ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
امروز فهمیدم زمان کنونی: 05-20-2024, 12:52 PM |
|||||||
|
امروز فهمیدم
|
01-27-2013, 11:40 PM
ارسال: #661
|
|||
|
|||
RE: امروز فهمیدم که....
امروز فهمیدم که صبح زود می توانم ادمین عزیز و دوست داشتینم را بخندانم و صدای بلند خنده هایش را از پشت تلفن بشنوم.
خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
|
01-28-2013, 01:38 AM
ارسال: #662
|
|||
|
|||
RE: امروز فهمیدم که....
امروز فهمیدم که مهیار جان هم برای خودشان استادی هستند.این جمله مهیار را در مطالب موفقیت خودم ذخیره کردم.
یه روزی یکی از دوستام ازم پرسید مشکلات زندگیت چقده؟ گفتم هیچی زندگی برام مثه بازی کردن دو تا بچه ست یه بچه منم یه بچه زندگی کلی با هم بازی می کنیم... یه روز اون میبره یه روز من ولی فرداییش باز با هم دوست میشیم و باز هم بازی می کنیم تا ببینیم کی میبره! همیشه قدرت را در حرف زدن راه رفتن و نگاهتان داشته باشید.
|
|||
|
01-28-2013, 12:55 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 01-28-2013 12:56 PM، توسط mir abbas.)
ارسال: #663
|
|||
|
|||
RE: امروز فهمیدم که....
امروز فهمیدم که با مطالعه مطالب مختلف گاهی ایده هایی به ذهن خطور میکنه که در بد بینانه ترین حالت موفقیتش حتمیه .
من امروز همچنین ایده ای به ذهنم رسید و اینده نزدیک شروعش میکنم. منتظر نشوید هیچ زمانی مانند اکنون نخواهد بود.
|
|||
|
01-28-2013, 02:03 PM
ارسال: #664
|
|||
|
|||
RE: امروز فهمیدم که....
امروز فهمیدم
که آقا سجاد علاوه بر اینکه عضو ممتاز شده اند ، دیده هم می شوند مردان بزرگ اراده می کنند و مردان کوچک آرزو http://s4.picofile.com/file/7806722254/emza01.png |
|||
|
01-28-2013, 02:46 PM
ارسال: #665
|
|||
|
|||
RE: امروز فهمیدم که....
چه تاپیک خوبی
تازه دیده ام امروز فهمیدم کسانی بیشتر از انتقاد پذیر نبودن دیگران حرف میزنند که خودشان حتی یک حرف خلاف را برای خودشان قبول نمیکنند امروز فهمیدم کسانی بیشتر از حرف بودن همه چیز گلایه دارند که خودشان بیشتر حرف زده اند اما نمیدونم چرا یادشان رفته اما از دیگران شکایت دارند و با کمال پر رویی به روی خود نمی آورند امروز فهمیدم که چقدر می توانم بهانه برای خود جور کنم که به خود دروغ بگویم و خیالم اروم باشد امروز فهمیدم که چقدر میتوانم چشمم را بر روی همه چیز ببندم و مغرور بشوم امروز فهمیدم که می تونم خودم را دوست معرفی کنم اما دشمنی کنم با خوندن تاپیک چند نفر چقدر چیز فهمیدم ای ول به خودم |
|||
|
01-28-2013, 03:14 PM
ارسال: #666
|
|||
|
|||
RE: امروز فهمیدم که....
(01-28-2013 02:03 PM)M3HDI نوشته شده توسط: امروز فهمیدم عنوان عضو ممتاز حدود 5 ماه پيش جزي از عناوين من بود تعداد ارسال كه بيش از 1000 تا باشد عضو ممتاز انجمن ميشويد بطور خودكار در مورد مخفي بودن هم كه مربوط به دوره مديريتي بود كه ديشب خودم از جناب كاظمي مطلع شدم مخفي هستم.و برش داشتم. امروز فهميدم خيلي ها چشماشون دنبالم هست بايد بيشتر مراقب خودم باشم كانال ايده يار: @ideayar
|
|||
|
01-28-2013, 05:15 PM
ارسال: #667
|
|||
|
|||
RE: امروز فهمیدم که....
دوستان عزیز فکر میکنم این تاپیک جای نگاشتن جملات با ارزش است.
پس با تکه انداختن و طعنه زدن به دیگران ارزش سخنان خود را پیایین نیاوریم. چون چنین سخنانی نشان از تنفر دارد و تنفر در میان این جمع صمیمی که خود را یک خانواده بزرگ میداند، شایسته نیست. بیایید ارزش در کنار هم بودن را بیشتر بدانیم... کاش همۀ ما دلی همچون دل سهراب داشتیم... شب آرامی بود می روم در ایوان، تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟ مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا لب پاشویه نشست پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین با خودم می گفتم: زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست رود دنیا جاریست زندگی ، آبتنی کردن در این رود است وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ!!! زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت زندگی درک همین اکنون است زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی، و نه در فردایی ظرف امروز، پر از بودن توست شاید این خنده که امروز، دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با، امید است زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق زندگی، فهم نفهمیدن هاست زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست فرصت بازی این پنجره را دریابیم در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم پرده از ساحت دل برگیریم رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند چای مادر، که مرا گرم نمود نان خواهر، که به ماهی ها داد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست من دلم می خواهد قدر این خاطره را دریابیم. سهراب سپهری . |
|||
|
01-28-2013, 08:35 PM
ارسال: #668
|
|||
|
|||
RE: امروز فهمیدم که....
امروز فهمیدم که: فردا تعطلیله. اقای قربانیان حواستون باشه فردا تعطیله،سر کار نروید(نه اینکه روزهای غیر تعطیل خیلی سر کار میرید!!)[/size]
کوشش اولین وظیفه انسان است.(گوته) گروه برتر،برتر از همه |
|||
|
01-28-2013, 08:43 PM
ارسال: #669
|
|||
|
|||
RE: امروز فهمیدم که....
امروز فهمیدم هزینه ی ساخت یک کلاهک اتمی در کره شمالی حدود 10 میلیارد دلار است که اگر این پول صرف مسکن و دارو و غذای مردم این کشور میشد وضع غیر از این بود....
در این کشور داشتن تلفن همراه-استفاده از م/ا/ه/و/ا/ر/ه-نزدیک شدن به مرز با کره ی جنوبی و... حکم اعدام را در پی دارد... جالب است نه؟ ... تمام سپاسم از آن کسی است ... که به من نیازی نداشت ... اما فراموشم نکرد ... |
|||
|
01-28-2013, 09:53 PM
ارسال: #670
|
|||
|
|||
RE: امروز فهمیدم که....
امروز فهمیدم ترس دشمن موفقیته
|
|||
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان