ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
مطالب مختلف زمان کنونی: 09-24-2025, 11:22 AM |
|||||||
|
مطالب مختلف
|
03-31-2013, 10:34 AM
ارسال: #391
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
خاطره اولین ملاقات پرفسور حسابی با اینشتین
![]() پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین و آخرین آن ها نظریه بینهایت بودن ذرات بود, در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات میکنند و همه آنها توصیه میکنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسوراینشتین تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون میفرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت میشوند و وقت ملاقاتی با دستیار اینشتین برایشان مشخص میشود پس از ملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته میشود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور اینشتین تعیین میشود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید. پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف میکنند: وقتی برای اولین باربا بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت اینشتین روبه رو شدم ایشان را بی اندازه ساده , آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش , به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست , نظریه خود را در ارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم ، بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من انداختند، گفتند که ما یکماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات اینشتین رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم میتوانم به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد باورم نمیشد که چه شنیده ام , دیگر از خوشحالی نمیتوانستم نفس بکشم , در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند, به این ترتیب با پی گیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا اینشتین، بهترین آزمایشگاه نور آمریکا در دانشگاه شیکاگو، باامکانات لازم در اختیار من قرار دادند و در خوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند , اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم , متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در داخل یکی از کشوها جا مانده است , بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم , رئیس آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است , گفتم اما با این روش امکان سواستفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطا های احتمالی همکاران خیلی ناچیز است بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روز دفاع مشخص شد , با تشویق حاضرین در جلسه , وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم اینشتین در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند , من که کاملا مضطرب شده و دست وپای خود را گم کرده بودم با اشاره اینشتین و نشتستن در کنار ایشان کمیآرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور اینشتین من را صدا کرده و گفتند که چرا اینهمه با عجله ؟ گفتم نمیخواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیرالان شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیار شماست آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی آلبرت اینشتین از نظریه خودم دفاع میکردم و و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسانی وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست . بعد از کسب درجه دکترا اینشتین به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم. |
|||
04-03-2013, 07:53 PM
ارسال: #392
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
حضرت یوسف می دانست تمام درها بسته است
اما به خاطر خدا حتی به سوی درهای بسته دوید و در نتیجه درهای بسته یكی پس از دیگری برایش باز شد پس اگر تمام درهای دنیا به رویت بسته شدند. باز به سوی درهای بسته برو چون خدای تو و یوسف یكی است. از خدا هرچی بخوای بهت میده پس چه خوبه که ازش بهترینها را بخواهیم |
|||
04-04-2013, 01:24 AM
ارسال: #393
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟ خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟ اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد. روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت... شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....! دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند... دردش گفتنی نبود....!!!! رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن... چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد... خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!! دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد... امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد! احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود! یک لحظه به خود آمد... دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته...! من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
04-06-2013, 01:32 AM
ارسال: #394
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد.
معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد. زیرا با وجود اینکه پستاندار عظیمالجثهاى است. امّا حلق بسیار کوچکى دارد. دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟ ... معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمىتواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است. دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مىپرسم. معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟ دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید... قطعا خدا با من است و گرنه... می مردم... در این خیابان های پرت که هیچ چراغی روشن نیست! |
|||
04-06-2013, 11:22 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-06-2013 11:23 PM، توسط zoofanoon.)
ارسال: #395
|
|||
|
|||
حکایت مرد نابینا و مرد فضول
روزی روزگاری مرد نابینایی در شب تاریک سبویی بر دوش و چراغی در دست داشت و به راهی می رفت. شخصی فضول به او رسید و خطاب به وی گفت: ای نادان ، شب و روز پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی برابر. چرا با خود چراغ حمل می کنی؟
نابینا گفت: این چراغ را برای این برداشته ام تا یک نفر کوردلی چون تو تنه نزند و سبوی مرا نشکند! برنده هیچوقت تسلیم نمی شود و تسلیم شونده هم هیچوقت برنده نمی شود. ((راهکار) پل ارتباطی بین صندوقهای استانی |
|||
04-07-2013, 12:13 AM
ارسال: #396
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
دانشمندان ژاپنی روز جمعه اعلام کردند آنها روشی را یافتهاند که با استفاده از دستگاه اسکن ام آر ای میتوان برخی از رموز ضمیر ناخود آگاه انسان را گشود و به رویاها پی برد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از توکیو، محققان به موفقیتی دست یافتهاند که از آن به عنوان اولین نمونه از رمز گشایی رویاهای شبانه انسانها در جهان یاد میشود، موضوعی که از زمانهای قدیم تاکنون توجه بشر را به خود جلب کرده است. در این مطالعه که در نشریه « ساینس» منتشر شده است، پژوهشگران از اسکنهای ام آر آی برای مشخص کردن دقیق منطقهای از مغز که در اولین لحظات خواب فعال است، استفاده کردند. دانشمندان سپس افرادی را که در رویا بودند بیدار کرده و از آنها پرسیدند چه تصویرهایی را در خواب دیدهاند و این مرحله را دویست بار تکرار کردند. سپس محققان پاسخ این افراد را با تصاویری که توسط دستگاه ام آر آی از مغز به دست آمده بود را با یکدیگرمقایسه کردند و پس از آن بر اساس نتایج بدست آمده، اطلاعات را پردازش کردند. دانشمندان اعلام کردند در تحقیقات بعدی آنها توانستند تصورات ذهنی افراد داوطلب راکه تا شصت درصد دقیق بود پیشگویی کنند و با استفاده از موضوعاتی نظیر افراد، کلمات و کتابها، صحت این موضوع را تا بیش از هفتاد درصد افزایش دهند. این گروه از دانشمندان تلاش میکنند تجربه رویاهای دیگر مانند بویایی، رنگها، احساسات و داستان کامل رویاهای افراد را پیش بینی کنند. در سال دو هزار و یازده نیز یک گروه تحقیقاتی از دانشگاه «برکلی» در کالیفرنیا با استفاده از روشهای اسکن ام آر آی توانست تصاویری از مغز افرادی که از خواب بیدار میشوند، بگیرد و بعدها این تصاویر را در یک تصویر ویدئویی بازسازی کرد. من ازدرون تو حرف میزنم
اگربخواهی تابستان هم برف می آید اگربخواهی دست دراز میکنی ابری در آسمان میگیری اگربخواهی به درخت خشکیده ای خیره میشوی و انجیر بر شاخه اش میروید اگرتو بخواهی غیرممکن ها ممکن میشود پس بخواه دوره توانگری و جذب |
|||
04-07-2013, 12:19 AM
ارسال: #397
|
|||
|
|||
سی و هفت درد و عیب اساسی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد
سی و هفت درد و عیب اساسی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد..!
در زندگی درد هایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورند و می زدایند،این درد ها را نه می شود به کسی گفت و نه می توان جایی بیان کرد..! به قسمتی از درد های اجتماعی ما ایرانیان توجه کنید وسعی در بر طرف کردن آنها بکنیم: 1-اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم. 2-اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم. 3-با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم. 4-به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم. 5-بیشتر نواقص را می بینیم اما در رفع انها هیچ اقدامی نمی کنیم. 6-در هر کاری اظهار فضل می کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم. 7-کلمه من را بیش از ما به کار می بریم. 8-غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم. 9-بیشتر در گذشته به سر می بریم تا جایی که اینده را فراموش می کنیم. 10-از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی و حل بحران هستیم. 11-عقب افتادگی مان را به گردن دیگران و توطئه انها می اندازیم،ولی برای جبران ان قدمی بر نمی داریم. 12-دائما دیگران را نصیحت می کنیم،ولی خودمان هرگز به انها عمل نمی کنیم. 13-همیشه اخرین تصمیم را در دقیقه 90 می گیریم. 14-غربی ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند،ولی ما شاعر و فقیه! 15-زمانی که ما مشغول کیمیا گری بودیم غربی ها علم شیمی را گسترش دادند. 16-زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم غربی ها علم نجوم را بنا نهادند. 17-هنگامی که به هدف مان نمی رسیم،ان را به حساب سرنوشت و قسمت و بد بیاری می گذاریم،ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل ان نمی پردازیم. 18-غربی ها اطلاعات متعارف خود را در دسترس عموم قرار می دهند،ولی ما انها را برداشته و از همکارمان پنهان می کنیم. 19-مرده هایمان را بیشتر از زنده هایمان احترام می گذاریم. 20-غربی ها و بعضا دشمنان ما،ما را بهتر از خودمان می شناسند. 21-در ایران کوزه گر از کوزه شکسته اب می خورد. 22-فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم. 23-برای تصمیم گیری بعد از تمام بررسی های ممکن اخر کار استخاره می کنیم. 24-همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است. 25-به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست. 26-چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم. 27-به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح می دهیم. 28-وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم. 29-در غالب خانواده ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند،به جای اینکه به انها احترام بگذارند. 30-اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت. 31-اکثرا رابطه را به ضابطه ترجیح می دهیم. 32-تنبیه برایمان راحت تر از تشویق است. 33-غالبا افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند. 34-اول ساختمان را می سازیم بعد برای لوله کشی،کابل کشی و غیره صد ها جای ان را خراب می کنیم. 35-وعده دادن و عمل نکردن به ان یک عادت عمومی برای همه ما شده است. 36-قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم و بعد از ان حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم. 37-شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می دانیم. از نوشته های صادق هدایت- بوف کور از خدا هرچی بخوای بهت میده پس چه خوبه که ازش بهترینها را بخواهیم |
|||
04-07-2013, 09:57 AM
ارسال: #398
|
|||
|
|||
ثروتمندترین ایرانی جهان را بشناسید.
پیر امیدیار بنیانگذار و رییس ایرانی-آمریکایی سایت حراج ایبی است و با ثروت 2/5 میلیارد دلار صد و چهل و هشتمین میلیاردر جهان است.وی این شرکت را در سال 1995 تاسیس کرد. پیر مراد امیدیار در 21 ژوئن سال 1967 در پاریس متولد شد. پدر و مادر او ایرانیانی بودند که برای تحصیل به خارج از کشور رفته بودند. مادر او الهه میرجلالی امیدیار مدرک دکترای زبانشناسی خود را از دانشگاه سوربن دریافت کرده بود و پدرش یک جراح بود. خانواده پیر زمانی که او 6 ساله بود به آمریکا مهاجرت کردند و پیر در واشنگتن بزرگ شد.
![]() تحقیق + تصمیم = اجرا بدون وقفه!
|
|||
04-07-2013, 11:18 AM
ارسال: #399
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
تابلویی که در عکس میبینید جادهای را نشان میدهد که به یک خانه منتهی میگردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟
یک درخت یک آبگیر (برکه) آدمها یک تکه ابر یک ماشین ![]() پیامی که در پشت این سوال قرار دارد چیزی که انتخاب میکنید تا به صحنه اضافه شود نشانگر چیزی است که در زندگی شخصی برایتان اهمیت دارد. با تغییر اولویتهای زندگیتان، انتخاب شیء جاافتاده در این صحنه نیز تغییر خواهد کرد. این سوال را چند سال دیگر نیز از خود بپرسید تا دریابید که دیدگاهتان نسبت به چیزها تغییر یافته درخت: در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید … رشد معنوی خودتان است. یک آبگیر برکه: در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید … داشتن یک رویا است. آدم ها: در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید … رابطه داشتن با افراد دیگرست. یک تکه ابر: در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید … دوستتان است. یک ماشین: در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید … پول است. تحقیق + تصمیم = اجرا بدون وقفه!
|
|||
04-07-2013, 11:23 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-07-2013 11:27 AM، توسط jahanagahi.)
ارسال: #400
|
|||
|
|||
RE: مطالب مختلف
یک درخت .
درخت: در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت میدهید … رشد معنوی خودتان است. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
سلام و احوالپرسی در نقاط مختلف دنیا... | mallarme | 0 | 757 |
05-13-2013 10:12 PM آخرین ارسال: mallarme |
|
نحوه خواستگاری در دورانهای مختلف! | صدفی | 3 | 1,709 |
06-13-2012 08:35 PM آخرین ارسال: sherafati |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 10 مهمان