ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


بزرگترین کلاهبرداری تاریخ
زمان کنونی: 05-08-2024, 05:04 AM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: سیدمهدی هاشمی
آخرین ارسال: مهدی 1
پاسخ: 3
بازدید: 638

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امیتازات : 2.88
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بزرگترین کلاهبرداری تاریخ
07-22-2014, 04:34 AM
ارسال: #1
بزرگترین کلاهبرداری تاریخ
میخوام یک بحث چالشی و داغ رو مطرح کنم ببینم نظر و علم دوستان در این مورد چیه؟
در برنامه ی راز که هر شب از شبکه ی چهار پخش میشود در برنامه ی 26 تیر خود که مهمان آن دکتر حسن عباسی بود از مستندی با نام بزرگترین کلاهبرداری تاریخ ساخته ی مایک ملونی اقتصاددان آمریکایی پرده برداشت که در این مستند از کلاهبرداری دولت آمریکا در مورد چاپ دلار بدون پشتوانه و فروش بدهی های خود به دیگر دولت های دنیا از این طریق می پردازد.صوت و تصویر این مستند و برنامه ی راز در اینترنت برای دانلود موجود است.
به عقیده ی دکتر عباسی این نظام پولی لیبرالی ربوی است.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مهدی 1 , moele , جوان , mardin-b
07-22-2014, 09:48 AM
ارسال: #2
RE: بزرگترین کلاهبرداری تاریخ
جالب این که چند وقت پیش دولت ایالات متحده مدتی تعطیل شد. یعنی از شدت بدهی ورشکسته شد! در عین حال قبله گاه اقتصادی بسیاری از ملت ها از جمله خیلی از ما نیز هست. واقعا چرا؟
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مهدی 1 , سیدمهدی هاشمی
07-22-2014, 03:37 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 07-22-2014 04:14 PM، توسط مهدی 1.)
ارسال: #3
RE: بزرگترین کلاهبرداری تاریخ
این مقاله از مهدی مجاهد را مطالعه کنید

کسانی که اندک آشنایی با تاریخچه پول دارند می دانند که در گذشته بسیاری از مردم از طلا و نقره ای که حکومت آن ها را ضرب می کرد به عنوان پول استفاده می کردند.

اما پس از ایجاد ساختاری به نام بانک توسط یهودیان، تبادل رسیدهایی که مردم به ازای سکه های خود از بانک ها دریافت می کردند، به تدریج به جای خود سکه ها رواج یافت. به تدریج دولت ها نیز تصمیم گرفتند، به جای ضرب سکه های طلا و نقره، در بانک ها شمش های طلا نگهداری کنند و هم ارزش آن پول کاغذی چاپ کرده و در بین مردم توزیع کنند. ایجاد پول بدون پشتوانه در خلال جنگ جهانی اول توسط بسیاری از اقتصادهای درگیر به منظور تامین مالی هزینه های جنگ، باعث شد تورم لجام گسیخته ای در اقتصاد دنیا پس از جنگ به وجود آید. بسیاری از کشورها پس از جنگ جهانی اول به این موضوع که آیا پولی که از کشور دیگر به ازای صادرات کالا تحویل می گیرند، پشتوانه کافی دارد، به دیده تردید می نگریستند. این موضوع باعث به وجود تردید در کارآمد بودن سیستم پشتوانه طلا و از طرف دیگر افت شدید تجارت و به وجود آمدن بزرگترین بحران اقتصاد جهانی معروف به بحران بزرگ در سال ۱۹۳۳ شد. پس از جنگ جهانی دوم آمریکا موفق شد صفحه بازی استفاده از پشتوانه طلا را به هم بریزد، و جامعه جهانی را متقاعد کند که به صورت دیگری بازی کنند. کشورهای پیروز در جنگ که یکی از علل اصلی وقوع رکود بزرگ پس از جنگ جهانی اول را ناکارآمدی سیستم پشتوانه طلا می پنداشتند، پس از جنگ جهانی دوم در کنفرانسی که با طراحی آمریکا در برترون وودز تشکیل شد، پذیرفتند که به جای استفاده از سیستم پشتوانه طلا به صورت مجزا، از یک سیستم جدید متمرکز پشتوانه طلا استفاده کنند .

بدین صورت که دلار را به عنوان پشتوانه پول خود بپذیرند، و آمریکا به ازای دلارها در خزانه خود طلا نگه داری کرده و هر گاه کشوری خواست بتواند به میزانی که می خواهد دلارهای خود را تحویل داده و به ازای هر ۳۵ دلار ۱ اونس طلا تحویل بگیرد. این امر باعث تسهیل تجارت و رونق اقتصادی بعد از جنگ شد. اما آمریکا از اعتماد جامعه بین المللی سوء استفاده کرد و پس از مدتی اقدام به چاپ دلار بدون پشتوانه نمود. این امر به آمریکا اجازه می داد که به ازای تحویل کاغذی به نام دلار به کشورهای دنیا، منابع و دسترنج مردم دنیا را به رایگان به دست آورد. پس از جنگ ویتنام به تدریج کشورهای دنیا اعتماد خود به پشتوانه دار بودن دلار آمریکا را از دست دادند و از آمریکا خواستند که دلارهای آن ها را تحویل گرفته و بنا به قرارداد به آن ها طلا تحویل دهد. اما زمانی که این تقاضاها به اوج رسید، دولت آمریکا در اقدامی غیر قابل باور، اعلام کرد که دیگر حاضر نیست دلارهای کشورها را به طلا تبدیل کند!

ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۱ در زمانی که دولت آمریکا می بایست به علت سوء استفاده از اعتماد بین المللی در واگذاری نقش ذخیره سازی طلای به عنوان پشتوانه پول به آمریکا، از طرف جامعه جهانی مجازات می شد، در نطقی تلویزیونی به مردم آمریکا چنین گفت:

بگذارید من لولوی بی ارزش شدن دلار را یک بار برای همیشه دفن کنم، شما اگر بخواهید ماشین خارجی بخرید، یا به خارج سفر کنید، شرایط اقتصادی به گونه ای پیش خواهد رفت که دلار بی ارزش تر شود، اما اگر شما هم مانند اکثریت قریب به اتفاق آمریکایی ها بخواهید کالای ساخت آمریکا را خرید کنید، دلار فردا هم همان ارزشی را که امروز دارد، خواهد داشت.

بدین صورت آمریکا بار دیگر صفحه بازی با پول را به هم ریخت و به جامعه جهانی پیشنهاد داد که بازی جدیدی را آغاز کنند که در آن پشتوانه ارزش پول میزان تقاضا برای آن است. هر چند بر هم زدن بازی برای آمریکا گران تمام شد و تقاضای کشورهای دنیا برای خرید از بازارهای آمریکا به وسیله دلارهایی که اکنون کاربرد دیگری نداشتند، افزایش یافت، و در نتیجه یک دهه تورم بر اقتصاد آمریکا تحمیل شد، اما بالاخره آمریکا توانست با ابزارهایی مانند توافق با عربستان سعودی به منظور فروش نفت به دلار و چند برابر کردن قیمت نفت، دوباره تقاضای جهانی برای دلار را افزایش داده و جلوی سرازیر شدن سیل دلارهای بدون پشتوانه به بازارهای آمریکا را سد کند. بدین ترتیب آمریکا توانست استعمار پولی خود به معنای غارت ثروت کشورها با تحویل کاغذی به نام دلار به آن ها را با این توجیه که برای دلار تقاضا وجود دارد، ادامه دهد.

