چه كسي حاضره ديدنش رو تغيير بدم!!!

[اقاي ايـــده]

خوبه ادامه بديد.
حالا يك سوال دارم

همه چند مثال بالا به اين صورت هستند كه يك نفر توجه اي ندارد و يك نفر ديگه به محيط پيرامون خود توجه دارد.

حال سوال اينجاست براي چه چيزي اون يك نفر به محيط خود توجه دارد؟؟؟؟

چه عامل هاي باعث اين توجه شده است؟؟

ما ميخواهيم اين عامل هارو بدانيم تا به اون شخص ديگر كه توجه اي ندارد بگيم با اين ايتم ها شما هم ميتواني اين ويژگي رو بدست بياريد.

[اقاي ايـــده]

خوب براي كمك من يك مثال ميزنم(البته در حد اندازه نكته و هدف اصلي لطفا مثال رو ببنيد)

در زمان جنگ ايران عراق خيلي ها براي اينكه جان شان در امان باشه اقدام به مهاجرت ميكردن و براي اينكه پول نداشتند خانه هارو براي فروش ميذاشتند و مورد ديگر قيمت خانه ها هم افت شديدي كرده بوديد. با اين اوصاف خريد فروش منزل هم خيلي كم شده بود.

حال به نظر شما چرا عده اي از افراد اقدام به خريد منزل و زمين هاي فراوان در اون دوره كردند؟؟

جواب: اطلاع داشتند از اينكه يك روز جنگ بالاخره تمام ميشود.
نترس بودن و اميد به اينده داشتن

فكر منفي: اي بابا با اين وضعيت مشخص نيست يك ساعت ديگه زنده باشيم حالا كو تا جنگ تمام بشه و ما زنده باشيم.

نتيجه: جنگ تمام شد و قيمت زمين منزل افزايش يافت

سود حاصل افراد باهوشي شد كه اطلاع داشتند جنگ يك روز تمام ميشود و ضرر حاصل افرادي شد كه توجه اي نداشتند

نكته: منظور از اطلاعات در اينجا يعني يك امر واقعي كه يك روز جنگ تمام ميشود و بدان معني كه كسي به انها گفته است جنگ دريك روز مشخص تمام ميشود نيست.

مثل زمستان كه ميدانيم باران مي بارد حال زمان و روز ان مشخص نيست(زمان دقيق ان-اما زمان رسيدن زمستان چرا مشخص هست)

(البته ايتم هاي ديگري هم در اين مثال نقش مهمي داشتند ولي فعلا با انها كار نداريم)

ايتم اول= اطلاعات

[hisabba2003]

اطلاعات اصل مهمی است ( نه فقط در تجارت ، که در هر کاری) ، اما مسئله اینست که اگر شما با اطلاعات تجارتی را راه اندازی کنی وابسته به منبع می شوی و آن منبع ممکن است محدود کننده باشد اما اگر با تغییر نگرش ( همان چیزی که مقصد اصلی شما در این بحث است ) شما کاری را شروع کنید دیگر وابسته به منبع نیستید و تازه اگر موفق شوید برای قد مهای بعدی آمادگی بیشتری دارید
در رابطه با داده ها ( و نه اطلاعات ) در این مقوله میتوان گفت که شاید تعبیر آن با سبک و سیاق عام کمی تفاوت داشته باشد شاید بتوان در این زمینه داده هارا به دو دسته بدیهیات و اکتسابات تقسیم کرد اما در هر دو حال نمی توان گفت که با داشتن داده هامی توان 100% نگرش را تغییر داد
اگر بخواهیم در رابطه با بحث خودمان در مثال های بالا نگاهی بکنیم می توان گفت که در مثال جنگ:
در این مثال تمام شدن جنگ اطلاعات (information )نیست بلکه داده (data) است برای تبدیل داده به اطلاعات بایستی یک فرایند تحلیل بر آن انجام شود تا تبدیل به اطلاعات شود وگرنه داده به خودی خود قابل استفاده نیست . این تحلیل چیزی است که بعضی ها که شم اقتصادی دارند از آن برخوردارند ( همانهایی که میگوییم بازار را بو میکشند ) اتمام جنگ یک داده بدیهی است حال شما تحلیل میکنید که با تمام شدن جنگ اوضاع تغییر میکند و هر آنچه امروز ارزان است بعدا گران می شود و بعد به این نتیجه میرسید که مردم ثروت خودشان را حین مهاجرت با خود حمل میکنند اما چیزی که نمی توانند حمل کنند ملک است الان یک جمله اطلاعات تولید شد :
بعد از جنگ زمین های ارزان فعلی گران می شود .
با داشتن این اطلاعات خیلی کاراها می توان کرد و نمونه آن در بازار فعلی بوفور دیده می شود . اگر این اطلاعات در بطرز غیر قانونی بدست آید مذموم است ( رانت ) و اگر بطرز هوشمند بدست آید پسندیده است ( نبوغ اقتصادی ) کما اینکه با رانت تمرکز ثروت بطور صعودی در نقطه یا نقاطی خاص از جامعه قرار میگیرد و کاملن ناعادلانه است چرا که باعث تولید ثروت نمی شود بلکه باعث انتقال ثروت از طیف وسیعی از جامعه به مجموعه گوچکتری از همان جامعه می شود اما با تبوغ اقتصادی ثروت تولید می شود و به ثروت های قبلی اضافه می شود ( این مطلب را نمی توان بطور کامل عمومیت داد) این اطلاعات اسرار محرمانه جامعه حساب می شوند که متاسفانه از طرف صاحبان قدرت به آشنایان بروز داده شده و باعث توزیع نامناسب پول در جامعه میگردد و از این بحث خارج است
اما تغییر دید :
در این بحث می خواهیم بدانیم چرا بعضی ها دید خوب دارند و بعضی ها نه ؟
آیا برای ما مهم است؟؟؟؟ به نظر من چرایی این موضوع در حال حاضر برای ما مهم نیست .( مهم نیست که چرا بعضی ها دارند بعضی ها ندارند مهم این است که ما چرا نداریم و ما چگونه میتوانیم این دید را پیدا کنیم و عمل کنیم ) ما در این بحث می خواهیم راه هایی را به کمک هم پیدا کنیم که خودمان در آن دسته اقلیت کمتر ( دارای دید متفاوت ) قرار بگیریم
شاید داشتن دید متفاوت تا بحال یک هنر بوده ولی ما به این نتیجه رسیده ایم که این هنر باید تبدیل به علم شود چرا که زمینه بروز حالت هنری آن دیگر خریدار ندارد ( کاربرد مالی ندارد )
خوشبختانه این تبدیل به علم شدن رو دوستان اجنبی سالهاست که انجام دادن و روش های زیادی برای این کار مفت و مجانی در اختیار ما گذاشتن
تکنیک هایی مثل طوفان ذهنی ( گروهی ) ، تحلیل مورفولوژیک ، توهم خلاق ، فهرست خلاق ، Wanted system ،تصویر سازی ، بهینه کاوی ، تکنیک scamper ، مودا شناسی و ... است
گرچه این تکنیک ها در روش و اجرا با هم متفاوتند اما شالوده همه آنها بر پایه خردعقلایی انسان در تحلیل پدیده های هستی در جهت ایجاد ارزش افزوده در آنها می باشد [/b]
همان چیزی که شما به نام تغییر دید از آن یاد کردید
اگه بخاییم به فلسفه این موضع بپردازیم میترسم دوباره جنگ بشه و به نتیجه ای نرسیم بنابراین اگه موافق باشین این تکنیک هارو با همدیگه کار کنیم زودتر به پول میرسیم البته دوستان باید همکاری کنن و مثال بیارن

[اقاي ايـــده]

يكي از مشكلات بحث و گفتگو در نت البته بصورت متني يك اين هست كه افراد همديگر رو نمي شناسند و همينطور مشكل بعدي حس و احساس گفتند كلمات در معاني انها تاثير به سزايي دارد.

بطور مثال اگر شما من واقعي رو بشناسيد-روحيات منو بدونيد به اين واقعيت ميرسيد كه مطالبي كه گفته ميشه براي كمك و راهنمايي هست(مثلا) اما در نت يك مطلب كه گفته ميشود ذهن چند طريق مختلف مطلب رو تجزيه تحليل مي كند.

بر همين اساس بحث ما بحص فلسفي نيست.كه بخواهيم نظرات شخصي خودمان رو به يك ديگر ديكته كنيم.

الان شما نوشتيد اطلاعات در اصل داده حساب ميشوند.

بله الان كه خودم بررسي ميكنم ببينم حق با شماست.

در اصل اين داده يك داده خام براي يك فرايند حساب ميشود.

منتظر نظرات دوستان ديگر هستيم تا اين بحث رو هرچه زودتر به پايان برسانيم همراه با نتيجه خوب و تاثير گذار

[hisabba2003]

بله دیگه ... اینقدر از دیدن این کامنت های تشویق کننده خوشحال میشم که نگو .... کلی انرژی میگیرم برای ادامه بحث
برای تغییر دید یا تغییر نگرش خب البته راه های زیادی وجود دارد اما مهم این است که بکار آید . در هنگام دیدن یک پدیده باید ببینینم که با چه عملی می توان از آن به نحوی برای کسب در آمد استفاده کرد و منشا و جرقه یک کار جدید از همین سوال شروع خواهد شد . همونطور که می دونید تمامي اختراعات و تحولات از يك سوال ذهني افراد آغاز شده اند و همیشه بزرگان بر این اعتقاد بوده اند که سوال كردن هنرمندانه و متهورانه نه تنها فرد را به بن بست نمي برد بلكه بن بستها را مي گشايد.

برای همین من تکنیک اسکمپر (SCAMPER)رو انتخاب کرده و براتون توضیح میدم :
این تکنینک میگه که چطور تغییر دید بدیم به بیان دیگه راهنمایی هایی ارائه میده که تغییر نگرش اصولی تر انجام بشه . این کلمه مخفف چند کلمه دیگه هستش که اول اونها این کلمه رو تشکیل داده .
اولین حرف S هست که اول کلمه SUBSTITUTION به معنی جایگزینی است . بدین معنی که چه چیزی می تواند جایگزین چیز دیگیری شود
گاز جایگزین نفت و زغال شد و کسی که در فرصت مناسب اولین کارخانه بخاری گازی را زد کلی سود برد
حالا ببینیم اطراف ما چه چیزهایی است که روزانه نیاز مردم به آنها زیاد است اما می تواند با چیز دیگری جایگزین شود .
آیا می توانیم چیزی را جایگزین خوراکی های ناسالم که بچه ها تو مدرسه میخرن بکنیم ؟
آیا می توانیم چیزی رو جایگزین صندوق های حمل میوه بکنیم؟
آیا می توانیم چیزی را جایگزین تبلیغات کاغذی کنیم؟
آیا میشود چیزی جایگزین کارت ویزیت شود؟
آیا به نظر شما چه چیزی می تواند جای پرده رو در ساختمان بگیرد؟

اینها یعنی دیدن با دید جایگزین کردن چیزها

به خدا از همینا میشه کلی پول در آورد

[hisabba2003]

حرف بعدی C هست که از اول کلمه COMBINE گرفته شده و به معنی ترکیب کردن هستش
راهنمایی این تکنیک به این صورت هستش که میگه شما ببینید احتیاجات دیگرون رو چطوری میشه ترکیب و تحت عنوان یه محصول ارائه کرد . یا اینکه بطور کلی دو محصول را رو با هم ترکیب کرد و یه محصول جدید تولید کرد
مثال برای مورد اول مثل ترکیب رادیو با ضبط ماشین هست و برای مورد دوم مثل دستمال کاغذی عطری یا دستمال کاغذی گلدار هستش
ببینیم دور و برمون چه چیزهایی هست که روزانه ازش استفاده میکنیم و اگه با همدیگه ارائه میشد کار راحت تر بود و ممکن بود مشتری بیشتری جذب بشه
این مثال هایی که ارائه میشه ممکنه بگین هزینه بر هست و یا امکانش کمه ولی باید بگم ما اگه قرار باشه زیاد هزینه نکنیم و بخاییم تو شروع کار از اینها استفاده کنیم باز هم میشه مثلن کسانی که آشنایی با بازار نوشت افزار دارن میتونن با بسته بندی مداد و دفتر و تراش و ... و ارائه یه ابتکار توی اون یه کاری رو انجام بدن
حالا هر کس هر صنفی رو که آشنایی داره کار کنه

[hisabba2003]

اول از همه الفاتحه مع الصلوات
حرف بعدی در کلمهSCAMPER حرف A هست که اول کلمه ADAPT می باشد . که به معنی تعدیل کردن است . چه تغییراتی می توانیم در پدیده های اطراف خودمان بدهیم
که اونها رو زیباتر کنیم یا استفاده از اونها رو راحت تر کنیم
اولین کسی که نی نوشابه قابل خم شدن رو طراحی کرد و تولید کرد کی بود ؟ مطمئنن یه فوق لیسانس مکانیک که در بکار بردن قوانین ترمودینامیک در طراحی تبحر کافی داشت نبود . یکی بود مثل من و شما که دلش نمیخاست بصورت عمودی دهنشو به قوطی نوشابه نزدیک کنه و به فکر افتاد که یه تغییر در اون بوجود بیاره
تا حالا شده به بچه غذا بدین ؟ دیدین که بچه ها هنوز مهارت خم کردن دست رو پیدا نکردن چن سال پیش دیدم که یکی اومده بود و قاشقی ساخته بود که دسته اش کج بود و برای بچه ها خیلی راحت بود .
تکه های پلاستیکی که برای جلوگیری از حرکت درب می سازن دیدید؟ چه شکلای قشنگی دارن بعضی هاشون ؟؟؟؟
خلاصه اینکه تعدیل کردن یا آداپته کردن اشیا یا وظایف میتونه به عنوان یه روش در آمد تلقی بشه .
بعضی از این طرح ها هم خیلی به سرمایه زیادی نیاز نداره و راحت میشه راه اندازی کرد .

[hisabba2003]

خب بحث بعدی یا راهکار بعدی کلمه MAGNIFY است که از حرف اول آن M استفاده شده است .این کلمه به مهنی بزرگ کردن است و بدین معنی است یک محصول یا پدیده رو بصورت بزرگتری ارائه کرد.
ایجاد مدارس شبانه روزی ، تولید نوشابه خانواده ، تولید مداد های نیم متری و .... نمونه هایی از این دست هستند
میتوانیم به اطراف خود نگاه کنیم و ببینیم ملزومات روزمره ما چه چیزهایی هستند که اگر بصورت بزرگتری تحویل ما میشدند برای راحتی ما بهتر بود بعد می توانیم در رابطه با ارائه آنها کسب و کاری راه اندازی کنیم
این روش مخصوصا برای کسانی که در کار تبلیغات هستند کاربرد بیشتری دارد مثلن طرح تبليغاتي نوشابه بزرگ در سردر كارخانه ، کاریکاتور کردن محصولات و....
نکته قابل ذکر اینه که این تکنیک ها تجربه شده هستند و مثال ها قبلا استفاده شده اند و وظیفه ما این است که با بکار گیری آنها محصولات یا خدمات جدیدی را کشف و ارائه کنیم
دادار یارتان

[hisabba2003]

سلام به همه رفیق های گلم
حرف بعدی که در این تکنیک استفاده شده حرف P هستش و اول اصطلاح PUT TO OTHER USES هست به معنی استفاده دیگر کردن
از اشیا یا پدیده های اطرافمون چه استفاده ای دیگری میتونیم بکنیم؟
این تکنیک اگه با یه تغییر کوچیک اگه همراه باشه خیلی میتونه تاثیر درآمدی داشته باشه
نمونه های این کارها هم بسیار انجام میشه و ما روزانه اونا رو می بینیم
مثال معروف اون هم همون ساخت موتور گازی با الهام از ماشین چمن زنی توسط هوندا هست
مثال جدیدترش هم که قراره در کشورهای سردسیر ازش استفاده کنن بکارگیری قندان های چینی شکسته در تامین برق مورد نیاز برای گرم کردن خانه هاست که داره به یک تجارت پر سود تبدیل می شه
بطور کلی اگه بتونیم استفاده های دیگری از یک پدیده رو درک بکنیم میتونیم اونو برای دیگران هم تولید کنیم
من خودم یه زمانی مشکل سرد شدن چای حین کار رو داشتم و دنبال یه راهکار میگشتم
خب البته چون ما پولدار هستیم زحمت فکر کردن به این موضوع رو به برادران چینی واگذار کردیم و اونا یه چیزی شبیه اتو رو برای این مشکل ما اختراع کردن که با کابل USB کار میکنه

[hisabba2003]

سلام
چون یه مقدار این بحث به درازا کشید امروز دو قسمت آخر رو با هم مطرح میکنم :
1- حرف بعدی در کلمه Scamper حرف E هست که از اول کلمه ELIMINATION به معنی حذف کردن گرفته شده و راهنمایی میکنه که بیایید ببینید توی یه پدیده چطور میتونیم یه قسمتی رو حذف کنیم تا کارائئ اون بیشتر بشه مثالش هم حذف سیم از تلفن و یا میکروفن هست
2- و حرف آخر همr هستش که از کلمه REVERS به معنی [color=#808000]عکس کردن گرفته شده مثال اون هم مراجعه دکتر به مریض، مراجعه فروشنده به خریدار و ... هستش
همین تکنیک آخر میتونه منشا خیلی از کارهای جدید باشه .

من این بحث رو در اینجا تموم میکنم و از همه دوستایی که خوندن تشکر میکنم