هزار تومان = دوهزار تومان ؟؟؟

[habib tousi]

چه نرم افزاری دوست من؟

[zhosseini81]

(07-16-2011 02:12 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  در رسیدن به هدف تلاشهای شیرینی داشتم و خیلی از تجربیات و شگردها ی (فوت کوزه گری ) مربوط به هر شغل را نوشتم. کاش عزیزان همه این تجربیات را در دفترچه ای یادداشت و مرور کنند.ایمان دارم با مطالعه مجدد آنها شگردهای دیگری را می توانید در رابطه با علایق خود پیدا کنید.
مجددا می نویسم : من 61 ساله هستم و جدا از مسافرت و سرکشی به پروژه هائی که در دست دارم به اینترنت علاقه زیادی دارم.و اکثرا در انجمن حضور دارم.
حدودا از 45 سالگی شروع به مطالعه و فعالیت کردم و تمام دیوارهای ذهنیم را خراب کردم.

هیچوقت دیر نیست.

سلام
من چند روز بیشتر نیست که با این سایت آشنا شدم و از مطالبی که شما فرمودین خیلی خوشحال شدم و دلم میخواد برای خودم یک کسب و کار راه انداری کنم و الان در حال مرور ایده های مختلف هستم تا یکی را انتخاب کنم 31 سالمه فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته شیمی هستم و شغل اول= فرهنگی هستم لطفا من را هم راهنمایی کنید.

[mahyarSAMSUNG]

ولی به نظر من 1 هزار تومن بشه 2 تومن برای کسی که میخواد تازه شروع کنه نمیشه ... تازه کار باید 1 تومنشو به 1.200 تومن برسونه تا تجربه اینو کسب کنه که پولشو در بازه زمان خاصی 2 برابر کنه

[saghi]

من سلام عرض می کنم به همه شما دوستان . سخت بود ولی کل مطالب مربوط به 1000=2000 رو مطالعه کردم .
باید بگم در مجموع خوب بود و از اینکه وقتم رو برای مطالعه نظرات و نوشته های دوستان گذاشتم پشیمان نیستم و بالعکس خوشحالم . اما یه نکته جالب ذهنم رو مشغول کرده . چرا اکثر دوستانی که در اینجا نظراتشون رو بیان کردن ، نظراتشون در حد همون 1000 یا 2000 هزار تومن هست . چرا یکم دید رو وسیع تر نمیکنید؟ متاسفانه خواسته یا ناخواسته این اتفاق افتاده . پیشنهاد میکنم به تعداد صفر ها اضافه کنید ، شاید پیشنهادات هم بهتر بشه و کسانی که میخوان استفاده کنن ، انگیزه بهتری پیدا کنن.
پیشنهاد میکنم اون دسته از دوستانی که تجربه بیشتری دارن ، سعی کنن راه کارهایی قرار بدن که با شرایط کنونی جامعه همخوانی داشته باشه. فکر میکنم بار علمی و تجربی این سایت رو بالاتر ببره. سپاس و درود .

[saghi]

یکی از مشکلات اساسی ما عدم توانایی در برقراری ارتباط با مشتری و حتی از اون مهمتر پیدا کردن مشتری برای فروش محصول یا خدمات است .
در حال حاضر سود حاصل از خدمات بیشتر از سود فروش کالا هست . کارهای مشاوره ای

[rohande90]

آفرین ماشالله ایول بابا خدا به همتون کمک کنه عشق میکنم باشما فدای همتو اصلا وقتی داخل سلیت میشم انرژی میگیرم دست همتونو میبوسم

[mas]

با سلام مجدد خدمت همه دوستان بعد حدود مدتی که از طرح سوال چطور می شه 1000 تومان رو تبدیل به 2000 تومان کرد . می گذره نظرات و ایده های عالی و در عین حال ساده زیادی مطرح شده که بعضی هاشون در عین سادگی و به نظر مسخره اومدن قابلیت اجرای بالایی رو داره و همگی تجربیات عالی رو از کودکی تا حالا داشتیم . ونکته ای که در بحث ها مطرح شد این که چرا فامیل باید جور میلیاردر شدن ما ها رو بکشند . یادمه یکی قبلا این طرح رو یک فرد خوش ذوقی اعلام و ثبت کرده بود f marketing _ اف مارکتینگ یا همون بیزینس خانوادگی است . بعضی ها می گن باید از 1000 گذشت و صفر ها رو بیشتر کرد کاملا موافقم و منطقیه ولی اصل اول اینه که سخت ترین و ساده ترین کار رو بتونی اول انجام بدی (خودمم نفهمیدم چی گفتم ) همه یک میلیون تومان نداریم همه یک میلیارد نداریم ولی همه هزار تومانی تا دلت بخواد داریم . همه ادعا داریم که اگه مثلا 100 میلیون داشتم می دونستم چطور پولدار بشم و .... . ولی همه جرات فکر کردن به 1000 تومان رو هم نداریم که چطور 2000 تومان کنیمش . فکر کردنش هم برامون مسخره میاد .چون خودمون رو بالاتر از اینها می دونیم و لایق تر از 1000 تومان می دونیم و این عالی هستش . اما برای گذر از میلیاردر شدن باید بتونیم اول این معما رو حل کنیم . من در طی این مدت با تجربیات خودم به نتایجی رسیدم ولی باور کنید هنوز نتونستم یاد بگیرم و بفهمم که چطور 1000 تومان رو به 2000 تبدیل کنم .چون اگه یاد گرفته بودم به همه می گفتم .
یک تجربه این که برای این که تولید کننده در شرایط امروزی کسب و کار در ایران باشی باید دیوانه باشی و اونقدر عاشق اون کار باشی و سخت ترین شرایط رو بتونی مدیریت و کنترل کنی چون از فردا ی کارت خبر نداری . واقعا تولید کنندگان در صف اول ضرر کنندگان اقتصادی هستن .
تجربه دیگه کارهای واسطه ای در مراحل الان اقتصادی دارای ضرر کمتر و سود بیشتر نسبت به تولید کننده است .
تجربه دیگه برای یک تولید کننده حسابدار خوب مهمترین چیز و برای یک شرکت واسطه بازار یاب مهمترین رکن هستش .
تجربه دیگه همیشه سود بیشتر توی سخت تر کار کردن نیست . شاید مشاوره کار خوبی باشه مثل مشاور املاک یا ماشین یا .... .
تجربه دیگه فعلا حال ندارم بقیشو بنویسم مهمترین هاش اینها بودن اما
قسمت مهم چرخه تولید و توزیع و مصرف و ایده ها و .... قسمت فروش هستش تا بازاری نباشه تولید فقط یک آشغال و زباله هست .
در پایان مهندسی معکوس رو پیشنهاد می کنم شاید با اون بشه چند نفری بفهمن که چطور 1000=2000 بشه .

مهندسی معکوس بازار.... یعنی از آخر فروش بریم اول
چاکر همگی محمد

[کیمیا شریفی]

درود دوستان
چه موضوع پربار و بحث خوبی بود و البته خوندن تمام این 25 صفحه کمی سخت. اما ازش انرژی مثبت زیادی گرفتم- از همه ممنون- من تا الان با کارهای هنریم 1000 تومن هام رو 2000 تومن کردم اما واقعا هیچوقت زبون بازاریابی برای کارهام نداشتم و فقط افراد که می دیدن خودشون تماس می گرفتن و درخواست بود- شاید برای همین هم الان به مشکل خوردم- فعالیت فکریم همیشه بیشتر از زبونم بوده جز وقتی که می خواستم تدریس کنم- و این موضوع برام ازاردهنده است- بالغ بر 10 نوع صنایع دستی متفاوت رو کاملا بلدم و تخصص اصلیم هم قلم زنی بر روی انواع فلزات هست - از روزی که عضو این سایت شدم فقط دارم فکر می کنم که چطور میتونم 10 تومن رو 20 تومن کنم( مسابقه ی دو برابر کردن پول) با توجه به عدم تواناییم در بازاریابی. اگه راهنمایی به ذهنتون میرسه با گوش جان می شنوم و سعی می کنم عملیش کنم. از همه ممنون-
شاد و سرشار!

[davaran]

(03-01-2012 12:23 PM)safa نوشته شده توسط:  سلام سلام سلام..........
به همه دوستان...............باز هم اگر از دوستان كسي ايده اي داره براي يك شيميست ساكن شهرستان (خيلي خيلي دور از تهران)كه بتونه با سرمايه كم شغلي ايجاد كنه ممنون ميشم هم فكري كنيد...
من ايده هايي دارم مثل ايجاد كارخانه مواد شوينده..مواد غذايي..آزمايشگاه همكار..........
اما همگي نياز به سرمايه زياد داره.........باز هم ممنونم.

روی تولید صنعتی اکسید کرم با خلوص 99 درصد کارکن پولدار نشدی هرچی سرمایه دارم بهت میدم ..

[bashla]

سلام

دوستان من درتاریخ 3/7/91به جمع میلیاردرهای آینده ایران پیوستم.تمام این 25صفحه رابادقت خوندم.مدت هاپیش بااستاد بزرگ جناب آقای قربانیان تلفنی ازشیرازصحبت کردم.راستش مدتی به اینجانمی اومدم.علتش وجوددیوارهای ذهنی من هستش .ولی باخوندن این مطالب دوباره حس جدیدی به من دست داد.چه طوره تجارب خودم رابهتون بگم:

1-من دریک روستا متولد شدم که درمسیر عبورعشایرقرارداشت.اون هامعمولا نزدیکی ظهرکه گرسنه وخسته بودند به روستای ما می رسیدند وازکنارروستا عبور می کردند.به علت عجله ای که درسیدن به نقطه بعدی داشتند فرصت نمی کردند ازتنها دکان (اون زمان نمی گفتند سوپرمارکت)بسکوییت و.....بخرند.من ازمغازه بیسکوییت وکیک می خریدم وبه استقبال اونها می رفتم وباقیمت بالاترمی فروختم.یادمه بعدازمدتی 20تومن من تبدیل به 50تومن شد.وقتی دریک مدرسه شبانه روزی درسال 73درشیرازقبول شدم انجام این کاررا افت وعاردانستم واولین دیوارذهنی شکل گرفت.

2-دردانشگاه درسال 79رشته مهندسی الکترونیک قبول شدم.درپایان ترم کتاب های هم کلاسی هارابانصف قیمت می خریدم وباقیمت بالاتروکمترازبازاربه دانشجویان جدیدمی فروختم.بعدازمدتی گفتم مهندس نباید ازاین کارها بکنه ودومین دیوارذهنی درمن شکل گرفت.

3-بعدازفارغ التحصیلی یک روزلیست کردم ودیدم می تونم در50تاموضوع شروع به کارکنم.به خاطر علاقه یه مغازه فروش کامپیوتردرسال 85راه انداختم.ولی باید بهتون بگم که کارمند شده بودم وفقط بعد ازظهرهامی رسیدم به مغازه بروم ودوران نامزدی وازدواج همزمان شده بود باچوب خوری مغازه .بعد ازمدتی چون درآمدم کفاف اجارهرانمی دادمغازه راتخلیه کردم.ولی چندتاکارخوب راشروع کرده بودم.یکی فروش لپ تاپ ونرم افزارهای تخصصی به وکلابودوحتی صحبت بادوستان برای طراحی نرم افزارخاص بامشاوره گرفتن ازوکلا.ولی باتخلیه مغازه این کارهم نیمه تمام ماند.جالب اینجاست که عده ای الان آدرس مغازه من رامی پرسند.سومین دیواره ذهنی هم دراین دوران شکل گرفت که چون سرمایه نداری وکارمندی دست برداروبه کارمندی بپرداز.


4-بعدازمدتی ازطرف اداره به عنوان آموزش مربیگری روباتیک به تهران رفتم.بعدازبرگشت ازدوره به فکرتاسیس اولین آموزشگاه روباتیک بامجوزفنی وحرفه ای درشیرازافتادم.مجوزهای اولیه صادرشد.بدلیل شکست درکارقبلی (البته کسب تجربه بودتاشکست)این دفعه به صورت مستقل جایی رااجاره نکردم وبامراجعه به یک فرهنگسراوقبول این که دردرآمد سهیم باشند شروع به تبلیغات درسطح شیرازکردم.تعداد10نفربه سرکلاس هاآمدند.حدود1.5میلیون قطعات روباتیک ازشرکت اسپروزتهران خریدم(البته به خاطربی تجربگی ,من قطعات راسفارش ندادم واونهاهرچی که می خواستندفرستادند).تایادم نرفته بگم که یکی ازدوستان که دیدمن کارمندکوشاومتفاوتی هستم بهمن مبلغ 3میلیو تومان درسال 87قرض دادوبه عنوان سرمایه گذاردرراه اندازی آموزشگاه سرمایه گزاری کرد.من به علت یکسری مشکلات ناشی ازبیکارشدن پدر,محصل بودن براردان واوایل ازدواج خودم بودن وافزایش هزینه های زندگی نتوانستم یه مهندس مکانیک وکامپیوتربه تیم اضافه کنم.می خواستم همه آموزش هاراخودم بدهم .نتیجه معلوم بود.به خاطر فشارهای ناشی ازشرایط خاص زندگی بعد ازمدتی آموزشگاه تعطیل شد.جالب اینجاست که نمایندگی شرکت اسپروز رابه صورت موقت درجنوب کشورگرفته بودم تادرصورت رضایت دائمی شود.ولی خوب این کارهم به سرانجام نرسید.

4-علاقه به موفقیت رهایم نمی کرد گرچه کمی دلزده هم شده بودم.باراهنمایی یک دوست درآزمون نظام مهندسی به عنوان ناظر تاسیسات قبول شدم وآرام آرام به درآمدهایم افزوده شد.گرچه سعی کردم روزبه روز روابط عمومی خود راارتقا بدم.درسال 88جهت مسکن درتعاونی اداره ثبت نام کردم وچون پول اولیه رانداشتم بادامادمان شریک شدم.پول اولیه ازاون وامتیازازمن وامسال خانه تحویل شد.کل پول واریزشده ما46میلیون بود.سهم هرکدام 23تا.البته به من وام دادند.الان آپارتمان را148فروختیم وهرکس سهم خودش رابرداشت.من دوباره امتیازیک فرد رادرکی ازبهترین نقاط شیراز25 تومن خریدم .اون فرد 60تومان هم واریز کرده بود.75تومن نقد دادم و10تومان برای 14/3/92چک دادم.البته ماهی 2.5باید قسط بدم.درآمد ماهیانه من تقریبا1.5هستش.بعدازخواندن این مطالب مشتاق ترشدم که می تونم 1.5رابه 3تومن تبدیل کنم.البته چند روز پیش سراغ یکه دوست دریک بانک رفتم که می گفت باقولنامه تنظیم شده برای آپارتمانم می تونه 50تومن وام بده باقسط ماهی 1.5.ومی خوام بااین 50 تومن جوری سرمایه گزاری کنم کفه قسط 2.5 رابدم ودرآمد خودم رابدهم جای این وام


5-بامطالعه مستمرکتاب هاب تخصصی وروانشناسی وشرکت درکلاس های مختاف پیشنهاد تدریس دریک دانشگاه علمی وکاربردی رادریافت کردم واین ترم شدم مدرس دانشگاه.


6-شرکتی تاسیسات یک ساختمان 6طبقه دولتی رابرداشته بود ودرتامین تجهیزات تخصصی شبکه به مشکل برخورده بودند باتوجه به سرزنده بودن من درمحل کار,این کاربه من پیشنهاد شد.گرچه فقط تجربه کاردرمحیط اداره راداشتم.درجلسه ای باارایه نظرات تخصصی پروژه راگرفتم.درنصب باچندین دوست جدیدآشناشدم.الان اون اداره دولت به خاطر مسئلیت پذیری من وحسن انجام کاردرخواست مامورشدن من رابه اداره خودش کرده است.



عزیزان به یک سری ازنکات اشاره نکردم.مثلامن درمدرسه شبانه روزی به خاطر مشکلات ناشی ازفقردچارافسردگی شدید وتبدیل به فردی منزوی شدم.یک روزدرسال 77درخیابان زندشیرازکتابی خریدم که من رادچارتحول کرد.مطالعه مستمرمن وکاربروی روح وروان خودم سبب شده تادراداره متفاوت ترین کارمند باشم.سخنورخوبی هستم.درشته های کاراته ,فوتیال ,فوتسال ,کوهنوردی به فعالیت مشغول هستم.درسطح استان درشته کاراته صاحیب مقام شدم.همه همکلاسی های دوران دبیرستان بادیدن من کم مانده به گفته خودشان شاخ دربیاورند.من که یک فردمنزوی واخمودردوران دبیرستان بودم ,اکنون بااعتماد به نفس ,ورزشکار, سخنران وعلاقه مند دنیای نویسندگی هستم.


7-اکنون بااین تجارب به جمع شماپیوستم برای شروع کسب وکارجدید می کوشم .درکنارکارمندی تبدیل به یک خویش فرماشده ام ومی خواه مدرآینده کارفرما بشوم.هنوزدیوارهای ذهنی من راراحت نمی گزارند.مقداری زمین کشاورزی داریم که به بدنبال سرمایه گزارهستم.