بنياد فرهنگي دكتر جهانگيري

[kochiloo]

کلی گویی آفت شعر است
حرف مفت آفت ذهن
ذهن هر کس ستاره بشمرد
ذهن یاغی ستاره بچیند

درود بیکران حضور دوستانم

سال 89 از طریق وبسایت فکر فردا و دوره ی ایده و فرصتهای کسب و کار آفرینی با دکتر جهانگیری آشنا شدم.
مجموعه 30 ساعتی فیلم یکی از همایشهاشون رو مجموعه فکر فردا برام ارسال کرده بودند که پس از بازبینی در درون من شور شعف وصف ناپذیری برای کار آفرینی ایجاد و پیرو اون انگیزه و با جمع بندی افکار خودم به نتیجه رسیدم که باید با دکتر در مورد مسائلی که توی سی دی ذهنم رو درگیر کرده بود به مشاورت بنشینم و پس از کلی هماهنگی و پیگیری تونستم از بوشهر بیام دفترشون تهران توی هفت تیر و پس از انتظارات و اشتیاق فراوان حدود یه نیم ساعتی مجال همکلامی یافتم، ولی همونجا به زیبایی تمام خط بطلان کشیدن روی انتظارات و اهدافم و بدون درز دادن حتی یک نکته فراتر از محتویات فیلم همایش مرا به سمت کشت و پرورش نهال و بذر سوق دادند.
گفتم دکتر جان، شما گفته اید فلان کار رو با ضایعات نخل میشه انجام داد و وسعت کار باندازه ی تمام جوانان بیکار سرزمینمون هست، چرا الان میگید بدردت نمیخوره؟
هر کلکی و توجیهی اعلام کردم بیفایده موند و عاجز از تعقل فقط به سمت خرید بذر تشویقم کردند... یک میلیون و نیم دادم برا بذر قهوه و وانیل و چندتا گیاه و میوه گرمسیری...ولی دریغ از ارسال و پیگیری!
هربار تماس گرفتم برای بذر، گفتند که این مبلغ مگه چندتا بذر میشه؟ ولی اشکالی نداره و بذرها آماده نیستن و توی اولین فرصت که آماده شد ارسال میکنیم...
زمین کشاورزی اجاره کردم و در انتظار بذر! خبری نشد و باجبار دیگه از بیرون بذر گرفتم و تنباکو کشت کردم .
در آخر ، اعتمادی به هیچکس نیست...
همه کلک پول و اعتبار پوشالی هست...
تنها مزیت فیلمشون این بود که مرا با نوع دگر اندیشیدن به کارکردن و درآمدزایی واداشت/.
ولی پیگیر تر از من کسی باهاشون نبود و باز هم به نتیجه ای نرسیدم...
نداستم که به چه بهایی حاضر هست تخلیه اطلاعات انجام بدهند.
فقط از من میشنوید به سمت کشاورزی نروید مگر اینکه برای تفریح و بدون نیاز به درآمدش باشه و اینکه بدون سرمایه حتی تفریح هم نمیتونید کنید با کشاورزی...والسلام