ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
خلاقيت و نوآوری زمان کنونی: 05-18-2024, 09:09 AM |
|||||||
|
خلاقيت و نوآوری
|
02-08-2012, 01:46 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-08-2012 02:00 PM، توسط اقاي ايـــده.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
خلاقيت و نوآوری
روش های رفتاری و عملی برای ایجاد و تقویت خلاقیت
گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم. سعی کنیم بیشتر بخندیم. سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم. گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم. با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم. برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامهریزی کنیم. از تفکردرباره تناقضات لذت ببریم. مجموعهای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و… برای خودمان جمعآوری کنیم. در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم. گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم. گاهی از درخت بالا برویم. احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم. گاهی کمی پابرهنه راه برویم. بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم. وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم. سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم. رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم. وقتی از خواب بیدار میشویم، زنده بودن را حس کنیم. زیر باران راه برویم. کمتر حرف بزنیم و بیشترگوش کنیم. قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم . چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و… را یاد بگیریم. اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم. هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم. به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم. تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم. چگونه مغز را ورزش دهيم؟ بر اساس يك برنامه منظم، ورزشهاي زير را در مورد مغزتان انجام دهيد: - فعاليتهاي ذهني جديدي را انجام دهيد. كارهايي كه نياز به حفظ مراحل پيچيده دارند، به مغزتان ورزش ميدهند. يكي از بهترين اين كارها، حل جدول است. - دستي را كه كمتري استفاده ميشود، به كار بريد. به كار يك راه خوب براي تقويت مغزتان اين است كه انرژي خود را بر انجام دقيق كارها با اين دست متمركز كنيد. از اين دست براي حركت موس كامپيوتر يا نوشتن يك مقاله يا نامه استفاده كنيد. - ورزش ذهني نوروبيك را تمرين كنيد. اين كار به فرد كمك ميكند كه روزانه با روشهاي جديدي از هر 5 حس خود استفاده كند. به عنوان مثال به صداي رعد و برق گوش كنيد و انگشتان دست خود را هم زمان با هم بشكنيد تا صدا دهند. - از مغزتان كار بكشيد. با تكميل يك پازل به مغزتان ورزش دهيد و يا با مطالعه يك كتاب رمان دشوار از مغزتان كار بكشيد. از هر فرصتي براي مصاحبت با افراد خوش مغز استفاده كنيد. در اين مورد آشنايي با چندين زبان، قدرت شما را افزايش ميدهد - مطالعه كردن از وروديهاي مهم مغز شماست كه در اصل نوعي مصاحبت است، اما در واقع با چكيده افكار نويسنده سر و كار داريد و مسلماً بازده آن چندين برابر مصاحبت با اين افراد است. - هميشه زيباييهاي طبيعت را دنبال كنيد، به جاهاي زيبا برويد و لذت ببريد. - خود را در معرض رايحههاي خوش قرار دهيد. - لذت بردن از طعمهاي خوشمزه و باب طبعتان را فراموش نكنيد. - هميشه تفكر كنيد، تخيل كنيد و كارهاي خلاقانه انجام دهيد. - از حل جدول و معما براي تلنگري به مغزتان استفاده كنيد. - هيچگاه از رياضيات فرار نكنيد. - و مهمتر از همه اين كه بنويسيد، بخوانيد، بخنديد و بخندانيد. - البته نرمش بدن نيز فراموش نشود كه عقل سالم در بدن سالم است. خلاقیت، تخیل، ابتکار و راه های پرورش آنها تعاریف مختلف از خلاقیت: - فرآیندی که در بر گیرنده تفکر و واکنش است و انسان با تجارب گذشته اش ارتباط برقرار می کند، به محرک ها (اشیاء، نشانه ها، مفاهیم، افراد، موقعیت ها) و معمولاً دست کم یک مجموعه منحصر به فرد واکنش نشان می دهد. - آفریدن، به وجود آوردن. - بیان عقاید اصیل، بخش ذاتی بشر. - توانایی ساختن آن چیزی که تصور می کنیم وجود دارد. - تولید چیزی که به انسان الهام می شود. - با هوش بودن و طراح بودن. - جرئت متفاوت بودن. - توانایی یا قدرت ذهنی یا بدنی برای ساختن یا باز سازی واقعیت به نحوه ی منحصر به فرد. - انگیزه برای یادگیری. - به فعل در آوردن توانایی ها. این تعاریف نشان می دهد که خلاقیت دربرگیرنده این موارد است: - توانایی دیدن چیز ها به طرزی نو - آموختن از تجارب قبلی و ارتباط دادن این یادگیری به موقعیت های تازه - تفکری انعطاف پذیر و شکستن محدودیت ها - استفاده از روش های غیر سنتی برای حل مشکلات - فراتر از اطلاعات گام برداشتن - آفریدن چیزی منحصر به فرد یا اصیل مک کلر (1957) معتقد که هر تفکر خلاقی منابعی بیرونی دارد که شاید دور یا نزدیک، آگاهانه یا نا آگاهانه باشد. خلاقیت در خلأ ایجاد نمی شود. عامل خلاق در ارتباط با این منابع است و در ضمن اطلاعات گرفته شده از این منابع را سازمان دهی دوباره می کند. برای این کار به این ها نیاز داریم: - مهارت و توانایی لازم برای فعلیت بخشیدن به عقایدمان - مجموعه ای از دانش و درک برای کاوش و یافتن ترکیبات تازه - نگرش ها و آمادگی هایی که ما را قادر می سازد تکلیفی را تا مرحله به فعلت رساندن عقایدمان ادامه دهیم. خلاقیت یعنی یافتن ارتباط بین آن چیز هایی که قبلاً با هم بی ارتباط بودند به طرقی که از نظر خود فرد تازه و معنی دار است. تخیل عبارت است از: - بازی بدون عمل. - توانایی مجسم کردن تصورات بینایی، حس و شنوایی در ذهن. - توانایی به تصور در آوردن آنچه نیست. - نیروی برای شکل دادن به تصوراتی که هنوز شکل نگرفته اند. - دیدن چیزی که نیست. - توانایی شکل دادن تصورات ذهنی متنوع و غنی یا مفاهیمی از مردم، جاها، چیز ها، موقعیت هایی که وجود ندارد. - توانایی شناختی به تصور در آوردن واقعیتی دیگر در ذهن. - تخیل، الهام، تصور، خیال ... - آنچه انسانی است. این تعاریف بعضی از عناصری را که بخشی از تخیل است نشان می دهد. تخیل کردن یعنی: - جدا کردن خود از جهان ملموس و پیش رفتن به فراسوی موقعیت های عینی. - محدود نبودن به جهانی که ادراک می کنیم. - جدا کردن عمل و اشیاء از معنایشان در جهان واقعی و بخشیدن معنای تازه به آن. - یکی کردن و انسجام دادن به تجارب و ادراکات. - ساختن آنچه نیست ولی می تواند باشد؛ وانمود کردن. این گونه ادراکات فرد مبدل به تصورات می شود، ذخیره می شود وبه کار می رود بستگی به خود فرد فرد دارد. هر فردی ممکن است تخیلی را ترجیح دهد و توانایی تخیل کردن در افراد مختلف متفاوت است. برای مثال، به هنگام تخیل از این ها مدد می گیریم: - تجارب بینایی - تجارب شنوایی - تجارب حسی تخیل، درونی کردن ادراکات ماست و کاربرد آن ها و اشیاست برای خلق معانی ای که وابسته به جهان بیرونی نیستند. ارتباط بین خلاقیت و تخیل: از این تعاریف چنین بر می آید که خلاقیت و تخیل در عین حال که یکی نیستن ولی کاملاً به هم ربط دارند. حلاقیت غالباً مستلزم کاربرد تخیل است. برای مثال: - چسب لباس که کار دکمه رامی کند و بسیار راحت تر از دکمه بستن است در نتیجه مشاهدات مبدع آن خلق شد. او هنگامی که از مزرعه می گذشت دید که خار و خسک به لباسش چسبیده است. او از این مشاهده با استفاده از تخیلش مدلی برای بستن لباس ابداع کرد. بسیاری از افراد در طول سال ها می دانستند که خار و خسک چه خاصیتی دارد ولی او اولین کسی بود که کاربرد گسترده تر آن را دید. او با استفاده از خلاقیتش مشاهداتش از خار و خسک را به لباس ارتباط داد. - دانشمندان برای درگیر شدن در کار ژنتیک جمعیت، اعداد خیالی ابداع کرده اند. جذر منهای یک در دنیای واقعی وجود ندارد و در فرمول هایی که در این زمینه به کار می رود اهمیتی حیاتی دارد. بدون این عدد خیالی مشکلات ژنتیک جمعیت حل نمی شد و تفکر پیشرفت نمی کرد. هنگامی که روابط تازه ای کشف می کنیم غالباً با توسل به تخیل خود را از جهان اطراف خود جدا می کنیم، ادراکات خود را درونی می کنیم و احتمالات مختلفی را بررسی می کنیم. ولی به هنگام کاربرد تخیل خود همیشه خلاق نیستیم. برای مثال، بازی تخیلی کودکان می تواند تکراری باشد. آنان ممکن است صرفاً نقش ها و سناتور هایی را که می دانند تکرار کنند. تعاریف تخیل و خلاقیت که گاردنر و فرانسیس ارائه کردند به ما کمک می کند تا تفاوت را بفهمیم. تخیل توانایی به تصور درآوردن آن چیزی است که وجود ندارد، عنصر خلاق یعنی مبدل کردن تخیل به واقعیت. یا به قول فروبلوقتی ما زمانی خلاقیم که به تفکر خود جسم بدهیم... آنچه غیر قابل دیدن است قابل دیدن کنیم. ویژگی های خلاقیت در کودکان خردسال: غالباً چیز هایی که کودکان کشف می کنند تازه نیستند و مدت ها قبل کسان دیگر کشفشان کرده اند. ولی این کشفیات برای کودک تازگی دارد. خلاقیت در کودکان یعنی وقتی که برای اولین بار ارتباطی را کشف کرده اند که قبلاً کشف نکرده بودند. آیزنبرگ و یالانگو در تعریف خلاقیت در سال های اولیه کودکی این راه ها را پیشنهاد می کنند.کودکان خلاقند در صورتی که: - کاوش کنند و بیازمایند. - با استفاده از زبان و بازی به جهان خود معنا ببخشند. - مدتی طولانی بر روی یک تکلیف تمرکز کنند. - به آشفتگی نظم بدهند و با پدیده قدیمی و آشنا کاری تازه کنند. - با تکرار چیزی تازه بیاموزند. ارتباط خلاقیت و بازی: بین فرایند خلاق و بازی ارتباط ها و همپوشی های بسیاری وجود دارد. بازی و خلاقیت ویژگی های مشترکی دارند. در حقیقت بازی غالباً بخشی از فرایند خلاق است. هر دو این ها این موارد را در بر می گیرد: - یک نگرش و یک فرایند - وضعیتی ذهنی و آمادگی - آمادگی کنار آمدن با عدم اطمینان - توانایی کاوش در مفاهیم تازه - تفکر و اگر، یعنی توانایی نگاه کردن به یک مشکل از راه های مختلف - عدم اجبار - فرصت انتخاب داشتن - آفرینش و باز آفرینی ابتکار داشته باشیم ابتکار عبارت از دور شدن از چیز های واضح و معمولی یا قطع رابطه با تفکر مبتنی بر عادت است. ایده های ابتکاری از نظر آماری کمیاب اند. در واقع، برخی از محققین ترجیح می دهند به جای ابتکار لغت «منحصر به فرد» را به کار ببرند. در آزمون های خلاق معمولاً ارتباطی بالنسبه قوی بین سیلان و ابتکار وجود دارد. با این وجود، به طور کلی مقیاس های ابتکار، رفتار یک فرد خلاق را دقیق تر پیش بینی می کنند تا مقیاس های سیلان. بدین ترتیب، در عین آنکه سیلان (ایجاد سریع تعداد زیادی ایده) مسلماً این احتمال را که ایده های ابتکاری ایجاد شود بالا می برد، تضمینی وجود ندارد که این مطلب اتفاق بیفتد. در نتیجه این موضوع حائز اهمیت استکه بعضی از ویژگی های ایده ابتکاری مختلف و روش های بالا بردن احتمال ایجاد چنین ایده هائی را مورد بررسی قرار دهیم. اگر شرح یک وضعیت مسئله ساز معمولی مدنظر باشد، فردی که در حل مسائل دارای شایستگی باشد باید بتواند راه های معمولی یا بر طبق عادت خود را برای حل مسئله شرح داده، مؤثر بودن آن ها را ارزیابی نموده و راه حل های مختلفی تدوین کند. اگر شرح یک وضعیت مسئله ساز غیرعادی داده شده باشد، فردی که در حل مسائل شایستگی دارد باید بتواند برخی از روش هی سنجیده ایجاد راه حل های مناسب را مورد استفاده قرار دهد. معمولاً، استفاده از چهارقانون یورش فکری، کاربرد صورت های تطبیق اسکمپر تدوین شده توسط ابرل روش های ویژه سینتیکز، تفکر جانبی (ادوارد دبونو) نمایش های اجتماعی و سایر ابزار هایی که منجر به ایجاد ایده های ابتکاری خواهد گردید. با وجود این، عوامل عاطفی، غیر منطقی، فوق منطقی و اانگیزش به ویژه در ایجاد ایده های ابتکاری حائز اهمیت اند. متفکر مبتکر باید از اینکه با دیگران متفاوت باشد (یا در اقلیت یک نفری قرار داشته باشد) احساس راحتی کند. والدین، مربیان، کارفرمایان، سرپرستان و سایر افرادی که در هدایت جامعه نقش عمده ای ایفا می کنند می توانند با قائل شدن احترام برای راه های غیر عادی ایجاد شده، نشان دادن این طرز فکر که ایده های غیر عادی ممکن است مفید باشند با فراهم ساختن وقت برای تمرین بدون ارزیابی، و نظایر آن، این فرایند را تهسیل کنند. ویژگی راه های ابتکاری: در بسیاری موارد، ابتکار به خلاقیت تخیلی خیلی نزدیک می شود. در بسیاری از آزمون های خلاقیت، برای آنکه معلوم شود یک ایده ابتکاری است یا نه، معیار ندرت آماری یا کمیابی مورد استفاده قرار می گیرد. با این وجود، راه های مختلف باید همچنین نشانه یک جهش فکری وجود داشته باشد و از آنچه واضح است به دور باشد. بدین ترتیب، نمی توانیم راهی را که بر طبق عادت به فکر خطور می کند یا مکرراً اتفاق می افتد ابتکاری ارزیابی کنیم. ولی در بسیاری موارد، راه هایی که به ندرت ارائه می گردد نشانه یک جهش فکری بوده و دارای قوت خلاقیت است و تلقی کردن آن به عنوان موجه است. ممکن است مفید باشد که ببینم چگونه این طرح در راه های مختلفی که آمده عمل می کند. راه های مختلفی را که برای کاربرد های غیر عادی اتومبیل های اسقاطی ایجاد کردید مورد بررسی قرار دهید. هریک از راه های مختلف زیر را که ذکر کردید علامت بزنید و ببینید پس از حذف این ها چه پاسخ هایی باقی می ماند: - هنر، هنر انتزاعی، مجسمه سازی مدرن، هنر توده پسند و غیره. - اتومبیل ها، یک اتومبیل از چند اتومبیل اسقاطی بسازید. - اتومبیل ها، برای بازی بچه ها که تظاهر به راندن اتومبیل کنند. - صندلی ها. - تخریب کلی. - نمایش اتومبیل های تصادفی برای هشدار به رانندگان. - استفاده های آموزشی، دوباره سازی برای یادگیری، آن به جوان برای یادگیری درباره اتومبیل. - کاشتن گیاهان. - مسابقه. - تعمیرو فروش آن ها. - استفاده های آموزشی، دوباره سازی. - یادگیری درباره اتومبیل. - خورده آهن، خورده فلزو غیره. - وسائل یدکی برای اتومبیل های دیگر. - استفاده از تایر ها برای گرداندن به عنوان اسباب بازی. - با چکش روی آن ها بکوبید تا تنش خود را از بین ببرید. - باز سازی تایر ها برای فروش. - اسباب بازی در زمین بازی. پشتیبانی از سایر رشته ها و تحقیقات خلاقیت: ایده "وحدت اضداد" و فرایند های فکری مربوط به عنوان فرآیند های غیر واپس رو سطح بالا، منحصر به روانکاری نیست و مدتهاست که در مآخذ نمایشی موسوم بوده است. در واقع، بیشتر نمایش های بزرگ مربوط به حل خلاق اختلافات همراه با بر خورد بوده و این انفجارات بینش زاست که در تآتر مورد تحسین قرار گیرد. روبرت ادلر، به این پدیده ها "وحدت اضداد" اطلاق نموده و اعتبار این ایده را از طریق ساخت و بازی کردن سناریو هایی نظیر سناریو های درام اجتماعی که قبلاً ذکر آن رفت نشان می دهد. استفاده از این چنین اختلافاتی در نوشته دراماتیک به وسیله انگری در نوشته کلاسیک وی موسوم به هنر نویسندگی دراماتیک شرح داده شده است. مفهموم وحدت اضداد همچنین در تحقیقات درباره افراد خلاق دیده شده است. به ویژه در تحقیقات مک کینون و بارون و همکارانشان در "انستیتوی ارزیابی و تحقیقات شخصیت ها" در دانشگاه کالیفرنیا در بر کلی واضح و روشن است. آنان دریافتند که افراد فوق العاده خلاق بیش از همتایان کمتر خلاقشان در وفق دادن خود با تضاد های درونی شان موفق بوده اند. آنان در آن واحد دارای ویژگی های مذکر و ویژگی های مؤنث، مستقل و وابسته، دارای، خودکاری بیشتر و نیز پذیرا تر و باز تر نسبت به ایده های دیگران، همرنگ جماعت تر و خود رأی تر هستند. بسیاری از افراد کمتر خلاق نسبت به این ویژگی های متضاد در بین افراد خلاق و از نتایج چنین تحقیقاتی در تعجب اند. چنین خصوصیات متضاد از نظر منطقی قابل توجه نیستند و برای افراد کمتر خلاق چنین سنتر خلاقی قابل درک نیست. شخصیت خلاق: با وجود دلایل معتبر، می توان پذیرفت که روش های مبتکرانه در افرادی که با بصیرت عمل می کنند، تا حدودی عادی است. در شرح حال افراد نابغه و نوآور همواره می توان نشانی از تفکرات نوآورانه پیدا کرد البته، افکار معدودی به خود ادامه داده و شهرت خود را در یاد به جای گذارده اند. بازده بسیار بالا برای افرادی که کار های چشمگیری ارائه داده اند، یک قاعده است و نه یک استثنا. به نظر می رسد که واکنش های مبتکرانه در برخی دیگر، هیچ گاه از تفکرات مرسوم و قالبی خود دست نمی کشند. اگر برخی از افراد همواره مبتکرانه عمل کرده و برخی دیگر خیر، این به جهت الگو های معین ویژگی های نسبتاً پایداری است، که ایجاد کنش های مبتکرانه را هم تسهیل بخشیده و هم با مانع روبرو می سازد. آنچه ما خلاقیت می نامیم در واقع به دست آوردن چیزی منحصر به فرد و یا حداقل کمیاب است. نقش الگویی معلم در رشد خلاقیت. نقش الگویی معلم نیز در بالا بودن قدرت خلاقیت دانش آموزان دارای اهمیت بسزایی است. تحقیقات نشان داده اند افراد خلاق خیلی بیشتر از افراد غیر خلاق در پرورش خلاقیت موفق ترند. معلمی که از انگیزه خلاق برخوردار است هم خود الگویی برای خلاق بودن و هم فرایند خلاقیت را تقویت می کند. آنها به واسطه نگرشی که دارند از دانش آموزان اطلاعات و پیروی محض نمی خواهند، بلکه به آن ها آزادی لازم را خواهند داد تا بتوانند خود کشف و ابداع کنند. از سؤالات غیر منتظره و حتی به ظاهر نا معقول و عجیب آن ها استقبال می کنند و به بحث و گفتگو پیرامون آن می پردازند و با فراهم آوردن محیط مناسب به دانش آموزان فرصت می دهند، توانایی بالقوه خویش را محقق سازند و در نهایت تلاش می کنند آنچه موجب توسعه خلاقیت هم در دانش آموزان و هم در خودشان می گردد را بشناسند و به کار بگیرند. آمابیل معتقد است معلمان با بیان آزاد احساس خود مانند عشق و شادی، کنجکاوی به امور می توانند الگوی مناسبی برای کودکان باشند. تو صیه هایی برای رشد خلاقیت: - مکان ها و زمان ها را که معمولاً ایده های جدیدی به ذهنتان می رسد، شناسایی کرده و سعی کنید روزی یکبار در آن موقعیت قرار بگیرد (قبلاً کاغذ و قلم برای یادداشت برداری آماده کنید). - هنگامی که با مشکلی روبرو می شوید بعد از نیم ساعت سعی کنید جای خود را عوض نموده و از هوای تازه تنفس نمایید. به طور کلی حال و هوای خود را عوض کنید و دوباره به موضوع فکر کنید. - مرتب با خود فکر کنید اگر مشکل یا مسئله ام حل شود چه خواهد شد. همین تصور به شما نیرویی برای حل مسئله و دیدن آن زوایای مختلف می دهد. - به آهنگ های الهام بخش بیشتر گوش دهید. مثل آهنگ هستی! - از مکان های رویایی مثل موزه ها وم آثار باستانی و... بیشتر دیدن کنید. - با افراد خلاق بیشتر معاشرت کنید. - به جاهایی که تا به حال نرفته اید بیشتر مسافرت کنید. - به طبیعت بیشتر بروید. مخصوصاً جاهایی که تا به حال نرفته اید. - خلاقیت نمی تواند تحت شرایط فشار ایجاد شود. اگر عجله، تشویق یا مشغولیت و نگرانی زیادی دارید آن ها را برطرف نمایید. - اشیایی را که روی میز یا جلوی چشمتان قرار می دهید، متنوع باشد. همچنین سعی کنید از چیز هایی انتخاب کنید که خلاقیت را بیشتر تحریک می کنند. مثل اشیاء عجیب و غریب، عتیقه و یا حتی قراضه های بی ارزش. - سعی کنید گاهی مخالف عادت های خود رفتار کنید. به عنوان نمونه اگر عادت به سیگار یا آدامس دارید حداقل گاهی آن را کنار بگذارید و یا اگر همیشه با اتومبیل شخصی به محل کار یا مسافرت می روید گاهی با وسایل عمومی بروید و یا اگر همیشه از کانال رادیو یا تلوزیون خاصی استفاده می کنید گاهی از کانال های دیگر نیز استفاده کنید و همچنین اگر عادت کرده اید که همیشه به رستوران مشخصی رفته و در محل معینی بنشینید گاهی بر خلاف آن عمل کنید و ... - دکوراسیون منزل یا محل کار خود را مرتب تغییر دهید. - همیشه از نمایشگاه اختراعات و اکتشافات دیدن کنید. - از افراد غریبه یا بی خبر از موضوع، حتی بچه ها در حل مسئله تان استفاده کنید. - برای حل مشکل مورد نظرتان یک زمان ضرب العجل معین کنید. - سعی کنید خودتان را جای موضوع یا مشکل و از دریچه دید آن به مسائل نگاه کنید. - معما زیاد حل کنید. - سعی کنید تکنیک شش کلاه فکری را در محل کار یا منزل و بین اقوام و دوستان رایج کنید. نقاشی خلاقانه خیلی وقتها پیش می آید که یک کاغذ و قلم در دستمان باعث بروز خلاقیت شده و البته جنبه سرگرمی هم پیدا می کند. با گسترش روزافزون استفاده از اینترنت این جنبه از زندگی هم تحت پوشش این رسانه قرار گرفته است. درادامه این نوشته با 10 سایتی آشنا می شوید که امکان بروز خلاقیت را با ساده ترین ابزار در اختیارتان می گذارند. 1. بومومو ابزارهای مختلفی همراه با یک کاغذ سفید در اختیار شما است. اما کنترل کاملی بر روی آنچه که ترسیم می شود ندارید. همین موضوع می تواند باعث سرگرمی شود. 2. جکسون پولاک فکر کنید یک خودنویس در دست گرفته اید که جوهر آن در حال ریختن است. با حرکت دادن ماوس جوهر بر روی صفحه سفید ریخته شده و اگر ماوس را با سرعت حرکت دهید جوهر کمتری ریخته خواهد شد. علاوه بر این با هر کلیک رنگ جوهر نیز تغییر می کند. به نظر من با این ابزار می توانید آثار جالبی را خلق کنید. 3. فلوید پینتر نقاشی بر روی آب با استفاده از این ابزار آنلاین کاملا امکانپذیر بوده و لذت فراوانی دارد. به نظر من این ابزار می تواند آرام بخش نیز باشد.توصیه می کنم این ابزار را امتحان کنید. 4. فلیم پینتر نقاشی با شعله های آتش چیزی است که با استفاده از این ابزار تجربه خواهید کرد. توصیه می کنم به تصاویر خلق شده با استفاده از این ابزار که در سایت قرار دارد توجه کنید. 5. فلوریوس بارش برف همراه با صدای باد و البته بدون شتیدن صداهای مزاحم، همراه با نوشیدن یک فنجان نوشیدنی گرم می تواند بسیار لذت بخش و آرام کننده باشد. با استفاده از این سایت می توانید یک ذره برف را خودتان طراحی کرده و سپس بارش برف با این ذره ها را ببینید. این بارش همراه با صدای باد همراه خواهد بود. 6. پلیدو گرافیتی هنر گرافیتی، هنر بسیار جالبی است. در این سایت می توایند با استفاده از اسپری و رنگهای مختلف تمام خلاقیت خود را بروز دهید. 7. پیکاسو هد اگر به سبک پیکاسو علاقه مند هستید می توانید با این سایت شانس خود را در رقابت با این استوره نقاشی امتحان کنید. 8. اسکریبلر یک ساختار بکشید تا تارهایی ماتنند تار عنکبوت به دور آن تنیده شود. می توانید با ابتکار خود طرحهای جالبی را ایجاد کنید. 9. اسکریبلر تو این ابزار مانند ابزار قبلی است با این تفاوت که نیازی نیست ساختار را از قبل بکشید همزمان با کشیدن ساختار تارها تنیده خواهند شد. 10. آرتپد با قلم مو بر روی پد نقاشی کنید و پس از اتمام کار انرا بر روی دیوار گالری نصب کنید. این سایت ویژگی دیگری هم دارد و آن اینکه به شما آموزش هم می دهد. ورزیدن مغز مغز آدمیزاد فقط چند صد گرم است. اما با همین چند صد گرم، کلیدهای بسیاری از رازهای زندگی گشوده شده است و میشود؛ معماهایی که حتی تصور حلشدنشان سخت است. این جسم خاکستری میتواند بزرگترین موفقیتها و تواناییها را برای رویایی با سختیها در ما ایجاد کند. با این حال، خیلی از ما به این قدرت واقف نیستیم و از این پتانسیل فوقالعاده استفاده مطلوبی نمیکنیم. با این همه و صرفنظر از سن، جنسیت، مذهب و اعتقادتان، اگر بخواهیم زندگی موفقتری داشته باشیم، باید از این گاو صندوق خاکستری استفاده بهتری کنیم. این توصیههای 20 گانه قرار است کمک مان کند قدر این گاوصندوق را بیش از پیش بدانیم. 1.نفس عمیق بکشید هوای بیشتر یعنی اکسیژن بیشتر در خون و اکسیژن بیشتر در خون یعنی به کار افتادن موتور مغز. هوا به اندازه کافی در اطراف همه ما وجود دارد، کافی است بینی خود را باز کنید و ششهایتان را پر از هوا کنید. چند نفس عمیق میتواند علاوه بر روشن کردن موتور مغز به شما آرامش ببخشد و کمک کند در فضای مناسبتری فکر کنید. 2.تمرکز را یاد بگیرید فکر نکنید قرار است کار خیلی سختی انجام بدهید. کافی است همین الان چشمهایتان را ببندید و تمام حواستان را بدهید به تنفستان. عضلههایتان را در حالت انقباض قرار دهید و بعدش کمکم با بیرون دادن هوا، این عضلهها را از همدیگر باز کنید. وقتی ذهن شما بین مسایل مختلف سرگردان است، نمیتواند درست کار کند؛ در حالی که 5 یا 10 دقیقه تمرکز میتواند شما را آرام کند و ذهن شما را از گرد و غبارهای سرگردان پاک کند و شما را آماده کند برای تفکر کردن درست. 3.درست بنشینید و دلتان را بدهید به محاسبات ذهنی این عمل را با چند بار در روز انجام دادن برای خودتان تبدیل به عادت کنید. وقتی که توی اتوبوس، محل کار و در صف انتظار بیکار هستید، شروع کنید به جمع، تفریق، ضرب و تقسیم اعداد. اگر جذر بلدید، جذر بگیرید یا روزی یک اتحاد ریاضی را برای خودتان دوره کنید. شاید بگویید من از ریاضی در زمان مدرسه هم متنفر بودم، حالا چه طور این کار را بکنم؟ نمیدانم چهطور اما با این کار ذهنتان را ورزش میدهید و آماده تجزیه و تحلیل مسایل میکنید. تا حالا شده احساس کنید ذهنتان قفل کرده و تبدیل به یک تکه سنگ شده که همه داراییتان ( منظور دارایی ذهنی است ) را درون خودش ضبط کرده... خب! اگر زیاد دچار این حالت میشوید، خاطرات کودکی را کنار بگذارید و با درس ریاضی صلح کنید. میتوانید از عملیات ساده شروع کنید و بعد از مدتی از تاثیر این کار بر قوای فکریتان متحیر شوید! 4.به حل مساله عادت کنید همه ما در زندگیمان مشکل داریم. این جمله به خودی خود خیلی زیبا و آرامشدهنده است اما خیلی هم ...انه است، چرا که زندگی کردن با مشکلات مثل راه رفتن در یک ساحل سنگی با پای برهنه میماند. وقتی مشکلی هست، یعنی باید راهحلی هم باشد و راه حل از ذهن شما زاییده میشود؛ ذهنی که قدرت حل کردن مسایل را دارد اما ما با تنبلی و فلسفههای پوچ و بیهوده ساختن -چیزی شبیه جمله بالا- از آن میگذریم. اگر میخواهید زندگی بهتری داشته باشید، روی حل مشکلات تمرکز کنید؛ نه زندگی با مشکلات. 5.اوقات مردهتان را احیا کنید شاید بگویید این موضوع چه ربطی دارد به پرورش قوای ذهنی؟! خب، تصور کنید در یک اتاق انتظار هستید یا در حال جمع و جور کردن وسایل اتاق. آیا ذهن شما خاموش است؟ یعنی فقط به باز شدن در اتاق فردی میاندیشید که منتظرش هستید و یا تنها در ذهنتان لباسهایتان را نظم و ترتیب میدهید؟ بدون شک این طور نیست. شما در حال فکر کردن هستید و متاسفانه خیلی وقتها در حال مرور حرفهای دیگران؛ و این یعنی اتلاف وقت! در حالی که با گوش کردن به یک نوار زبان یا یک کتاب صوتی میتوانستید مغزتان را در جهت مثبت حرکت بدهید. شما در هر سال، حداقل 200 ساعت را در ماشین میگذرانید. فکر نمیکنید در این 200 ساعت میتوانید حداقل چند آلبوم موسیقی، کتاب صوتی و... گوش کنید؟ 6.زبان یاد بگیرید تحقیقهای مختلف نشان داده است که یادگیری یک زبان جدید میتواند عمر فعالیت ذهنی را بالا ببرد؛ میتواند دریچه نگاه را عوض کند و این میتواند یک تمرین عالی برای ذهن به خواب رفته خیلی از ما باشد. 7.بر روی حس تمرکزتان تمرین کنید کلمه و حالت مقابل تمرکز کردن، گیج زدن است. شما وقتی تمرکزتان را از دست میدهید گاهی قادر به انجام دادن کارهای خیلی عادی خود هم نیستید؛ مثلا یک روز برای پارک ماشینتان دچار مشکل میشوید و هر کاری میکنید نمیتوانید یک پارک ساده را انجام بدهید. چرا؟ چون ذهن شما مغشوش است و نمیتواند تجزیه و تحلیلهای درست داشته باشد. باید یاد بگیرید چگونه ذهن شلوغتان را که مدام به هر طرف سرکی میکشد، متوقف کنید. موضوعی را که باعث این به هم ریختگی شده است را پیدا کنید. گاهی دلیل این اغتشاش ذهنی شما خیلی پیش پا افتاده است. شما در ذهنتان به دنبال یک شماره تلفن میگردید یا ذهنتان مشغول این قضیه شده که چک شما پاس شده یا نه؟ یا حقوقتان واریز شده؟ همین اغتشاشهای کوچک گاه باعث مصیبتهای بزرگ میشود چون جلوی دید درست مغزتان، یعنی همان گاوصندوق خاکستری ارزشمندتان، را میگیرد و آن را تیره و تار میکند. 8.نوشتن را جدی بگیرید نوشتن به دلایل بسیاری برای فعالیت ذهنی شما مفید است. با نوشتن میتوانید به ذهنتان بگویید چه چیزی مهم است، چه کاری را باید انجام بدهید، چه کاری را میتوانید به آینده واگذار کنید و گاهی احساس واقعیتان را بروز بدهید. داشتن یک دفترچه کارهای روزانه خیلی مهم است. فرقی هم نمیکند شما اهل نوشتن حساب و کتاب ریاضی در آن باشید، شعر بنویسید، برنامه فردایتان را یادداشت کنید، داستانی را بنویسید یا نقلقولی را. نوشتن در هر شاخهای که باشد میتواند ذهن شما را رشد دهد. 9.موتزارت گوش کنید نتیجه تحقیقی در دانشگاه کالیفرنیا نشان داده است بچههایی که در حال آموزش پیانو هستند و یا به هر حال، ساز دیگری دارند؛ در حل معما بهتر از بچههای دیگری هستند که کلا با موسیقی رابطهای ندارند و هنگامی که تستی از آنها گرفته شده، بچههای گروه موسیقی درصد هوشیشان 80 درصد بالاتر از بچههای دیگری بود که به کل با موسیقی رابطهای نداشتند. در یک تحقیق و بررسی دیگر هم به 36 دانشآموز در سه مرحله تستهای روان داده شد و قبل از اولین تست یکی از سونات موتزارت پخش شد. قبل از تست دوم یک موسیقی آرام و قبل از تست سوم هیچ موسیقی پخش نشد. نتیجه جالب بود. میانگین نمرات افراد در اولین تست: 119، دومین: 111 و سومین: 110 بود، یعنی گوش دادن به موسیقی موتزارت چیزی حدود 9 نمره روی بچهها تاثیر گذاشته بود. 10.قدرت خواب را دستکم نگیرید مدت زمانی که باید در طول شبانهروز بخوابید به طور متوسط 7 ساعت است اما آنچه مهمتر از کمیت زمان خواب است، کیفیت خواب است. گاهی 10 ساعت خوابیدهاید اما خسته و کسل هستید و گاهی تنها 3 ساعت خوابیدهاید اما نه احساس خوابآلودگی دارید، نه خستگی! اگر خواب راحتی ندارید، حتما به دنبال حل مشکل باشید چون خواب بد مساوی است با گریپاژ کردن موتور مغز. نکته مهم دیگری هم که بسیاری از محققان به اهمیت آن اشاره میکنند، خواب کوتاه عصرگاهی است! یک چرت سبک میتواند مغز شما را برای ادامه روز شارژ کند. بهتر است کمی دور از چشم همکارها گاهی سرتان را روی میز بگذارید و... 11.تندخوانی را یاد بگیرید برخلاف خیلی از باورها، بیشتر ذخیرههای ذهنی ما همانهایی هستند که در زمان کوتاهتری خوانده شدهاند. تلاش کردن برای کوتاه کردن زمان یادگیری - به نوعی تندخوانی و تندفهمی- سرعت ذهن را بالا میبرد. 12.ورزش کنید بررسیها نشان داده است که بعد از 10 دقیقه ورزش ایروبیک فعالیت ذهنی سرعت بیشتری میگیرد. اگر احساس میکنید ذهنتان خسته شده از جایتان بلند شوید و تنها 10 دقیقه پیادهروی کنید و یا حداقل درجا بزنید. 13.با دوستخیالیتان حرف بزنید حتما با خواندن دو کلمه " دوستخیالی " خندهای به لبتان آمده چون یاد کودکی و دوستهای خیالیتان افتادهاید. بعد از مرور این خاطره جالب است بدانید صحبت کردن و راهحل گرفتن از دوست خیالی میتواند راه خوبی باشد برای انتقال اطلاعات از ذهن ناخودآگاه به خودآگاه. برای رسیدن به این حالت - اگر این عادت را سالها است ترک کردهاید- خودتان را در حالت مکالمه با فردی قرار دهید که بسیار باهوش و فهمیده است. از او سوال بپرسید و خوب به راهحلهایش گوش کنید! تعجب نکنید؛ مغز شما در حال جواب دادن به شما است! 14.نکتهبرداری کنید وقتی در حال یادگیری هستید، یادداشتبرداری کنید و بعد از تمام شدن برنامه در مقابل جملههایی که نوشتهاید یک " چرا؟ " بگذارید و سعی کنید به آنها جواب بدهید؛ آنها را رد کنید یا برای قبول کردنشان دلیل بیاورید. با این کار در درجه اول باعث ثابت شدن مطلب در ذهنتان و در درجه دوم باعث بالا رفتن قدرت تحلیل خودتان میشوید. ایده چیست؟ چگونه یک ایده طراحی کنیم؟ ایده ها را هرگونه جمع بندی و نتیجه گیری یا تعمیم که بر پایه علم، آگاهی عمومی، مبانی فلسفی و پیش فرض های عرفی باشد، تعبیر می کنند. علاوه بر این، در تعاریف، ایده ها را به گونه ای دسته بندی و تعبیر می کنند که این ویژگی ها را در بر داشته باشند: - خلاق باشند. - نوآورانه باشند. - مبتنی بر حل مساله باشند. همچنین در بررسی ادبیات ایده پردازی با این درس ها نیز روبرو می شویم: - ایده پردازی، پیوند دقیقی با تفکر انتقادی دارد. - ایده پردازی بر نوعی خلاقیت و یا تفکر خلاق مبتنی است. - ایده پردازی باید خواه ناخواه همراه با نوعی مهارت ها و توان مندی هایی باشد که از جمله آن ها توانایی و مهارت بارش مغزی است. برای آشنایی بیشتر با مبانی مفهومی و نظری ایده و نیز چگونگی طراحی یک ایده، خوب است که با تفکر انتقادی و تفکر خلاق بیشتر آشنا شویم. تفکر انتقادی: به تفکری انتقادی می گوییم که براساس سنجش و ارزیابی دقیق از اتفاقات و مشاهدات پیش رود و با در نظر گرفتن همه عوامل مربوط و شیوه درست منطقی به نتایجی برسیم که قابل لمس هستند و ممکن است که افراد زیادی بتوانند به همان نتایج برسند. براساس تفکر انتقادی اطلاعات ما به وسیله مشاهده، تجربه، دلایل و ارتباط با دیگران به دست می آید. اطلاعاتی را نیز که به دست آوردیم براساس ملاک های صحیح و درست و به دقت و همچنین براساس سندهای معتبر، روشن و بدون هیچ ابهام، بی طرفانه و منصفانه ارزیابی و قضاوت می شود. مراحل و اجزای تفکر انتقادی چیست؟ - باید بتوانیم افکار و دیدگاه هایمان را دسته بندی کنیم و آن ها را بر اساس موضوعات مختلف طبقه بندی کنیم. این یکی از اجزای مهم تفکر انتقادی است. - برای ادعاهایمان، مثلا برای این که درستی حدس و پاسخ خود را برای یک رویداد مشخص کنیم، باید دلیل داشته باشیم. - باید بتوانیم کلمات و تعبیرهای خود را در مورد هر موضوع و رویداد درست انتخاب کنیم و برای آن دلیل روشنی داشته باشیم و همین طور بتوانیم آنها را ارزیابی کنیم. - دلایل خود را از طریق جمع آوری اطلاعات به دست آورده باشیم. - بتوانیم، با استفاده از اطلاعاتی که در دسترس داریم، حدس ها و تحلیل خود در مورد یک موضوع، مساله یا رویداد را ارزیابی کنیم و بالاخره به جمع بندی و نتیجه گیری برسیم و قضاوتی به جا از موضع یا مساله و پدیده داشته باشیم. البته باید توجه کنیم که تفکر انتقادی، لزوما باعث نمی شود که به حقیقت یا نتیجه گیری درست و صحیح دست پیدا کنیم. هیچ کس در هیچ کجا نمی تواند مجموعه ای کامل از اطلاعات را در یک مجموعه جمع آوری کند. خیلی از اطلاعات وجود دارد و ممکن است کشف نشده باقی مانده باشند. جهت گیری هر کسی می تواند مانعی برای جمع آوری و ارزیابی درست اطلاعات شود. تفکر انتقادی چه سؤال هایی را مطرح می کند؟ - چه هدفی را دنبال می کنیم؟ - آیا می خواهیم نتیجه گیری کنیم؟ - چرا فکر می کنیم که درست می گوییم یا حق با ماست؟ - منبع اطلاعاتی ما چیست؟ - چه نوع اطلاعات و فرضیه هایی باعث نتیجه گیری ما می شود؟ - اگر اشتباه کنیم چه اتفاقی می افتد؟ - آیا می توانیم دو منبع نام ببریم که با دلایل ما مخالف بوده و دلیل آن را نیز ذکر کنیم؟ - چگونه به این نتیجه رسیدیم که چیزی را که می گوییم درست است و حقیقت دارد؟ - آیا برای ان چیزی که می گوییم،می توانیم دلیل دیگری نیز بیاوریم؟ تفکر خلاق: به تفکری خلاق می گوییم که ابتکار و کشف و نوآ وری در آن وجود دارد. یعنی با این تفکر می توانیم این ویژگی ها را انجام دهیم. خلاقیت یا خلق کردن یا به وجود آوردن به نوعی فرآیند ذهنی است که مسئولیت تولید ایده ها و مفاهیم جدید و یا ارتباط بین این ایده ها و مفاهیم را به عهده دارد. از نظر علمی به وجود آمدن تفکر خلاق بیشتر به اصالت تناسب موضوع اشاره دارد. حالا به بیان امروزی تر: "خلاقیت بیشتر به معنی به وجود آوردن ایده ها و چیزهای نو و یا ابتکار در موضوع های هنری که متخصصان به عنوان یک ورزش علمی، هنری یا اجتماعی و فن آوری پذیرای آن هستند". افرادی که اهل تفکر خلاق هستند دارای وِیژگی هایی از قبیل: - انگیزه برای پیشرفت بیشتر - کنجکاوی فراوان - علاقه زیاد به نظم و ترتیب - قدرت گفتن اینکه من هم هستم و همچنین داشتن اعتماد به نفس - شخصیت غیر معمول - پشتکار زیاد - استقلال - دارای طرز تفکر انتقادی - دارای انگیزه های بالا و دانش زیاد - سرشار از اشتیاق و احساس - زیبا پسند، اشتیاق فراوان به مسائل اجتماعی دارای قدرت تأثیر گذاری بر دیگر مردم برای اینکه بتوان به یک تفکر خلاق دست یافت: - هدف و انگیزه را مشخص و تشخیص بدهیم. - مهارت های پایه را ایجاد کرده و به دست آوریم. - تشویق شدن برای به دست آوردن دانش مربوط به حوزه های مشخص و تخصصی - برانگیختن و تشویق روحیه کنجکاوی و کشف کردن - به وجود آوردن انگیزه به خصوص انگیزه های درونی - تشویق و تقویت نمودن اعتماد به نفس - دقت و اصرار داشتن در سبقت از دیگران و ارائه توانایی های خود - بالا بردن سطح باورها و عقاید خود درباره خلاقیت - ارائه فرصت هایی برای انتخاب و کشف کردن - گسترش دادن و بهتر کردن توانایی های خود. (مانند: مدیریت؛ مثلاً مدیریت خود) آموزش دادن فنون و راه هایی برای آسان کردن عملکردهای خلاقانه - به وجود آوردن تعادل چگونه می توانیم یک ایده طراحی کنیم؟ به عنوان مثال، ما در کلان شهر تهران با مسائل مختلفی روبرو هستیم. محیط زیست، ترافیک، خدمات شهری و مسائلی از این قبیل. حالا می خواهیم که ایده ای را در یکی از این حوزه ها طراحی کنیم. با در نظر گرفتن آنچه که در مورد شهر تهران و آن حوزه خاص می دانیم و با رعایت آنچه در مورد تفکر انتقادی و خلاق می دانیم، به عنوان مثال می خواهیم در مورد مسائل زیست محیطی، ایده ای را طراحی کنیم. برای این کار سعی می کنیم که این مراحل کلی را طی نمائیم: 1. اطلاعات لازم در مورد وضعیت آن حوزه را جمع آوری کنیم. 2. اطلاعات مان را دسته بندی کنیم. 3. تحلیلی در مورد آن اطلاعات ارائه کنیم. 4. سعی کنیم که این اطلاعات و تحلیل ها را به گونه تازه و نوآورانه یا جدیدی ببینیم. طوری که قبلا کمتر به این شکل تحلیل شده باشد. 5. انتخاب های موجود شهر برای مدیریت این مساله را در نظر بگیریم. 6. فرضیه ها و حدس هایی را در مورد راه حل های احتمالی و مناسب آن مساله در نظر بگیریم. فرآیند حل خلاق مسائل طی سه مرحله حقیقت یابی، ایده یابی و راه حل یابی می توان به خلق یک ایده ناب پرداخت: 1.حقیقت یابی الف) تعریف مساله: انتخاب و هدف دادن به مساله. آلبرت انیشتن: "فرموله نمودن یک مساله بسیار اساسی تر از حل آن است." تعریف مساله مهم ترین مرحله در فرآیند حل خلاق مسائل می باشد. تنها گاه گاهی، با یک ایده مهم جدید به طور تصادفی برخورد می شود و معمولا در چنین مواردی شخص سخت مشغول جستجوی ایده بوده است. پس تنها با کوششی آگاهانه می توانیم خالق ایده های بیشتری باشیم و برای این کار ارزش دارد که هدف خود را روشن نموده و بر روی آن تمرکز کنیم. گاهی باید مسائل را خودمان ابداع کنیم. در مواقع دیگر مسائل را جبر بر سرمان فرود می آورد. در سازمان های علمی و پیشه ای، مسائل غالبا به صورت مسائلی که دقیقا تعریف شده اند، برای یافتن راه حل به افراد محول می گردد. در موارد عدیده ای ممکن است اشارات کمک کننده ای وجود داشته باشد، مانند وقتی که در طی جنگ جهانی دوم شورای ملی مخترعین آمریکا فهرستی از "اختراعات مورد نیاز" را منتشر می نمود. ب) آماده سازی: جمع آوری وتجزیه و تحلیل داده های مربوطه. آماده سازی نیاز به دو نوع دانش دارد، دانشی که قبلا وجود داشته و ما جمع آوری و ذخیره نموده ایم و دانشی که جدیدا جمع آوری می کنیم و با مساله خلاق ما ارتباط دارد. باید این نکته را در نظر گرفت که غرق شدن در سیل حقایق اضافی قبل از موعد مناسب، قدر ت تصورمان را خفه خواهد کرد. لذا بهتر است قبل از شروع کار خلاق، فقط حقایق اساسی مربوطه را جمع آوری و شروع به تدبیر تمام فرضیات ممکن کنیم. (پس از تهیه صورتی از ایده های اولیه می توانیم سراغ اطلاعات جامع تر برویم.) 2.ایده یابی ایده سازی: تدبیر ایده های موقت به عنوان سرنخ های ممکن. تقریبا در تمامی فعالیت های ایده یابی، آنچه نقش اساسی ایفا می کند، استعدادی موسوم به تداعی ایده هاست. این پدیده سبب می شود که یک تفکر به تفکر دیگر منجر شود. تداعی معانی نقش مهمی در عامل تصادفی خلاقیت ایفا می کند. سه قانون تداعی معانی ارسطو عبارتند از: مجاورت، تشابه و تباین. منظور از مجاورت آن است که در برخورد با موضوعی، مثلا محصول یا محیطی که رابطه ای با مساله ما دارد، ایده ای در ذهن ما به وجود بیاید. منظور از تشابه صرفا آن است که تصویر چیزی ما را به یاد موضوع مورد نظرمان بیاندازد. آن چیز ممکن است عنصری طبیعی باشد، (که در طراحی صنعتی با عنوان های: organic design bionic design, biophormic design, biomimetic design و..... وجود دارد) یا اینکه یک محصول، محیط و حتی یک اتفاق باشد. تباین یعنی اینکه با دیدن یک چیز به یاد معکوس یا متضاد آن بیافتیم. با استفاده از این روش مسیر های متعدد جدیدی در برابر ما قرار می گیرد. استفاده از تکنیک جانشینی نیز یکی از موتورهای خلاقیت می باشد که ممکن است با سوال هایی چون "چه چیزی را می توانیم جانشین کنیم؟" و یا "به جای این، چه چیز دیگر؟" به کار بیافتد. نمک و فلفل پاش Switch Me نیز با استفاده از همین تکنیک به وجود آمده است. طرح از Chetan Sorab ایده پروری: انتخاب از بین ایده های حاصله، افزودن ایده های دیگر و به جریان انداختن مجدد از طریق تغییر، ترکیب و غیره. ممکن است یک یا تعداد بیشتری از ایده های موقت، درست همان کلید هایی باشند که در جستجوی آنها هستیم. احتمال زیادی وجود دارد که ایده های ایجاد شده به ایده های دیگری منجر گردد، که آنها نیز به نوبه خود سرنخ های بهتری به راه حل را آشکار نمایند. همچنین غالبا هر ایده جدیدی ممکن است باعث شود که زمینه ای برای تحقیق بیشتر به فکرمان خطور کند و ثابت شودکه راه حل جدیدی برای مساله وجود دارد. 3.راه حل یابی ارزیابی: وارسی ایده های موقت به وسیله آزمایش و غیره. برای ارزیابی آسان تر لازم است یک سری پارامتر برای ایده های منتخب در نظر گرفت که ممکن است به صورت تعدادی سوال مطرح شوند: 1.آیا ایده به اندازه کافی ساده هست؟ 2.آیا با طبیعت و انسان سازگار است؟ 3.آیا به موقع است؟ 4.آیا شدنی است؟ 5.آیا ایمنی را بهبود می بخشد؟ 6.آیا هزینه ها را کاهش می دهد؟ 7.آیا شرایط کار رابهبود می بخشد؟ و ...... گزینش: تصمیم گیری درباره راه حل نهائی و پیاده سازی آن. در نهایت بوسیله ارزش گذاری ایده ها می توانیم بهترین گزینه را انتخاب کنیم، فراموش نکنید که آزمایش عملی ایده بهترین روش در تایید یا رد ارزش ایده است. ده گام به سوی تقويت خلاقيت يک -به موزيک باخ ( Johann Sebastian Bach) گوش دهيد . اگر از سردرد رنج می بريد و يا در نيمه های شب دچار توهم می شويد به پزشک مراجعه نماييد. دو- از تکنيک يورش فکری ( Brainstorm ) استفاده کنيد.اين تکنيک علاوه بر اينکه مخزنی از ايده ها برای شما ايجاد می کند بلکه به کمک آن می توانيد در امور خود تصميم گيری های بهتری را اتخاذ نماييد سه -هميشه با خود يک دفترچه و مداد يا خودکار به همراه داشته باشيد.هنگامی که ايده ای تازه به ذهن شما می رسد ، آن را ياد داشت نماييد.هنگامی که ايده های يادداشت شده خود را بازخوانی می کنيد ، ممکن است 90 درصد آنها بيهوده جلوه کنند اما نگران نباشيد اين طبيعی است ، 10 درصد از بقيه ايده های يادداشت شده بسيار ارزشمند خواهند بود. چهار- هنگامی که فکر نويی به ذهن شما می رسد، يک فرهنگ لغت را باز کنيد و بطور تصادفی واژه ای را انتخاب نماييد و آنگاه سعی نماييداين فکرنو و آن واژه را با يکديگر ترکيب نماييد و اين روش سبب خواهد شد به نکات جالبی دست يابيد. يک مفهوم شناخته شده ساده ای وجود دارد که هنگامی که ذهن شما در شرايط آزاد بسر می برد قادر به خلاقيت نيست و هنگامی که ذهن شما با محدوديت هايی روبرو می شود،شروع به تفکر خواهد کرد و اين روش سبب می شود ذهن شما دريک محدوديت قرارگرفته و تفکر نمايد. پنج -مشکلی را که با آن روبرو هستيد ، با دقت تعريف نماييد، و يا آن را بر روی يک کاغذ يا دفترچه الکترونيکی و يا در رايانه با جزئيات شرح دهيد.از اين طريق شما به نکات تازه و خوبی در خصوص مشکل خود دست می يابيد. شش -اگر نمی توانيد تفکر کنيد ، بهتر است پياده روی کنيد.يک تغيير آب و هوابرای شما خوب بوده و به آرامی کمک می کند تا سلولهای مغزی شما به تحرک واداشته شوند. هفت : تلويزيون كانال ايده يار: @ideayar
|
|||
02-08-2012, 02:01 PM
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: خلاقيت و نوآوری
روشهای برای افزایش خلاقیت
۱) نسبت به رشد خلاقیت متعهد باشید نخستین گام این است که خود را به طور کامل وقف رشد و توسعه توانائیهای خلاقانه خود کنید. از تلاش دست برندارید. هدف گذاری کنید، روی کمک دیگران حساب باز کنید و برای رشد مهارتهای خود، زمانی را در هر روز کنار بگذارید. ۲) خبره شوید یکی از بهترین راهها برای رشد خلاقیت، خبره شدن در آن حوزه است. با داشتن درک عمیق از موضوع، بهتر قادر خواهید بود که به تفکر درباره راهحلهای ابتکاری و نوآورانه برای مسائل بپردازید. ۳) برای کنجکاوی خود ارزش قائل شوید یکی از موانع متداول بر سر راه خلاقیت، کم اهمیت دادن به کنجکاوی است. هنگامی که کنجکاوی شما نسبت به چیزی برانگیخته میشود به جای آن که خود را سرزنش یا توبیخ کنید، به تحسین خود بپردازید و به خود پاداش دهید. برای خود این فرصت را به وجود آورید که به کشف موضوعات تازه بپردازید. ۴) باور کنید که خلاقیت به خودی خود با ارزش است رشد انگیزههای درونی بسیار اهمیت دارد. این باور را در خود تقویت کنید که خلاقیت به خودی خود ارزشمند است حتی اگر به دستاورد خاصی منجر نشود. ۵) خطرپذیر باشید برای تقویت مهارتهای خلاقانه خود، باید آماده خطرپذیری باشید. ممکن است تلاشهای شما همیشه به موفقیت نیانجامد امّا مطمئن باشید که تقویت استعدادهای خلاقانه و دستیابی به مهارتهای تازه در آینده به دردتان خواهد خورد. ۶) به خود اعتماد داشته باشید بیاعتمادی به توانائیهای خود، مانع خلاقیت میگردد. به همین دلیل، تقویت حس اعتماد به نفس اهمیت زیادی دارد. پیشرفتهایی که به دست آوردهاید را ثبت کنید، از تلاشهای خود خشنود باشید و همیشه در صدد یافتن راهی برای تحسین خلاقیت خود باشید. ۷) زمان لازم را برای خلاقیت در نظر بگیرید اگر زمان لازم و کافی را برای رشد استعدادهای خلاقانه خود اختصاص ندهید، در این کار موفق نخواهید شد. در هر هفته زمانی را برای تمرکز بر روی یک نوع پروژه خلاقانه کنار بگذارید. ۸) نگرشهای منفی را کنار بگذارید براساس یک مطالعه پژوهشی که در سال ۲۰۰۶ صورت گرفته و نتایج آن در مجله آکادمی ملّی علوم به چاپ رسیده است، نگرش مثبت میتواند توانایی شما در تفکر خلاقانه را افزایش دهد. بدین خاطر، بر روی حذف و کنار گذاشتن افکار منفی یا خود-انتقادی که میتواند مانع رشد مهارتهای خلاقانه شما گردد، تمرکز کنید. ۹) بر ترس خود از شکست غلبه کنید ترس از اشتباه کردن یا شکست خوردن از پیشرفت شما جلوگیری میکند. هرگاه چنین افکار و احساسی به سراغتان آمد، به خودتان یادآور شوید که اشتباهات، خود بخشی از فرایند است. با وجودی که گاهی اوقات ممکن است با موانعی در مسیر خلاقیت خود روبرو شوید امّا نهایتاً به اهداف خود خواهید رسید. ۱۰) برای به دست آوردن ایدههای جدید از یورش فکری استفاده کنید یورش فکری روش متداولی در محیطهای علمی و حرفهای است امّا میتواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای رشد خلاقیت نیز مورد استفاده قرار گیرد. قضاوتهای خود را کنار بگذارید و شروع به نوشتن هر ایده و راهحلی که به نظرتان میرسد بکنید. هدف از این کار، تولید هر چه بیشتر ایده در یک دوره زمانی کوتاه است. سپس بر روی پالایش و روشنتر کردن ایدههای خود تمرکز کنید تا به بهترین گزینه ممکن دست یابید. ۱۱) بدانید که اغلب مسائل راهحلهای متعدد دارند بار بعد که به حل مسالهای پرداختید، سعی کنید به دنبال راهحلهای مختلف بگردید. به جای آن که مستقیماً به سراغ نخستین ایدهای که به فکرتان رسید بروید، کمی تامل کنید و به راههای دیگر برای نزدیک شدن به مساله فکر کنید. این کار ساده، راه خوبی برای ایجاد مهارتهای حل مساله و تفکر خلاق در شماست. ۱۲) برای فعالیتهای خلاقانه خود دفتر یادداشت تهیه کنید برای پیگیری فرایند خلاقیت در خود و ایدههایی که به نظرتان رسیده است، دفترچه یادداشتی درست کنید. وجود این دفترچه کمک شایانی به بازتاب دستاوردهای شما و در نظر گرفتن راهحلهای احتمالی دیگر خواهد بود. ایدههایی که در این دفترچه ثبت میشوند میتوانند در آینده الهام بخش شما گردند. ۱۳) نقشه ذهنی ایجاد کنید «نقشه ذهنی» وسیله خوبی برای مرتبط ساختن ایدهها و جستجو برای پاسخهای ابتکاری و خلاقانه به سوالات است. نقشه ذهنی چنین درست میشود: ابتدا موضوع یا واژه اصلی را روی کاغذ بنویسید. سپس عبارات یا ایدههای مرتبط را پیرامون آن بنویسید و به آن پیوند دهید. این روش با وجودی که شبیه یورش فکری است امّا به شاخه شاخه شدن ایدهها کمک میکند و امکان مشاهده چگونگی ارتباط آنها با هم را فراهم میسازد. ۱۴) خود را به چالش بکشید فرایند رشد مهارتهای خلاقانه، پایان پذیر نیست. بنابراین، چالش مداوم خود به منظور رشد بیشتر قابلیتها و توانائیهایتان بسیار اهمیت دارد. به جستجوی رویکردهای پیچیدهتر برآئید، چیزهای جدید را امتحان کنید و از به کارگیری همان راهحلهایی که در گذشته استفاده کردهاید اجتناب نمائید. ۱۵) روش «۶ کلاه» را امتحان کنید روش «۶ کلاه» مستلزم نگاه کردن به مساله از ۶ دیدگاه متفاوت است. با این کار میتوانید نسبت به موقعی که فقط از یک یا دو دیدگاه به مساله مینگریستید، ایدههای بیشتری به دست آورید. کلاه قرمز: به وضعیت طور احساسی بنگرید. احساستان به شما چه میگوید؟ کلاه سفید: به وضعیت به طور عینی بنگرید. واقعیتها چه هستند؟ کلاه زرد: به وضعیت با دید مثبت بنگرید. کدام عناصر راه حل عمل خواهند کرد؟ کلاه سیاه: به وضعیت با دید منفی بنگرید. کدام عناصر راه حل عمل نخواهند کرد؟ کلاه سبز: خلاقانه فکر کنید. ایدههای دیگر چه هستند؟ کلاه آبی: کلّی و جامع فکر کنید. بهترین راه حل کلّی چیست؟ ۱۶) به دنبال منابع الهامبخش بگردید هرگز انتظار نداشته باشید که خلاقیت به یکباره اتفاق افتد. به دنبال منابع جدید الهامبخش برای به دست آوردن ایدهها و انگیزههای تازه که به تولید پاسخهای یگانه به سوالاات میانجامد، بگردید. کتاب بخوانید، از موزهها بازدید کنید، به موسیقی مورد علاقهتان گوش کنید و یا به بحث سازنده با یک دوست بپردازید. از هر روش یا راهبردی که برایتان مفیدتر است استفاده کنید. ۱۷) برای خلاقیت، فرصت ایجاد کنید علاوه بر جستجوی منابع الهامبخش، باید خودتان نیز فرصت لازم را برای خلاقیت ایجاد کنید. مثلاً در دست گرفتن یک پروژه تازه یا پیدا کردن ابزارهای جدید برای استفاده در پروژههای فعلی. ۱۸) سناریوهای متفاوت را در نظر بگیرید به هنگام تمرکز بر روی حل یک مسأله، از سوالات «چه میشود اگر ... » برای در نظر گرفتن سناریوهای احتمالی استفاده کنید. اگر این راه را در پیش گیریم نتیجهاش چه خواهد شد؟ با نگاه کردن به این سناریوهای مختلف، بهتر میتوانید به راهحلهای خلاقانه برای مسائل دست یابید. ۱۹) از روند نما استفاده کنید هنگامی که پروژه جدیدی را در دست میگیرید، روندنمایی (فلوچارت) برای نمایش پروژه، از ابتدا تا انتها، بکشید. به مسیرها یا دنباله مختلف رویدادهایی که ممکن است اتفاق افتد نگاه کنید. روند نما به شما کمک میکند که محصول نهایی را بهتر مجسم کنید و مشکلات احتمالی را از میان بردارید. ۲۰) از روش «گلوله برف» استفاده کنید. تا کنون متوجه شدهاید که چگونه یک ایده خوب معمولاً به ایده خوب دیگری میانجامد؟ شما میتوانید با استفاده از روش «گلوله برف» به هنگام تولید ایده برای پروژههای خود، از این مزیت بهرهمند شوید. اگر ایده برای کار جاری شما مفید و مناسب نباشد، آن را برای کارهای بعد و استفاده در پروژههای آتی کنار بگذارید. كانال ايده يار: @ideayar
|
|||
02-08-2012, 02:19 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-08-2012 02:20 PM، توسط اقاي ايـــده.)
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: خلاقيت و نوآوری
صفات یك فرد خلاق از دیگر صفاتی كه برای افراد خلاق برمیشمرند و اكثر صاحبنظران با آن موافقند عبارتنداز: 1 - داشتن تخیل قوی 2 - كنجكاوی فراوان 3 - دقت خاص (دقت به مواردی كه دیگران به آنها توجه ندارند) 4 - توانایی نوع دیگر دیدن مسائل و موضوعات 5 - شوخ طبعی و بذلهگویی (بهطور كلی دارای شخصیت غیرمتعارف و غیررسمی) 6 - توجه به زمان و وقتشناسی 7 - اعتماد به نفس بالا و وقار 8 - خودانگیختگی 9 - داشتن تفكر شهودی 10 - داشتن طرزفكر انتقادی 11 - نوعی شجاعت خاص در بیان آرا و نظرات خود و دفاع از آنها 12 - پذیرنده و یادگیرنده (عاشق و آماده یادگیری و دریافت از درون بیرون) هرقدر نشانههای بیشتری از موارد یاد شده در فرد مشاهده شود، احتمال بروز خلاقیت در وی بیشتر خواهد بود. این موارد درواقع همان عوامل سنجش میزان خلاقیت افراد است.مكانیزمهایی كه برای سنجش میزان خلاق بودن، از آنها یاد میشود، درواقع مكانیزمهایی هستند كه از طریق آنها میزان حضور و فعال بودن این ویژگیها بررسی میشوند. البته باید دقت كرد چنانكه بیان شد حضور این عوامل و خصوصیات در فرد تنها احتمال بروز خلاقیت توسط وی را افزایش میدهد و وجود اینها دلیل بروز حتمی خلاقیت در اشخاص نیست. به هر حال همیشه استثناء وجود دارد و ممكن است بعضی از افراد خلاق این خصوصیات را نداشته باشند. شاید به هیچوجه نتوان قبل از آن كه فرد در عمل، خلاقیتی را بهخرج دهد گفت كه وی خلاق هست یا نیست، تنها میتوان با مشاهده حضور یا عدم حضور خصوصیات افراد خلاق در وی حدس زد كه احتمال بروز خلاقیت از او زیاد است یا كم. نظرات متفاوت در اینجا سؤالی مطرح میشود و آن اینكه آیا خلاقیت، سبب بروز خصوصیات در افراد خلاق میشود یا این خصوصیات سبب خلاقیت میشوند؟ جواب به این سؤال مشكل و شاید غیر ممكن است. شاید بتوان گفت كه خلاقیت و خصوصیات یاد شده لازم و ملزوم یا علت و معلول یكدیگرند و تفكیكناپذیر هستند.» باوجود كلیه خصوصیاتی كه برای فرد خلاق برشمرده شد، ویژگیهای دیگری هم به آنها اطلاق شده است: «خلاق كسی است كه از بینش برخوردار است. او آنچه را كه هیچكس تا به حال ندیده و نشنیده میبیند و میشنود و به هستی ارائه میكند. از نظر وی خلاق درواقع كسی است كه از خود چیزی ندارد و مجرایی بیش نیست. او نه در گذشته زندگی میكند و نه برای آینده. او فقط در لحظه و برای این لحظه زندگی میكند. این لحظه همه چیز است. او فردی است خودانگیخته. فرد خلاق باورهای زیادی را یدك نمیكشد او فقط حامل تجربههای خویش است. فرد خلاق نمیتواند راه رفته را طی كند بلكه باید خود، در میان جنگلهای انبوه زندگی راه را بیابد؛ باید تنها گذر كند... كسی كه چنین زندگی میكند هر لحظه در حال خلق خواهد بود و این همان معنی واژه خلاق است. توجه:مطالب با همگي از سايت هزار طرح مي باشد. كانال ايده يار: @ideayar
|
|||
02-08-2012, 02:29 PM
ارسال: #4
|
|||
|
|||
مثل یه نابـغـه فکر کن
مثل یه نابـغـه فکر کن
حتي اگر نابغه نباشيد، ميتوانيد از استراتژيهاي كساني مثل ارسطو و انيشتين، براي تقويت قدرت خلاقيت و اداره بهتر زندگيتان استفاده كنيد. استراتژي مهم، شما را تشويق ميكند تا به جاي پروراندن فكرها و تصورات بيهوده، كارآمد و مفيد فكر كنيد تا راهحل مشكلاتتان را خودتان به دست آوريد. اين استراتژيها، تكنيكهاي رايج بين نابغههاي عرصه علم، هنر و صنعت در طي تاريخ بوده است. 1ـ به مشكلات از جوانب مختلف نگاه كنيد ديدگاههاي جديدي را انتخاب كنيد كه كسان ديگري از آن استفاده نميكنند. لئوناردو داوينچي عقيده داشت كه براي به دست آوردن علم در مورد يك مشكل، بايد ياد بگيريد كه چطور آن مشكل را به راههاي مختلف بازسازي كنيد. 2ـ تجسم كنيد! انيشتين وقتي به حل يك مشكل فكر ميكرد، سعي ميكرد تا موضوع خود را با استفاده از نمودارهاي مختلف به چند طريق ممكن فرموله كند. او راهحلها را تجسم ميكرد. عقيده داشت كه كلمات و اعداد به آن شكل نقش مهمي در فكر كردن در مورد راهحل يك مشكل ندارند. 3ـ ايجاد كنيد! يكي از ويژگيهاي متمايز نابغهها، استعداد توليدي و زايايي آنهاست. توماس اديسون 1093 حق ثبت اختراع داشت. او با ارائه فكر و تدبير، سودمندي وسايل اختراعي خود را تضمين ميكرد. بزرگترين دانشمندان نهتنها آثار فوقالعادهاي ميساختند، بلكه آثار بد و به درد نخوري هم در كارنامه خود داشتهاند. آنها از شكست نميترسيدند و آنقدر تلاش كردند تا به موفقيت دست يافتند. 4ـ تركيبات جديد بسازيد. افكار، ايدهها، تصاوير و انديشههايتان را تركيب كنيد و دوباره تركيب كنيد و آنها را بهصورت تركيبات مختلف درآوريد، هرچند كه طبيعي و مناسب نباشند. قانونهاي توارث كه علم جديد ژنتيك بر پايه آن قرار داده شده توسط راهب استراليايي گريگو مندل مطرح شده كه رياضيات و بيولوژي را براي ايجاد يك علم جديد با هم تركيب كرد. 5 ـ رابطهسازي كنيد بين موضوعات نامشابه ارتباط ايجاد كنيد. داوينچي قادر بود بين صداي زنگ و آب ارتباط ايجاد كند. ساموئل مورس توانست با مشاهده ايستگاههاي حملونقلي توسط اسب، ايستگاههاي تقويتكنندهاي براي سيگنالهاي تلگراف اختراع كند. 6 ـ متضاد فكر كنيد فيزيكدان معروف نيلز بوهر عقيده داشت كه اگر متضادها را كنار هم بياوريد، خواهيد ديد كه افكار و انديشهتان به مرحلهاي جديد منتقل ميشود. افكار معلق و مسكوت ميتواند به شما براي خلق يك شكل جديد كمك كند . 7ـ استعاري فكر كنيد ارسطو استعاره را يكي از علامتهاي نوابغ ميدانست و عقيده داشت كه هر فردي كه ظرفيت درك شباهتهاي بين دو قلمرو كاملاً مختلف باشد و بتواند آنها را به هم ربط دهد، يك نابغه است. 8ـ خود را براي شانس آماده كنيد هرچه براي انجام كاري تلاش كنيم و شكست بخوريم، مشغول كاري ديگر خواهيم شد. اين اولين اصل تصادف خلاقانه است. شكست زماني ميتواند سودمند باشد كه ما به آن بهعنوان يك نتيجه بيحاصل فكر نكنيم. بهجاي اين، روند كار، مولفههاي آن و طريقه تغيير آنها را تحليل كنيم تا به نتيجه برسيم. نپرسيد: «چرا من شكست خوردم؟!» بپرسيد: چه كردهام؟! کد: http://success13.blogfa |
|||
|
02-08-2012, 03:18 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-08-2012 03:33 PM، توسط اقاي ايـــده.)
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: خلاقيت و نوآوری
چگونه زندگى خود را تغيير دهيم؟
به ليست تغييراتى که مىخواهيد در زندگى خود به وجود آوريد نگاه کنيد. ليست شما ممکن است موارد زير را برداشته باشد: ١- کاهش وزن ٢- انتخاب شغل بهتر ٣- مواجه شدن با هراسها ٤- افزايش اعتماد به نفس ٥- بهبود زندگى عشقى ٦- احساس افسردگى کمتر و رضايتمندى بيشتر از زندگى ٧- يادگيرى مهارتهاى کنار آمدن با استرس در محيط کار ٨- رها کردن خود از گذشته اينها برخى از موضوعات پيچيدهاى هستند که مردم معمولاً با آنها مواجهند. ممکن است بعضى از آنها در ليست شما هم قرار داشته باشند. براى بسيارى از مردم، تغيير، بسيار دشوار و چالش برانگيز است به اين جهت، آنها ليست تغييرات مورد نظرشان را هر سال با خود به سال بعد مىبرند. چگونه يک فرد مىتواند زندگيش را تغيير دهد هنگامى که از قدرت ارادة او کارى ساخته نيست؟ هنگامى که اراده شکست مىخورد به کجا بايد پناه برد؟ مردم غالباً در اين مواقع به روانشناس، مشاور يا مددکار اجتماعى مراجعه مىکنند تا به آنها در انجام تغييرات مورد نظرشان کمک کنند. اين متخصصان مىتوانند به هدايت فرايند تغيير در آنها بپردازند و کمک کنند تا آنها منابع درونى خود را براى انجام تغيير مورد نظر بسيج کنند. امّا پيش از آن که ليست تغييرات خود را نزد درمانگر ببريد، دو نکتة کليدى هست که بايد در نظر بگيريد. نخست اين که تمام رويکردهاى درمانى يکسان نيستند و دوم اين که رويکرد خود فرد به انجام مشاوره، به مقدار زيادى تعيين کننده ميزان موفقيتش خواهد بود. در طول سالهاى متمادى، روشهاى مشاوره بسيارى براى کمک به مردمى که خواهان تغيير در زندگيشان مىباشند به وجود آمده است. برخى از روشهاى درمانى صرفاً رفتار فرد را مورد توجه قرار مىدهند و برخى ديگر، طرز تفکّر يا تخليه احساسات را. برخى روشها مدتى طولانى را صرف شنيدن حرفهاى مراجعه کننده مىکنند بدون آن که بازخوردى دهند، در حالى که برخى روشهاى ديگر به تحليل و توضيح تمام جنبههاى زندگى فرد مىپردازند. اکنون پژوهشهاى بيشترى براى تعيين اين که چه چيزى در کمک به مردم براى ايجاد تغييرات مثبت در زندگيشان موثرتر است صورت گرفته است. روشهاى درمانى جديدى نيز مورد آزمايش قرار گرفتهاند و اثربخشى بيشتر آنها نسبت به روشهاى قبل به اثبات رسيده است. دو تا از اثربخشترين روشها عبارتند از EMDR (شکلى از رواندرمانى با هدفِ پرداختن به خاطرههاى ناگوار، کاستن تأثيرات بلند مدّت آنها و کمک به بيمار در ايجاد و توسعه سازوکارهاى انطباقى بيشتر.)و تمرکز تجربى (در رواندرمانى، منظور از تمرکز، يعنى نگاه داشتن توجه باز و بدون قضاوت فرد به چيزى که مستقيماً تجربه مىشود امّا هنوز به کلام در نيامده است). همانطور که گفته شد، دومين نکته کليدى در مراجعه فرد به رواندرمانگر، رويکرد خود او به انجام مشاوره است. چند سال پيش، دکتر اوجين گِندلين پژوهشى براى تعيين اين که چه چيزى مشاوره را اثربخش مىسازد، انجام داد. مهمترين و تکاندهندهترين کشف او اين بود که رويکرد خود فرد به انجام مشاوره و چگونگى پرداختن به مسالهاش در حين مشاوره مىتواند نشانگر موفقيت يا عدم موفقيت مشاوره باشد. او موفق شد چند عامل مشترک را در بين کسانى که مشاورههاى موفقيتآميزى داشتند شناسايى و تعيين کند: ١- توجه به اين که بدن چگونه مشکل را حس و تجربه مىکند. ٢- تمايل به گوش سپردن به بازخوردهايى که ذهن براثر آن حسها مىدهد. ٣- مهارت در تشخيص معنى نهفته در آن پيامهاى بدنى. اين توانايىها در بين کسانى که بيشترين موفقيت را در مشاورهها به دست آوردهاند مشاهده شده است. دکتر گندلين پس از تعيين اين عوامل، توانست به دانشجويان روانشناسى بياموزد که با گوش دادن به هزاران نوار صوتى جلسات مشاوره به تشخيص آنها بپردازند. بدين ترتيب دانشجويان قادر بودند پيشبينى کنند که چه کسى در ايجاد تغييرات مورد نظرش موفق خواهد شد. دکتر گندلين نهايتاً توانست به مردم بياموزد که چگونه به شيوة موفقترين افراد به مشاوره با روان درمانگر روى آورند. آینده درخشان در انتظار ماست اگر... ۱) بدانیم كه زندگی همیشه عادلانه با ما برخورد نمیكند. آنچه مجبور به قبولش هستیم ، بپذیریم و مواردی را كه قادر به تغییرشان هستیم، تغییر دهیم. ۲) قبل از انجام هر كاری درباره آن خوب فكر كنیم. گاه یك لحظه بیفكری، سالها پشیمانی و اندوه را به همراه میآورد. ۳) در جستوجوی زیبایی موجود در زندگی، طبیعت و مردم باشیم. ۴) سپاسگزار داراییهای مادی خود، مردم و لحظاتی كه سپری میشوند، باشیم. ۵) فكر خود را روی چیزهای مهم متمركز كنید. برای چیزهایی كه به آنها فكر میكنید و كارهایی كه انجام میدهید هدف و اولویت تعیین كنید؛ از قبل تمامی فعالیتهای خود را در ذهن تصور و مرور كنید. تمام سعی و تلاش خود را برای به وجود آوردن سرگرمیهای مفید به كار گیریم. این راه بهترین روش برای به وجود آوردن رشتههای محبت بین دیگران و خودمان است و خاطرات زیبایی را ترسیم مینماید. ۶) زمانی را به خود اختصاص دهیم و كاری را انجام دهیم كه از آن لذت میبریم و هیچگونه احساس گناهی از انجام دادن آن نداشته باشیم. ۷) دیگران را بدون قضاوت كردن درباره شان بپذیریم و بدانیم هر كس با دیگری متفاوت است. ۸) دیگران را ببخشیم، زیرا دلخور بودن از دیگران بیشتر خود ما را میآزارد. ۹) ذهن خودمان را برای ایدههای جدید آماده كنیم و از سعی و تلاش نترسیم. ۱۰) در ذهن خود برنامههایی را تصور كنیم و به سوی چیزی كه میخواهیم، حركت كنیم. ۱۱) شما همان چیزی هستید كه فكر میكنید ۱۲) شما همان چیزی هستید كه فكر میكنید و در عین حال میتوانید نیازهایتان را نیز احساس كنید. پس هدفی والا برای خود تعیین كنید و در راه تحقق آن، نهایت تلاشتان را به كار ببندید. تمامی احساسات، عقاید و دانش ما به افكار درونیمان ـ آگاهانه یا ناآگاهانه ـ بستگی دارد و چه بدانیم یا ندانیم تحت كنترل هستیم و میتوانیم مثبت یا منفی، مشتاق یا بیتفاوت، فعال یا غیرفعال باشیم. ۱۳) بزرگترین فرق بین مردم، رفتار و طرز برخورد آنان است ۱۴) برای برخی، یادگیری لذتبخش و هیجانانگیز است، برای دیگران سخت و خستهكننده و برای بسیاری دیگر، یادگیری فقط كاری ضروری برای پیدا كردن شغلی مناسب محسوب میشود. ۱۵) رفتارها و طرز برخورد ما، به علت دریافت بازخورد از طرف والدین، دوستان، جامعه و خودمان، عادات ما را شكل میدهند و در واقع تصویری از ما و جهان ما هستند. ۱۶) این رفتارها غالباً به وسیله گفتوگوی درونی كه مرتباً با خود ـ آگاهانه یا ناآگاهانه ـ داریم، تقویت میشوند. در واقع اولین گام برای تغییر رفتار، تغییر گفتوگوی درونی ماست. یكی از روشهای تغییر عبارت است از تعهد، كنترل و چالش. ▪ تعهد در خودتان تعهد، یادگیری، كار، خانواده، دوستان، طبیعت و دیگر چیزهای با ارزش ایجاد كنید. به خود و دیگران ارج نهید. در آرزوی موفقیت باشید. با شوق و اشتیاق زندگی كنید و كارهایتان را انجام دهید. ▪ كنترل فكر خود را روی چیزهای مهم متمركز كنید. برای چیزهایی كه به آنها فكر میكنید و كارهایی كه انجام میدهید، هدف و اولویت تعیین كنید؛ از قبل تمامی فعالیتهای خود را در ذهن تصور و مرور كنید. برای مقابله با مشكلات، استراتژی داشته باشید، یاد بگیرید كه چگونه به خود آرامش بدهید. از موفقیتها لذت ببرید و با خود رو راست باشید. ▪ چالش ۱)مشوق خود باشید. هر روز رفتار خود را تغییر دهید و بهبود بخشید. تمام تلاش خود را به كار ببندید و به عقب برنگردید. یادگیری و تغییر را غنیمت بشمارید. چیزهای نو را امتحان كنید. گزینهها و انتخابهای مختلف را در نظر بگیرید. ۲) ذهن خودمان را برای ایدههای جدید آماده كنیم و از سعی و تلاش نترسیم. ۳) با افراد جدید آشنا شوید. هر چیزی را كه نمیدانید بپرسید. مواظب سلامت جسمانی و روحی خود باشید. مثبت گرا باشید. مطالعات نشان داده كه افراد دارای این مشخصات در اوقات خوش، برنده هستند و در شرایط سخت، محكم و قوی به زندگی ادامه میدهند. همچنین كسانی كه آگاهانه گفتوگوی درونی و غرور خود را اصلاح میكنند، غالباً خیلی سریع در رفتارشان بهبودی حاصل میشود. انرژی آنها افزایش مییابد و همه چیز به نظر بهتر میآید. تعهد، كنترل و چالش به ساخت اعتماد به نفس و ایجاد تفكر مثبت كمك میكنند. ● هفت پیشنهاد برای ایجاد تفكر مثبت ۱) در هر طبقهای، در جستوجوی افراد مثبت برای ایجاد ارتباط باشید. ۲) در هر سخنرانی، در جستوجوی ایدههای جالب باشید. ۳) در هر فصل كتاب، در جستوجوی مفهومهایی باشید كه برای شما مهم هستند. ۴) با هر دوستی، درباره ایده جدیدی كه به تازگی یاد گرفتهاید، صحبت كنید. ۵) از هر معلمی سوالهای خود را بپرسید. ۶) لیستی از اهداف، افكار و رفتار مثبت خودتان تهیه كنید. ۷) به خاطر داشته باشید، شما همان چیزی هستید كه فكر میكنید. منبع : مقاله " آینده درخشان در انتظار ماست اگر... " انتشار : روزنامه تهران امروز كانال ايده يار: @ideayar
|
|||
02-08-2012, 03:34 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-08-2012 06:35 PM، توسط اقاي ايـــده.)
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: خلاقيت و نوآوری
افکار خود را بازنگری کنید!
برای بهتر شدن بینش خود نسبت به زندگی، باید مطمئن باشید که تمام زوایای رفتارتان مثبت است امتحان کنید و اگر لازم بود افکار، باورها و دیدتان را نسبت به خود تغییر دهید. با افکار خود مبارزه کنید کلید اصلی برای موفقیت واقعی در تفکر مثبت این است که تمام راههای ممکنی که افکار منفی شما را به مبارزه میخواند ، پیدا کرده و سپس آن ها را با افکاری که مثبتتر و واقعیتر هستند عوض کنید. برای تغییر افکار منفی به مثبت باید درک کنید که این افکار حقایق را بد جلوه میدهند. هیچ چیز کاملا بد نیست . افکارتان رامثبت کنید برای تغییر افکار منفی به مثبت باید درک کنید که این افکار حقایق را بد جلوه میدهند. هیچ چیز کاملا بد نیست . این فقط افکار تدافعی ما هستند که آن ها را اینطور منعکس میکنند. بنابراین به خود عادت دهید که همیشه افکارتان را تجزیه و تحلیل کنید و ببینید که کجا چه چیزی را اشتباه فهمیدید. آن گاه متوجه میشوید که کجا افکار منفی جا گرفتهاند. اینگونه افکار نامتعادل باعث تغییر احساسات شما شده و در درازمدت باعث میشود تفکری متفاوت داشته باشید و این تاثیری عمیق و بنیادی بر روی بینش شما در زندگی میگذارد. شناخت و اعتراف به منفی بودن یادداشت روزانهای را که از افکار خود دارید ، مرور کنید. ممکن است متوجه شوید که در گذشته چیزی را اشتباه برای خود معنا کرده و فکری منفی در مورد آن داشتهاید. حال یاد بگیرید که دنبال پاسخ متعادلتری باشید. عوامل را بررسی کنید همینکه از فکری منفی آگاهی یافتید اعتبار آن را مورد سوال قرار دهید. سپس اتفاقات را مورد سوال قرار دهید. اطلاعات خود را با منابع قابل لمس بررسی کنید. در این صورت گاهی اتفاق میافتد که شما متوجه میشوید مشکلی که آن قدر فکر شما را به خود مشغول کرده بود ، اصلا وجود نداشته است. قضاوت خود را کاملا بررسی کنید. آنچه را در ذهنتان ثبت شده مرور کنید همه ما زمانی را به یاد میآوریم که منتظر بدترین اتفاقها بودهایم ولی ناگهان همه چیز به بهترین تغییر کرده است. آگاهی از این موضوع به شما کمک میکند تا هر فکر منفیای را که در ذهن خود دارید و یا ممکن است در آینده شما را به سوی منفی بودن بکشاند ، مورد سوال قرار دهید آگاهی داشتن از اینکه زمانی قضاوت شما در مورد مسالهای غلط بوده باعث میشود که شما در قضاوت الان خود نیز تجدید نظر کنید. افکار ایدهآل خود را بازنگری کنید و در مورد انتظاراتی که از خود و دیگران و حتی از دنیا دارید واقعبین باشید. واقعبین باشید خیلی طبیعی است که بخواهیم بهترین باشیم، ولی هدف برای بهترین شدن میتواند احساسات منفی را به سادگی در ما بهوجود آورد. زیرا- در کار، بازی، دوستی یا عشق- همیشه بهترین بودن ممکن نیست. بنابراین افکار ایدهآل خود را بازنگری کنید و در مورد انتظاراتی که از خود و دیگران و حتی از دنیا دارید واقعبین باشید. از اهداف والای خود صرفنظر نکنید ، اما اگر همه چیز آنطور که انتظار داشتید پیش نرفت ، احساس منفی نداشته باشید. بیشترین سعی خود را بکنید هرگز احساس بازنده بودن نکنید ، حتی اگر نتوانستید امتیازی کسب کنید. خود را برای رسیدن به هدف یا امتیاز آماده کنید و از کاری که انجام میدهید لذت ببرید. مشکلات را بیش از آنچه هستند بزرگ نکنید و به یاد داشته باشید که اگر یک قسمت از زندگی شما خراب شده بدین معنا نیست که همه زندگیتان از بین خواهد رفت. هر چیز را در بعد واقعی آن در نظر بگیرید حتی زمانی که در موقعیت واقعا بدی قرار میگیرید باید از هجوم افکار منفی جلوگیری کنید. برای رسیدن به این هدف باید به جای متمرکز کردن فکر خود روی مشکلات، روی نکات خوب و مثبت تمرکزکنید. بدین ترتیب همیشه در برابر ذهن خود عوامل مثبت خواهید داشت. مشکلات را بیش از آنچه هستند بزرگ نکنید و به یاد داشته باشید که اگر یک قسمت از زندگی شما خراب شده بدین معنا نیست که همه زندگیتان از بین خواهد رفت. نکته مشکلات زمان حال را به آینده تعمیم ندهید. همه چیز میگذرد. ببینید در گذشته چه فکر مخربی داشتهاید ، حال یک قدم به عقب بروید و سعی کنید پاسخی متعادلتر پیدا کنید. بعضی از کارهایی که انجام دادن آنها مفید است: ـ اشتباهات خود را در نظر بگیرید: قابل قبول است که گاهی خسته باشید و از فرم خود خارج شده و مرتکب اشتباهی بشوید ، پس آن را بپذیرید. ـ همیشه به کل ماجرا بیندیشید نه جزییات کوچکی که گاهی منفی هستند. ـ از اینکه فکر کنید همه چیز یا سیاه است و یا سفید دوری کنید اگر اتفاق بدی پیش آمد فکر نکنید پس همیشه همه چیز بد است. ـ برای کارهای مثبت خود ارزش قایل شوید و هر کار خوبی که انجام می دهید حتما آن را ثبت کنید. ـ از قضاوت آنی خودداری کنید. قبل از آن که تصمیمی بگیرید و قتی برای فکر کردن بگذارید. **** منبع : مقاله " افکار خود را بازنگری کنید! تصویرسازی ذهنی افرادی که راست دست هستند، از نیمکره چپ مغزشان و افرادی که چپ دست هستند از نمیکره راست مغزشان استفاده میکنند. اگر فردی در انجام فعالیتهایش بتواند از هر دو قسمت بدنش استفاده کند هر دو نیمکره مغزش فعال شده و پیشرفتش چهار برابر میشود. فرض کنید فردی بتواند با هر دو دستش به راحتی بنویسد، مسلماً توانائیاش برای نوشتن فوقالعاده میشود، زیرا زمانی که فردی یک ساعت با دست راست بنویسد در حقیقت دست راستش، شصت دقیقه فعالیت میکند، حال اگر توانائی نوشت با دست چپ را هم داشته باشد و هر پنج دقیقه با یکی از دستهایش بنویسد، زمانی که با دست چپ مینویسد دست راستش استراحت میکند و در پایان به جای شصت دقیقه نوشتن هر دستش سی دقیقه مشغول بوده، پس میزان فعالیتش نصف شده و به علت استراحت هر دست توانائیاش دو برابر میشود. ضمناً دست چپ هم مانند دست راست به جای شصت دقیقه نوشتن سی دقیقه نوشته و سی دقیقه استراحت کرده، توانائیاش دو برابر میشود. در مورد ورزش هم دقیقاً چنین مطلبی صادق است، فردی که والیبال بازی میکند اگر بتواند از هر دو دستش برای زدن سرویس و آبشار استفاده کند توانائیاش چهار برابر خواهد شد و فوتبالیستی که بتواند با هر دو پایش بازی کند نیز توانائیاش را فوقالعاده افزایش داده است. در مورد بقیه مهارتها هم دقیقاً به همین صورت است. با استفاده از دو سمت بدنتان و اعضاء مخالف، در بدنتان احساس تعادل میکنید، قدرتتان چند برابر شده و با فعالیت دو قسمت بدنتان دو نیمکره مغز فعال شده و توانائی فکری و ذهنیتان فوقالعاده افزایش مییابد. با تمام توضیحاتی که داده شد شاید بگوئید تمام این مطالب را قبول میکنیم ولی استفاده از هر دو سمت بدن و اعضاء آن مخصوصاً در انجام مهارتهای ورزشی بسیار سخت و در بعضی مواقع غیر ممکن است. اما به شما این نوید را میدهیم که با روش تصویرسازی ذهنی، رسیدن به این مهارت بسیار ساده و دست یافتنی است و خیلی سریع میتوانید به توانائی استفاده از دو قسمت بدنتان دست یابید. روش اجرای تصویرسازی ذهنی جهت انجام هر مهارت با عضو مخالف: در این مرحله مهارت نوشتن با دست مخالف آموزش داده میشود. در ابتدا خودکاری بردارید . با دست مخالفتان یک خط بنویسید، مهم نیست چه مطلبی مینویسید، فقط میخواهیم نمونهای از نوشته دست مخالفتان را داشته باشید تا هنگام استفاده از روش تصویرسازی ذهنی، پیشرفت فوقالعادهتان را مشاهده کنید. در این مرحله از روش تصویرسازی ذهنی، روش نوشتن سریع با دست مخالفتان را آموزش میدهیم. مرحله بعد در ذهنتان خودتان را ببینید که خودکاری به دست مخالفتان گرفتهاید و کاغذ سفیدی جلویتان است، بهصورتی که خودکار را که در ذهن در دستتان گرفتهاید را ببینید و بتوانید آن را لمس کنید. حال در ذهنتان با دست مخالف بنویسید، مطلبی را که مینویسید مهم نیست، آنقدر بنویسید و در ذهنتان تکرار کنید تا این که هنگام نوشتن با دست مخالف در ذهنتان بسیار روان و راحت بنویسید. البته مطلبی که مینویسید کاملاً باید برای خودتان مشخص باشد اگر در ابتدا نوشتن با دست مخالف در ذهن مشکل است، میتوانید در ذهنتان با دست دیگرتان بنویسید و با دست مخالفتان تقلید کنید و اینقدر این کار را تکرار کنید که نوشتن با دست مخالف برایتان ساده، راحت و روان شود. البته فراموش نکنید که در ذهنتان همانند واقعیت باید خودکار را حس کنید و تمام حواستان فعال باشد و حتی هیجانات درونیتان را خوب حس کنید، آنقدر در ذهن خود تمرین کنید و بنویسید که هنگام نوشتن بسیار راحت و روان بنویسید. حال اگر ذهنتان بسیار راحت و روان مینویسد بهصورت واقعی امتحان کنید و خطی بنویسید و پیشرفت فوقالعادهتان را مشاهده کنید، اگر بهصورت واقعی عالی ننوشتید، اصلاً تمرین عملی نکنید دوباره تمرین ذهنی انجام دهید تا در ذهنتان هنگام نوشتن کاملاً مسلط شوید، بعد که مسلط شدید روی کاغذ واقعی امتحان کنید و ببینید که چهقدر سریع میتوانید همانند دست دیگرتان با تسلط بنویسید. البته در ابتدا شاید نتوانید به سرعت دست دیگرتان بنویسید، نگران نباشید، چون دست مخالفتان از لحاظ ماهیچهای آمادگی لازم را ندارد ولی مطمئن باشید به سرعت این توانائی را بهدست خواهد آورد. ضمناً فراموش نکنید در صورتی برای همیشه میتوانید این توانائی را داشته باشید که هر روز مقداری تمرین کرده تا این مهارت در ذهنتان تثبیت شود زیرا در صورت عدم تمرین، چون هنوز در ذهن تثبیت نشده است احتمال فراموشی آن زیاد است. همچنین شما میتوانید از روش تصویرسازی ذهنی برای رسیدن به هر مهارت یا توانائی که میخواهید استفاده کنید، کافی است در ذهنتان با عضو مخالفتان مهارتی را که میخواهید، انجام دهید و در مدت زمان بسیار کوتاهی میبینید که به راحتی آن مهارت را با عضو مخالف انجام خواهید داد. با انجام مهارتهای ورزشی، فنی، علمی و هنری با اعضاء مخالفتان احساس قدرت فوقالعادهای یافته و در بدنتان احساس تعادل کرده و برای انجام کارهایتان نیرو و توانائیتان را به چهار برابر افزایش میدهید. فراموش نکنید انجام این روش فقط با تصویرسازی ذهنی است و اصلاً نیاز به تمرین عملی ندارد فقط تمرین عملی برای مشخص شدن پیشرفتتان است، پس سعی کنید بهصورت ذهنی تمرین کنید و تا در ذهنتان کاملاً به آن مهارت مسلط نشدهاید از بدنتان انجام آن مهارت را بهصورت عملی انتظار نداشته باشید. در حقیقت تصویرسازی ذهنی برنامه ذهن شما را نسبت به انجام آن مهارت تغییر میدهد یا اصلاح میکند و مطمئناً زمانی که برنامه صحیح و درست به ذهن شما داده شود، ذهنتان با ارسال پیام و دستور صحیح به جسمتان میتواند نتیجه فوقالعادهای را به همراه داشته باشد، پس اگر میبینید در انجام مهارت یا عملی توانائی لازم و دقت کافی را ندارید عیب از جسم و اعضاء بدن شما نیست بلکه عیب از برنامه ذهن شما است، پس فشار آوردن به جسمتان یا سرزنش کردن خودتان یا حرص خوردن و جوش آوردن و عصبانی شدن منطقی نیست. بهترین کار عوض کردن برنامه و دستور ذهنتان است تا این که جسمتان با ارسال دستوری صحیح، بهترین عمل را انجام دهد و در حال حاضر بهترین روش برای تغییر یا اصلاح برنامه ذهن، استفاده از روش تصویرسازی ذهنی است. امتحان کنید و ببینید که چهقدر سریع به توانائی فوقالعادهای در انجام مهارتها دست مییابید. **** منبع " مقاله " تصویر سازی ذهنی " تهیه کننده : رضا صادقی-مجله موفقیت ۲۵ راه به افکار خلاق و زیبا تا به حال چند بار احساس کردهاید که مغز شما از کار افتاده است و دیگر قادر به فکر کردن نیستید؟ این بهدلیل آن است که ما نیاز داریم توانائیهای خود را برای فکر کردن افزایش دهیم. مطلب حاضر به نکاتی میپردازد که ما برای بیشتر و بهتر فکر کردن باید به کار گیریم و به آن نیاز داریم. ۱) یافتن بهترین زمان. بیشتر افراد مسن صبحها بهتر میتوانند فکر کنند و اغلب جوانان بعداز ظهرها.شما چه زمانی بهتر فکر میکنید؟ ۲) خوب تحصیل کنید اما افراط نکنید. بعضی از روانشناسان عقید ه دارند که تحصیلات تخصصی افراطی و زیاد میتواند به توانایی تفکر خلاقانه آسیب وارد کند. شما اگر در رشته نویسندگی دکترا کسب کنید الزاما رمان نویس بزرگی نخواهید شد. ۳) روز خود را با بهترینها شروع کنید. محققین نشان دادهاند که مقدار کافئین موجود در یک فنجان قهوه میتواند به تمرکز حواس کمک کند اما اگر شما مستعد اضطراب هستید بهتر است فراموشش کنید. . ۴) خاطرات جدید را به خاطرات قبلی بچسبانید. حافظه خود را چون دار بستی در نظر بگیرید و اطلاعات جدید را روی آن تثبیت کنید. همیشه اطلاعات جدید را به چیزی پیوند دهید و هرگز آن را تنها رها نکنید. ۵) تا میتوانید تمرین کنید. یاد گیری و تمرین مداوم ذهن را تغییر میدهد.مطالعاتی که روی عدهای داوطلب ۷۰ ساله انجام شده نشان میدهد که آموزشهای منظم و طبق برنامه زمانبندی شده باعث تغییر ساختار ذهنی فرد میشود به نحوی که فعالیت ذهنی این افراد نسبت به زمانی که ۷ سال جوانتر بودهاند بیشتر است. فرد مسنی که خوب تمرین میکند سریعتر از جوانی است که اصلا تمرین نمیکند . ۶) به ایدههای خود شانس شکوفا شدن بدهید. بسیاری از ما با توجه به توانائیها یمان امکان ارزیابی حقایق وتصمیمگیری سریع داریم. خلاقیت نیاز به آرامش و سکون داردو این که به ایدههای به ظاهر نا معقول و بیمعنی خود فرصت دهیم. ۷) شغلی که باعث رشد شود و همراهی که باهوش باشد. مطالعات انجام شده درلهستان نشان میدهد صاحبان مشاغلی که نیاز به کارگیری ذهن دارد نسبت به سایر افراد از قدرت تفکر بیشتری برخوردارند. همچنین ازدواج با فردی با هوش ممکن است در شما انگیزه ایجاد کند و باعث رشد و بالندگی شما شود. ۸) تجربه کنید. خلاقیت اغلب به توانائی تعدیل راه حلها از جهات مختلف زندگی خلاصه میشود. برای مثال نوار چسب خیاطی با الهام گرفتن از خار و خسی که به لباس میچسبد ساخته شده است و یا شیوه پوست کندن موز ایدهای برای تهیه قوطیهای کنسروی است که با حلقهای که روی آن تعبیه شده باز میشود. ۹) توجه کنید.آیا تا به حال برای شما پیش آمده که نام کسی را تا مدتی پس از آن که او را ملاقات کردید به خاطر نیاورید؟علت این امر ضعف حافظه نیست بلکه نداشتن تمرکز است. با بالا رفتن سن باید اطلاعات را آگاهانه به حافظه بسپاریم و حفظ کنیم. ۱۰) ورزش با عث تقویت قوای فکری میشود. تحقیقات گوناگون اکنون از این فرضیه که ورزش و تمرینات بدنی اثرات سودمندی روی عملکرد تحصیلی دارد حمایت میکند.تصور میشود که در هنگام ورزش اکسیژن و مواد غذایی بیشتری در دسترس سلولهای مغز قرار میگیرد؛ به علاوه با عث افزایش فاکتورهائی میشود که عامل رشد سلولهای مغزیاند. ورزش فواید گوناگونی دارد و انجام آن بهصورت مرتب و روزانه توصیه میشود. ۱۱) تازه جوئی رمز موفقیت. نقاش امپرسیونیست هنری ماتیس در سالهای پایانی عمر خود از قیچی به جای قلم مو برای خلق آثارش بهره برد و به هنرش روحی تازه بخشید. مقایسه افراد خلاقی که متوقف میشوند با آنهایی که به خلاقیت ادامه میدهند نشان میدهد که افراد دسته دوم پیوسته به دنبال دانشی جدید هستند. ۱۲) شناخت عوامل بازدارنده. چنانچه در معرض عوامل مختلفی قرار گیریم که رشته افکار ما را پاره کنند تمرکز کردن مشکل خواهد بود. چنانچه کاری نیاز به دقت و تمرکز زیاد دارد مثلا تهیه یک گزارش باید دو شاخه سیم تلفن را از پریز کشید و یا نوشتهای روی در قرار داد تا کسی در آن هنگام وارد اطاق نشود. ۱۳) فراموش نکنید که همیشه به دنبال کارهای مورد علاقهتان باشید. اخیرا روانشناسی هلندی مطالعاتی روی تفاوتهای بین قهرمان شطرنج و استاد شطرنج انجام داد.او افرادی از هر دسته را تحت آزمایشاتی چون تست هوش، حافظه وتعیین میزان قوه استدلال برای حرکت مهرهها قرار داد و هیچ تفاوتی بین افراد دو گروه پیدا نکرد.تنها تفاوت این بود که قهرمان شطرنج علاقه بیشتری به بازی شطرنج داشت. آنها اشتیا ق و تعهد بیشتری نشان میدهند و کلید خلاقیت آنها هم همین است. ۱۴) ایدههای جدید رابا یکدیگر تلفیق کنید. با هیچ مطلبی سرسری بر خورد نکرده وآن را با بیتفاوتی نخوانید. حاشیه نویسی، فکر کردن، شکل دادن وتلفیق مطالب با یکد یگر حتی اگر مطلبی که میخوانید بهنظرتان به درد نخور و بیفایده باشد به شما کمک میکند تا آن را به نحوی بفهمید که در نهایت بتوانید خلاقا نه عمل کنید. ۱۵) روشهای سریع یاد گرفتن را بیا موزید. یکی از مهمترین مهارتهای قرن بیست و یکم توانائی یاد گیری سریع است؛ پس آ ن را پرورش دهید. یاد بگیرید که به سرعت به ایدههای خود شکل دهید. شیوه عملکرد مغز خود را پیدا کنید تا بتوانید آن را بهتر به کا ر گیرید. بعضی اشخاص پس از مدتی کار فکری نیا ز به استراحتی کوتا همدت و نو شیدن چای یا قهو ه دارند تا بتوانند دو باره به کار ادامه دهند. ۱۶) همیشه برنامههای بلند مدت داشته باشید حتی اگر آن را هر روز تغییر دهید. نفس برنا مهریزی برای زندگی خود به تنهایی با ارزش است و تغییر دادن آن به ما کمک میکند که چیزهای جدیدی یاد بگیریم. ۱۷) اشتباه کنید. ممکن است در اولین تلاش خود مرتکب اشتباهات زیادی شوید اما کارتان را پیش برده و تمام کنید.اشتباهات خود را یادداشت کرده وسپس دوباره به کار بپردازید و این بار از تکرار اشتباهات جلوگیری کنید. به گفته شکسپیر تردیدهای ما خائناند و با ترس از تلاش ما را از موفقیت دور میکنند. ۱۸) عواملی که در ضمن کار باعث افزایش مهارتهایتان شدهاند را یادداشت کرده و گاهی به آنها مراجعه کنید تا برایتان به عادت تبدیل شوند. ۱۹) به مسائل از زوایای مختلف نگاه کنید. چنانچه میخواهید مسئلهای را حل کنید راههای مختلفی را امتحان کنید و اگر راه اول را به هر دلیلی مناسب تشخیص ندادهاید، راه دوم را امتحان کنید. ایدهها و تصورات را از دیدگاههای مختلف بررسی کنید. برای مثال آیا کسی که در چین رشد کرده و بزرگ شده در مورد یک موضوع خاص به همان شکلی فکر میکند که یک نفر در ایرلند؟ ۲۰) آرامش خود را حفظ کنید. خویشتنداری به شما کمک میکند تا منصف و بیطرف باقی بمانید و بهتر فکر کنید.چنانچه به بحث و مجادله بپردازید و خونسردی خود را از دست دهید توانائی خودرا برای منطقی و عاقلانه فکر کردن از دست خواهید داد. ۲۱) در جستوجوی حقیقت باشید. هر کسی که خوب فکر کند قبل از هرقضاوتی در جستوجوی حقیقت است.از خود سؤال کنید که آیا تمام حقایق را بهطور کامل در دسترس دارید؟ آیا کمبودی در اطلاعاتتان وجود دارد که شما را از حقیقت و یا راه حل مسئله دور کند؟ ۲۲) چنانچه در موردی شک دارید حتما سؤال کنید. هرگز از سؤال کردن نهراسید. ۲۳) مردم را درک کنیم. آیا کسانی که با شما صحبت میکنند همیشه این تصور رادارند که باید حرفشان را به طریقی به شما ثابت کنند؟ به راستی علت این تصور آنها چیست؟ ۲۴) تجربه مهمترین مرجع ماست. چنانچه مطلبی را میشنویم باید ببینیم آیا واقعا در زندگی ما اتفاق افتاده است یا نه. ۲۵) همیشه به خاطر بسپارید که بیشتر حقایق نسبیاند و بین حقیقت و عقیده تفاوت وجود دارد. کلمات را با احتیاط و دقت به کار برید و هیچگاه خود را گول نزنید. فکر نکنید که باید پیوسته دنباله رو مردم باشید. **** منبع : مقاله " ۲۵ راه به افکار خلاق و زیبا " تهیه کننده : افخم بهرازنیا كانال ايده يار: @ideayar
|
|||
|
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
آيندهي خلاقيت و خلاقيت آينده | اقاي ايـــده | 3 | 821 |
04-11-2012 12:50 PM آخرین ارسال: بشارت الله ظاهر |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان