ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


ثروتمند ترين زن ايراني
زمان کنونی: 05-04-2024, 08:23 PM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: MARYAR
آخرین ارسال: sherafati
پاسخ: 10
بازدید: 2774

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امیتازات : 2.4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ثروتمند ترين زن ايراني
12-22-2011, 12:29 AM
ارسال: #1
ثروتمند ترين زن ايراني
مشرق به نقل ازایونا: چندی پیش در سایت‌های خبری فهرستی از میلیاردرهای ایرانی منتشر شد؛ فهرستی که سی ثروتمند ایرانی را به همه معرفی می‌کرد. در این فهرست سی نفره تنها نام یک زن به چشم می‌خورد؛ سیده فاطمه مقیمی۵۲ ساله.
وی در این فهرست با یک رتبه پائین‌تر از اسدالله عسگر اولادی هشتمین میلیاردر ایرانی و ثروتمندترین زن ایران معرفی شده بود.

او رئیس یک شرکت حمل‌ونقل بین‌المللی و رئیس شورای بانوان بازرگان، اتاق بازرگانی تهران است. سمت‌های دیگری هم دارد و چند سالی هم در انجمن زنان مدیر کار آفرین فعال بوده است. اما بیش از همه این سمت‌هایش خود را یک کار آفرین می‌داند.
او از تبعات اعلام میلیاردر اعلام شدنش سخن می‌گوید و از تماس‌هایی که بعد از انتشار این فهرست با او گرفته شده تا برخی از دوستانش که بعد از اعلام این خبر برای همیشه ارتباط شان را با او قطع کرده‌اند:

***
خانم مقیمی بالا خره جزو ۱۰ میلیونر ایرانی بودید یا ۱۰ میلیاردر ایرانی؟ خبرهای ضد و نقیضی در این باره منتشر شده است؟

من فکر می‌کنم میلیون عدد پائینی است و دیگر بیشتر اقشار جامعه یک میلیون تومان را دارند و بنابراین همه میلیونرند. اما درباره میلیاردر بودن، با توجه به اینکه هر کدام مان بیست سی سال است کار می‌کنیم و حداقل یک آپارتمان صد و پنجاه متری وسط شهر داریم که ارزش آن بر اساس محاسبات بازار حدود یک میلیارد هست. پس همه مان در این رده میلیاردر هستیم.اما آن فهرستی که منتشر شد بحث دیگری بود که به میان آورده شد.

چه بحثی؟

فکر می‌کنم هدف از انتشار این فهرست آن بود که می‌خواستند قبح اینکه افراد میلیاردر بودن‌شان را پنهان می‌کنند، بشکنند.

یعنی شما ثروتمند بودن‌تان را پنهان نمی‌کنید و برای همین است که در این فهرست قرار گرفته‌اید؟

خیر- همه کسانی که در این فهرست قرار گرفته‌اند فارغ از هر چیزی اعضای هیات نمایندگان اتاق بازرگانی هستند. یعنی هر ۳۰ نفر عضو اتاق اند و حتی یک نفر هم خارج از این اعضا در این فهرست معرفی نشدند.

به هر حال ملاکی برای انتخاب شما وجود داشته است و گرنه عضویت شما در اتاق بازرگانی به تنهایی که نمی‌تواند ملاک انتخاب‌تان به عنوان ثروتمندترین زن ایران قرار گرفته باشد؟

این موضوع و ارائه این فهرست کلا دوجنبه داشت اینکه از یک طرف خواسته بودند با انتشار آن افراد را خراب کنند. در قسمت ابتدای این فهرست از ثروتمندان بدگویی کرده بودند و بعد اضافه کرده بودند چون این افراد مالیات پرداخت می‌کنند و بر اساس میزان مالیاتی پرداختی‌شان طبقه بندی شده‌اند.
یعنی پرداخت مالیات ملاک میلیاردر بودن افراد شمرده شده بود؟

نه من گفتم از پرداخت مالیات در این فهرست به عنوان یک گزینه مثبت حرف زده و گفته‌اند آدم‌هایی به این شرح مالیات هم می‌پردازند یعنی از دوبعد مثبت و منفی فهرستی را تنظیم و اعلام کرده‌اند.

آن طور که من این فهرست را دیدم در کل نگاه منفی در آن وجود نداشت و فقط سی نفر از میلیاردرهای ایرانی را معرفی کرده بود. چرا فکر می‌کنید با انتشار آن خواسته بودند افرادی را خراب کنند ؟ شما از اینکه در این فهرست به عنوان یکی از ثروتمندان ایران معرفی شده‌اید حس خوبی ندارید؟

نه منفی نبود. آن فهرست نگاه جامعه را به نوعی انعکاس داده بود و اینکه جامعه به ثروتمندان دید خوبی ندارد. اما من اصلا فکر نمی‌کنم پدیده ثروتمند یا میلیاردر بودن منفی است. اما خیلی‌ها همان بخش ابتدایی این فهرست و توضیحی که درباره منش ثروتمندان داده بود را گرفتند و برداشت منفی کردند.

مگر ثروتمندان چه منشی دارند؟ آیا آنطور که فیلم‌ها نشان می‌دهند واقعا پولدارها آدم‌های بدجنس و فقرا آدم‌های مهربانی هستند؟

صرف ثروتمند یا فقیر بودن افراد هیچ‌چیزی را درباره‌شان نشان نمی‌دهد. هیچ وقت نمی‌توان گفت که حتما فقرا آدم‌های مهربان و پولدارها انسان‌های خبیثی‌اند. اینها کلیشه و کاملا اشتباهند. ثروت هم فقط یک فاکتور است، چه بسا که آن آدم ثروتمند آنقدر خوب بوده که خدا به کار و زندگی‌اش برکت داده است. من اصلا فکر نمی‌کنم که انسان‌ها باید ثروتشان را پنهان کنند. نمی‌دانم چرا در جامعه ما این پدیده آنقدر رواج یافته که به هرکس که می‌رسی از نداری می‌نالد.

مثلا وقتی از کسی پانصد تومان قرض می‌خواهی محال است نگوید کاش زودتر گفته بودی تا چند ساعت قبل داشتم اما حالا ندارم.یعنی همه انگار از واقعیت فرار می‌کنیم. کسی که کار می‌کند و مالیاتش را می‌پردازد و درآمد خوبی دارد چرا باید درآمد و ثروتش را انکار کند. اصلا پولدار بودن در دین اسلام هم تقبیح نشده است مگر تعدادی از امامان ما پولدار نبودند و کار اقتصادی نمی‌کردند.
پس با توجه به این صحبت‌هایی که مطرح کردید این فهرست را حقیقی می‌دانید؟چون ابتدای بحث نسبت به صحت آن ابراز تردید کردید و گفتید دقیقا ملاک انتخاب افراد را نمی‌دانید؟ پس با توجه به این صحبتها و اینکه تنها زن این فهرست سی نفره بودید می‌پذیرید که ثروتمندترین زن ایرانی هستید؟

نه من این فهرست را واقعی نمی‌دانم.

پس هشتمین میلیاردر ایرانی شما نیستید؟و ثروتمندترین زن ایران؟

خیر من هشتمین میلیاردر ایران نیستم و اساسا فهرست را هم واقعی نمی‌دانم بجز من هم خیلی از دوستانی که در این فهرست هستند اصلا در رده میلیاردر به آن معنا مطرح نیستند. بیشتر این افراد آدم‌های مدیر، مدبر و زحمتکشی هستند اما به نظرم در حق‌شان کم لطفی شده است. آنها به غلط به عنوان میلیاردر معرفی شده‌اند و زندگی‌شان تحت تاثیر این فهرست غیر واقعی قرار گرفته است.

شما هم همین طور بودید یعنی پس از اعلام این فهرست زندگی‌تان تحت تاثیر قرار گرفت؟

بله. همین الان اگر ایمیلم را به شما نشان دهم پر است از در خواست وام و کمک مالی. تعدادی از ایمیل‌هایی که برایم آمده است را نگه داشته‌ام، تلفن‌ها را که نتوانستم ضبط کنم.

چه کسانی و از چه قشرهایی از شما درخواست کمک کردند؟

کسانی که قصد ازدواج داشته تا افرادی که قصد راه‌اندازی کسب و کار داشتند در این مدت با من تماس گرفتند. یعنی هر کس که به هر دلیلی به پول احتیاج داشت در این مدت با من تماس گرفت.

شما چه جوابی به آنها می‌دادید؟

من تقریبا پاسخ همه را دادم یعنی هیچ تماسی را نافرجام نگذاشتم حتی وقتی به دفترم زنگ زدند در اوج کار سعی کردم پاسخگویشان باشم.

به آنها کمک مالی هم کردید؟

خیر.

پس چه پاسخی به آنها دادید؟

به من می‌گفتند چون خیلی میلیاردر هستید به ما کمک کنید و من جواب می‌دادم من میلیاردر نیستم. ولی اگر فکر می‌کنید در جایگاهی که هستم می‌توانم کمک کنم در خدمتم. بارها در این مدت برای افراد مختلف توضیح دادم که اگر فکر می‌کنید من صدها میلیارد تومان پول دارم اشتباه می‌کنید من نمی‌توانم چک‌هایتان را پاس کنم.

یعنی مردم برای پاس کردن چک‌های برگشتی‌شان هم با شما تماس می‌گرفتند؟

بله و من پاسخ می‌دادم چنین توانایی ندارم.ولی راهنمایی‌شان می‌کردم مثلا به کسی که قصد راه انداختن کاری جدید را داشت گفتم حاضرم مشاوره بدهم و کمکت کنم و این کار را هم کردم. حتی یک بار پزشکی برایم ایمیل فرستاد و از من خواست که برای تحقیقات پزشکی که قصد دارد دور دنیا انجام دهد کمکش کنم.

کمکش نکردید؟ چون همان‌طور که می‌دانید در همه جای دنیا افراد ثروتمند در کارهای عام‌المنفعه شرکت دارند و حتی در مواردی این گونه که برای همه مردم منافع مشترک به دنبال دارد سرمایه‌گذاری می‌کنند اما این موضوع در ایران چندان عرف نیست؟

به هیچ عنوان با این کمک‌ها مخالف نیستم و مطمئن باشید اگر چنین ثروتی داشتم حتما کمک می‌کردم و همین الان هم در سطح خودم چنین فعالیت‌هایی انجام می‌دهم.
چه فعالیت‌هایی؟

من به عنوان یک ایرانی مسلمان مثل خیلی‌های دیگر عادت کمک به دیگران را دارم و اگر توانایی مالی‌ام افرایش یابد قطعا این کمک‌ها را نیز افزایش خواهم داد و هیچ بحثی در آن ندارم اما به همه کسانی که تماس می‌گرفتند هم می‌گفتم که من آن سوپر میلیاردری که فکر می‌کنید نیستم.

می دانید این فهرست سی نفره از سوی چه نهاد یا سازمانی تنظیم و انتشار داده شد؟

نه اصلا هم پیگیرش نشدم. چون کلا نگاه مثبت به موضوعات دارم فکر کردم حتما نیت تنظیم‌کننده آن خیر بوده است.شاید نتیجه‌اش هم همین بود که الان با شما صحبت می‌کنم و این موضوع را به همه می‌گویم یا به چند نفر با حرف‌هایم توانستم کمک کنم.

درباره فهرست و چگونگی صحت و سقم آن هم برای کسانی که زنگ می‌زدند توضیح دادید؟

بله وقتی می‌پرسیدند توضیح می‌دادم. مثلا یکی از من می‌خواست در معامله تجاری شریک مالی‌اش شوم.حتی یک نفر از من خواست شرایط تحصیل‌اش در کانادا را فراهم کنم یعنی کارهای اقامتش را انجام دهم تا او هم بعدا در ازای این کمک برای من کار کند یعنی طیف متفاوتی از درخواست‌های کمک را دریافت کردم که مجبورمی شدم در قبال هر یک توضیحی بدهم.

این تماس‌ها شما را ناراحت می‌کرد؟

نه ! واقعا نه. چون احساس می‌کردم خیلی‌ها اعتقادی زنگ می‌زنند و قصد سواستفاده یا نیت بدی ندارند.یک نفر از حرم امام رضا زنگ زد و گفت خوابت را دیده‌ام و حتی پشت تلفن هق هق گریه می‌کرد، هنوز هم وقتی یادش می‌افتم واقعا متاثر می‌شوم.این آدم بعد از صحبت با من گفت آنقدر انرژی گرفته‌ام که انگار همه خواسته‌هایم را اجابت کرده‌ای و توانسته‌ای با ایده‌هایت راه را به من نشان دهی. خیی اوقات با این کمک‌ها می‌توان مشکلات افراد را حل کرد.

شما خودتان را یک آدم ثروتمند می‌دانید؟

من از محبت و عشق خیلی ثروتمندم.

از نظر مادی چطور؟ بالاخره شما صاحب یک شرکت حمل‌ونقل بین‌المللی هستید؟

اولا اینکه یک آدم می‌تواند با هزار تومان احساس ثروتمندی کند و آدم دیگر با میلیاردها تومان چنین حسی نداشته باشد و احساس فقر کند. بنابر این تو هرگز نمی‌توانی از من چنین سوالی بپرسی و پاسخت را بگیری. اما اگر از نظر صفرها بپرسی من یک زندگی عادی دارم. مثلا اگر امروز اراده کنم ماشینم را عوض کنم شاید نتوانم این کار را کنم. ولی چیزهایی را که دارم درباره‌اش حرف می‌زنم و از کسی هم چیزی را پنهان نمی‌کنم. بعد از ۳۰ سال کار کردن این طبیعی است که من و همسرم که وارث میراث پدری‌مان هم بوده‌ایم ثروتی اندوخته باشیم. ولی اضافه بر همه اینها زمانی می‌توانی بگویی چه کسی از دیگری پولدارتر است که همه خود اظهاری درباره اموال‌شان کنند، در این صورت امکان مقایسه فراهم می‌شود.

در این فهرست آقای عسگر اولادی از نظر ثروت بالاتر از شما و محمد مهدی رئیس زاده پائین‌تر از شما قرار گرفته‌اند؟ با توجه به این نکته‌ای که گفتید می‌دانید تفاوت ثروت شما با نفر بالایی و پائینی‌تان چقدر است؟

نه من چه می‌دانم. به دلیل اینکه هیچ وقت تاکنون اظهاری در این باره نکرده‌اند. البته آقای عسگر اولادی از معدود آدم‌هایی است که خیلی صادقانه و راحت درباره ثروت‌شان سخن می‌گوید، ولی در مورد همین آدم هم که درباره این موضوع صحبت می‌کند من دقیقا نمی‌دانم فاصله‌ام با ایشان در این فهرست چگونه رده‌بندی شده است.

بعد از اعلام این فهرست در رفتار اطرافیان تان هم تغییری احساس کردید؟منظورم نزدیکان و دوستان‌تان است؟

بله تغییر مشخص دیدم. حتی دو سه نفری که فکر می‌کردم به من نزدیکند رسما با من برخورد کردند.

چه برخوردی؟

مثلا به من گفتند تو فکر می‌کردی ما ... بودیم و نمی‌فهمیدیم. تو تمام این مدت از ما ثروتت را پنهان می‌کردی مردم که بیهوده از این حرف‌ها نمی‌زنند و حتی حالت برخورد هم پیش آمد.

یعنی با کسی دعوایتان هم شد؟

بله یک نفر اصلا با من قطع رابطه کرد.

پس اعلام این فهرست برایتان دردسرساز هم شد؟

بله- فکر می‌کنم در مجموع از این قصه دوستانم خوشحال و دشمنانم ناراحت شدند. چون اگر کسی واقعا دوست من بود درست یا غلط باید از شنیدن چنین خبری خوشحال می‌شد، برای خودم هم دستاورد مثبتی داشت که توانستم دوستانم را الک کنم یعنی دوستان واقعی‌ام را شناختم.

شنیده‌ام که قرار بوده معلم یا مترجم زبان شوید، ولی الان درست یا غلط به عنوان یک میلیاردر و البته رئیس شرکت حمل‌ونقل شناخته می‌شوید چه احساسی در این باره دارید؟

من قرار نبود معلم یا مترجم زبان شوم من مهندس عمرانم. من نمی‌دانم چرا این نکته الکی درباره من بزرگ شده است. من در بیوگرافی‌ام هم گفته‌ام وقتی به ایران آمدم بعد از تحصیلاتم در یک شرکت به عنوان مترجم کارم را شروع کردم یعنی در یک مقطع زمانی از دانش زبانی‌ام استفاده کردم و بر حسب اتفاق در آن شرکت که شرکت حمل‌ونقل بود به این صنعت علاقه‌مند شدم و کارم را در این رشته شروع کردم.

و بعد هم در این کار پیشرفت کردید و خودتان صاحب یک شرکت بزرگ شدید؟

من هم مثل خیلی‌ها کم‌کم و پله پله در کارم پیشرفت کردم.من هم صنعت حمل‌ونقل را در ابتدای کارم علمی نمی‌شناختم، در حالی که این کار یک تخصص است و من هم به‌تدریج در این صنعت متبحر شدم.

در این فهرست سی نفره شما به عنوان تنها ثروتمند زن حضور داشتید؟ این موضوع چقدر سخت بود؟ آیا یک میلیاردر زن بودن از یک میلیاردر مرد بودن سخت‌تر است؟

شما یک طوری می‌گویید انگار اثبات شده من ثروتمندترین زن هستم و حالا باید بیایم و خودم را با مردان مقایسه کنم؟

به هر حال شما یک زن موفق و مرفه محسوب می‌شوید. این طور نیست؟و چون گفتید ثروت را یک ضد ارزش نمی‌دانید من واژه ثروتمند را به کار بردم؟

نه من اصلا نمی‌گویم ثروتمند هستم، نمی‌گویم هم نیستم. ولی در جامعه ما که هر کس دارایی‌اش را از دیگری مخفی می‌کند چطور می‌توانی بگویی این ۳۰ نفر بین ۷۴ میلیون نفر از همه پولدارترند.

شما گفتید پولدار بودن را ضد ارزش نمی‌دانید؟پس می‌توان با همین فهرست‌ها و اعلام دارایی افراد نگاه جامعه را هم تغییر داد، این طور نیست؟

در ایران به نوعی همه درباره ثروت شان پنهان‌کاری و مخفی‌کاری می‌کنند، ما در خانه‌هایمان پنج پرده می‌زنیم که کسی خانه‌مان را نبینید و نفهمد که چه داریم و نداریم اینها بحث‌های فرهنگی ماست.

اما به هر حال شما در این فهرست به عنوان تنها زن میلیاردر معرفی شدید، این به خود شما چه احساسی داد؟

من خودم این موضوع را سخت نگرفتم. نه نگران بودم که اداره مالیات به سراغم می‌آید نه نگران بودم چند جای دولتی من را محک می‌زند و ممیزی‌ام می‌کند چون زندگی‌ام واقعا شفاف است.

پس مشکلی برایتان پیش نیامد؟

خیر- من به هر حال یک آدم شاخص اقتصادی هستم، به همین علت تا نوه و نتیجه‌ام هم که به دنیا بیایند زندگی شان مشخص است پس هیچ راهی برای پنهان کاری وجود ندارد. ولی من یکی دو روز اول چون درباره ماشین ام هم در خبرها آمده بود و چون ماشینم هم رنگ به خصوصی دارد شاید احساس می‌کردم نگاه‌های خاصی وجود دارد.البته نمی‌دانم شاید این تنها به دلیل حساسیت خودم بود.

ماشین‌تان چیست؟

مزدای صورتی

چرا مزدا؟ چرا صورتی؟

چرا صورتی نباشد.هر کس به چیزی علاقه دارد، کسی به خانه مجلل و دیگری به جواهر و من هم به ماشینم علاقه‌مندم. ماشینم را بدون عدد و رقم دوست دارم شکل مزدا را دوست داشتم که خریدمش.اگر پیکان هم داشتم شاید پیکان زرد می‌خریدم. به هر حال شغلم هم همین است من مدیر یک شرکت حمل‌ونقلم و طبیعی است بیشترین توجه‌ام به ماشین باشد. همان‌طور که یک کفاش بیشتر از هر چیز به کفش توجه می‌کند.

ماشین‌تان در ایران تک است یعنی ماشین دیگری با این مدل و رنگ در ایران وجود ندارد؟

چرا هست. از گروه بهمن سوال کنید. این ماشین در ایران خط تولید دارد و وارداتی هم نیست.دلم می‌خواست تویوتای صورتی بخرم که در بازار نبود و در نتیجه این را خریدم.

هیچ وقت تصورش را هم می‌کردید که روزی چنین فهرستی منتشر شود و شما هم به عنوان ثروتمندترین زن ایرانی معرفی شوید؟

نه اصلا و خیلی هم تعجب کردم.

چه کسی اولین بار این خبر را به شما داد؟

روز جمعه‌ای بود و در میهمانی با اقوام شرکت داشتیم. اولین بار یک نفر به موبایلم زنگ زد. نفر اول و دوم را جدی نگرفتم بعد دیدم طی یک ساعت ده نفر به من زنگ زدند و برخی با ناراحتی زیاد این خبر را به من دادند. البته برخی هم با ناراحتی برای من مثلا خواهرم گفت نکند برایت دردسر درست شود.

چه جوابی می‌دادید؟احساس ترس و خطر نمی‌کردید از این گفته‌ها؟

نه واقعا نمی‌ترسیدم می‌گفتم چه کسی می‌خواهد مشکل ایجاد کند، مهم این است که یک مرجع قانونی برای بررسی اموال وجود دارد که آن مرجع هم به طور کامل زندگی من را می‌داند.

در ثروت‌تان با همسرتان شریک‌اید؟

ما هر چه داریم برای هردوی‌مان است و با یکدیگر شریک هستیم.

همسرتان همکارتان است؟

ایشان هم شغل خصوصی خودشان را دارند.ولی نوع کارشان با من فرق می‌کند و هرگز هم شغل دولتی نداشته‌ایم.

خودتان عنوان میلیاردر بودن را دوست دارید یا دوست داشتید به عنوان یک زن دانشمند مطرح می‌شدید؟

البته من نه با معیارهای میلیاردر بودن میلیاردرم و نه با شاخص‌های دانشمند بودن دانشمند، ولی اعتقاد دارم که کار آفرین هستم و هر کسی دوست دارد با همان چیزی که واقعا هست معرفی شود.

پس ترجیح می‌دادید که به عنوان یک زن کار آفرین معرفی می‌شدید؟

بله چون چیزی هست که بوده و هستم و در آینده هم خواهم بود.

چند فزرند دارید؟

یک دختر و یک پسر

دوست دارید در آینده دختر و پسرتان با چه عنوانی معرفی شوند: ثروتمندترین دختر یا پسر ایران یا دانشمندترین دختر و پسر کشور ؟

نه دوست ندارم فرزندانم با عنوان مسائل مادی مطرح شوند. همیشه هر چیز به حد کفایت خوب است، اما علم و خدمت است که بی‌نهایت است و حد ندارد. دوست دارم فرزندانم عاشق کشورشان باشند.

حرف آخرتان؟

فقط درباره آن لیست امیدوارم انتشارش موجب شود که کمی ذهنیت‌های کلیشه‌ای جامعه وشکل ارزشگذاری‌ها تغییر کند و مردم فکر نکنند ثروتمند بودن ارزش است یا بی‌ارزشی.من مشکلی در این هم نمی‌بینم که ثروتمندان جامعه به‌راحتی ثروت‌شان را اعلام کنند. ثروتمند بودن گناه نیست، همان‌طور که فقیر بودن گناه نیست.

من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید
اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری
اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید
اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود
پس بخواه


دوره توانگری و جذب
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: جوان , 3ObHaN , pulaki , toranj63 , مهتاب , 1omin.com , مهدی گل محمدی , shahrasebi , صدفی , iranboy , sherafati , سعید.کرمی
12-22-2011, 12:41 PM
ارسال: #2
RE: ثروتمند ترين زن ايراني
مريم جان ، ميلياردرترين زن ايراني كه شما هستي ، مصاحبه كردن باهات بگو ميلياردري ها ردش نكن !

[تصویر: start.gif]

یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مهتاب , toranj63 , کامیار کاظمی , MARYAR , مهدی گل محمدی , shahrasebi , iranboy , sherafati
12-22-2011, 07:42 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 12-22-2011 07:56 PM، توسط pulaki.)
ارسال: #3
RE: ثروتمند ترين زن ايراني
ممنون ازينكه اين مصاحبه را در سايت قرار داديد اگه ممكنه كل خبر و اسامي 29 ميلياردر معرفي شده ديگر روهم بنويسيد تاببينيم اسم ماهم توش هست يانه ؟! اگه اسم منو پيدا نكرديديقين بدانيدمن نفر سي و يكم هستم و تا چند وقت ديگه اسمم ميره تو ليست اصلي و جاي31 با 13 عوض ميشه! حالا ميبينيد پس بجنبيد تا دير نشده اسم خودتونو تو اين ليست طلايي قرار بدين ببينيد كي اين حرفو زدم ساعت دقيقا18:53 دقيقه پنجشنبه اول ديماه 1390

تماس با من09368460269

قلم گفتا كه من شاه جهانم/قلمزن رابه دولت مي رسانم
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مهتاب , toranj63 , کامیار کاظمی , مهدی گل محمدی , sherafati
12-22-2011, 08:22 PM
ارسال: #4
RE: ثروتمند ترين زن ايراني
ممنون مطلب جالبي بود.
مشكلات اين خانومو يادداشت كردم تا راه حلي واسشون پيدا كنم!
چون به زودي اين مشكلات واسه منم پيش مي ياد....مصائب شيرين!!!
فكر كنم حداقل چند سالي وقت دارم
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: کامیار کاظمی , مهدی گل محمدی , sherafati
12-22-2011, 09:00 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 12-22-2011 09:01 PM، توسط کامیار کاظمی.)
ارسال: #5
RE: ثروتمند ترين زن ايراني
امروز در بازدیدی که با یازده نفر از دوستان انجمن از نمایشگاه بسته بندی داشتیم، با جناب اقای رفوگران (رئیس و موسس کارخانه بیک) برخورد کردیم و در کنار کلی عکس و پیغام های یادگاری اعضا با ایشان و معرفی انجمن به ایشان، واقعا به قول برخی دوستان یک چیز را متوجه شدیم:
" ایشان به عنوان یک میلیارد و فرد موفق، چقدر واقعی بودند.برخلاف آنکه همه ما فکر میکنیم آنها از فضا می آیند!"

[تصویر: Mrkamiar2.gif]


مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: MARYAR , 1omin.com , shahram......32 , mjdehghani , pulaki , 3ObHaN , مهدی گل محمدی , shahrasebi , مهتاب
12-22-2011, 09:24 PM
ارسال: #6
RE: ثروتمند ترين زن ايراني
ايشان با چهره اي حنده رو از ما استقبال كردند و با صعه صدر به سوالات ما پاسخ گفتند واقعا كه اين همه خضوع و خشوع در وجود انساني همچون ايشان مثال زدني بود

من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید
اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری
اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید
اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود
پس بخواه


دوره توانگری و جذب
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: کامیار کاظمی , shahram......32 , mjdehghani , pulaki , مهدی گل محمدی , shahrasebi , مهتاب , sherafati
12-22-2011, 10:57 PM
ارسال: #7
RE: ثروتمند ترين زن ايراني
ارامش و يه دنيا پشتكار وتلاش و يه عالمه حرف نگفته تو چشماي جناب رفوگران بود......

همیشه اولین گام ها مهم هستند.....
تماس با من 09394099750_ _ 09125937764
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: کامیار کاظمی , mjdehghani , pulaki , مهدی گل محمدی , shahrasebi , مهتاب , sherafati
12-22-2011, 11:24 PM
ارسال: #8
RE: ثروتمند ترين زن ايراني
میلیاردر توی ایران فایده نداره . باید میلیارد $ باشه . باید رفت تو جدول 100 تای اول دنیا ف به نظر شما شدنیه ؟

حتماً می شود
باید بخواهی
دهقانی 09132648046
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: pulaki , مهدی گل محمدی , مهتاب
12-24-2011, 09:57 AM
ارسال: #9
RE: ثروتمند ترين زن ايراني
یکی از نصیحت هایی که جناب رفو گران به بنده کردند این بود:
ایشون گفتند که اگر دقت کرده باشی کفتر بازها را دیوانه می خوانند ولی آنها چون به کارشان عشق دارند و از انجام دادن آن لذت می برند این کار را بدون گوش دادن به حرف کسی انجام می دهند.گفت شما هم عاشق کارت باش با سودی که میخواهی بدست آوری زیاد کار نداشته باش.آن وقت متوجه خواهی شد به قدری سود در دستانت است که نمی توانی آنها را بشماری.

واقعا من تحت تاثیر قرار گرفتم.از سخنان این مرد بزرگ

آنچه ویرانمان میکند روزگار نیست حوصله های کوچک و آرزوهای بزرگ است!

مغز ما یک دینام هزار ولتی است که شوربختانه اکثر ما به اندازه یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: کامیار کاظمی , YashaR1989 , MARYAR , shahrasebi , مهتاب , mjdehghani , sherafati , SAMIRA
07-09-2012, 11:00 AM
ارسال: #10
RE: ثروتمند ترين زن ايراني
سرکار خانم سيده فاطمه مقيمی:
متولد سال ۱۳۳۷ در تهران، دارای مدرک مهندسی راه ‌وساختمان،
مديرعامل شرکت حمل‌ونقل بين‌المللی‌وکشتيرانی سديدبار و عضو هيئت مديره چند شرکت حمل‌ونقل بين‌المللی

به نام خدا


در خانواده‌اي فرهنگي در شهريور ماه 1337 بدنيا آمدم. متأهل هستم و دارای دو فرزند. گواهينامه پايه يکم، آشنايي کامل به زبان انگليسی و با زبان ترکی نيز آشنايي دارم. زني هستم كه صرفاً به واسطه تخصص و تجربياتم و نه قوم و خويشي با كسي به مقامات بالاي صنفي دست يافته‌ام و اين امر در كشور ما امري است مهجور و عجيب و شايد دائم از خود مي‌پرسم كه چطور يك زن بدون ارتباط با هيچ خط و ربط جزئي و رسته و گروهي مي‌تواند چنين جايگاهي را براي خود به تنهايي كسب نمايد .
يكي از عناصر مهم، مسئوليت پذيري است .

در مورد استراتژي‌هاي مرتبط به شروع كار و ورود به مقوله كار آفريني ، بايد به موارد زير اشاره کنم:
1- بستر سازي دولت كه مسئول سياست گذاري مي باشد .
2- انجمن هاي صنفي مربوط به كار مرتبطه كه به اصطلاح موسسات غير دولتي ( NGO ) كه همان Non Governmental Organization كه اين دو بخش بسيار نقش بسزائي در حركت يك كار آفرين دارد .
و اما مهم ترين و اساسي ترين بخش در حركت يك كارآفرين .
3- بخش خانواده و حمايت خانواده از كارآفرين ميباشد و اين مقوله خود به دو بخش تقسيم ميشود :
الف) بخش مالي كه كمتر مورد نظر مي باشد چون كارآفرين خود مي تواند نسبت به افزايش سرمايه با اندك مبلغ اوليه اقدام نمايد .
ب) بخش حمايت بنيـــادي و روحي از كارآفرين كه اين مبحث به نظر بنده شـــايد مهمترين و ارزنده ترين بخش مربوط به شروع ‏، فعاليت و موفقيت يك كار آفرين ميباشد .


شرايط و زمان شروع به كار :

در سال 1358 پس از اتمام دوره تحصيلات دانشگاهي در رشته مهندسي عمران به ايران بازگشتم و در صدد بر آمدم كه در رشته‌اي كه تحصيل نموده بودم مشغول به كار شوم متأسفانه با جو ايجاد شده به‌خصوص پس از انقلاب و مشكلات عديده و موجود بالاخص در اين مقوله كه نمي تواند يك زن در محيط كارگاهي ساختماني مشغول به كار شود باعث گرديد كه از اين كار بازبمانم. خاطرم مي آيد كه در فروردين ماه 58 بود و درست پس از تعطيلات عيد نوروز روزنامه‌اي خريده بودم تا از روي آن بتوانم با مراجعه به آگهي هاي ثبت شده استخدامي براي خود كاري را دست و پا كنم، در ميدان وليعصر در كناره باجه تلفن و در صف متقاضيان استفاده از تلفن ايستاده بودم كه دختر خانمي در كنار من نيز در انتظار نوبت بود سر صحبت با ايشان بازشد و وقتي مطلع شد كه من به زبان انگليسي تسلط دارم پيشنهاد كرد كه اتفاقاً شوهر خواهر من در يك شركت بين المللي سهام‌دار است و در آن شركت نياز دارند كه از وجود يك مترجم براي كارهاي بين المللي خود استفاده كنند . سپس شماره تلفن آن محل را به من داد . من هم با آن شماره تماس گرفتم و قرار گذاشتم كه فردا صبح به آن محل بروم . سابقه كار قبلي در دوران دانشجوئي داشتم ولي در ارتباط با تحصيل بود بنابراين يك كار حرفه‌اي جديد خيلي به نظرم جذاب نيامد . بالاخره در روز قرار به محل كار رفتم محيطي پر آشوب و شلوغ بود اين خاطرات بر مي گردد به حدود 26 سال قبل . متوجه شدم كه اين شركت بين المللي شركت حمل و نقل بين المللي است هيچگونه آشنايي به اين نوع كار نداشتم در خانواده هم كه خانواده فرهنگي بود هيچ شناختي از اين كار نبود .
در شروع كار مشغول به كار ترجمه و شناخت از اسناد حمل و نقل بين المللي شدم، بسيار كار مشكلي بود چون جوان بودم در جمعي كه بخصوص آقايان راننده بودند و از نظر فرهنگي از طبقه خاص با ديدگاه خاص بودند. كاركردن بسيار مشكل بود ، از نظر خانواده‌ام نيز موضوع با تعجب پي گيري مي‌شد و بطور كلي زياد شناختي نداشتند كه من در چه مرحله اي از اين كار وارد شده‌ام بهرحال در اين اثنا فقط تصور اين بود كه كار ترجمه و تلكس و مكاتبات انگليسي را انجام مي‌دهم .
بهرحال كم كم وارد مقوله تخصصي تر كار شدم، مدام از طرف مديريت مربوطه با تعجب مورد تشويق قرار مي گرفتم ، بديهي است كه پرسنل آقاي آن مجموعه كه خود تجربه بيشتري نيز داشتند به هيچ عنوان نگاه درست و مثبتي از حضور من احساس نمي كردند .

تلاش من منجر شد كه ظرف 5 ماه مسئول بخش كاميوني شركت شدم . اكثر رانندگان شركت موصوف ترك و يوناني بودند .
اين وضع تا حدود يك‌ماه ادامه پيدا كرد و در غياب مديرعامل كه اكثر اوقات خارج از ايران بود به طريقي پيش رفت كه كلاً كودتا كردند و بدون هيچگونه نشانه قبلي يك روز صبح كه وارد شركت شدم مواجه با حضور وكيل شركت شدم كه اعلام نمود: شركت در حال تعطيلي است و بايستي در غياب مديرعامل تسويه حساب با همه پرسنل انجام شود.
در مقابل عمل انجام شده مجبور به ترك شركت شدم چون علاقه بسياري به اين كار پيدا كرده بودم تصميم گرفتــم تا در شركتي مشابه وارد كار شوم در آن اثنا فقط از نظر آماري حدود 50-4۰ شركت حمل و نقل بين المللي وجود داشت . بنابراين سنديكاي شركت‌هاي حمل و نقل را از طريق وزارت راه و ترابري پيدا كردم و به آن سنديكا مراجعه نمودم ، و اعلام آمادگي شروع فعاليت خود را در شركت‌هاي مشابه نمودم ( سال 59 ) بهرحال بلافاصله با قابليت هايي كه پيدا نموده بودم مشغول شدم و طي مدت بسيار اندك سمت مديريت داخلي شركت را بعهده گرفتم .
تعداد حدود 150 دستگاه كاميون در اختيار داشتند كه هفته‌اي حدود 30 دستگاه كاميون ايراني بارگيري و مي‌بايستي به مقصد كشورهاي اروپايي اعزام مي‌شد و تسهيلات محمولات وارداتي جهت ايشان مهيا مي شد ، بزودي مسئوليت مديريت داخلي آن شركت را بعهده گرفتم .
اين فعاليت نيز تا سال 1362 ادامه پيدا كرد، در اين اثنا من ازدواج نموده بودم و داراي اولين فرزند خود ( پسر ) شدم. در تمام مدت بارداري به موقع سركار حاضر بودم و در زمان وضع حمل مستقيماً از محل كار به بيمارستان منتقل شدم و با توجه به وضعيت وخيم و نياز به استراحت ظرف مدت دو هفته سركار حاضر شدم. علاقه مفرطي كه به كارم داشتم و پشتكاري كه از خودم نشان مي‌دادم همسرم را نيز علاقمند به تشويق من كرد و تا مرحله‌اي رساند كه مشوق من براي استقلال و كار مستقل مديريتي حمل و نقل براي خودم شد.
بنابراين تصميم گرفتم كه راساً اقدام كنم، به وزارت خانه مربوطه مراجعه كرده و تقاضانامه تأسيس شركت حمل و نقل بين المللي را ارائه بدهم . با ناباوري و تمسخر روبرو شدم و عدم قبول تقاضانامه ارائه شده، هر بار كه به در بسته‌اي برخورد مي‌نمودم عزم من جزم تر مي شد. به تمسخر گرفتن اين باور كه يك زن مي‌خواهد به حوزه نفوذ ناپذير مديريت حمل و نقل رسوخ كند غير قابل انكار بود. هم جوان بودم و هم تحصيل كرده. در مجموعه صنفي كه اكثر ( يا با دارايي كاميون يا با وراثت مدير چنين مجموعه هايي بودند ) و بسيار اندك بودند افراد تحصيل كرده كه به اين شغل مشغول باشند .بنا براين كاري بود بسيار سنتي و غير قابل نفوذ براي بانوان .
خاطره‌اي دارم از يك روز مراجعه به وزارت بازرگاني، جهت درخواست كارت بازرگاني، مدير مسئول وقت ، لازم به يادآوري است در آن مقطع درست پس از پيروزي انقلاب و جو حاكم در ادارات و محدوديت حضور بانوان در صحنه كار بخصوص بخش خصوصي ونوع كاري كه من انتخاب كرده بودم اخذ هرگونه موافقت مرجع دولتي به نظر محال وغير ممكن بود . بهرحال مراجعه من به آن اداره نيز نا موفق بود چون مدير وقت به محض اطلاع از درخواست من اعلام نمود كه همسر ايشان كه مدير يك مجموعه آموزشي است نياز به يك دبير جهت تدريس حرفه وفن دارد و با توجه به رشتــه بنده مي توانم در آن مجموعه به كار گمارده شوم لذا هيچگونه دليلي جهت پذيرش درخواست كارت بازرگاني نيست !!
اين بار نيز به ظاهر با عدم موفقيت از آن وزارت خانه خارج شدم . اما هر شكست براي من شروع يك تلاش پر توان‌تر بود، هرگاه كه جواب منفي مي شنيدم با توان بيشتر به دنبال شروع مجددي بودم مي‌دانستم كه در نهايت موفق خواهم بود مگر نه اينكه خداوند صابرين را دوست دارد ، مگر نه آنكه خداوند گفته از تو حركت از من بركت ، مگر اشتباه است كه مي گويد : بخوان مرا تا اجابت كنم شما را و.... تمامي پيام‌هايي كه براي حركت و پي‌گيري بيشتر خداوند به ما ارزاني داشته است . من نيز مي‌بايستي به تمام تلاشم به دنبـال حقوق متصوره خودم مي رفتم. حال ديگر احساسي فراتر از حق خود داشتم چون احساس مي كردم كه تاكنون ميسر نشده بود. دستهايم را روي زانوانم گذاردم و با يا ”علي“ گفتن دوباره، چند باره، و هزار باره آغاز كردم .
پس از خداوند مشوق اصلي من همسرم بود هرگاه كه در من احساس يأس مي‌ديد با قوت قلب بيشتري مرا تشويق به ادامه مسير مي‌کرد.
در جائي خوانده بودم قسمتي از وصيت نامه داريوش كبير را به پسرش خشايار شاه در حدود 3000 سال قبل بدين شرح :
مادرت ، آتوسا، دختر كورش بزرگ، برمن و مردم حق دارد و تو موظف هستي نه تنها رضايت خاطر او بلكه ، حقوق تمامي زنان را در سرزمين تحت حكومتت بجا آوري :
از دير باز در فرهنگ ما نيز حقوق زنان شناخته شده و به آن اشاره شده است و چه زيباست طلب حق نمودن و پي گيري آن .
در نهايت تلاش‌هاي مستمر من جواب داد و در تاريخ 21/8/63 بعنوان اولين زن مديرعامل شركت‌هاي حمل و نقل بين المللي توانستم مجوز ثبت را از وزارت راه و ترابري با امضاء مديريت وقت اخذ كنم. اين پايان كار نبود بلكه شروع بود، تازه شروعي زيبا كه با تلاشي بسيار فراوان بدست آورده بودم و اين تلاش را مديون همسر خود نيز بودم .
از يك اتاق شروع كردم، در دفتر كار همسرم اتاقي به من اختصاص داده شد كه فعاليت خود را آغاز كنم، يك منشي استخدام كردم و از آبدارچي و تحصيل دار مشترك شركت همسرم كه آن نيز در رشته فني مهندسي كار مي كرد و شركت نوپا بود استفاده كردم .
به‌زودي سيل رانندگان كه در چند سال كاركرد صادقانه با من آشنا شده بودند به سوي شركت روان شد. تلاش 24 ساعته بزودي محل بزرگتري را براي شركت طلب مي كرد، بنابراين 12 متري تبديل به واحد 120 متری و تعداد پرسنل نيز افزايش يافت. سفرهاي بين شهري آغاز شد و نسبت به احداث نمايندگي در كليه مرزهاي ورودي و خروجي كشور و همچنين شهرهاي بزرگ كه بخصوص گمرك مرزي داشتند اقدام نمودم .
به خاطرم مي‌آيد زماني كه صدور مجوز من انجام شد، مدير كل وقت با شرط و شروط مجوز را صادر نمود، با تعهد اينكه پس از يك‌سال از تاريخ ثبت چنانچه اولين شكايت يا تخلف آيين نامه‌اي از شركت ياد شده تحت پوشش سر بزند شركت را منحل اعلام خواهد نمود .
باز هم زير ذره‌بين بودن براي من بيشتر شد، با عنايت پروردگار و اتكاء به خداوند كار خود را ادامه دادم .
سفر به كشورهاي اروپايي را آغاز نمودم و همسرم هميشه در كنار من و مشوق من حضور داشت. نسبت به اخذ نمايندگي از كشورهاي مختلف اقدام نمودم تا هنگام مراجعت رانندگان به كشورهاي مختلف سرگردان نمانند .
به تحصيل در رشته مديريت حمل و نقل در دانشگاه آزاد اسلامي پرداختم و موفق به اخذ پايان نامه دوره مربوطه شدم.
با تعهدي كه جهت ارتقاء سطح تجربي و علمي پرسنل شركت در خود احساس مي نمودم نسبت به ارتقاء سطح تجربي و علمي پرسنل خود اقدام نمودم و مراتب را به حدي پي‌گيري نمودم كه افراد بسياري از پرسنل تحت پوشش در سنوات قبلي در حال حاضر مؤسس و مديران ديگر شركت‌هاي حمل و نقل بين المللي مي‌باشند.
در سال 1368 تصميم گرفتم از نظر فني و حرفه‌اي نيز اطلاعات خود را بالا برده و نسبت به اخذ مدرك گواهينامه پايه يكم رانندگي نيز اقدام نمودم . اين امر نه تنها سطح كيفي اطلاعات فني من را بالا مي برد بلكه به نزديكي روحي بين مديريت وافراد زحمتكش راننده نيز نقش بسزايي را ايفا مي كرد و فراگيري موارد فني و كاركرد با كشنده‌هاي ديزلي را ايجاد می‌نمود.
نهايتا باز هم با برخورد مسئولين اداره راهنمايي و رانندگي برخورد نمودم كه عدم قبولي مدارك مرا اعلام و انصراف مرا طلب مي كردند . پي گيري هاي من اين بار نيز نتيجه داد .
در تير ماه 1368 موفق شدم بعنوان اولين زن پس از انقلاب اخذ گواهينامه پايه يكم رانندگي كنم .
هر حركت انرژي جديد وروح و خون جديدي را در من تزريق مي نمود .
با تولد دومين فرزندم در سال 1369 شايد بر توقف يا كندي كار من تصور مي‌شد اما قدم خوش فرزند دوم من نيز بارديگر در كمتر از 15 روز مرا به پشت ميز كارم كشاند تخت روان فرزندم نيز در كنار ميزم قرار گرفت تا محبت مادري را نيز در كنار رسالتي كه به دوش گرفته بودم همراه داشته باشم.
فعاليت‌هايم بيشتر از چهار ديواري شركتم شكل گرفت و تصميم گرفتم كه حضور را در صحنه‌هاي اجتماعي صنفي نيز پر رنگ تر نمايم در طول اين چند سال چند همكار زن نيز در صنف تجلي يافتند و ديگر تنهايي فيزيكي نداشتم .
مسئوليت پذيري من باعث شد كه با شركت در سمينارها، همايش‌ها، مصاحبه‌هاي تلويزيوني و مطبوعـــاتي در رسانه هاي ايرانـــي و خارجــي تصوير زن ايراني و تخصص ها و مسئوليت پذيري هايش نيز را به اذهان عمومي معرفي شايسته نمايم .
در سال 1372مسئوليت رايزني با كشور روسيه را به عهده گرفتم وبه عنوان مسئول ميز مشترك ايران و روسيه و سپس در خصوص كشور ايتاليا نيز به عنوان مسئول ميز مشترك ايران و ايتاليا فعاليت نمودم .
در آن روزها مشكلات مربوط به مجوزهاي تردد در كشورايتاليا براي كاميون‌هاي ايراني غوغايي نمود و توقف كاميونهاي ايراني مشكلات عديده‌اي را فراهم نموده بود. در كشور روسيه نيز بعلت عدم شفافيت قوانين و مقررات مربوطه كه كشور تازه استقلال يافته‌اي بود مشكلات فراواني را ايجاد نموده و باعث توقف كاميون‌ها شده بود .
با هيئتي دولتي به عنوان كارشناس حمل و نقل سفر به روسيه را آغاز نمودم و خوشبختانه موفق شديم كه مشكلات مربوطه را حل و فصل نموده و پروتكل اقتصادي بين دو كشور كه موارد حمل و نقلي آن از مواضع مورد نظر بود را به امضاء رسانيم .
مسئوليت مذكور را تا زمان حاضر نيز به عهده دارم .
سپس در سال 1377 براي اولين بار در انتخابات سنديكا كه حال ديگر با نام انجمن سراسري شركت‌هاي حمل و نقل بين المللي شناخته شده بود خود را كانديد هيئت مديره نمودم و با حمايت صنف توانستم با آراي قابل توجهي اخذ راي نمايم و جزء 9 ( نه ) منتخب هيئت مديره شوم در اين مرحله دوره سه سال آغاز شد و پي گيري‌هاي مثمر ثمري را براي صنف در جهت احقاق حقوق اجتماعي و اقتصادي اين صنعت در سطح ايران و جهان كسب نمودم .
ضمناً به عنوان مسئول كميته و بخش حل اختلاف و رسيدگي به شكايات انجمن نيز انتخاب شدم كه به‌صورت هفتگي به رسيدگي به مشكلات و دعاوي صنفي وتجار پرداختم. اين امر لغايت حال نيز ادامه دارد .
در سال 1380انتخابات مجدد هيئت مديره بود كه اين بار نيز حمايت صنف را بيش از بار قبل همراه داشتم و مجددا به پيروزي در انتخابات دست يافتم .
در اين مقطع نيز از طرف معاونت محترم وزير راه وترابري بعنوان يكي از دو عضو كميته مطالعاتي كريدور شمال و جنوب و ترانزيتي از مسير ايران انتخاب شدم كه در اين بحث بسيار توانمند نقش كشور ايران رادر منطقه و از مسير آسيا شرقي و خاور دور، ايران تا روسيه و اروپاي شمالي را به نمايش گذارديم .
در طول اين سالها به كرات به عنوان كارشناس حمل و نقل با گروههاي اقتصادي و سياسي دولتي سفرهاي خارج از ايران داشتم كه در پروتكل هاي اقتصادي بخصوص در بخش حمل و نقل از نظرات اينجانب نيز استفاده گرديد .
در اين سفرها مصاحبه هاي مطبوعاتي متعددي نيز انجام دادم .
در سال 1382 بعنوان شركت نمونه در امر حمل و نقل بين المللي از طرف وزارت راه وترابري معرفي شدم و در روز حمل ونقل ( 26 آذر ماه ) لوح تقدير به اينجانب اهدا شد .
رسالت عملكردي در جريان کريدور شمال و جنوب نيز منجر به دريافت لوح افتخار ديگري گرديد .
در انتخابات سال 84 نيز براي بار سوم با بهترين و بالا ترين آمار مجمع عمومي انجمن سراسري شركتهاي حمل و نقل بين المللي به عضويت هيئت مديره در آمدم و عليرغم تضاد در روش هاي اجرايي بعنوان يك فراكسيون در مجموعه هيئت مديره فعاليت خود را ادامه مي‌دهم .
هر چند كه ميانسالي را طي مي‌كنم ليكن انرژي بسيار زيادي و راه بسيار طولاني را در پيش روي خود مي‌بينم و آرزوي آن را دارم كه هرچه بيشتر به صنعت حمل و نقل ايران خدمت كنم . امسال نيز بعنوان يك بحث كارشناسي در مقوله ترانزيت در روز26 آذر ماه 84 مصاحبه تلويزيوني داشتم.
در طی بيست و شش سال فعاليتم در اين صنف با ناهنجاري‌ها، كشمكش‌ها، تهديدها و برخوردها و مانع‌ها و مانع‌‌تراشي‌ها روبرو بوده و چندين بار محمولات در يد مسئوليتم نابود شد، واژگون شد، سرقت شد، آتش گرفت و متأسفانه پوشش بيمه‌اي گاهي نيز جهت جبران خسارت نبود. اتفاق افتاد كه راننده پشت فرمان سكته كرد، فوت كرد يا به دره سقوط كرد. مصائب كشيدم ، به دادگاهها ، تعزيرات و مراجع قضائي با حكم جلب فراخوانده شدم . احضار شدم ، دفاع كردم و در نهايت تبرئه شدم. بسيار كابوس‌ها، بي‌خوابي‌ها، طي جاده تا رسيدن به شهر و شهرستان مرزي براي دفاع در دادگاه از خودم ، حمل جنازه راننده و سپردن به خاك، اعلام مصيبت به خانواده و سرپرستي خانواده‌ها در غياب رانندگان و .... به پشت سركه نگاه مي كنم همه و همه را گذرانده‌ام ، گاهي احساس مي كنم خسته شدم ولي وقتي در آينه به خودم نگاه مي‌كنم مي‌بينم خيلي راه را گذرانده‌ام و در قبالش خستگي معنايي نمي‌تواند داشته باشد. چون تاكنون ايستاده‌ام پس بهتر است راه روشن آينده را ببينم.
آرزوهايي هنوز مانده تا اين صنعت به مقصد رسانده شود، براي زنان اين مرز بوم كه به راحتي مردانه ترين كارها را نيز با مديريت زنانه مدبرانه، كارسازتر و سهل تر مي نمايند .

نباید ببینی تا باور کنی...
باید باور کنی تا ببینی...Heart
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: nazli
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  بابك بختياري يك كارآفرين موفق ايراني Amiraliamirali 0 413 09-21-2015 02:23 PM
آخرین ارسال: Amiraliamirali
  بزرگ‌ترين توليدكننده و صادركننده فرش دستباف كشور Amiraliamirali 0 268 09-13-2015 02:35 PM
آخرین ارسال: Amiraliamirali
  با کمک هم همه ثروتمند شویم حمیدراد 0 502 11-27-2014 01:10 AM
آخرین ارسال: حمیدراد
  تنها زن میلیاردر ایرانی کیست؟ iranbano 0 1,268 04-10-2014 04:34 PM
آخرین ارسال: iranbano
  برای ثروتمند شدن خیال پردازی کنید ، آرزو کنید ، اشتیاق داشته باشید............. alireza091111 0 902 03-04-2014 01:16 PM
آخرین ارسال: alireza091111
  اشنایی با زندگی انوشه انصاری اولین زن فضا نورد ایرانی الاصل - انوشه انصاری نمونه یک ز omid.monibi 0 1,010 01-12-2014 02:32 PM
آخرین ارسال: omid.monibi
  ناصر داوود خلیلی ثروتمند هنر شناس...... mallarme 0 1,018 07-11-2013 12:50 PM
آخرین ارسال: mallarme
  بزرگ ترين پدرخوانده هاي صنعت ايران کامیار کاظمی 7 2,075 08-31-2012 02:10 PM
آخرین ارسال: ehsan_info
  ثروتمندترين ايراني اقاي ايـــده 0 883 02-29-2012 04:19 PM
آخرین ارسال: اقاي ايـــده

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS