ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
گفت وگو با ماهرخ فلاحي: زن گاودار نمونه صنعتي زمان کنونی: 05-21-2024, 06:11 PM |
|||||||
|
گفت وگو با ماهرخ فلاحي: زن گاودار نمونه صنعتي
|
01-14-2013, 09:05 PM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
گفت وگو با ماهرخ فلاحي: زن گاودار نمونه صنعتي
ماهرخ فلاحي 63 ساله اولين زن گاودار صنعتي ايران از زناني است كه در سومين همايش كارآفريني زنان كه چند روز پيش در دانشگاه شريف برگزار شد، حضور يافت. ...
مدام از يك سوي سالن به گوشه ديگر آن مي رود به قول خودش يك لحظه هم قادر نيست يك جا بنشيند. چند بار تلفنش را برمي دارد و حال گاوهاي در حال زايمانش را مي پرسد; دانشجويان دايماً به او مراجعه مي كنند و مي خواهند تا براي آموزش به دامداري اش بروند. ماهرخ فلاحي 63 ساله اولين زن گاودار صنعتي ايران از زناني است كه در سومين همايش كارآفريني زنان كه چند روز پيش در دانشگاه شريف برگزار شد، حضور يافت. پرتحرك و پرجنب و جوش. ماهرخ وقتي38 ساله بود به فكر ايجاد كسب و كاري افتاد: «آن روزها زن نسبتاً جواني بودم با 20 سال سابقه كار در آموزش و پرورش اما هنوز جنب و جوش و انرژي زيادي داشتم. دو فرزندم هم درسشان به پايان رسيده و تنهايي در انتظارم بود.» او كه فارغ التحصيل كارشناسي ارشد علوم تربيتي و زبان است سال ها در اين رشته ها تدريس كرده بود. در همان سال ها به عنوان يكي از دبيران برتر زبان برگزيده و عازم كشورهاي آمريكا و اسپانيا شد تا دوره خاص آموزش نابينايان با خط بريل را بياموزد:«دوره هاي آموزشي خط بريل را به صورت لاتين آموختيم و براي نخستين بار در ايران بر الفباي فارسي پياده كرديم.» آهي مي كشد و دستانش را كه پر از چين و چروك است بر هم مي گذارد: «با آن همه كار و فعاليت بازنشستگي برايم ترسناك بود بنابراين خيلي زود خانه بزرگمان در تهران را تبديل به آپارتماني كوچك كردم و با مازاد آن دامداري با هفت گوساله در محمدشهر كرج احداث كردم.» او آن روزها سررشته اي از دامداري صنعتي نداشت اما چون به كار زايش و رويش عشق مي ورزيد يك لحظه هم از پاي ننشست:«در مدت كوتاهي كه فرصت داشتم تا گوساله هايم رشد و سپس توليدمثل كنند در بسياري از سمينارهاي خارجي و داخلي گاوداري صنعتي و تمام دوره هاي آموزشي دانشگاه ها شركت كردم.» در سال هاي نخست كار براي زايمان گاوهايش از دامپزشك استفاده مي كرد اما خيلي زود اين كار و ساير مراقبت هاي بهداشتي از دام ها را آموخت: «الان فقط براي سزارين از دامپزشك استفاده مي كنم.» دست هايش را نشان مي دهد كه پر از چروك و به قول خودش مردانه است: «به دستهايم خيلي فشار مي آيد اما هرگز از كارم خسته نمي شوم.» او گاوهايش را آن قدر دوست دارد كه به قول خودش حتي در مسافرت ها بيش از همه حتي اعضاي خانواده نگران شان مي شود. حرفه ماهرخ به سرعت گسترش يافت بعد از يك سال هفت گوساله به 14 تا و سال بعدش به 28 عدد تبديل شد. «خيلي زود و به صورت تصاعدي تعداد گاوهايم افزايش يافت بنابراين تصميم به اصلاح نژاد گرفتم و اسپرم هاي منجمد وارداتي را خريداري و به گاوها تلقيح كردم.» در نتيجه گاوي كه در سال نخست بين 18 تا 20 كيلو شير مي داد اكنون با اصلاح نژاد 65 كيلو شير مي دهد.» اما او به اين مرحله از كار هم بسنده نكرد و وقتي متوجه شد اصلاح نژاد هم به انتهايش نزديك شده كار انتقال جنين را آغاز كرد: «همه مراحل كار از جمله هورمون تراپي را خودم انجام مي دهم. هنگام سيكل ماهانه گاو آن ها را هورمون تراپي كرده كه در نتيجه آن، يك گاو، به جاي يك تخمك 30 تخمك آزاد مي كند و در نتيجه 30 قلو مي زايد.» اين نوآوري ها دلايل اصلي موفقيت اين زن دامدار كارآفرين محسوب مي شود. گوساله هاي نر او اكنون با قيمت بسيار مناسب توسط مركز اصلاح نژاد خريداري و لطمه اقتصادي حاصل از خريد ارزان شيرش را جبران مي كنند. اما ماهرخ مشكلات آغاز كار را به هيچ عنوان فراموش نمي كند; سالي كه سل گاوي شيوع يافت و همه گوساله هايش را نابود كرد اما او از پاي ننشست شايد به همين خاطر است كه هر دانشجويي كه براي كارآموزي به او مراجعه مي كند جواب رد نمي شنود: «كارآموزي در دامداري ها خيلي دشوار است. چون بيش تر دامداران سرمايه داراني هستند كه دامداري شان را در اختيار كارگرشان قرار داده اند كارگراني كه خود نيز از اصول علمي كار بي خبرند. بنابراين هيچ وقت از آموزش علاقه مندان به اين حرفه خودداري نكرده و آن ها را با دل و جان در دامداري ام مي پذيرم.» اما او از جمله دامداراني است كه محل زندگي و كارش جدا از هم نيست. خانه او به شكل برجي بلند درست ميان دامداري اش واقع شده به قول خودش خانه اي كاملاً شبيه برج ديده باني. او با دوربين شكاري اش در طول شبانه روز دايماً دامداري اش را كنترل مي كند درباره انتقال خانه به دامداري اش با لبخندي بر لب مي گويد: «رفت و آمد بين تهران و كرج برايم مشكل بود. اما دليل اصلي انتقال نظارت مستقيم بر دامداري بود. چون كار با موجود زنده نيازمند مسووليت پذيري زياد است. آن زمان كه در تهران زندگي مي كردم ناگهان خبر مي رسيد گاوم زايمان دارد و تا خودم را به بالاي سرش برسانم بلايي سر گاو آمده بود; با اين كه تنها نيستم و هفت، هشت كارگر دارم اما هدايت كارها به عهده من است.» او هرگز از كارش خسته و دلزده نشده است: «گاهي خودم را با همسن و سالهايم مقايسه مي كنم خوشبختانه به علت تحرك زيادم هنوز از همه آن ها سالم تر و قوي ترم.» او هر روز ساعت پنج صبح كارش را با اولين شيردوشي گاوها آغاز و ساعت 12 شب با آخرين شيردوشي به پايان مي رساند. البته اين فقط برنامه بعضي از روزهاي ماهرخ است چون زماني كه گاوهايش زايمان دارند يا بيمارند مجبور است تمام طول روز و شب كنارشان بماند و آن وقت است كه شيفت كاري اش شبانه روزي مي شود. آهي مي كشد و روسريش را بر سر جابه جا مي كند: «اگر زنان توانمندي شان را نشان دهند مي توانند همه تبعيض ها را ناديده بگيرند. تا زماني تبعيض وجود دارد كه زنان خودشان را دست كم مي گيرند اگر زني تواناييش را ثابت كند بهتر از مردان در هر سيستمي پذيرفته مي شود.» او به عنوان اولين زن گاودار صنعتي هر چند مشكلات زيادي را از سر گذرانده اما به تمام معنا خود را يك كارآفرين مي داند: «كارآفريني مثل يك توپ است كه اگر زمين بخورد بالاتر مي رود. من در زندگي هرگز از مشكلات نترسيدم و از اين پس نيز از آن ها نخواهم هراسيد.» |
|||
|
01-14-2013, 09:15 PM
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: گفت وگو با ماهرخ فلاحي: زن گاودار نمونه صنعتي
|
|||
01-14-2013, 10:00 PM
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: گفت وگو با ماهرخ فلاحي: زن گاودار نمونه صنعتي
مصاحبه با خانم ماهرخ فلاحي :مؤسس و مدير دامپروري فلاحي و نايب رئيس شوراي شهر محمدشهر كرج
خانم ماهرخ فلاحي در سال 1322 هجري شمسي در تهران بدنيا آمد. دوران ابتدايي، راهنمايي و متوسطه را در اين شهر به پايان رساند و براي اخذ مدرك كارشناسي در رشته زبان انگليسي وارد دانشسراي عالي تهران شد. ايشان پس از اخذ مدرك كارشناسي تحصيلات خود را در رشته روانشناسي _ آموزشي استثنايي دانشگاه ترتبيت مدرس ادامه داد و پس از دريافت مدرك كارشناسي ارشد به حرفه معلمي پرداخت جهت ادامه تحصيل وارد دانشگاه تربيت مدرس گرديد و در رشته روانشناسي _ آموزش استثنايي موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد شد. وي پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي به حرفه معلمي پرداخت و به مدت 25 سال در سمتهاي دبير و رئيس دبيرستان در وزارت آموزش و پرورش خدمت نمود. ايشان در حال حاضر مديريت دامپروري فلاحي محمدشهر كرج را بر عهده دارد و به پرورش گاو اصيل شيري و ارائه خدمات دامپروري مشغول است. وي در سال 1382 با اكثريت آرا مردم محمدشهر كرج به عنوان نماينده شوراي شهر و رياست آن برگزيده شد كه به دليل مشغله فراوان ترجيح داد تا به عنوان نايب رئيس شوراي شهر به ياري مردم آن منطقه بپردازد. به منظور بهرهمندي از تجارب و نظرات ايشان گفتگويي را با ايشان انجام دادهايم كه در زير ميخوانيد: þبه عنوان سؤال نخست تا چه حد با مباحث تئوريك كارآفريني آشنايي داريد؟ آيا در اين زمينه مطالعاتي انجام دادهايد؟ به طور كلي تعريف شما از واژه كارآفريني چيست و به نظر شما چگونه ميتوانيم در سطح كشور كارآفريني را توسعه دهيم؟ متأسفانه به دليل مشغله كاري فراوان فرصت چنداني براي مطالعه ندارم. اقدامات من بيشتر شامل تجربيات كاري ميباشد اما كارآفريني در عمل، تقويت خودباوري در انسان است. اگر بتوانيم به خلق چنين تربيت و انگيزهاي در فرزندانمان بپردازيم و آنها را از سنين دبستان تا دانشگاه خلاق و با انگيزه كنيم مسلماً موفق بودهايم چرا كه فرزند شما ميداند كه ميتواند. البته گاهي اوقات سرمايه شخصي نيز بسيار كمك ميكند و شخص را كمتر دچار ريسكپذيري و مشكلات ميسازد. در غير اين صورت بهتر است با تشكيل تعاونيهاي چند نفره به سمت و سوي كارآفريني حركت كنيم. سرمايه و مشاركت تنها عوامل كمككننده نيستند و مسلماً اين وظيفه برخي وزارتخانهها و نهادهاي ذيربط است كه ميبايست به كشف افراد بپردازند، سرمايه لازم را در اختيار اعضاي تعاوني بگذارند و دولت نيز آنها را حمايت كند. در اين صورت است كه كارآفرينان حتي جلوتر از دولت به راه ميافتند و ايجاد خلاقيت و نوآوري ميكنند. البته منظور از در اختيار گذاردن سرمايه از طريق دولت اين نيست كه بدون حساب و كتاب و بدون اينكه كار بازدهي داشته باشد اين اقدامات صورت بگيرد چرا كه بدين ترتيب ورشكستگي حاصل خواهد شد. þاز چه زماني به عنوان يك زن كارآفرين شناخته شديد؟ آيا از لحاظ سرمايه مشكلي نداشتيد؟ دولت چه حمايتهايي از شما كرد؟ بايد اعتراف كنم كه من نميدانستم كارآفرين هستم و هيچ آشنايي با واژه كارآفرين و كارآفريني نداشتم. حدود سه، چهار جشنواره گاو شيري در استاديوم آزادي برگزار شد. در اين جشنواره گاوهاي منتخب از دامداريهاي سراسر كشور بوسيله كارشناسان انتخاب ميشدند و در آنجا به مسابقه گذاشته ميشدند من در جشنواره نخست، مدال نقره و در سه جشنواره بعدي مدال طلا را دريافت كردم براي مردمي كه در استاديوم حضور داشتند جاي تعجب بود كه گاو يك خانم مدال طلا را گرفت و بدين ترتيب هياهو پيرامون كارآفرين بودن من آغاز شد. پس از مدتي (حدود 2 سال پيش) با خانمي به نام صابر كه در زمينه شناسايي بانوان كارآفرين و معرفي آنها به مراكز ذيربط تحقيق و فعاليت ميكرد آشنا شدم. در آنجا بود كه من با اصطلاح كارآفرين آشنا شدم. كارآفرين كسي است كه با ايجاد يك واحد صنعتي يا توليدي به ايجاد اشتغال براي ديگر افراد ميپردازد، ريسك ميكند و خلاقيت و نوآوري دارد. در رابطه با اينكه سرمايهاي داشتم يا خير بايد بگويم كه من با سرمايه بسيار اندكي كه از فروش منزلي كوچك تهيه كرده بودم اين كار را آغاز كردم و آنچه امروز دارم نتيجه كوشش، خلاقيت و همت خودم و افراد خانوادهام ميباشد. البته برخي مراكز نيز كمك فراواني كردند. بطور مثال كارشناسان مركز اصلاح نژاد جهاد كشاورزي راهنمايي و مساعدت خوبي نمودند و يا پزشكان شاغل در دانشكدههاي دامپزشكي كمك فراواني كردند و بالاخره اينكه با ياري گرفتن و مشاوره از تمامي اين افراد توانستم استفاده بهينه از سرمايه اندكم داشته باشم و بازده مورد نظر را بگيرم كه خدا را شكر در كل مملكت اثرگذار بود. þتصور كنيد كه دولت هيچ حمايتي از كارآفرينان نكند و سرمايهاي هم وجود نداشته باشد، در اينصورت چگونه ميتوان وارد بازار كار شد؟ سؤال بسيار بجايي پرسيديد. اوايل ارديبهشت ماه سال گذشته يك جشنواره كارآفريني با عنوان جشنواره شيخ بهايي در دانشگاه صنعتي اصفهان برگزار شد كه من در آنجا با مسأله جالبي مواجه شدم. در يك سمت از نمايشگاه و در بالاي غرفهها تابلويي تحت عنوان انديشه نو نصب شده بود كه عده بسياري از دانشجويان و دانشآموختگان در آنجا نشسته بودند و طرح ارائه ميدادند. از سوي ديگر تعدادي از سرمايهداران نيز در آنجا حضور داشتند و با استفاده از طرحهاي ارائه شده و ايجاد معاهده با افراد خلاق و طراح كسب و كار، ايده نو را خريداري ميكردند و به تبادلنظر ميپرداختند. حتي در چندين مورد معاهدهاي بين اين دو گروه انجام پذيرفت. سرمايه از جانب يك نفر و طرح از جانب طرف ديگر كه عموماً دانشجو يا فارغالتحصيل بودند. خوب، مثالي كه زدم ميتواند يكي از راهها براي گسترش كارآفريني باشد و راههاي متعدد ديگري نيز وجود دارند. þبه نظر شما، نقش رسانهها در ترويج كارآفريني تا چه اندازه است؟ آيا فعاليت سازمانهايي همانند صدا و سيما، مطبوعات و ... را كافي ميدانيد؟ متأسفانه بايد اذعان كنم كه رسانهها چندان كه بايد و شايد به اين مهم نميپردازند و اطلاعات مورد نياز را در اختيار عموم قرار نميدهند. به طور مثال تنها عده معدودي از افراد از وجود چنين جشنوارههايي باخبرند و يا اگر هم مطلع باشند فرصت و امكانات لازم براي حضور آنها فراهم نيست. بهتر است كه فرهنگ كارآفريني و جلسات و همايشهايي اين چنيني در سطح تمام استانها و مناطق اشاعه يابد و نه در استانهاي خاص. در اين صورت فرد سرمايهگذار با طراح كسب و كار همشهري خودش به نتيجه ميرسد. þآيا كارآفرين بودن اقتضاي سني را ميطلبد؟ خير! به عنوان مثال من كارآفريني را از سن 50 سالگي شروع كردم. البته پيش از تأسيس دامپروري نيز از آنجائيكه به تدريس مشغول بودم و اقداماتي آموزشي انجام ميدادم نميتوان گفت كه كارآفرين نبودهام اما كارآفريني واقعي من بعد از دوران بازنشستگي بود. بنابراين به اعتقاد بنده، از هر زماني ميتوان دنبال كارآفريني و اشتغالزايي بود. Þ بيشترين مشوق شما در راهي كه در پيش گرفتيد چه كساني بودند؟ آيا به انتظارات شما پاسخ مثبت دادهاند؟ در درجه اول پدرم زيرا روحيه استقامت، خودباوري و پركاري را از او ياد گرفتهام و بعد هم در طول زندگي زناشويي، همسرم بسيار كمك و مشوقم بوده است و همچنين من را حمايت ميكند. هميشه طوري عمل كردهام كه از كسي انتظاري نداشته باشم و ديگران بيشتر از من توقع داشته باشند و اين مسأله براي افراد و خانوادهام نيز بسيار عجيب است كه من خواهان چيزي نيستم. البته اگر انتظاراتي داشتهام از طريق آنها برآورده شده است و يا انتظاري كه از دولت داشتم بحمدا... پاسخ مثبتي در پي داشته است. به عنوان مثال همينقدر كه از ماليات در دامپروري و كشاورزي معاف هستم كه اين كمك بسيار خوبي است و يا كارشناسان دانشكده دامپزشكي و اصلاح نژاد حتي بطور رايگان و در هر زمان كه درخواست ميكنم با من همفكري و مساعدت ميكنند. þمشكلات شما در هنگام تأسيس دامپروري چه چيزهايي بود؟ آيا در حال حاضر از اوضاع اين مؤسسه راضي و خشنود هستيد؟ به جرأت بايد بگويم كه مشكلات فراواني وجود داشت بطور مثال مسافت بسياري از منزل تا محل دامپروري وجود داشت چون در آن زمان محمدشهر يك ده كوچك به نام محمدآباد بود و بافت كنوني را كه شما ميبينيد نداشت بنابراين گاهي اوقات به تنهايي و با يك جيپ معمولي مجبور بودم در كوره راهها طي مسير كنم و تازه اين كار را بعد از اتمام كلاسهايم انجام ميدادم. نداشتن سرمايه مشكل ديگر بود، چرا كه من با حداقل سرمايه و امكانات شروع كردم. از جانب ديگر شايد اطرافيان چندان كه بايد و شايد به من كه يك خانم بودم، توجه نميكردند و باور نداشتند كه يك زن ميتواند اين كارها را انجام دهد كه البته من خلاف آن را به ايشان ثابت كردم. Þ خانم فلاحي از آنجائيكه يك خانم هستيد آيا احتمالاً حسادتها و يا كوتهفكريهايي از جانب اطرافياني كه آقا بودهاند مشاهده كردهايد؟ آقايان چه ديدگاهي نسبت به مديريت شما دارند و آيا هيچ عكسالعمل منفي از ايشان ديدهايد؟ البته بهتر است كه اسم اين نوع عكسالعمل و يا واكنش را رقابت بگذاريم و نه حسادت. مسلماً رقابت در بين همكاران من بسيار است همانطور كه ميدانيد رقابت معمولاً در افراد هم تراز و همپايه ايجاد ميشود. اما بطور مثال هنگامي كه من نزد وزير جهاد كشاورزي ميروم دليلي ندارد ايشان كه فردي همتراز با من نيست نسبت به من حسادت بورزد. بنابراين گمان ميكنم اگر كمي با جان و دل كار كنيم درها هميشه به رويمان باز است و اتفاقاً مورد استقبال بيشتري قرار خواهيم گرفت. حتي بايد به اين نكته ظريف توجه كرد كه بانوان دليل اينكه در اقليت هستند بيشتر هم مورد توجه و تيزبيني قرار ميگيرند. Þ در حال حاضر با چه سازمانهايي بيشتر همكاري ميكنيد؟ خوب همانطور كه ميدانيد من در حال حاضر سمت نايب رئيس شوراي شهر محمد شهر كرج را بر عهده دارم. البته من رأي اول شهر را داشتم اما از آنجايي كه مشغله كاري من در مورد دامپروري بسيار زياد بود لذا داوطلب رياست نشدم و ترجيح دادم كسي باشد كه جوانتر و فعالتر بوده و وقت آزاد بيشتري داشته باشد من در اينجا هر كاري كه از دستم بر بيايد براي ساكنين انجام ميدهم از جمله دريافت وام، پرداخت كمك هزينههاي تحصيلي، ازدواج، پزشكي و ... علاوه بر اين با سازمانهايي همچون جهاد كشاورزي و ارگانهاي وابسته مثل مركز اصلاح نژاد، كلينيك دامپزشكي وزارت علوم و برخي استانداريها و فرمانداريها نيز در ارتباط هستم. þبه عنوان يك مدرس و شخصي كه ساليان سال به حرفه مقدس معلمي پرداختهايد چه صحبتي براي جواناني داريد كه به تازگي فارغالتحصيل شدهاند و آماده جذب در بازار كسب و كار ميباشند؟ اول از همه خودباوري. جوانان نبايد منتظر باشند تا يك سري مشاغل كوچك و خرد به آنها پيشنهاد شود و يا كسي به آنها كار بدهد و پشت ميزنشين باشند. بهتر است حتي اگر سرمايه اندكي هم دارند با همان سرمايه شروع كنند و خودشان جوياي كار باشند. به طور مثال من با 7 گوساله شروع كردم و اكنون هم به عنوان يكي از توليدكنندگان مهم دام تلقي ميشوم. حتي اگر سرمايه كمي هم داريد با ديگر اعضاي خانواده، فاميل و دوستان به تشكيل يك گروه تعاوني بپردازيد چرا كه كار مقدار زيادي از خودگذشتگي ميخواهد. كار توليدي يك كار شبانهروزي است. كار يعني از خودگذشتگي. متأسفانه جوانهاي ما بسيار عجول هستند اما براي موفق شدن احتياج به صرف زمان و تلاش بسيار است. بهتر است به جاي كارهاي كوچك به دنبال توليد باشيم. þآينده كارآفريني را چگونه ميبينيد و اينكه چه راهحلهايي براي رفع مشكلات كارآفريني پيشنهاد ميكنيد؟ آيا حل اين مشكل تنها از طريق يك ارگان و يا وزارتخانه ميتواند صورت گيرد؟ من به جرأت ميگويم آنچه كه امروز درباره كارآفريني شروع شده بسيار خوب است اما اميداورم كه اين اقدامات و هياهوها تنها يك تب تند نباشد و از اوج به يكباره فروكش نكند. در حال حاضر مرتباً درباره رشتههاي كارآفريني در مراكز دانشگاهي ميشنوم. وزير جهاد، رئيس جمهور، مردم، همه و همه از كارآفريني ميگويند و اگر واقعاً به آنچه ميگويند عمل كنند من آينده بسيار روشني ميبينم. و اما درمورد بخش دوم سؤال شما بايد بگويم كه مهمترين عامل، تمركززدايي در هر ارگاني است. بطوريكه كارآفريني را ميبايست در هر نهادي اجرا كرد و نه اينكه اين مسأله فقط مختص وزاتخانه باشد، بلكه در هر شهر، ده و روستايي ميبايست پخش شود و حتي به هر وزارتخانهاي بودجه و يا اختيارات خاصي اعطا شود كه مثلاً هنگاميكه 4 فارغالتحصيل خانم يا آقا در رشته صنايع و يا هر رشته ديگري احتياج به سرمايه دارند آن وزارتخانه آنقدر اختيار داشته باشد كه امكانات و بودجه مورد نياز آنها را البته با حساب و كتابهاي دقيق به آنها تخصيص دهد. بدين ترتيب در 10 يا 15 سال آينده بيكاري معنايي نخواهد داشت. منبع : نشریه رویش، فصلنامه تخصصی اشتغال و کارآفرینی |
|||
05-14-2013, 07:52 PM
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: گفت وگو با ماهرخ فلاحي: زن گاودار نمونه صنعتي
همه علیه تبعیض ها
به گفته «ماهرخ فلاحی» اگر زنان توانمندیشان را نشان دهند می توانند همه تبعیض ها را نادیده بگیرند. تا زمانی تبعیض وجود دارد که زنان خودشان را دست کم می گیرند اگر زنی توانایی اش را ثابت کند بهتر از مردان در هر سیستمی پذیرفته می شود. او به عنوان اولین زن گاودار صنعتی هر چند مشکلات زیادی را از سر گذرانده اما به تمام معنا خود را یک کارآفرین می داند: «کارآفرینی مثل یک توپ است که اگر زمین بخورد بالاتر می رود. من در زندگی هرگز از مشکلات نترسیدم و از این پس نیز از آنها نخواهم هراسید.» به قول خودش یک لحظه هم قادر نیست یک جا بنشیند. دانشجویان دائما به او مراجعه می کنند و می خواهند برای آموزش به دامداری اش بروند. ایران را خیلی دوست دارم در آمریکا، فرانسه و اسپانیا برای تحصیل بوده ام ولی دلم می خواست در ایران کار کنم. دوست دارم کشور ما وابسته نباشد. در سفری که به دانمارک داشتم دیدم که آنها چه پس مانده هایی را برای ایران صادر می کنند. این بود که تصمیم گرفتم به تولید شیر و گوشت با روش های جدید و اصلاح نژاد دست بزنم. گاوهای ما الان با تلقیح مصنوعی و نه لقاح طبیعی، تولید مثل می کنند. ما برای اصلاح نژاد همان کارهایی را می کنیم که در مرکز تحقیقات رویان انجام می شود. خودکفا شدن مملکت برای من یک انگیزه مهم است. البته سه دوره و در میان همه مردان، من به عنوان گاودار نمونه صنعتی انتخاب شدم. در جشنواره شیخ بهایی در اصفهان سال 1383، مدال طلای کارآفرین نمونه را بردم. ... تمام سپاسم از آن کسی است ... که به من نیازی نداشت ... اما فراموشم نکرد ... |
|||
05-14-2013, 09:12 PM
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: گفت وگو با ماهرخ فلاحي: زن گاودار نمونه صنعتي
«كارآفريني مثل يك توپ است كه اگر زمين بخورد بالاتر مي رود. من در زندگي هرگز از مشكلات نترسيدم و از اين پس نيز از آن ها نخواهم هراسيد.»
اسپري كود كامل سرسبز حاوي كليه عناصر مورد نياز گياه قابل استفاده براي تمامي گلهاي اپارتماني با استفاده از گياهان اپارتماني روح زندگي را در خانه هايتان جاري كنيد |
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
گفت وگو با فاطمه نره ای، زن کارآفرین | minoo | 1 | 1,404 |
07-14-2013 12:06 PM آخرین ارسال: Elixir |
|
شهناز ربیعی، کار آفرین نمونه چهارمحال و بختیاری | minoo | 0 | 1,027 |
06-20-2013 07:21 PM آخرین ارسال: minoo |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان