ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
"خونه تکونی دلها....!" زمان کنونی: 06-15-2024, 05:08 PM |
|||||||
|
"خونه تکونی دلها....!"
|
03-14-2012, 07:27 PM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
"خونه تکونی دلها....!"
ادما دو دسته هستند.يك دسته كساني كه به طرف مقابل اهميت ميدهند. و هر چيزي را كه از طرفش شنيده ميشن رو قبول دارند.
دسته دوم كسايي هستند كه حرف رو قبول دارند.كوچك بزرگ بودن افراد براشون فرقي نميكنه. نميخوام كسي رو نصيحت كنم چون من از همه شما عزيزان كوچكتر هستم و پر از عيب و نقص.اما ميخوام كمي درد دل كنم. بعضي مواقع ادم دلش ميخواد يكجور ديگه حرف بزنه.عمل كنه انجام بده ولي هركاري ميكنه نميشه و برعكسش انجام ميشه.تو دلش نميخواد اينطور بشه.ولي دست خودش نيست.ذات همه ما انسان چون برگرفته از ذات خداست پاك پاك هست.فقط بعضي مواقع يك لكه سياه ميوفته روي قلب مون روي ذات مون.و كمي از اون جوري كه بايد باشيم و دوست داريم باشيم فاصله ميگيريم. كي دلش مياد مادرش رو ناراحت كنه و اذيت كنه.ولي همين ما كه دوست نداريم از ته قلبمون.ولي بعضي مواقع پيش مياد. كي دوست داره به پدرش بي احترامي كنه.پدري كه از بچگي دست مون رو گرفت و راه رفتن رو بهمون ياد داد ![]() كي دوست داره با خواهرش با برادرش قهر كنه چند سال حرف نزند رفت امد نداشته باشند. و از همه مهمتر.كي دلش ميخواد از اون خالق بي همتا فاصله بگيره. اما همه اينها خواسته يا ناخواسته اتفاق ميوفته.اتفاق ميوفته وبعضي هامون بدون هيج حسي باهاشون زندگي ميكنيم. چرا واقعا وقتي كسي تا زنده است.كسي دوستش نداره.كسي براش ارزش قائل نميشه. اما همين ادم.همين ادم كه تا چند دقيقه پيش زنده بود بي ارزش بود بعد مرگش كلي خاطر خواه اشك ريز پيدا ميكنه كه تا يك سال لباس سياه تنشون ميكنند. واقعا ما چرا اينطوري هستيم.چرا انقدر از هم فاصله گرفتيم. انقدر سرم مون شلوغ شده خودمون رو درگير مسائل كرديم كه همه اينهارو فراموش كرديم. ميگن ميخواي خوب زندگي كني فكر كن امروز اخرين روز زندگي هست.خوب زندگي كن كه فردايي ديگه وجود نداره. چرا پس عمل نميكنيم؟؟؟؟؟؟؟ چرا دلمون رو از بدي ها از ناراحتي ها از كينه ها صاف نميكنيم شايد سال ديگه همون كسي كه ازش ناراحتيم.كينه به دل داريم.از دست مون ناراحت هستند.تو اين دنياي فاني نباشه. بعدش پشيمون نميشيم كه اي كاش......................... ![]() خدايا به خاطر همه خطاهايي كه تا با امروز داشتم منو ببخش. منو ببخش كاري باهام كن كه تا هركاري ميكنم اون كار گوياي بزرگي توباشد بس خدايا حرف هايم.حرف هايي كه از اين زبانم بيرون ميايد را كاري كن كه حرفهاي توباشد بس خدايا چشمانم را چشمانم را جوري بگردان كه هرجا را ببينم تورو شاهد ناظر خود ببينم. خدايا ياريم كن كه از همه كساني كه ناراحت بودم بگذرم.چون توهم خواهي گذشت از من خدايا كمك كن تا به اون سرنوشتي كه تو برام رقم خواهي زد برسم خدايا تو ميداني من بي تو پوچم بي تو هيچم پس هيچ وقت تنهايم نگذاررررر كانال ايده يار: @ideayar
|
|||
03-15-2012, 12:16 AM
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: "خونه تکونی دلها....!"
اقا سجاد ميخواي بفهمي چرا؟
چون هميشه منتظر اين بوديم كه ديگران شروع كنند تا ماهم شروع كنيم...... يادمون رفته ما همون ديگران ... ديگران هستيم.... هنوز ياد نگرفتيم بايد گام اول رو خودمون برداريم نه گام اخر ميخواين گام اول پر قدرتي بردارين يكبار صحفيه سجاديه فارسيشو بخونيد |
|||
03-15-2012, 12:32 AM
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: "خونه تکونی دلها....!"
من از فامیل با کسی تاحالا قهر و جدایی نکردم
ولی از دوستان چرا اونم به خاطر غرورم بود شاید یکم حتی به اندازه یه اپسیلن از غرورم کم شه سال جدید هم متفاوت شه با یه اس ام اس ![]() نباید ببینی تا باور کنی... باید باور کنی تا ببینی... ![]() |
|||
![]() |
![]() |
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان