مشاوره

[toranj63]

يادم از اولين جلسه اي اومد كه قرار بود برم سر كلاس!! قبلش تو كلاساي بدو استخدام خيلي ترسونده بودنمون كه اين بچه هنرستانيا سر كلاس فلان مي كنن و فلان!!!
باور كنيد جلسه اول كه رفتم سر كلاس و معاون فني مدرسه من رو معرفي كرد و رفت يك ديواري به بزرگي ديوار چين ساخته بودم همش تو ذهنم ميومد كه نميشه! كه نمي تونم! يا چي بگم يا بلد نيستم يا اينا مسخره بازي نكنن و...
نفسم بند اومده بود واقعا
با اضطراب گفتم خوب از اين نفر اول يكي يكي خودتونو معرفي كنين و نشستم تو ده دقيقه اي كه من واقعا چيزي نشنيدم خودمو جمع وجور كردم و الان فكر ميكنم تو اون زمان چون مجبور بودم همه ديوارها رو با همه توان شكستم بلند شدم و شروع كردم به تدريس ...
تعريف نباشه سال اول از مديرمون لوح سپاس گرفتم كه خيلي خوشحال كننده بود...

[jahanagahi]

همیشه در اولین تجربه این حالت وجود دارد :
مدیران ارشد در برابر کارمندان.
معلمان در موقع تدریس در کلاس.
پزشکان در موقع توضیح برای آنترنها.
مهم تسلط بعد از آن است.
تمرین شکستن دیوارهای ذهنی باید در الویت همه اهداف قرار گیرد.
ضمن تشکر از تمام عزیزانی که با اعتماد بنفس کامل عکس واقعی خود را در آوارتار قرار داده اند که نشانه اعتماد بهمدیگر است (البته اجباری نبوده و عزیزان خود این حرکت را انجام داده اند. و عزیزانی هم این حرکت را نکرده اند باز برای ما عزیز و دوست داشتنی هستند.)[b]غرض از این همه مقدمه اینست: تورنج جان واقعا آواتارت محشر است.[/b]

[دلشاد حسین پور]

مریم خانم از صمیم قلب بهتون تبریک میگیم این موفقیت برای شما بزرگوار قابل پیش بینی بود .

من خودم هر وقت که قراره کار مهمی رو انجام دهم که نیاز به اعتماد به نفس زیادی دارد قبل از رفتن این شعر رو با تمام احساس واسه خودم میخونم :

چرخ بر هم زنم بر غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

[MARYAR]

دوستان عزيزم ممنون از ابراز لطف همگي شما.
يكي از دلايل موفقيتم شما دادن اعتماد به نفس شما عزيزان انجمن به من بود.
به اميد موفقيت روز افزون شما بزرگواران