ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
علیاکبر طاهریان، مبتکر بستهبندی در صنعت کاغذ زمان کنونی: 05-02-2024, 04:54 AM |
|||||||
|
علیاکبر طاهریان، مبتکر بستهبندی در صنعت کاغذ
|
12-12-2012, 08:26 PM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
علیاکبر طاهریان، مبتکر بستهبندی در صنعت کاغذ
بدون شکست نمیتوانم از پلکان موفقیت بالا بروم
(علیاکبر طاهریان، مبتکر بستهبندی در صنعت کاغذتک و تنها و بدون هیچ پشتوانهای کارش را آغاز کرده و بالیدهاست) از کودکی علاقه زیادی به نقاشی داشتم و همیشه برای دل خودم، نقاشی میکشیدم. شاگرد خوبی بودم و همیشه با بالاترین نمرات قبول میشدم. مثل همه شاگرد زرنگها رشته ریاضی- فیزیک را انتخاب کردم، اما با وجود مخالفتهای زیاد خانواده، تغییر رشته دادم وگرافیک را تا مقطع کارشناسی ارشد با تخصص «چاپ» ادامه دادم. علاقه من به چاپ و چاپخانه به نوعی اجدادی است؛ چرا که از قدیمالأیام همه در کار چاپ بودهایم. درحال حاضر به عنوان مدرس دردانشگاه آزاد، علمیکاربردی و هنر تدریس میکنم و بسیاری ازهمکارانم در حال حاضر از دانشجویان خودم، به ویژه بچههای المپیادی هستند. اپل گرافیک: شرکت تولیدی گرافیک «سیب نارنجی» با برند «اپل گرافیک»، در زمینههای مختلف، با محصولات متنوع در دو بخش کلی «کاغذ و فراوردههای آن و کودک» با حمایت ایده پردازانی جوان، از سال ۸۵ شروع به کار کرد. درحال حاضر شرکت زنجیزهای اپل گرافیک در سه نقطه شهرتهران، با هدف ارتباط با مشتری و تهیه محصولات جدید مطابق با خواست و سلیقه مشتری، مشغول به کار است. درنتیجه شرکتی جدید با نام «به رنگ کودکی» با رویکرد خدماتی، ویژه کودکان تأسیس کردهایم که ۷۰ درصد محصولات ما را به خود اختصاص میدهد. این شرکت تا سال آینده اولین شرکت تولیدی بازیهای خلاق خواهد شد و با برنامههای متنوع، همچنین ویژهنامه اعضاء، در حال حاضر حرف اول را در محصولات و خدمات کودکان میزند. کار، سرمایه، موفقیت: از ۱۸ سالگی به دور از چشم خانواده کار میکردم. به پیشنهاد عمویم، کارهای گرافیکی و فتوشاپ را یادگرفتم. دوست داشتم هرآنچه را آموزش میدیدم، فوراً پیاده کنم. اما به دلیل اعتقادات مذهبی خانوادهام کامپوتر و اینترنت در خانهما جایگاهی نداشت. از این رو، به مغازهای نزدیک منزل میرفتم و آنجا بابت اجاره کامپیوتر، ساعتی هفت هزار تومان پرداخت میکردم. کارم خوب بود و در همانجا، شروع به طراحی کارتهای ویزیت کردم. کمکم به «علی طراح» شهرت پیدا کردم و ماهی ششصد هزار تومان، دستمزد میگرفتم. با حمایتهای مادر، پدرم راضی شد که کامپیوتری به قیمت دویست و پنجاه هزار تومان برایم بخرد، تا کارهایم را در منزل انجام دهم. از انصاف نگذریم، همیشه خانوادهام مرا حمایت کردهاند، البته درابتدا مخالفتهایی بوده، اما تلاش و علاقهای که داشتم، رمزگشای حمایتهای آنها بودهاست. از ایده تا شرکت: با وجود آنکه در خانوادهای مرفه بزرگ شده بودم، کار و خاک بازار را دوست داشتم و از هر فرصتی استفاده می کردم تا برای خودم کاری دست و پا کنم. البته جرأت نداشتم به خانوادهام چیزی بگویم. خوب به خاطر دارم به جای هزینه شهریه کلاس کنکور، کارهای کامپیوتریشان را انجام میدادم که خانودهام همیشه با تعجب میگفتند: «این چه کلاس کنکوری است که پول نمیگیرد ؟!». دوست داشتم کاری نو و متفاوت انجام بدهم و همیشه عاشق زیبایی و خلاقیت بودهام. ازکاغذ کادوهای یک شکل و بیجانی که در ایران بود، خوشم نمیآمد و شروع کردم به طراحی کاغذ کادو و جعبههای کادویی که به جز هزینه چاپ آن که در چاپخانه پدرم به چاپ میرسید، کلیه هزینههایش را خودم برعهده داشتم. تنهایی طراحی میکردم و بستهبندی و تولید، خیلی سخت بود، گاهی مادرم به کمکم میآمد و وقتی پیشنهاد میداد که کارگری برای بستهبندی بگیرم و خودم را آنقدرعذاب ندهم، پدرم مخالفت میکرد و میگفت: «بذار کارهایش را خودش انجام بدهد!». تازه میفهمم که پدرم نه تنها پشت من را خالی نمیکرد، بلکه راه و روش کارکردن را به من میآموخت. وقتی به خاطر میآورم که چطور با موتور از شرق به غرب و از شمال به جنوب بار میکشیدم و حرفهای تحقیرآمیز مغازهداران را میشنیدم، تنم میلرزد. اما من پسری بودم که میخواستم روی پای خودم باشم و از پدرم پول نگیرم و سوار ماشین خودم باشم. دو سال سخت کار کردم. روزی به «شهرکتاب»ی در یوسف آباد رفتم. من از مشکلاتم گفتم و او از مشکلات اول مهر ماه که هرکسی فقط چند عدد کاغذ رنگی با فلان رنگ میخواهد و این بستهبندیهای کاغذ رنگیها به صورت جینی دردسری برای ما شدهاست. هنوز به خانه نرسیده بودم، جستجو در اینترنت را شروع کردم و ایده بستهبندی کاغذرنگی به ذهنم رسید. با یک میلیون تومان، هزار بسته تولید کردم. نمیدانستم باید از کجا این پول را تهیه کنم و چکها را پاس کنم. یک سال گذشت تا توانستم مغازهدارها را جذب کنم. بیشتر از تصورم مورد استقبال واقع شد و به جایي رسیدم که در بازار مغازهای گرفتم. با عشق و علاقه وارد بازار شدم؛ بازاري که همه ميخواهند سرت کلاه بگذارند و کار را از چنگت در بیاورند. اما با وجود تمام توهینهایی که به من شده بود، تا به این جا رسیده بودم. بنابراين هراسی نداشتم و پیش رفتم. برایم مهم نبود چون از این بدترش را دیده بودم و هر بار با فکری جدید و موفقتر از قبل پیش میرفتم. در حال حاضر محصولاتم را به دوبی و ترکیه نیز صادر میکنم. کودک: دنیای کودکان پر از تنوع و خلاقیت و شادی است. بیشترین فعالیت خودمان را به کودکان اختصاص دادهایم و در این دو سال اخیر، با هدف برقراری ارتباط مستقیم با مشتریان، در دوازده نمایشگاه شرکت کردهایم و عضوگیری نمودهایم. حتی در بیمارستانها از مادران باردار برای آینده کودکانشان نظرخواهی کردهایم و با تولد هر نوزاد هدیه تولدی به عنوان خیرمقدم ارسال کردهایم. همایشها و جشنوارههای ویژه کودکان، مثل جشن تولد «دی ماهیها» را داریم و هر روز به كمك اعضاء خود و کارشناسان کودک، محصولات جدیدی تولید میکنیم. هدف ما سرعت در ارائه محصولات جدید، اما مطابق با خواست و ایده مشتری است. در نتیجه، متناسب با نیاز مشتری، به مهد کودکها میرویم و از خود بچهها ایده میگیریم و با مشاوران و روانشناسان کودک برای هرچه جذابتر نمودن محصولات و خدمات خود،مشورت ميكنيم. براین اساس ویژهنامهای مخصوص اعضاء داریم که به زودی به صورت گستردهتر آن را در اختیار عموم قرار میدهیم. محیط کار: همیشه دوست داشتم به آرزوهایم جامه عمل بپوشانم و متقابلاً برای عقاید و خواستههای پرسنلم، ارزش قائلم. درنتیجه، محیط کاری ما متناسب با خواست و سلیقه کارمندان متغییر است. ما چهل دوست صمیمی و همراه هستیم که هرکدام گوشهای از مسئولیتها را به عهده گرفتهایم. مشورت و پرورش ایدهها را برای ارتقاء کار خود برگزیدهایم. در سیستم ما حرفه مدیریت نداریم، بلکه شغل مدیریت داریم. رابطه رئیس و مرئوس بین ما حکم فرما نیست. به طور مثال، در شرکت، ما آبدارچی نداریم و همه به قید قرعه و به نوبت گردگیری و جارو کردن را به عهده میگیرند. اگر کار کسی عقب بیفتد، بدون هیچ چشمداشتی، درمنزل آن را تکمیل، و فردا با علاقهای مضاعف به شرکت میآورد. مرتبا ایدههای نو داریم و البته به همان اندازه شاهد کپیبرداری از ایدههایمان هستیم. بهترین سرمایه: بهترین سرمایه من نیروی انسانیم است؛ بنابراين به همان اندازه اهميتشان درحفظ و نگهداری آنها کوشا هستم. در پایان هر پروژه کاری که منجر به سودهی باشد، به فردی که طراح و مبتکر ایده بودهاست، پاداشی خاص و به همه کارمندان نیز پاداشی به نشان قدردانی و سپاس، تعلق میگیرد. در واقع با این کار میخواهم از ایده و مسئولیتپذیريشان قدردانی کنم. باور کنید اگر مدیری به این باور میرسید که ارتباط دوستی و پرورش خلاقیت در بین همراهانش (کارمندان)، به اندازه فروش و بازاریابی، ارزشمند است، شرکتهایی چون اپل و ماکرسافت در دنیا زیاد بود. شکست کاری: هرشکست را پلکانی برای موفقیتهایم میدانم. اشتباه باید صورت گیرد تا پیشرفت کنیم، ولی یک اشتباه، نباید دوباره تکرارشود؛ چون حماقت است. قبل از کار خودم، جاهای مختلفی کار کردم و تجربیات زیادی کسب کردم. اما هیچ تجربهای به اندازه شکست، در یاد و خاطر شما به خوبی حک نمیشود. اوایل، سعی میکردم با پول شکستهایم را پنهان کنم. اما تجربه به من ثابت کردهاست که حل مسأله و شناخت موقعیتها و کشف فرصتها تنها راه پیروزی است و برای رفع مشکلات باید به هر دری بزنید. کلام آخر: سن و سال زیادی ندارم، اما تجربه به من ثابت کرده است که پول لازمه زندگی نیست و علاقه و پشتکار، رمز موفقیت هر انسان است. به اعتقاد من کسب شهرت و تلاش برای رسیدن به آرزوها، بهترین روش برای انتخاب مسیر آینده است. همیشه دوست داشتم وبلاگی داشته باشم و در دانشگاه تدریس کنم، همچنین دوست داشتم در بازار کار کنم و شرکتی زنجیرهای داشتهباشم. در حال حاضر با گذشت چند سال به همه خواستهایم رسیدهام . منبع: کسب و کار |
|||
|
12-13-2012, 04:22 PM
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: علیاکبر طاهریان، مبتکر بستهبندی در صنعت کاغذ
با سپاس از جناب کاظمی عزیز که مصاحبه اقای طاهریان رو اینجا اوردن من هم برای تشکر و تکمیل زحمت ایشون وبسایت شرکت "اپل گرافیک" و "وبلاگ شخصی" اقای طاهریان رو اینجا درج می کنم تا برای کسانی که مایلن افکار و کارهای ایشون رو بیشتر دنبال کنن راه گشا باشه...
لینک سایت شرکت اپل گرافیک: http://www.applegraphic.ir وبلاگ شخصی اقای طاهریان : http://orange-apple.blogfa.com |
|||
03-29-2013, 10:27 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 03-29-2013 10:27 PM، توسط taherian.)
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: علیاکبر طاهریان، مبتکر بستهبندی در صنعت کاغذ
سلام
تشکر مخصوص خدمت جناب کامیار کاظمی و همه عزیزانی که به بنده لطف دارند./ سلام تشکر مخصوص خدمت جناب کامیار کاظمی و همه عزیزانی که به بنده لطف دارند./ |
|||
03-29-2013, 11:13 PM
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: علیاکبر طاهریان، مبتکر بستهبندی در صنعت کاغذ
بسیار زیباست.و زیباتر اینه که آقای طاهریان هم عضو انجمن هستش و مایه دلگرمی ما تازه کارها
ممنون از همه دوستان و مدیریت خوب سایت http://superyas.hamvar.ir/ 09396945864 |
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
کارآفرینی به شیوه عباس برزگر +بحث و گفتگو در مورد چند ایده | odise | 10 | 2,468 |
09-09-2015 11:09 AM آخرین ارسال: yaser1 |
|
آقاي ريحاني ( ارائه سبزيجات تازه روزانه بسته بندي در فروشگاههاي زنجيره اي ) | mehdi098 | 5 | 3,017 |
01-03-2015 12:49 PM آخرین ارسال: مهندس روح الله زاهد |
|
احد عظیم زاده : موفق ترین تاجر فرش در دنیا هستم | صدفی | 8 | 5,647 |
06-09-2013 06:59 AM آخرین ارسال: Fela.Want |
|
نقش جلبکها در صنایع غذایی و دارویی | کامیار کاظمی | 5 | 2,008 |
04-13-2013 06:49 PM آخرین ارسال: matarodi |
|
بنیان گذار اولین کارخانه فرش ماشینی در ایران | کامیار کاظمی | 1 | 1,112 |
12-12-2012 10:47 PM آخرین ارسال: mjdehghani |
|
تکخال زنان در صنعت چاپ ایران | کامیار کاظمی | 4 | 1,778 |
07-28-2012 01:13 AM آخرین ارسال: درناز |
|
شیرزنی در دل چارسوق | کامیار کاظمی | 4 | 1,253 |
07-16-2012 06:22 PM آخرین ارسال: ناصر صادقی |
|
بنيانگذار اولين شركت تاكسي سرويس زنان در ايران | صدفی | 1 | 994 |
05-14-2012 07:11 PM آخرین ارسال: P@RSA |
|
مصاحبه با آقای علی فرزامی (مدیر رستوران های زنجیره ای هایدا) | صدفی | 4 | 7,518 |
04-13-2012 10:33 PM آخرین ارسال: صدفی |
|
معرفی برخی ایرانیان موفق در سال 90 بخش2 | صدفی | 0 | 1,041 |
04-09-2012 05:48 PM آخرین ارسال: صدفی |
|
معرفی برخی ایرانیان موفق در سال 90 | صدفی | 2 | 1,571 |
04-09-2012 05:46 PM آخرین ارسال: صدفی |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان