هزار تومان = دوهزار تومان ؟؟؟

[madar]

بله درست می فرمایید در ایران به دلیل تورم بالا خصوصا در مسکن ، خرید خانه نوعی سرمایه گذاری است حتی اگر در آن سکونت داشته باشیم
ولی مقصود من این است که بعضی برای سرمایه گذاری مسکن را انتخاب می کنند ؛ مسکن فعلی خود را می فروشند وبعد با کلی بدهی و قسط و قرض و سود بالای بانکی مثلا آن را تبدیل به احسن می کنند در حالی که می توان به جای یک منزل بزرگ ، یک خانه نسبتا بزرگ داشت با یک خانه کوچک که البته برای شما علاوه بر افزایش قیمت درامد زایی هم دارد
که این مطلب برای قشر آسیب پذیر یا متوسط مناسب است

[mas]

به نظر منم نظر دوستمون madar کاملا درسته و دو رو برمون نمونه های اینطوری خیلی زیاد داریم همگی اولش می گیم یک الونک داشته باشیم 20 متر منتها مال خودمون باشه بعد یک خواب ... بعد دو خواب ... بعد سه خواب و از خصوصیات زنهای ایرانی هم همین تیرو و تخته جمع کردن زیاد توی خونه هستش کم کم توی خونه سه خوابه هم جاکم میاریم و بعدا چون سه خوابه هم برامون کو چیکه نمی تونیم به عنوان یک سرمایه به خونمون نگاه کنیم اما اگه این رو یک جا متوقف کنیم و خونه رو دو تا کنیم علاوه بر سود اوری راحت تر در زمانهای مناسب در مورد تبدیل سرمایه هم می تونیم تصمیم گیری و عمل کنیم .

[jahanagahi]

کاملا منطقی و از نظر اقتصادی منبع خوبی برای افزایش درآمد خانواده است.

[کامیار کاظمی]

"برای افزایش دارایی نباید بدهی ایجاد کنید مثلا خانه ای بخرید که بیشتر پرداخت آن از طریق وام آن هم با درصد بالا باشد"
که متاسفانه بلای جامعه و بخصوص جوانان امروز شده است.جای صحبت دارد.

[madar]

آقای کامیار امضا جدید تان انرژی بسیار خوبی برای بنده ایجاد می کند.



دوستان در مورد این مطلب و بسیاری از مطالب خوب دیگر کتاب پرطرفدار"پدر پولدار، پدر بی پول" را مطالعه بفرمایید.

[کامیار کاظمی]

(07-12-2011 08:22 PM)madar نوشته شده توسط:  آقای کامیار امضا جدید تان انرژی بسیار خوبی برای بنده ایجاد می کند.



دوستان در مورد این مطلب و بسیاری از مطالب خوب دیگر کتاب پرطرفدار"پدر پولدار، پدر بی پول" را مطالعه بفرمایید.

باتشکر از معرفی کتاب خوبی که فرمودید.
این جمله نتیجه کتاب "فقط غیر ممکن ٬ غیرممکن است" آنتونی رابینز است.

[jahanagahi]

افرادی که در این سایت ثبت نام کرده اند , اطمینان دارم که افرادی هستند که با تمام توان برای میلیاردر شدن تلاش میکنند.پس میلیاردرهای آینده از بین همین افراد خواهند بود . بشرط اینکه در ذهنشان نمی توان و نمی شود پیروز میدان نشود .(نمی توان و نمی شود , دقیقا دیوار ذهنی است)

---

من تصمیم میگیرم که میلیارد شوم.(با نا باوری مطرح میکنم و خودم بقول عامیانه : تو دلم خنده ام میگیرد (این دیوار ذهنی است)) سپس سئوال بعدی : نمی توانم میلیارد شوم (دیوار ذهنی ) نمی شود , با چه چیزی و با چه سرمایه ای و چگونه من میلیارد می شوم(دیوار ذهنی). من که پشتیبانی ندارم (دیوار ذهنی ) هزاران نفر خواستند میلیارد شوند ولی نتوانستند مگر می شود بین این همه من مجال میلیارد شدن داشته باشم (دیوار ذهنی)همین اندازه داشته باشم که محتاج کسی نباشم (دیوار ذهنی ) فلانی خواست ثروتمند شود ولی همه دارائیش را از دست داد(دیوار ذهنی) .بهمینی که دارم راضیم (دیوار ذهنی)نابرده رنج گنج میسر نمی شود (دیوار ذهنی)

فلانی چرخ طوافی داشت رفت شاگرد فرش فروش شد. فرش فروش فرش صادر میکرد. راه صادرات فرش را یاد گرفت . شروع کرد . شرکت تاسیس کرد و بعد شرکتهای وی شد چندین شرکت (میلیاردر شد.)

[mas]

منتها این تجربه شخصی منه که اولا نمی شه همه مردم رو پول دار کرد چون ذهنهایشان فقیر فکر می کنند و دوما راههای میلیاردر شدن خیلی خیلی زیاد است منتها راهی که من می روم با راهی که مثلا کامیار عزیز می رود ممکن است با هم زیاد فرق داشته باشد چون شرایط و روحیات هر شخص متفاوت است اما مهمتر از تفاوتها این است که همگی در میلیاردر شدن تشابه داریم . و مهمترین موضوع این است که از تجربیات یکدیگر استفاد ه کنیم چون راه میلیاردر شدنمان را کوتاهتر می کند .

[jahanagahi]

میلیاردرهای آینده از بین همین افراد خواهند بود . بشرط اینکه در ذهنشان نمی توان و نمی شود پیروز میدان نشود (راز)

[کامیار کاظمی]

یکی از دوستان من در کار لوازم ساختمانی است.ماشن مدل بالایی هم دارد.یکبار که همراه او بودم دیدم که در صندوق عقب اتومبیل آن چند دستگیره ساختمانی است.از او درمورد این موضوع سوال کردم که : حسین شما که اکنون راهی مسافرت هستی این چیزها عقب ماشین را برای چی لازم داری؟
ایشون گفتند : هیچ میدونی بزرگترین پروزه های عمرم را در سفرهای تفریحیم گرفته ام.هربار که خانواده در جایی در حال گردش هستند منهم از وقت استفاده کرده و به محل پروزه های ساختمانی آن شهر می روم و به راحتی ویزیت میکنم.همه کارفرماها وقتی من را با این ماشین مدل بالا می بینند با خودشان میگویند چه شرکت سطح بالایی که ویزیتورش BMW دارد و من هم از وقت استفاده کرده اجناسم را در سفرها می فروشم و با یک تیر چندین نشان را میزن!