امروز پس از نزدیک به چهل سال احتمال روز افزون سقوط دلار بر اثر روی گردانی اقتصادهای دنیا از دلارهای بدون پشتوانه آمریکایی، بار دیگر به چالشی مهم برای اقتصاد آمریکا تبدیل شده است. سیاست چین در چند ساله اخیر نشان می دهد این کشور به سرعت در حال حذف دلار از تبادلات تجاری خود از طریق بستن قرار دادهای بانکی دو طرفه و جایگزینی روش های مبادلات پایاپای بانکی به جای استفاده از دلار در تبادلات تجاری خود است . اقتصادهای نوظهور یعنی چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی در حال برنامه ریزی برای ایجاد بانکی مشترک هستند تا بتوانند وابستگی اقتصادی خود به دلار را کاهش دهند . تصمیم این کشورها مبنی بر کنترل میزان ذخایر دلاری خود باعث شده است، رشد اقتصاد آمریکا به شدت دچار مشکل شود. آمریکا در گذشته می توانست به سادگی با در پیش گرفتن سیاست های انبساطی رشد اقتصادی خود را تضمین کند و از طرفی دیگر به علت جذب دلارهای بدون پشتوانه اش توسط دیگر اقتصادهای دنیا، هیچ گاه لازم نبود نگران تورم ناشی از این سیاست ها باشد. اما اقتصاد آمریکا که بعد از بحران ۲۰۰۸ با در پیش گرفتن سیاست های انبساطی در سال ۲۰۱۲ تنها توانست رشدی ۲.۲ درصدی را تجربه کند، از ابتدای سال ۲۰۱۳ مجبور شد که سیاست های انقباضی را در دستور کار قرار دهد که قطعا باعث کاهش رشد اقتصادی آمریکا خواهد شد. در پیش گرفتن سیاست های ریاضتی مثل کاهش بودجه بسیاری از نهادهای دولتی و افزایش ۲ درصدی مالیات ۷۷ درصد خانوارهای آمریکایی ، نشان می دهد که دولت آمریکا خود نیز به این نتیجه رسیده است که اقتصادهای دنیا مصمم به کنترل ذخایر دلاری خود هستند و در پیش گرفتن سیاست های انبساطی و افزایش سقف بدهی ها باعث افزایش تورم در اقتصاد آمریکا خواهد شد.

قطعا هیچ چیز برای اقتصاد آمریکا خطرناک تر از افزایش تورم نیست. افزایش تورم در اقتصاد آمریکا باعث خواهد شد که سرمایه داران جهانی که ثروت های خود را به دلار نگه داری و در اقتصاد آمریکا سرمایه گذاری کرده اند، برای حفظ ارزش سرمایه های خود، تصمیم به تبدیل سرمایه های خود به ارزهای دیگر بگیرند و این مساله باعث کاهش بیشتر ارزش دلار خواهد شد. تشدید این روال به علت حجم بسیار بالای دلارهای بدون پشتوانه ای که در صورت کاهش امید به بهبود شرایط اقتصادی آمریکا سرازیر بازارهای آمریکا خواهند شد، در نهایت باعث سقوط دلار خواهد شد.

البته در پیش گرفتن سیاست های ریاضتی و افزایش مالیات و کاهش هزینه های دولتی نیز نمی تواند راه حلی برای حل بحران اقتصاد آمریکا باشد. از طرفی در پیش گرفتن سیاست های انقباضی مانند افزایش مالیات ها و کاهش هزینه ها باعث افزایش نارضایتی جامعه آمریکا و ایجاد دوباره بحران هایی مانند جنبش وال استریت و یا وضعیتی شبیه وضعیت کشورهای بحران زده اروپایی خواهد شد. از طرف دیگر به عقیده بسیاری از کارشناسان در پیش گرفتن سیاست های انقباضی باعث کاهش رشد اقتصادی خواهد شد و حتی ممکن است اقتصاد آمریکا را بار دیگر مانند سال ۲۰۰۸ دچار رکود یعنی کاهش تولید ناخالص داخلی کند. حاکم شدن رکورد بر اقتصاد آمریکا باعث کاهش سودآوری و حتی زیان دهی سرمایه گذاری در اقتصاد آمریکا خواهد شد و این مساله باعث کاهش تمایل سرمایه داران بین المللی به سرمایه گذاری در این کشور می شود. فرار سرمایه ها از اقتصاد آمریکا به معنای تبدیل دلارهای سرمایه داران جهانی به ارزهای دیگر و یا طلا و سرازیر شدن دلارهای بدون پشتوانه آمریکایی به جایگاه اصلی خود یعنی بازارهای آمریکا و در نهایت سقوط دلار خواهد بود.

البته در این شرایط، وجود بحران در دیگر اقتصادهای دنیا به فرصتی برای دلار تبدیل شده است. شرایط دشوار حوزه یورو باعث می شود که سرمایه گذاران از ترس فروپاشی اتحادیه اروپا و سقوط یورو تمایلی به تبدیل دلارهای خود به یورو نداشته باشند. از طرف دیگر اقتصادهای نوظهوری مانند چین نه ظرفیت پذیریش حجم عظیم سرمایه های بازارهای مالی آمریکا را دارند و نه وابستگی شدید رشد آن ها به صادرات اجازه در امان ماندن آن ها از بحران های مالی اقتصادهای توسعه یافته آمریکا و اروپا را می دهد. بحران سال ۲۰۰۸ نشان داد که هر گونه رکود در اقتصاد آمریکا و اروپا باعث کاهش شدید صادرات و رشد اقتصادی چین خواهد شد. در نتیجه اقتصاد چین نیز از دید بسیاری از سرمایه گذاران محل امنی برای سرمایه گذاری نیست.

البته سناریوی خروج سرمایه ها از بازارهای مالی آمریکا به علت ضرر ده بودن این بازارها، تنها سناریوی سرازیر شدن دلارهای بدون پشتوانه آمریکایی به بازار آمریکا و سقوط دلار نیست. قطعا از بین رفتن تسلط دولت آمریکا بر روی منطقه خاورمیانه به عنوان مهمترین محل ورود دلارهای نفتی به بازارهای جهانی نیز، چالش دیگری برای امپراطوری دلار محسوب شده و می تواند سناریویی دیگر برای سقوط دلار به شمار رود. آمریکا دو بار برای حفظ امپراطوری دلار در منطقه خاورمیانه دست به عملیات نظامی زده است. بار اول در جریان جنگ خلیج در سال ۱۹۹۱، زمانی که صدام با حمله به کویت گامی مهم در جهت ایجاد امپراطوری رویایی عربی خود با تسلط بر مناطق نفت خیز خاورمیانه برداشت، آمریکا با دخالت مستقیم نظامی از ایجاد قدرتی غیر قابل کنترل در منطقه جلوگیری کرد. بار دوم هنگامی که صدام قصد خود مبنی بر فروش نفت عراق به یورو را اعلام و علنا به جنگ امپراطوری دلار رفت، آمریکا در سال ۲۰۰۳ با اشغال عراق و ساقط کردن رژیم بعث از قدرت نظامی خود برای حفظ امپراطوری دلار بهره برد. اما هم اکنون با رسیدن امواج بیداری اسلامی به کشورهای حاشیه خلیج فارس، شرایط سیاسی این کشورها در آستانه تحولات مهمی قرار گرفته است.

اما دولت آمریکا به علت مشکلات شدید اقتصادی و بودجه ای توان دخالت مستقیم در بسیاری از تحولات را از دست داده است. سیاستی که آمریکا در جنگ لیبی در پیش گرفت و پیش انداختن ناتو در این جنگ و همچنین سیاست این کشور در برابر دولت سوریه نشان از آن دارد که دولت مردان کاخ سفید بر خلاف گذشته به علت مشکلات شدید اقتصادی هیچ تمایلی به درگیری های نظامی نداشته و می دانند که هزینه های جنگ می تواند بحران اقتصادی آن ها را دو چندان کند.

در چنین شرایطی قطعا اگر کنترل مناطق شیعه نشین شرق عربستان که اصلی ترین میدان های نفتی دنیا را در خود جای داده است، از دست دولت سعودی که با حمایت آمریکا به عنوان اصلی ترین حامی حفظ امپراطوری دلار در منطقه شناخته می شود، خارج شود، فروش نفت عربستان به دلار و حفظ این امپراطوری با چالش هایی جدی مواجه خواهد شد. فروش نفت به ارزی غیر از دلار باعث می شود، حجم بسیار بالای دلارهای ذخیره شده در کشورهای دنیا که مهمترین کاربرد آن واردات نفت است، بلااستفاده باقی مانده و کشورهای دنیا تصمیم بگیرند این ذخایر را به ارزهای دیگر و یا فلزات گرانبها تبدیل کنند. این مساله نیز به نوبه خود می تواند باعث سرازیر شدن دلارهای بدون پشتوانه آمریکا به بازارهای این کشور و همانند سناریوی اول باعث سقوط دلار شود.



در واقع فروش نفت به دلار همواره این فرصت را برای آمریکا فراهم می ساخته که هنگام کاهش اعتماد جهانی به دلار و افزایش بازگشت دلارهای بدون پشتوانه به بازار آمریکا، با در پیش گرفتن روش هایی برای افزایش قیمت جهانی نفت، تمایل کشورهای دنیا به ذخیره دلار را افزایش دهد. آمریکا که یک بار در دهه ۱۹۷۰ با توافق با آل سعود و استفاده از این روش توانست با افزایش پنج برابری قیمت نفت از جاری شدن سیل دلارهای بدون پشتوانه به آمریکا جلوگیری کند، در سال های اخیر نیز تمایل دارد از افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی به عنوان آرام بخشی کوتاه مدت برای کنترل سیلی به مراتب عظیم تر از دلارهای بدون پشتوانه استفاده کند. اما آمریکا خود نیز دریافته است که با توجه به کاهش تسلط سیاسی این کشور بر منطقه خاورمیانه، دیگر نمی تواند روی فروش نفت به دلار حساب زیادی باز کند. اهمیت فروش نفت به دلار باعث شده است که دولت آمریکا حساسیت بسیار زیادی روی مدیریت نحوه انتقال قدرت در عربستان داشته باشد، تا شاید بتواند تسلط خود بر این منطقه را پس از سقوط دولت سعودی تداوم بخشد. از طرف دیگر دولت سعودی با اطلاع از نقطه ضعف آمریکا و گروکشی از این کشور، جلوی حمایت دولت آمریکا از مخالفین سعودی را گرفته و باعث شده است که سیاست های دولت آمریکا در حمایت از حرکت های انقلابی به وجود آمده در منطقه دچار دوگانگی شود.

در چنین شرایطی قطعا افزایش آگاهی اعراب منطقه نسبت به نحوه خوش خدمتی آل سعود به آمریکا در به غارت بردن نفت این کشورها و منابع و دسترنج دیگر مردم دنیا، و احتمال بی ارزش شدن ذخایر عظیم ارزی این کشورها در صورت سقوط دلار، می تواند باعث افزایش نفرت جنبش های منطقه از آمریکا و ایجاد خواسته عمومی در این کشورها برای مبارزه با آمریکا به وسیله حربه تغییر ارز فروش نفت شود. البته خطر افزایش آگاهی عمومی ملت ها برای امپراطوری دلار محدود به مردم خاورمیانه نمی شود. چین به عنوان پر جمعیت ترین کشور دنیا در حالی که ۱۵ درصد از جمعیت ۱۳۴۷ میلیونی اش در فقر مطلق به سر می برند و درآمدی کمتر از ۱ دلار در روز دارند ،‌ معادل ۳۲۸۵ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد که بنا به برآورد دو سوم آن به دلار است. هر چند سیاست مداران چین از ترس بی ارزش شدن این ذخایر خود، سعی دارند سیاست های محتاطانه ای در برابر بحران دلارهای بدون پشتوانه آمریکا در پیش گیرند، اما افزایش آگاهی عموم مردم این کشور به احتمال نابود شدن ثروت های آن ها در اثر سقوط دلار می تواند دولت چین را با شرایط بسیار دشواری در مدیریت این بحران روبرو سازد.

شرایط اقتصاد آمریکا در حال حاضر مانند سد ترک خورده ای است که هر چند هم اکنون تنها باریکه ای آب از شکاف آن در حال عبور است، اما روز به روز بر شکافش افزوده و دیر یا زود شکسته خواهد شد. اما آیا استعمار به وسیله شعبده بازی با مفهوم پول پس از دلار از بین خواهد رفت؟ آیا دیگر کسی نخواهد نتوانست به وسیله شعبده بازی با پول دست رنج و منابع مردم دنیا را غارت کند؟ متاسفانه شواهدی وجود دارد که نشان می دهد نظام سرمایه داری در حال طراحی برای بر هم زدن دوباره صفحه بازی و در انداختن طرحی جدید برای استعماری نوین به وسیله پول الکترونیک است. اخیراً خبری به صورت گسترده توسط خبرگزاری های اقتصادی جهان مخابره شد، که حتی در بزرگترین سایت های خبری ایران نیز انعکاس یافت و دقت در آن نشان می دهد که استعمار همیشه شعبده هایی جدید برای ادامه حیات خود در چنته دارد. .....

 
 
 به عمل کار براید ، به سخن دانی و سخنرانی نیست

درد من تنهایی نیست ، بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت ، بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خدا می دانند. (( گاندی ))


.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: MARYAR , SM_HOSSEINI , لئوپارد , سیدمهدی هاشمی , mardin-b , shirazi021
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS