آیا میدانید یکی از بهترین مناطق دنیا برای پولدار شدن ایران است؟!.....

[mallarme]

حال به بررسی پاسخ نویسنده راجع سئوالات میپردازیم .

چه مقدار سرمایه دارم؟

یک نکته اساسی در مورد سرمایه به خصوص شغل های فروش (عرضه اجناس به دیگران) اینه که نمی شه توقع داشت بیش از سی درصد سود عایدمون بشه، به خصوص در سال های اول و دوم...

یعنی اگر بنده یک میلیون تومان سرمایه دارم حداکثر به طورر ماهیانه سی هزار تومان سود می کنم و حالاست که با یک حساب سرانگشتی می تونم بفهمم که خرج خودم، همسر و فرزندم و کارم در میاد یا نه...

البته این مقدار سود در کارهای خدماتی کمی متفاوت تر است ولی در کل و اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمی کند چون مشاهده می کنیم دوستان ورشکسته هیچ وقت قوانین مربوط به محاسبه سود و زیان و مقایسه اون با خرج های پیش اومده و نیامده رو در نظر نمی گیرن و تازه مهم ترین قانون سود دهی را هم فراموش می کنند.

شروع سود دهی هر بنگاه اقتصادی اعم از کوچک یا بزرگ حداقل چهار سال زمان نیاز دارد.
در واقع چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد، چه باور کنی چه باور نکنی، چهار سال اول از سود، اونم سود خالص خبری نیست.

ولی اگر بیای و قوانین مربوط به سود را رعایت کنی و طی این مدت دووم بیاری اینجاست که یک میلیون تو میتونه سیصد هزار تومن سود بده!

- بررسی سود و زیان یک آبمیوه فروشی در مشهد
- میزان سرمایه به ارزش تقریبی 2500000 ت
- تجربه و سابقه کاری 7 سال
- میزان سود دهی خالص به صورت ماهیانه حدود 950 هزار ت
اما
همین عدد 950 هزاردر سال اول و دوم حدود 65 تا 85 هزار تومان بوده و برای جنابعالی هم به همین شکل بوده، هست و خواهد بود.

بنابراین خوب حواست رو جمع کن در غیر این صورت سرمایه ات را از دست می دهی.



چقدر توان دارم که تو این 4 سال دووم بیارم؟

من راستی راستی نمی دونم این چه فرهنگیه که ما داریم،

وقتی شما پول نداری یا پول کم داری و می دونی باید تو این 4 سال از جیب بخوری چرا بی محابا دست به کار می شوی و هرگز به عاقبت کارت فکر نمی کنی؟

بعدم برای هر کی این عاقبت رو بگی می گه خدا بزرگه!
خدا برای همه بزرگه جز یک قشر ...
اونم انسان های نادانه!


شما وقتی بدون بررسی اوضاع و شرایط جیبت و بازار آینده ات برنامه ریزی می کنی، چطورتوقع داری زمین نخوری؟


در جواب این سئوال که چرا بدون بررسی شروع کردی هم میگن بالاخره باید کاری کرد، نمی شه که همین طور دست رو دست گذاشت!

این چه طرز فکریه که بعضی ها دارند: اگر حرکت نکنم بی تحرک می مونم، ولی اگر حرکتی بکنم شاید زمین نخورم!

شما اگر توان شروع کردن را نداری یعنی نمی تونی ازاینجا شروع کنی از یک پله پایین تر شروع کن...لازم نیست که از اول از بهترین جا شروع کنی.


یکی از مراجعه کنندگان من دوست داشت شیرینی فروشی بزنه،

گفتم: اجاره مغازه.دکوراسیون، استهلاک، مالیات و عوارض مغازه و هزارتا خرج کرده و نکرده دیگر داری که با این سرمایه چنین چیزی امکان ندارد و سر سال نشده باید جمعع کنی و بری.
تازه اگر شانس بیاری و قرض بالا نیاری
پس بیا از یک فعالیت کوچکتر و کم خرج تر شروع کن.

گفت چه کار کنم؟

گفتم: این همه آبمیوه فروشی و این همه کیکی که آن ها لازم دارند. کیک 50 تا آبمیوه فروشی رو به صورت روزانه بازاریابی کن، این همه کافی شاپ و این همه کیکی که آنها لازم دارند، کیک 40 تا کافی شاپ رو روزانه بده.
خوب که جا افتادی و این 90 تا شدند مشتری های دایمی تو حالا می تونی بری سراغ قنادی چون خیلی از خرج های اولیه ات را در میاوری.

گفت باشه اما هیچوقت این کار را نکرد و نهایت ورشکست شد.

حالا شما چی؟
می گید باشه اما بازم کار خودتون رو می کنید؟

نکته جالبی که تو این سال ها مشاهده کردم همین مورد بالاست که عده کمی حاضرند از پله پایین شروع کنن و به سمت بالا حرکت کنند.

از اول میرن سراغ مغازه شیک دکوراسیون گرانبها صندلی مدیریت گران و...
و حاضر نیستند برای لحظه ای به آینده وکارشون و جیب خالیشون نگاه کنند.

اغلب آدمها میگن:

من حوصله ندارم از اون اول شروع کنم!
به همین سبب سال ها نمیتونن واحد مستقل و رسمی برای خودشون بزنند.

[سیدمهدی هاشمی]

خانم مالارمه میشه بگید از کدوم سایت میشه این کتاب رو به راحتی خرید چون توی سایت (بخوان دات کام)رفتم ولی فقط دورم میدن.

[mallarme]

(04-07-2013 02:16 PM)سیدمهدی هاشمی نوشته شده توسط:  خانم مالارمه میشه بگید از کدوم سایت میشه این کتاب رو به راحتی خرید چون توی سایت (بخوان دات کام)رفتم ولی فقط دورم میدن.

سلام
متأسفانه من نمیدونم چون تا الانم کتاب اینترنتی خریداری نکردم.
کدوم شهر هستین؟
چرا از کتابفروشی های معتبر نمیخرید؟

[سیدمهدی هاشمی]

اهواز هستم متاسفانه توی کتاب فروشیهای این جا در زمینه ی کتاب های بازار یابی و مدیریت بازار زیاد کار نشده.
باز هم تشکر.

[mallarme]

(04-07-2013 02:38 PM)سیدمهدی هاشمی نوشته شده توسط:  اهواز هستم متاسفانه توی کتاب فروشیهای این جا در زمینه ی کتاب های بازار یابی و مدیریت بازار زیاد کار نشده.
باز هم تشکر.

براتون میخرم و پست میکنم
شما لطف کنید ادرس دقیق و کد پستی خودتون رو برام پیام خصوصی کنید
فقط در صورت امکان به من مهلتی ده روزه برای خرید بدین... (به دلایل شخصی فعلا زمانی برای خرید رفتن ندارم)
تا ده روز آینده میخرم و ارسال میکنم

[mallarme]

کجا می خوای کسب و کارت راه بندازی؟

بالای شهر پایین شهر؟
حاشیه خیابون یا داخل خیابون؟
راسته بازار یا داخل بازار؟

محل کار شما باید یک سری مشخصات رو داشته باشه و گرنه در آینده ای نه چندان دور دچار مشکلات و عوارض اون خواهید شد.


نکته اول: باید تمام موارد محل کارت مثل شماره تلفن آدرس و... رند باشه...

نکته دوم: موقعیت مکانی

من از رو کتاب عکس گرفتم و شماره ها رو برای بهتر دیده شدن دوباره نوشتم.(عذرخواهی کمی امروز خسته ام عکس رو تو فتوشاپ خوشگل نکردم!! فقط شماره هارو تجدید کردم تا متوجه شوید)




با توجه به تصویر
کاسب شماره 5 یک بیچارست. چون هر شغلی هم که اونجا بزنه با توجه به دور افتاده بودنش، کارش رونق خاصی نداره حتی کارهایی که مردم 100 در 100 به اون نیاز دارند.

شماره 3 و 4 مناسب کارهایی است که مردم موقع برگشت به خونه به اونا نیاز دارند و برعکس شماره های 1 و 2 کارهایی هستن که مردم موقع رفتن از خونه به اونا نیازمندند (مثل بانک، بیمه، دفتر اسناد رسمی که باید در مسیر رفت مردم باشند.)


و خدا نکنه که شغلی جاشو اشتباه انتخاب کنه چون تا 50 درصد از مشتریانش را از دست می دهد.

به غیر ازموقعیت مکانی برای محل کسب و کار، بنای اون هم باید در وضعیت مناسبی باشه.


یعنی هم سطح زمین باشه

وسعت خوب و عبور و مرور راحت به آن تا حس امنیت و راحتی را به مشتریان القا کند.

همچنین سقف محل کار شما نباید بی خود کوتاه یا بلند باشد.

شما میتونید به تجربه شخصی خودتون مراجعه کنید و ببینید خودتون کدوم مدل مغازه را انتخاب می کنید برای خرید و رجوع:
هم سطح زمین هستند
دهانه ای با وسعت کافی
و سقفی با ارتفاع متناسب
یا زیرزمین با سقف کوتاه و دهانه ای تنگ و باریک؟

[yu3f]

در مورد مطلب آخر این موردی ک گفته شد همیشگی نیست و همیشه صدق نمی کند. در شرایط مختلف این راه می تواند درست باشد یا غلط.

در مورد رفتن خونه و رفت و آمد هم چندان صادق نیست. چون اینطوری نیست ک همه مردم شهر خونه اشون ی سمت شهر باشه! پس هر دو طرف می تونه باشه!

پ.ن: ببخشید خانم مالارمه ک وسط درس دادنتون پریدم فقط خواستم این ۲ تا نکته رو عرض کنم.

[mallarme]

(04-07-2013 03:08 PM)yu3f نوشته شده توسط:  در مورد مطلب آخر این موردی ک گفته شد همیشگی نیست و همیشه صدق نمی کند. در شرایط مختلف این راه می تواند درست باشد یا غلط.

در مورد رفتن خونه و رفت و آمد هم چندان صادق نیست. چون اینطوری نیست ک همه مردم شهر خونه اشون ی سمت شهر باشه! پس هر دو طرف می تونه باشه!

پ.ن: ببخشید خانم مالارمه ک وسط درس دادنتون پریدم فقط خواستم این ۲ تا نکته رو عرض کنم.

اینکه از تجربیاتتون بگید خیلی خوبه
اینکه در قوانین استثنا وجود داره هم غیر قابل انکاره
و سوم
من به کسی درسی نمیدم چون تجربه فعالیت های اینچنینی و مردانه را نداشتم.... تنها نظرات یک کارشناس خبره ایرانی رو تایپ و میگذارم

[سعید یوسفی]

(04-07-2013 10:22 AM)mallarme نوشته شده توسط:  چرا اکثر فعالیت های اقتصادی سرانجامی نافرجام دارند؟
چرا کارهایی که انجام میدهیم راه نمی افتد؟
چرا وقتی که اینقدر مینشینیم با خودمون فکر می کنیم، نقشه می کشیم، رویاپردازی می کنیم، آینده نگری می کنیم باز هم همه چی برعکس میشه؟
ودست از پا درازتر برمیگردیم سرجای اولمون و گاهی هم هیچوقت برنمیگردیم؟

چه خوب، من فکر می کردم فقط برای من اینجوریه، دلم قرص شد.

[yu3f]

در صفحات اولیه پیشنهاد شد حتی روی مباحث بحث کنیم و ب این علت این متنو نوشتم.
تمام مواردی ک پست می کنم نظرات شخصی منه (بر اساس تجربه+دانش+تفکر یک فرد عادی)

(04-07-2013 02:51 PM)mallarme نوشته شده توسط:  کجا می خوای کسب و کارت راه بندازی؟

بالای شهر پایین شهر؟
حاشیه خیابون یا داخل خیابون؟
راسته بازار یا داخل بازار؟

محل کار شما باید یک سری مشخصات رو داشته باشه و گرنه در آینده ای نه چندان دور دچار مشکلات و عوارض اون خواهید شد.


نکته اول: باید تمام موارد محل کارت مثل شماره تلفن آدرس و... رند باشه...

پاسخ: والا ب نظر من رند بودن مال قدیم بود. شماره رند مال قدیم بود ک همه شماره ها رو سیو می کردن.
برای شما فرقی می کنه شماره من 9124368790 باشه یا 09121002003 ؟ در هر صورت یا شماره رو تو گوشی سیو می کنید و یا کارت ویزیت میدید! این تفکر از قدیم مونده.
در مورد آدرس هم ب همین صورت. شما بگید مثال دفتر من ونک هست. یا بگید ونک خ تک تفاوتی داره؟ یا حتی ونک، خیابان تک، بن بست شهید فلانی، پلاک ۲۰ واحد ۱۰.
آدرس هم در کارت ویزیت ذکر می شود و شرایط مشابه را دارد.



−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−


نکته دوم: موقعیت مکانی

من از رو کتاب عکس گرفتم و شماره ها رو برای بهتر دیده شدن دوباره نوشتم.(عذرخواهی کمی امروز خسته ام عکس رو تو فتوشاپ خوشگل نکردم!! فقط شماره هارو تجدید کردم تا متوجه شوید)

-----------------------------------------

با توجه به تصویر
کاسب شماره 5 یک بیچارست. چون هر شغلی هم که اونجا بزنه با توجه به دور افتاده بودنش، کارش رونق خاصی نداره حتی کارهایی که مردم 100 در 100 به اون نیاز دارند.
پاسخ: کاسب شماره ۵ یک بیچاره نیست! بستگی دارد ک:

• شغل کاسب شماره ۵ چیست؟
• آیا در محدوده (در اینجا منطقه نمایش داده شده در این عکس) شغل کاسب شماره ۵ در مکان های ۱ تا ۴ وجود دارد یا نه؟
• و ...
  

مثال واقعی: در حوالی میدان ونک در یک خیابان بن بست ک همیشه هم جای پارک ندارد در انتهای آن ک موقعیتی شبیه مکان ۵ تصویر هست یک دفتر پلیس + ۱۰ هست. چون در این محدوده دفتر دیگری وجود ندارد همیشه باید در صف باشید. پس کاسب بیچاره نبود.

حتی برای شغل های یکسان هم می توان تا حدودی اغماض کرد و قضیه را در کسب در آمد بیشتر دید. شاید کاسب شماره ۱و۲و۳و۴ نبش خیابان اصلی سوپر مارکت داشته باشند کاسب شماره ۵ هم سوپرمارکت داشته باشد. ب نظر شما در آمد کاسب ۱و۲و۳و۴ بیشتر است یا کاسب ۵؟ اگر بگوید ۱-۲ اشتباه است. اگر بگویید ۵ باز هم اشتباه است. تصور کنید کاسب ۵ در محدوده محله مسکونی است و خیابان اصلی یک شریان اصلی است ۳ بانده! چقد امکان دارد ماشین ها توقف کنند برای خرید از یک سوپرمارکت!؟ اما در محله مسکونی همه خریدشان را از کاسب شماره ۵ انجام می دهند! البته بسته ب شرایط ممکن است کاسب شماره ۵ درآمد کمتری از ۱-۴ داشته باشد ک خب طبیعی است. چون اگر کاسب های ۱-۴ مبلغ اجاره (مثلا) ۵ میلیون تومان بدهند، کاسب شماره ۵ مبلغ ۲ میلیون اجاره می دهد! هزینه کمتر و درآمد کمتر می شود.
پس این یک قانون نیست ک بخواهیم بگوییم برایش استثنا میتوان پیدا کرد.

پس چی!؟
یک اصل هست ک مغازه و دفتر کار در مسیر های پر رفت و آمد (اصطلاحا پاخور خوب داشته باشه) بهتر جواب می دهد ک باز هم بسته ب مسیر و نوع شغل در غالبا درست است.



−−−−−−−−−−−−−−
شماره 3 و 4 مناسب کارهایی است که مردم موقع برگشت به خونه به اونا نیاز دارند و برعکس شماره های 1 و 2 کارهایی هستن که مردم موقع رفتن از خونه به اونا نیازمندند (مثل بانک، بیمه، دفتر اسناد رسمی که باید در مسیر رفت مردم باشند.)

پاسخ: این اصل زمانی درست است ک مسیر رفت و برگشت برای یک شهرک باشد. ب عنوان مثال شهرک های اطراف تهران در پردیس و جاجرود. کسی ک از آن جا برای کار ب تهران می آید یک مسیر رفت و برگشت دارد. اما در سطح شهر این تعریف چندان صادق نیست. ب خیابان جردن اشاره می کنم. مسیر جنوب ب شمال و شمال ب جنوب. کدام مسیر برگشت ب خانه هست؟ کدام مسیر رفتن از خانه! هر دو طرف! عده ای در سمت شرق خیابان زندگی می کنند و عده ای در غرب خیابان.
فکر کنم نیاز ب توضیح بیشتر نباش.



−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−


و خدا نکنه که شغلی جاشو اشتباه انتخاب کنه چون تا 50 درصد از مشتریانش را از دست می دهد.

پاسخ: این هم باز خیلی صادق نیست. دوستی داریم دفتر چاپ و تکثیر دارد. نزدیک ب ۴۰ درصد سفارش های کاری اش از خیابان شریعتی است در صورتی ک از مغازه ایشان تا شریعتی حدود ۲۰ دقیقه راه است! (در تهران)
یا دوست دیگری دفتر بیمه دارند در شهر بابل. به خاطر روابط عمومی خوب و سیستم بازاریابی درستش با کارخانه های آمل همکاری دارد. از بابل تا آمل ۲۰ دقیقه راه است و دو شهر کاملا جدا هستند.

پس؛
تبلیغات و بازاریابی مناسب خیلی چیز هارو می تونه حل کنه.


−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−


به غیر ازموقعیت مکانی برای محل کسب و کار، بنای اون هم باید در وضعیت مناسبی باشه.

پاسخ: این مورد هم ب نظر من مجددا با نوع فعالیت در ارتباط هست و یک روال همیشه درست نمی باشد.



−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−
یعنی هم سطح زمین باشه
−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−

وسعت خوب و عبور و مرور راحت به آن تا حس امنیت و راحتی را به مشتریان القا کند.
پاسخ: بسیاری از ساندویچی ها و پیتزا فروشی ها یک مغازه خیلی کوچک برای طبخ فراهم می کنند. نهایت کاری ک می کنند در پیاده رو صندلی می گذارن ک البته خیلی ها همان را هم نمی گذارند.


همچنین سقف محل کار شما نباید بی خود کوتاه یا بلند باشد.

شما میتونید به تجربه شخصی خودتون مراجعه کنید و ببینید خودتون کدوم مدل مغازه را انتخاب می کنید برای خرید و رجوع:
هم سطح زمین هستند
دهانه ای با وسعت کافی
و سقفی با ارتفاع متناسب
یا زیرزمین با سقف کوتاه و دهانه ای تنگ و باریک؟

مخلص کلام اینکه هرچقدر پول بدی آش میخوری!

پ.ن: قصد جسارت نداشتم. همین ک چیزی را ب من می آموزید حتی اگر آموخته های شما از دیگری باشد (ک در این باره شما دستی در متن هم می برید) باز هم کلاس درس هست و شما هم استادین.
اساتید دانشگاه هم کتاب جیمز فلان بهمان را می آورند با سبک خودشون توضیح می دهند. پس شما سمت استادی دارید و ما هم سرکلاس شما هستیم.
پ.ن۲: از این همه زحمتی ک می کشید سپاسگذارم.