مهم نباشه ، اجاره های بالا برام مهم نباشه و همه اینها را با کار و تلاش خودم جبران کنم . دیگه کار کردن تا ساعت 1 نیمه شب و خوابیدن تو محل کار و صبح 7 بیدار شدن استارت مجدد عادی بود . همه این مسائل باعث شد دیدم به کار و جامعه بازتر و تجربه ام بیشتر بشه ، اگر عمری باقی بود شرح این مراحل را بعد ها می نویسم

اما الان که فکر می کنم می بینم اگر به قانون راز بیشتر اهمیت می دادم و براش وقت می گذاشتم مسیرم خیلی کوتاهتر می شد ، خاطرات و داستان های دوستان از راز را که می خونم ، تمام بدنم یخ می کرد ، یعنی ممکنه به همین راحتی باشه اینجوری باشه باید بشینم زار زار برای سختی هایی که کشیدم گریه کنم

الان فکر می کنم یکم باید عوض بشم بعد از این کار و زندگیم را به دست قانون راز و تفکر مثبت بسپرم ،

فلان روز چک دارم ، 4 برابرش در ازاش از مردم چک دستم هست ، همش فکرم اینه که اگر سر تاریخ چکهاشون پاس نشه ، چیکار کنم ، که اتفاقا پاس نمی شه ، البته از زیر سنگ هم که شده پول را جور می کنم و می ریزم به حساب ولی پدرم درمیاد
کارگر و بنا می خوام ، همش تو ذهنم اینه که اگه نبود چیکار کنم ، تا می رسم نیست ، البته از جای دیگه جور می کنم و پدرم در میاد !!
مشتری سفارش کار می ده ، همه مراحل روی رواله ، ولی همش تو ذهنم اینه که نکنه یک مشکلی پیش بیاد و بد قول بشیم ، اتفاقا اون مشکله پیش می یاد ، البته نمی زارم بدقول شیم بیچاره می شم تا مشکل را حل کنم و محصول به موقع آماده بشه!!
کارگر داره کاری را اشتباه انجام می ده ، ده بار بهش می گم راهش این نیست ، آخرش یک بلایی سر خودت می یاری ، اتفاقا آخرش اون بلا سرش میاد ، ولی خوب از قبل فکر این مشکلات شده و بیمه و ... تکمیله ولی جنگ اعصابش برام هست !!
مشتری جدید میاد ، 10 نفر ضمانتش را می کنند و تا حالا با هر کی کار کرده چکهاش بدون مشکل پاس شده ، ولی همش گوشه ذهنم هست نکنه کلاهبردار باشه ، نکنه ورشکسیت بشه ، البته که از شانس من می زنه و ورشکست می شه ، و باز طبق معمول چون قرارداد و ... محکم هست حساب را می گیریم ولی پدرم درمیاد
!!
کار جدید شروع می کنم ، همه مراحل روی اصول و پایه و اساس درصد مشکلات 1 دهم درصد هم نیست ، ولی چون همش تو ذهنم اینه که اگر مشکل پیش اومد چطوری حلش کنم ، آخرش اون مشکله پیش میاد که من بدبخت با زور و ضرب حلش کنم !!
خلاصه اینکه بخوام تعریف کنم یکسال باید بشینم تایپ کنم ، تو این سالها اینقدر مشکل حل کردم که دیگه اگه یک روز کارها روی روال پیش بره تعجب می کنم و کسلم ، صبح به صبح منتظرم ببینم امروز از کجا سر باز می کنه !!! البته اینقدر دور خودم را شلوغ کردم که خیلی ها می گن عادیه ولی خودم فکر می کنم انرژی های منقی هستن !!
این هفته ای که گذشت به دلیل برف و سرما کار بنایی و ... تعطیل بود ، فرصتی شد یکم بیشتر مطالب از این دست را بخونم و فکر می کنم مشکل با راز قابل حل باشه

صمیمانه منتظر راهنمایی های شما دوستان برای قدم گذاشتن توی دنیای راز هستم

بخشید سرتون را درد آوردم
همیشه شاد و موفق باشید 10_004


سلام
دوست عزيز شما ناخودآگاه از قانون راز پي روي ميكردي. و ثانيا قانون راز ميگه به اون چيزي كه فكر كني ميرسي ، شمام الان به چيزي رسيدي كه سالها پيش در سنين پايين بهش فكر ميكردي،قسم ميخورم اگه به نونوايي فكر ميكردي نونوا ميشدي،مكانيكي همينطور،و...
خواستي و رسيدي
موفق باشيد
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: MARYAR , esijm
01-02-2015, 07:37 PM
ارسال: #30
RE: زندگی با قانون راز شیرین می شود !؟
(01-11-2014 07:16 PM)مهدی 1 نوشته شده توسط:  می خوام یک اعترافی بکنم

به قانون جذب و راز اعتقادی نداشتم و ندارم !! Huh

قصه الان هم نیست امروز و دیروز هم باهاش آشنا نشدم ، همون اوایل که فیلم راز با زیرنویس اومده بود اون را دیدم ، یکی دو روز فکرم درگیرش بود و بعد هم تمام چسبیدم به کار و زندگیم. باید بگم واقعیت امر کسایی که خودشون را درگیر این مسائل می کردند توی دلم بیخیال و ساده دل می پنداشتم و اگر بحث دوستانه ای پیرامون این مسائل پیش میومد قانعشون می کردم که این حرف ها و خرافات را بزارید کنار و بچسبید به کار و تلاش

خلاصه اینکه من راه خودم را می رفتم کاری هم به این مسائل نداشتم و راه موفقت را توی تلاش بیشتر می دونستم و می دونم و بقیه هم راه خودشون را ، البته باید بگم کسی که اعتقاد راسخ به راز داشته باشه هم توی اطرافیان نزدیکم نبود

اما در مورد کار و درامد ، از میلیاردر شدن متنفرم بوده و هستم
از ماشین آنچنانی خریدن و توی خیابون ول چرخیدن و دل این و اون را سوزوختن متنفرم.
از خونه های چند ده هزار متری خریدن فقط برای فخر فروشی که دیگه نگو
هیچ وقت وسیله ای را برای کلاس گزاشتن نخریدم ، هیچ گاه پول برای مارک ندادم ، ولی هر چیزی که احساس می کردم برای پیشرفت توی کارم مفیده بدون توجه به قیمتش می خریدم ، سال 78 ماهی 15 هزار تومان اجاره دفتر کارم را می دادم ، و حقوق کارگر ماهی 30 40 تومن بود چون فکر می کردم موبایل به درد کارم می خوره 1100 یعنی اجاره 6 سال را دادم خط و گوشی خریدم تا چند سال به خاطر اینکه کسی نبینه همیشه یواشکی باهاش صحبت می کردم در صورتی که اون زمان همه می خریدن که باهاش فخر بفروشن !! اینقدر پول برای خرید وسایل کاری دادم که الان سه ساله یک انبار 200 متری گرفتم و فقط این آتا آشغال ها را ریختم توش و ماه به ماه اجارش را می دم بگذریم 90 درصد این اخلاق را هنوز هم دارم ، هر چیزی نیاز کاریم باشه بی درنگ می خرم ولی نمی تونم خودم را راضی کنم که مثلا کت شلوار 2 میلیونی بخرم برای اینکه یک لوگوی هاکوپیان بزنم روی سینه ام ، در صورتی که توی هزینه هایی که دارم ماهانه خرج می کنم برام هیچه
، اخلاقه دیگه خوب و بدش را نمی دونم ، دور و بریهام می گن دیوونه ای ، اینها را گفتم که بگم چرا از میلیاردی متنفرم


اما یک آرزویی از همون نوجوانی داشتم این بود داشتن یک کارخانه تولیدی بزرگ که کارگرها و کارمندهاش از دل و جون توش کار کنند و چند برابر بقیه هم رده ای های خودشون درامد داشته باشن و در رفاه و آسایش زندگی کنند. همیشه دوست داشتم اونقدر محصولی که تولید می کنیم هیچ عیب و ایرادی نداشته باشه مشتری براش صف ببنده .همیشه دوست داشتم واحد تولیدیم از راه پاک و سالم اونقدر درامد داشته باشه که بتونه خودش خودش را تکثیر کنه و شعب مختلفش را دایر کنه . که شکر خدا تو همین مسیرم. و از کم شروع کردیم و ساختیم و ساختیم و ساخنیم تا رسیدیم به تهش یعنی کارخونه ، زمین خریداری شده هزار متر سوله را هم ساختیم ، الان هم چند مدت هست مشغول ساخت و ساز و محوطه سازی و دیوارکشی و ... زمین هستم . انشالله این برف و سرما که تمام بشه فنداسیون سوله را می ریزیم و اسکلت را سوارش می کنیم. ماشین آلات هم که خرد خرد طی این چند سال خریداری شده و با بدبختی تو کارگاه فعلی جا داده شده جوری که به زور جای حرکت کردن خودمون هست در حال کاره و تقریبا کامل هست. و مشکل زیادی شکر خدا نیست. می خوام بگم بی قانون راز هم بدبخت نشدم Huh


یه 15 16 سال که بریم عقب تر با دست خالی خالی و زیر صفر + بدون هیچ گونه حمایت خانواده و اطرافیان به علاوه مخالفت هاو کارشکنی های مداوم شون . فقط و فقط با کار و کار و کار به هدف هام نزدیک شدم ، و فکر می کردم راه دیگه ای نداره جز کار بیشتر ، کمبود و نبود سرمایه و پشتیبان را با کمتر خوابیدن ، بیشتر فکر کردن ، پیداکردن میانبرها و دست اول ها و از این قبیل جبران کردم ، این مسائل باعث شد دیگه مسافت و سختی و آسونی کار برام مهم نباشه ، درصد بالای وام برام مهم نباشه ، اجاره های بالا برام مهم نباشه و همه اینها را با کار و تلاش خودم جبران کنم . دیگه کار کردن تا ساعت 1 نیمه شب و خوابیدن تو محل کار و صبح 7 بیدار شدن استارت مجدد عادی بود . همه این مسائل باعث شد دیدم به کار و جامعه بازتر و تجربه ام بیشتر بشه ، اگر عمری باقی بود شرح این مراحل را بعد ها می نویسم

اما الان که فکر می کنم می بینم اگر به قانون راز بیشتر اهمیت می دادم و براش وقت می گذاشتم مسیرم خیلی کوتاهتر می شد ، خاطرات و داستان های دوستان از راز را که می خونم ، تمام بدنم یخ می کرد ، یعنی ممکنه به همین راحتی باشه اینجوری باشه باید بشینم زار زار برای سختی هایی که کشیدم گریه کنم

الان فکر می کنم یکم باید عوض بشم بعد از این کار و زندگیم را به دست قانون راز و تفکر مثبت بسپرم ،

فلان روز چک دارم ، 4 برابرش در ازاش از مردم چک دستم هست ، همش فکرم اینه که اگر سر تاریخ چکهاشون پاس نشه ، چیکار کنم ، که اتفاقا پاس نمی شه ، البته از زیر سنگ هم که شده پول را جور می کنم و می ریزم به حساب ولی پدرم درمیاد
کارگر و بنا می خوام ، همش تو ذهنم اینه که اگه نبود چیکار کنم ، تا می رسم نیست ، البته از جای دیگه جور می کنم و پدرم در میاد !!
مشتری سفارش کار می ده ، همه مراحل روی رواله ، ولی همش تو ذهنم اینه که نکنه یک مشکلی پیش بیاد و بد قول بشیم ، اتفاقا اون مشکله پیش می یاد ، البته نمی زارم بدقول شیم بیچاره می شم تا مشکل را حل کنم و محصول به موقع آماده بشه!!
کارگر داره کاری را اشتباه انجام می ده ، ده بار بهش می گم راهش این نیست ، آخرش یک بلایی سر خودت می یاری ، اتفاقا آخرش اون بلا سرش میاد ، ولی خوب از قبل فکر این مشکلات شده و بیمه و ... تکمیله ولی جنگ اعصابش برام هست !!
مشتری جدید میاد ، 10 نفر ضمانتش را می کنند و تا حالا با هر کی کار کرده چکهاش بدون مشکل پاس شده ، ولی همش گوشه ذهنم هست نکنه کلاهبردار باشه ، نکنه ورشکسیت بشه ، البته که از شانس من می زنه و ورشکست می شه ، و باز طبق معمول چون قرارداد و ... محکم هست حساب را می گیریم ولی پدرم درمیاد
!!
کار جدید شروع می کنم ، همه مراحل روی اصول و پایه و اساس درصد مشکلات 1 دهم درصد هم نیست ، ولی چون همش تو ذهنم اینه که اگر مشکل پیش اومد چطوری حلش کنم ، آخرش اون مشکله پیش میاد که من بدبخت با زور و ضرب حلش کنم !!
خلاصه اینکه بخوام تعریف کنم یکسال باید بشینم تایپ کنم ، تو این سالها اینقدر مشکل حل کردم که دیگه اگه یک روز کارها روی روال پیش بره تعجب می کنم و کسلم ، صبح به صبح منتظرم ببینم امروز از کجا سر باز می کنه !!! البته اینقدر دور خودم را شلوغ کردم که خیلی ها می گن عادیه ولی خودم فکر می کنم انرژی های منقی هستن !!
این هفته ای که گذشت به دلیل برف و سرما کار بنایی و ... تعطیل بود ، فرصتی شد یکم بیشتر مطالب از این دست را بخونم و فکر می کنم مشکل با راز قابل حل باشه

صمیمانه منتظر راهنمایی های شما دوستان برای قدم گذاشتن توی دنیای راز هستم

بخشید سرتون را درد آوردم
همیشه شاد و موفق باشید 10_004

سلام
خوشحالم که به آرزوهاتون رسیدید.شما لایق بهترین ها هستید
و همیشه به عنوان یکی از مردان بزرگ و کاربلد قبولتون داشتم تا اینکه امروز این تاپیکتون را خوندم
به قول دوستمون شما درسته که قانون جذب را قبول نداشتی اما در اصل همه مراحل و ترفندهای قانون جذب را ناخودآگاه بهش عمل کردید

میدونم این تاپیک قدیمی هست اما من اتفاقی این تاپیک را دیدم.حیفم اومد دوباره بالا نیارمش
من الان وضعیت 16 سال پیش شما را دارم بدون سرمایه و حمایت خانواده و افکار منفی و دقیقا هم آرزوم همیشه داشتن کارخونه بوده (گرچه برام جز آرزوهای محاله)
امیدوارم من و بقیه دوستان بتونیم با توجه به تجربه شما یه تلنگری برامون باشه تا هدفهامون را جدی بگیریم و 15 سال دیگه بیایم و از رسیدن آرزوهای محالمون بگیم

خدایا کمکم کن تا بتونم از همه لحاظ بهترین باشم
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  فایل صوتی خود هیپنوتیزم برای قانون جذب pastil 26 19,860 04-05-2019 03:56 PM
آخرین ارسال: alialavi58
Rainbow آيا قانون جذب واقعيت دارد ؟ دلشاد حسین پور 2 6,623 05-02-2017 04:40 PM
آخرین ارسال: itclink
  انتظار در قانون جذب محسن دوستوندی 6 1,941 04-30-2017 03:20 PM
آخرین ارسال: fnazari
Rainbow چگونه با استفاده از قانون جذب زندگی خود را دگر گون کنیم؟ دلشاد حسین پور 2 2,753 04-30-2017 03:18 PM
آخرین ارسال: fnazari
  برای فعال شدن قانون جذب تا کجا باید ادامه دهیم؟ abdolhossein 13 4,797 04-30-2017 03:16 PM
آخرین ارسال: fnazari
  به نظر شما با استفاده از قانون راز می شه تو ایران ثروتمند شد؟ payman1371 28 7,018 04-30-2017 03:09 PM
آخرین ارسال: fnazari
  خاطرات روزانه اعضا از قانون راز کامیار کاظمی 190 46,823 11-09-2016 03:48 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
  بزرگترین راز یک ثروتمند! ramin7 0 598 11-10-2015 11:32 PM
آخرین ارسال: ramin7
Rainbow شما تصور مي كنيد ، راز چيست؟ دلشاد حسین پور 19 3,913 06-16-2014 02:26 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
Rainbow اگر قانون جذب واقعيت داشت ، پس چرا همه ی مردم از آن زندگی ای که در رویای خود دارند... دلشاد حسین پور 4 2,604 05-07-2014 10:38 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
Rainbow لطفا قانون جذب را باور نكنيد ، زيرا ... دلشاد حسین پور 44 11,690 05-07-2014 10:27 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
  به نظر شما انسان شرایط را می سازد یا شرایط انسان را می سازد؟ کامیار کاظمی 20 4,220 01-27-2014 01:55 PM
آخرین ارسال: Aseman
Rainbow اگر انسان بتواند فقط 68 ثانیه روی چیزی که واقعاً می خواهد تمرکز کند... دلشاد حسین پور 36 7,355 01-24-2014 01:29 AM
آخرین ارسال: jujushow
  چند لحظه با دکتر ژوزف مورفی GreatNavid 8 10,153 10-02-2013 03:30 PM
آخرین ارسال: Divar
  راز چیست؟مهم jahanagahi 13 3,100 09-11-2013 01:39 PM
آخرین ارسال: minoo
Thumbs Up رموز موفقیت استفان كاوی و نظر او در مورد قانون راز MohamadMJ 2 2,125 07-26-2013 09:32 AM
آخرین ارسال: nima6286
Rainbow بر اساس قانون جذب ما چه کسانی را جذب می‏کنیم و یا چه کسانی جذب ما می‏شوند؟ دلشاد حسین پور 2 1,876 07-09-2013 09:29 PM
آخرین ارسال: omid.monibi
Rainbow طناب را رها نمي كني بعد مي گويي قانون جذب هيچ اثري ندارد دلشاد حسین پور 17 4,373 06-30-2013 08:21 PM
آخرین ارسال: haman716
  خاطرات قانون موفقیت در زندگی افراد کامیار کاظمی 15 6,058 06-22-2013 03:47 PM
آخرین ارسال: alma
  خلاصه ای از فیلم موفق و معروف راز صدفی 4 1,520 02-11-2013 12:54 AM
آخرین ارسال: successman

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS