ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


آينده‌ي خلاقيت و خلاقيت آينده 2
زمان کنونی: 05-05-2024, 10:30 PM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: koroshparsi
آخرین ارسال: koroshparsi
پاسخ: 1
بازدید: 747

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 15 رأی - میانگین امیتازات : 2.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آينده‌ي خلاقيت و خلاقيت آينده 2
12-27-2011, 05:17 PM
ارسال: #1
آينده‌ي خلاقيت و خلاقيت آينده 2
[/quote] كنجكاوي خلاق و شكست خلاق

آن چه براي بروز خلاقيت داراي اهميتي اساسي است, كنجكاوي ماست. اين به معني سوال كردن ا ست. كنجكاوي طبيعي كودكان باعث مي‌شود كه روزانه 125 سوال بكنند, در حالي كه يك بزرگسال با جهان‌بيني منطقي به طور متوسط فقط 6 سوال در روز مطرح مي‌كند. اين عصر مستلزم كنجكاوي است. براي خلق كردن, اول لازم است آن چه قديمي است مورد سوال قرار گيرد. چرا اين كار را اين گونه انجام مي‌دهيم؟ آيا اين بهترين راه است؟ آيا اين راه را بررسي كرده‌اي؟ چرا اين گونه كار مي‌كند؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ فرض‌هاي قديمي را به چالش بطلبيد, وضع موجود را مورد سوال قرار دهيد, راه حل‌هاي جديد بطلبيد. اين راهي براي تسريع حركت ماوراء نقطه انفصال دوران دوم است.


كنجكاوي شور و شوقي براي يادگيري و آزمايشگري است و تضميني براي نگرش به اشتباهات به عنوان فرصت‌هايي براي رشد با خود به همراه دارد. عدم موفقيت فرصتي است براي آن كه دوباره هوشمندانه‌تر آغاز كنيم. رها كردن راه‌هاي كهنه, مدل‌هاي يادگيري حفظي, اتاق درس كلاسيك, جداسازي معلم و يادگيرنده و فرآيند رقابت و به جاي آن ساختن محيطي كه در آن افراد در فرآيندهاي تفكر خلاق درگير شده و مدام هوشمندانه مبادرت به دوباره آغاز كردن مي‌نمايند راه حلي براي يادگيري موثر است.

اصل شماره 4 خلاقيت:از طريق يادگيري خلاق, از محدوديت‌هاي گذشته بگريزيد.


چالش عظيمي كه امروز جوامع با آن روبرو هستند روش‌هاي تازه‌اي براي يادگيري را طلب مي‌كند. در دوران سوم, اطلاعات, دانش و ادراكي جديد پديدار مي‌شود. چگونه هر كسي مي‌تواند از دام دانستن چگونگي فردي خلاق شدن بگريزد؟ جهان‌بيني خلاق پاسخ را عرضه مي‌كند. جهان‌بيني منطقي تغيير را فرآيندي خطي _ نتيجه علل گذشته _ مي‌بيند. آن چه تلويحاً فرض شده است, آن است كه زمان حال به وسيله گذشته به وجود آمده و در آينده نيز موثر است. با اين ديد كهنه از جهان, با هر تجربه جديد, گذشته خود به خود نقطه مرجع قرار مي‌گيرد و بدين ترتيب جذب دانش گذشته و آن را به آينده گسترش دادن تسهيل مي‌گردد.


كريس آرگيريس, محقق برجسته يادگيري در دانشگاه هاروارد, اين نوع تفكر دوران دومي را يادگيري تك حلقه‌اي ناميده است. اين نوع يادگيري يك دايره بسته دانش ايجاد مي‌كند كه گرايش به آن دارد كه يا ثابت بماند يا كوچك‌تر شود و دائماً تلاش دارد وقايع جديد را در قالب آن چه شخص به ياد مي‌آورد و مي‌تواند بر آن تكيه كند ببيند. فردي را در خيابان مي‌بينيد, به ياد مي‌آوريد كه ديروز نسبت به شما بي‌ادب بود, لذا به آن طرف خيابان مي‌رويد كه از او احتراز كنيد _ يك تصميم منطقي. با اين حال, از آنجا كه ديروز دو اتفاق افتاد: او تغيير كرده و شما هم تغيير كرده‌ايد. پيش داوري و انتخاب‌هاي گذشته بر سر راه ملاقات شما _ و يادگيريتان‌_ قرار گرفته است. بدين ترتيب ما خود را قربانيان گذشته مي‌كنيم.


فيلسوف بزرگ, مارتين بوبر, زماني گفت, «تمام زندگي روبرو شدن است.» با مردم روبرو مي‌شويم, با اطلاعات, با ايده‌ها, با شرايط روبرو مي‌شويم. وقتي به طور معمول و روزمره به گذشته رجوع مي‌كنيم و آن را ماخذ قرار مي‌دهيم تجاربمان نسبت به گذشته گرايش يافته غالباً گذشته را مجدداً تجربه مي‌كنيم. روبرو شدن و ملاقات اصلي _ با زندگي _ را از دست مي‌دهيم. با اين طرز فكر عادت شده, امكان ندارد بتوانيم امكانات بالقوه خود را در يك جهان دوران سومي كه به سرعت و به نحوي پرآشوب در حال تغيير است شكوفا نموده تحقق بخشيم, چنان كه يك كاريكاتور معروف, دنيس مزاحم مي‌گويد, «نمي‌تواني در گذشته زندگي كني. آن امروز صبح بود»


جهان دائماً به نحوي خلاق در حال تغيير است. بهره‌مند شدن از اين تغييرات مستلزم نوع جديدي از يادگيري است. در جهان‌بيني خلاق, نقطه مرجع آينده است, نه گذشته. براي تصميم‌گيري‌هايمان نياز به اتكاء به گذشته نداريم. انتخاب‌هاي ما بر همسو شدن با هدف ما و تصوير ما از جهاني متفاوت استوار است. اتصالات و ارتباطات ما بدون پيش‌داوري به وقوع مي‌پيوندد. به جاي دانش, يا دلبستگي به انتظاراتمان از گذشته, مواجهه‌هاي قبلي‌مان براي ما انباره‌اي از اطلاعات فراهم ساخته است _ اطلاعاتي كه هميشه ناقص است. ما در وضعي از «جهل آگاهانه» زندگي مي‌كنيم و هميشه پذيراي تعمق بخشيدن به ادراك خود هستيم.


مواجه شدن با چالش جهان امروز حكم مي‌كند كه آموزش از دانستن فراتر رود. مديران از دانشكده‌هاي مديريت فارغ‌التحصيل شده و در يك كارخانه توليدي مشغول به كار مي‌شوند. غالباً در سراسر مدت زمان شغلي خود از آن چه واقعاً در خط توليد به وقوع مي‌پيوندد در بي‌خبري به سر مي‌برند. سازمان‌هاي سنتي مديران اجرايي بسياري دارند كه از پرسش درباره چيزهايي كه نمي‌دانند هراسانند. غالب روساي شركت‌هاي بزرگي كه ما با آنها كار كرده‌ايم و سن آنها بالاي 50 سال است كامپيوتر به كار نمي‌برند زيرا از اين كه نادان به نظر رسند ترسانند. عدم توانايي درك ارتباط عميق بين جهل آگاهانه و خلاقيت, دقيقاً عاملي است كه پرورش و ايجاد ايده‌هاي سدشكنانه را خفه مي‌كند. دانستن به آنتي تز يادگيري تبديل مي‌گردد.


رييس شركت «نورت امريكن تول‌اند داي» به طور منظم به محوطه كارخانه سر مي‌زند و از كارگران خط توليد طرز كار ماشين‌هاي آنها را ياد مي‌گيرد. حتي يكي از ثروتمندترين مديران اجرايي در آمريكا, سام دالتون فقيد, فروشگاه‌هاي «وال مارتز» تحت مالكيت خود را مدام بازديد مي‌كرد و دوش به دوش همكارانش كار مي‌كرد تا بياموزد چه مي‌گذرد و چگونه مي‌توان كارها را بهتر انجام داد. تعجبي ندار دكه چنين سازمان‌هايي اين اندازه موفقند, رهبران آنها نادانند _ و هميشه در حال يادگيري. شعر «ريلك» لب مطلب را درباره يادگيري خلاق بيان مي‌‌دارد:


با پرسش‌ها زندگي كن
و شايد بدون آن كه بداني
روزگاري در زندگي به سوي پاسخ‌ها رهنمون خواهي شد.
تعهد به يادگيري بعدي حياتي در به وجود آوردن خلاقيتي است كه امروز مورد نياز است. خلاقيت دوران سومي مستلزم آن است كه ذهن‌هاي خود را گسترش داده و آن چه را غير ممكن است مورد توجه قرار دهيم, بسيار فراتر از مرزهايي كه معمولي, منطقي و مناسب است به پيش رويم. به عبارت ديگر خلاقيت دوران سومي ما را به خلق آن چه قبلاً هرگز وجود نداشته است دعوت مي‌كند.



اصل شماره 5 خلاقيت:براي خلق آن چه هرگز وجود نداشته است فكرتان را باز نگهداريد.


هنرمند خلاق بزرگ, پيكاسو, گفته است «هر عمل خلق كردن, قبل از هر چيز يك عمل تخريبي است» يك مخترع مي‌تواند پاسخ‌هاي گذشته را از تخته سياه ذهنش پاك كند. به نحوي خلاق با پيكربندي‌هاي بديع به تفريح بپردازد. زيگموند فرويد اين شكل از رها شدن از گذشته را «خوب فريب دادن آگاهانه» ناميد كه در آن تظاهر مي‌شود به اين كه چيزي وجود ندارد. اين فرار توهم‌آميز از الگوهاي موجود, را باز كردن درها به سوي خلق كردن چيزي كاملاً جديد است.


يكي از برجسته‌ترين ويژگي‌هاي خلاقيت دوران سومي گنجايش تحمل ابهام است. نوآوران مي‌توانند يك وضعيت را براي مدت زيادي در هرج و مرج ذهني نگاه دارند بدون آن كه لازم باشد به نتيجه برسند. پس از آن كه درباره‌ي زمينه‌اي كه بر روي آن كار مي‌كنند تمامي آن چه را كه امكان جذب آن وجود دارد جذب نموده و امكانات بسياري را سبك و سنگين كردند, از كار بر روي مسئله دست مي‌كشند. سپس درباره موضوعات غير مرتبط به تفكر و رويا پرداخته خود را در آن غرق مي‌كنند. اينشتين قايق بادباني خود را سوار مي‌شد تا براي خود مكان ذهني براي بصيرت ايجاد كند. متفكران دوران سومي خود را هر چه بيشتر از مسئله دور كرده به ضمير ناخودآگاه خويش آزادي مي‌دهند. آنها به «پرورش نهفته» مي‌پردازند, و بسيار صبورانه در انتظار مي‌مانند تا ايده‌ها خود را به ناخودآگاهشان ارائه نمايند.


در هر دوران سوم طبيعي, تلاش و آزمايشگري بسياري لازم است. براي يك نوآور, ترس از شكست وجود ندارد .چنان كه يك نوآور پس از تحمل آخرين مورد از عدم موفقيت‌هاي متعدد گفته است, «اين يك پيشرفت است. اين يكي ديگر از مواردي است كه عملي نيست» نوآوران تسليم نمي‌شوند. آنها نسبت به روياهاي خود تعهدي بلند‌مدت دارند. آنها الگوي پافشاري و پايداري كودكي را كه در حال يادگيري راه رفتن يا صحبت كردن است دنبال مي‌كنند. بارها به زمين خورده خود را بلند كرده و دوباره آغاز مي‌كنند.


در اينجا لازم است راه حل‌هاي پذيرفته شده‌ي قديمي و سنتي را رها كرد و اين امكان را پذيرفت كه راه حلي جديد, كاملاً متفاوت و به نحوي تماشايي موفق ظاهر شود. روياهاي خيالي بي‌پروا و بي‌مانع, بندهاي قديمي را مي‌گسلد. ضوابط مرسوم از قبيل خوب و بد, درست و غلط به كنار مي‌روند. خلاقيت دوران سومي حكم مي‌كند كه نوآوران حداكثر تنش را در فرآيند تفكر خود وارد نموده, مفاهيمي را كه غالباً ضد و نقيض به نظر مي‌رسند ادغام نموده, مسائلي را كه غير ممكن مي‌نمايد, حل كنند.


راه حل‌هاي دوران سوم تضادها و عوامل غير مشابه را با آغوش باز پذيرفته عوامل غير مشابه را در كنار هم مي‌گذارند. در نتيجه, ايده‌هاي خلاقي از قبيل ساختمان‌هاي ضد زلزله‌اي كه در مقابل تكان خوردن زمين مقاومت نمي‌كنند بلكه با حركت‌هاي آن حركت مي‌كنند, يا روابط انساني پويايي كه در آن تضاد وارد مي‌شود به جاي آن كه از آن اجتناب گردد پديدار مي‌شوند. روان‌پزشك مشهور آلبرت روزنبرگ اين نوع تفكر خلاق را تفكر «جانوسي» ناميد, كه به خداي يوناني كه به هر دو طرف مي‌نگرد اشاره دارد. نوآوران, ناآشنا و آشنا را ناآشنا مي‌كنند. روش آنها شامل هر دو, هم ... و هم ..., مي‌گردد.


در مآخذ, ابزار «كلمات ضد و نقيض», كه يك تشابه حاوي تضاد است, اين رگه خلاق و جانوسي دوران سومي را معرفي مي‌كند. عباراتي مانند قدرت ظريف يا بدجنسي خوب طلب مي‌كند كه واكنشي فراتر از خود لغات برانگيزد. افراد نوآور از چنين تضادهايي جهت ا يجاد روش‌هايي به منظور برانگيختن تفكر استفاده مي‌كنند.


در مواجهه با مشكل عظيم افزايش حقوق معلمين و انحطاط وضعيت يادگيري, مفهوم متضاد فراگيرندگان بدون معلم ممكن است در بدو امر تصويري از هرج و مرج كامل را به ذهن متبادر نمايد. با اين وجود, مفهوم بديع اين الحاق عوامل متضاد در يادگيري دسته جمعي, فرصت جديدي ايجاد مي‌كند. معلمين با گروه‌هايي از فراگيرندگان كه به يكديگر ياد مي‌دهند كار مي‌كنند. در نتيجه كميت و كيفيت يادگيري به اوج مي‌رسد و هزينه‌ها به نحو بارزي كاهش مي‌يابد.
اين جريان يك مفهوم اساسي خلاق دوران سومي را نمايش مي‌دهد _ وارد كردن آنچه و آنكه از ورودش ممانعت شده بود. هر الگوي دوران دومي, عواملي كه در دوران اول آن وجود داشته طرد مي‌كند. اين عوامل در دوران سوم بازگشته در عوامل موجود ادغام مي‌شوند. زنان نقشي حياتي در جوامع دوران اولي ايفا مي‌كردند. پس از قرن‌ها خارج نگاه داشته شدن, بار ديگر در شرف ادغام مي‌باشند. اتصالات عميق با طبيعت در فرهنگ‌هاي دوران اولي حاكم بوده است. اكنون توجه به طبيعت راه خود را به بازگشت اجتماع از طريق جنبش حفظ محيط زيست يافته است.


يافتن و پياده سازي راه حل جهت چالش‌هاي متنوع جهان امروز ما را مي‌توان از طريق يادگيري چگونه يادگرفتن, با اتخاذ روش‌هاي خلاقيت منحصر بفرد, دوران سوميو به نحور بارزي تسهيل نمود. هر يك از اين موارد, اگر توانايي هم آفريني با ديگران را داشته باشيم بهبود زيادي خواهد يافت.

اصل شماره 6 خلاقيت:براي هم آفريني آينده‌اي مثبت به ديگران ملحق شويد

آينده‌ي جديدي در انتظار ماست فقط اگر بتوانيم نقطه نظرهاي متنوع را به يكديگر نزديك كرده و چيزي كاملاً جديد خلق كنيم. هم‌آفريني با يكديگر مستلزم تمايل به تغيير مسير از مباحثه و مجادله درباره‌ي نقطه‌نظرهاي متفاوتمان به مبادرت به گفت و شنود با يكديگر مي‌باشد. «ديويد بوم» كه يك پزشك مشهور است, وجه تمايزي بين مباحثه و گفت و شنود قائل است. مباحثه با دفاع از نقطه‌نظرهاي مرتبط است. گفت و شنود وقتي اطلاعات و معاني به درون ذهن افراد جريان مي‌يابد به وقوع مي‌پيوندد هيچ كس كوشش نمي‌كند چيزي را ثابت كند.


گفت و شنود مستلزم تمايل به درميان گذاشتن نقطه نظرهاي مختلف است بدون آن كه به هيچ يك اعتقادي وجود داشته باشد. براي وارد شدن در گفت و شنود, بايد راضي به توقف _ يا حداقل موقتاً كنار گذاشتن _ باورهايتان باشيد و واقعاً به آن چه فرد ديگر مي‌گويد گوش فرا دهيد با اين هدف كه واقعاً ديدگاه او را درك كنيد.


اولين مانع در مقابل گفت و شنود واقعي, باورهاي ما و گرايش ما به دفاع از آنهاست. يك محاوره‌ي بدون وجود عقايد چگونه است؟ خود را تصور كني كه ذهنتان كاملاً از هر تفكري آزاد است. چه خواهد شد اگر به آن چه ديگران براي گفتن دارند با كنجكاوي و علاقه شديد توجه كرده, هر گونه تفكر را متوقف نموده, باورها, انتظارات, يا داوري‌ها را در مدت زماني كه آنها در ايده‌هايشان با شما سهيم مي‌شوند نگاه داريد.
وضعيتي از اين نوع, وقتي رقباي ديرينه, شركت‌هاي آي _ بي _ ام و اپل, به توافقي شگفت‌انگيز براي همكاري دست يافتند به وقوع پيوست. آن چه غير قابل تصور بود, به اين علت قابل تصور شد كه اين دو شركت توانستند تعصبات و داوري‌هاياشن را درباره يكديگر براي مدت زماني كه براي خلق مشاركتي باور نكردني كافي بود متوقف كنند.


داشتن گنجايش وارد شدن در يك گفت و شنود و هم آفريني, مستلزم حركت فراتر از موضع شما در مورد هر موضوع يا مسئله‌اي است. بعضي ممكن است سوال كنند, پس جايگاه ملاحظات اخلاقي و معنوي كجاست؟ آيا عواملي مرتبط با تمايل من به وارد شدن در يك گفت و شنود وجود ندارد؟ گفت و شنود يك قصد سنجيده و آگاهانه براي بررسي و عطف توجه به امكان وجود راهي ديگر و متوقف نمودن عقايدتان, براي وارد شدن در يك محاوره‌ي بدون تعصب يا گرايش است. گروه‌هاي ترويج مواد مخدر در مراكز شهرها محكوم, دستگير, و تهديد به نابودي مي‌شوند ولي مسئله به وخامت بيشتري مي‌گرايد.

ممكن است اعضاء اين گروه‌ها حرفي براي گفتن داشته باشند, چيزي براي ياد دادن به ما داشته باشند. شركت‌ها ميليون‌ها دلار براي اعلام جرم عليه يكديگر صرف مي‌كنند, و با رقيب خود فقط در دادگاه ملاقات مي‌كنند. اگر طرفين يك دعوي هنر گفت و شنود را بياموزند و براي كنار گذاشتن عقايد خود براي مدت زماني كه براي درك نقطه نظر طرف مقابل كافي باشد مهارت يابند, اختلاف نظرها ممكن است بدون طرح دعوي حل شود.


هر يك از ما فرصت داريم ماوراء نقطه‌نظر مستقل خود فكر كنيم. اگر درمي‌يابيد كه موضع شخصي خود را به عنوان تنها حقيقت تلقي مي‌كنيد, نتيجه آن خواهد بود كه نمي‌توانيد با كس ديگري هم آفريني كنيد. غير ممكن است بتوان با كسي به خلق كردن مبادرت نمود اگر آن كس غير قابل انعطاف باشد. يك راه مناسب براي اين كه بدانيد بيش از حد در موضع خود پافشاري مي‌كنيد آن است كه ببينيد آيا مي‌توانيد موضع مخالف را به عنوان يك موضع متفاوت اتخاذ كنيد.
بزرگ‌ترين مانع خودخواهي است. اگر قادر نيستيد طريقي ديگر را ممكن تلقي كنيد, قابل تصور است و حتي احتمال آن وجود دارد, كه موضع شما «مالك شماست». شما زنداني ديدگاه خود هستيد. اگر مايليد قضاوت را متوقف كنيد, آن وقت خلق كردن آن چه بدواً غير ممكن و باورنكردني به نظر مي‌رسيد ممكن خواهد شد. آيا اين احتمال وجود ندارد كه اگر شما متمايل به وارد دشن در يك گفت و شنود شويد, نتيجه‌ي مشاركت شما در آن متفاوت خواهد بود؟ آيا اين احتمال وجود ندارد كه مردم آزادانه با هدف كسب اطلاع و يادگيري با يكديگر صحبت كنند؟ در نتيجه چنين گفت و شنودي ممكن است حركتي عظيم در جهتي كاملاً جديد پديد آيد. گفت و شنود واقعي منجر به امكانات خلاق پرشور و هيجان‌انگيز مي‌گردد. آزاد شدن انسان‌ها از بندهاي خود تنها راه به سوي يك جامعه بشري رضايت بخش است.


نظرگاه‌هاي ستيزه‌جويانه, جريانات غير منتظره به وجود نمي‌آورد. وقتي انسان‌ها چنان به نقطه نظرهاي خود بچسبند كه حتي حاضر به شنيدن نظر يكديگر نباشند, همكاري غير ممكن مي‌گردد. نزديك كردن و همگرا كردن سليقه‌هاي مختلف براي كار در جهت حل يك مسئله از نظرگاه‌هاي متفاوت راهي است كه از طريق آن, راه حل‌هاي خلاق به دست مي‌آوريم.

اصول پوياي خلاقيت


براي باز كردن انباره عظيم خلاقيتتان و برداشتن گام‌هاي اوليه براي زيستن بر پايه جهان‌بيني خلاق, تجارب ما آشكار ساخته است كه اين شش اصل خلاقيت بسيار مفيد است.
خلاقيت ذاتي خود را بپذيريد. _ با موج نامرئي امكانات بالقوه متصل شويد. _ بدانيد كي هستيد _ از محدوديت‌هاي گذشته از طريق يادگيري خلاق دوري كنيد
براي خلق آن چه قبلاً هرگز وجود نداشته است تلاش كنيد _ براي هم‌آفريني آينده‌اي مثبت به ديگران ملحق شويد.
همين كه جهان‌بيني خلاق در درون ما گنجايش نامحدود خلاقيت را شعله‌ور مي‌سازد, استعدادهاي خود را, يكي پس از ديگري, بيشتر و بيشتر بيدار مي‌كنيم. پايه و اساس طرز فكر خويش را درباره خود و درباره ديگران تغيير مي‌دهيم. اين امر وقتي اتفاق مي‌افتد كه به خود اجازه دهيم به سوي آينده جذب شويم.

آنچه جذاب است سهولت نيست، دشواري هم نيست، بلکه دشواري رسيدن به سهولت است .(کوروش بزرگ)
http://iranariaei.blogfa.com/پارسه ایرانیان
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: shahram......32 , sajjad , safari-cht , venus2
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  بازيهايي براي مديريت خلاقيت بيلا بالا 1 994 02-20-2013 03:18 PM
آخرین ارسال: بابایی
  خلاقيت zoofanoon 1 875 02-07-2013 12:40 AM
آخرین ارسال: zoofanoon
  ساعت 22:04 بهترين زمان براي خلاقيت صدفی 4 1,628 10-17-2012 06:21 PM
آخرین ارسال: mohammad62
  تكنيك خلاقيت شش كلاه تفكر koroshparsi 0 1,225 02-05-2012 04:09 PM
آخرین ارسال: koroshparsi
  چگونه خلاقيت خفته را بيدار سازيم؟ koroshparsi 4 1,696 12-27-2011 10:40 PM
آخرین ارسال: کامیار کاظمی
  آينده‌ي خلاقيت و خلاقيت آينده koroshparsi 0 1,117 12-27-2011 05:07 PM
آخرین ارسال: koroshparsi
  چند گام براي تقويت خلاقيت کامیار کاظمی 3 1,568 06-09-2011 07:32 PM
آخرین ارسال: jahanagahi

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS