اعلامیه جلسات آنلاین سال 93

[MARYAR]

جلسه اول با موضوعیت سیستم های پولساز
تاریخ سه شنبه 24 تیر

دوستانی که مباحث کسب و کار انجمن را دنبال کرده باشند می دانند که افراد در فعالیت های اقتصادی به چهار دسته تقسیم می شوند
کارمندان و استخدامی ها،مشاغل،صاحبان کسب و کارهای بزرگ،سرمایه داران
خب بنا بر این اصل افراد به چهار نوع ماشین پولسازی دارند
دسته اول روی ماشین های پولسازی دیگران مشغول کارند
دسته دوم ماشین پولسازی دارند که چرخش و پولسازی آن به خودشان وابسته است
دسته سوم ماشین پولسازی دارند که گردش آنرا دیگری به عهده دارد
و دسته چهارم دارای ماشین پولساز کاغذی هستن که گردش آنرا ایده های پولی تشکیل می دهد
خب به نظر شما اگر فردی بخواهد ماشین پولسازی ایجاد کند در کدام طبقات باید اقدام به ایجاد کند؟
ماشین های پولسازی که ما قصد ایجاد آنرا داریم باید از اصل زیر تبعیت کند
گردش آن به حضور دائمی ما نیاز نداشته باشد
تجارت ، چه با یک تلفن باشد و چه اینترنتی باشد اگر حضور دائمی ما را نیاز داشته باشد نمی تواند در تعریف ما بگنجد
ما به دنبال ساخت ماشین پولسازی هستیم که پس از جا گذاری قطعات لازم گردش آنرا دیگری ویا ابزار ها و یا سرمایه های پولی ما آنرا به انجام برساند
خب با این تعریف بسیاری از مشاغل در آمد زا از دایره ساخت ماشین پولسازی که خارج می شوند!
بله اما حسن ایجاد چنین ماشین هایی در ادامه به استقلال مالی خواهد انجامید
مثل سیستم فروش فایل آنلاین و ای بوک ها
بله به شرط اینکه چرخه انجام امور اتوماتیک باشد
خب اولین تصوری که دوستان از شنیدن واژه ماشین پولسازی به ذهنشان می آید چیست؟

(نوشته ها توسط جناب رضایی عزیز)

[MARYAR]

دستگاه پول چاپ کنی!
ماشینی کخ طی 24 ساعت مثل کامپیوتر روشنش کنیم.و خود به خود کارا طبق روال و روی نظم انجام بشه
سیستمی که به ما پول بده و واسه ما کمترین زحمت رو داشته باشه
بله دستگاه های مکانیکی و سیستم ها
دستگاه های لاتاری , دستگاه های بازی شهر بازی، سیستم های دریافت و پرداخت آنلاین
آیا این تمام منظور ما از ساخت ماشین پولسازی است؟
نه ما با ذهنیت ساخت این واژه در حقیقت به دنبال ایجاد سیستم های انسانی و ابزاری و یا همان کار آفرینی و سرمایه گذاری هستیم
ایجاد این ماشین ها در چه مکانهایی صورت می گیرد؟
یعنی در قسمت کسب و کار و سرمایه گذاری
اما همانطور که می دانید 90 درصد کسب و کارها ورشکست می شوند و سرمایه گذاری ریسک پذیر است
پس چگونه باید ماشین های پولسازی خود را بنا کنیم ؟
برای اینکه بتوانیم چنین ماشین هایی را ایجاد کنیم باید قسمت های مختلف این ماشین را بشناسیم
یادمان باشد که ما قرار است صاحب ماشین پولسازی خودمان باشیم نه اینکه روی ماشین های دیگری کار کنیم . مالکیت
بسیار خوب تا اینجای جلسه دانستیم که ذهنیت داشتن ماشین پولسازی یعنی چه
یعنی فرایندی که بدون حضور دائمی ما تولید ثروت کند
داشتن این ذهنیت و جستجو برای یافتن را ههایی که ما را در این کار کنک کند به نتایج حیرت آوری خواهد رسید!
آفرینش و خلق ابزارهای تسریع کننده،راه های خلاقانه،الگو های جدید،مدل های نوین کسب و کار
سوال, به نظر شما کدامیک از این ابزارها قابلیت تبدیل به ماشین پولسازی را دارند؟
_۱نقاشی با دست
۲_ چاپ با دستگاه
یعنی ابزارها سرعت و پروسه پولسازی دستگاه را کوتاهترو ادامه پولسازی را طولانی تر می کنند
برای ساخت ماشین پولسازی به دو نکته باید توجه کرد
استفاده از نیرو های انسانی
جایگزین های ابزاری و نرم افزاری
و دوم استفاده از سرمایه های دیگران
این تعاریف خلاصه و چکیده رموز ثروتمندان است
در ادامه جلسه بعد به قسمت های شش گانه ماشین پولسازی کسب و کار خواهیم رسید
خب بحث اموزشی این جلسه تمام شد دوستان نظرات و سوالت خود را می توانند مطرح کنند
اگه دیروقت نیست قسمت اول رو میشه یه مثال بزنید اقای رضایی عزیز
در جلسات اولیه ما به تغییر ذهنیت و اشتیاق برای ورود به داشتن چنین ماشین هایی پرداختیم
آقا علیرضا ی عزیز
استفاده از نیرو های انسانی و افراد دیگر زیر بنای ساخت ماشین های پولساز کارآفرینانه است
برای استفاده از نیرو های انسانی باید از مدل های موفق کسب و کار مطلع بود.
مثال مدل بازاریابی شبکه ای
مدل فرانچایز
مدل همکاری در فروش
حتما گلد کوئست را یادتان است
بازاریابی هرمی استفاده از پتانسیل انسانی و سرمایه ای دیگران
جناب رضایی آیا این ماشین پولسازی نیاز به توانمندی خاصی از نوع خلاقیت یا هوش مالی یا از این دست مسائل داره یا نه با دونستن قواعدش هرکسی میتونه ایجادش کنه؟
آقا داوود عزیز در اولین قسمت ساخت دستگاه که بدان اشاره خواهیم کرد بحث ایده ها و خلاقیت هاست
با اینحال بعضی از این ماشین ها قبلا ساخته شده اند و می توان آن الگو ها را پیاده کرد
مثلا ایده بستنی فروشی به روش فرانچایز مانند نعمت و بستنی شاد
خیلی متشکر از دوستان بسیار جلسه خوبی بود برای جلسه بعد لطفا در فعتلیت ها دقیق شوید و چند ماشین پولسازی که بدون حضور صاحبش به پولسازی مشغول است ببابید

[MARYAR]

آن سالها (اواخر دهه 40 خورشیدی) که سفر به عربستان از سفر به آمریکا هم دشوارتر بود
و “حاجی شدن” مثل این روزها مد نبود، او به خاطر اعتقادات مذهبی اش حاجی شده بود.
آقای مدیرعامل، عادت داشت گاهی به کارخانه سر می زد و کارها را از نزدیک سرک می کشید.
در یکی از همین بازدیدها، زمانی که سر ظهر در حیاط کارخانه قدم می زد، کارگری را دید
که به جای حضور در بوفه، گوشه ای نشسته و مشغول خوردن “نان و پنیر و انگور” است.
نزدیک شد و علت این کار را از او پرسید:
- چرا بوفه نمی روی؟
- غذای کارخانه 12 ریال است؛ نان و پنیر ارزانتر در می آید!
اینطوری چیزی برای خانواده ام جمع می کنم.
مدیر با شنیدن این سخنان دچار بهت شده بود؛
همیشه در مقابل کارمندانش و کسانی که از کار او امرار معاش می کردند، احساس مسوولیت می کرد.
قبلا هم این احساس مسوولیت را ثابت کرده بود؛ زمانی که دستور داد برای نخستین بار در تاریخ شرکت ها و موسسه های خصوصی ایران، شرکت او برای همه کارمندانش خانه بسازد و با وام های بلندمدت در اختیارشان قرار دهد (مجتمع آپارتمانی معروف به 16 دستگاه).
مدیرعامل در حالیکه سرش را به زیر انداخته بود، لبخندی زد و از کارگر دور شد.
از هفته بعد، به دستور مدیرعامل، غذای کارگران در کارخانه های وابسته به شرکت او، رایگان شد.
نام این مرد “حاج محمود خیامی” و شرکت او ایران ناسیونال سابق یا همان “ایران خودرو” بود.
احمد و محمود خیامی به همراه خواهرشان، کارگاه مونتاژ خودروی ایران را سال 1341 تاسیس کرده بودند.
زمانی که شرکت آنها با تشکیلات جدید و نام رسمی “ایران ناسیونال” در سال 1346 و با سرمایه 40 میلیون تومان ثبت شد، تنها می توانست روزانه 10 خودروی سبک و 7 خودروی سنگین (اتوبوس و کامیون بنز) تولید کند.
هفت سال بعد، ایران خودرو با افتخار اعلام کرد که سرمایه شرکت در همین مدت کوتاه، بیش از 12 برابر شده و ایران ناسیونال از نظر کیفیت و کمیت تولید، در ردیف بزرگترین خودروسازان آسیا قرار گرفته است.
پس از آن، در سال 1352، ایران ناسیونال اعلام کرد که خودکفایی در تولید قطعات یدکی را در راس برنامه هایش قرار داده است.
بدین ترتیب، در همین سال، شرکت های بلبرینگ، پیستون و ایدم تبریز، شرکت ریخته گری، شرکت رضای مشهد و… توسط این کمپانی تاسیس شد.
در همین سالها، حاج محمود خیامی با کمک گروهی دیگر از سرمایه داران ایران،
بانک صنعت و معدن و فروشگاه های زنجیره ای کوروش را نیز بنیان نهاد.

سال 1356، ایران ناسیونال اعلام کرد که می خواهد “پیکان” را از خط تولیدش خارج کند، و
با شرکت پژو وارد شراکت جهانی شود و تولیداتش را به کشورهای دیگر صادر کند.

یکسال بعد، حاج محمود خیامی دستگیر شد، اموالش مصادره شد، همه دارایی ها،
از جمله حساب های بانکی اش مسدود شد و خیلی محترمانه از کشور اخراج شد.

اگر فکر می کنید به آخر داستان رسیده اید، باید بگویم که داستان تازه شروع شده است!
حاج محمود خیامی به دلیل سابقه خوبی که در همکاری با شرکت مرسدس بنز آلمان داشت،
از این شرکت اعتبار گرفت و در خارج از ایران، کارش را به عنوان فروشنده از صفر آغاز کرد.
به دلیل نبوغ اقتصادی که داشت، این بار هم موفق شد
و اکنون خانواده او، یکی از نمایندگی های فروش مرسدس در انگلیس و آمریکا را دارد.

حاج محمود اعتقاداتی داشت که آنها را تحت تاثیر پول و قدرت قرار نمی داد.
برای همین، زمانی که تمام اموالش را از او گرفتند و از کشور اخراجش کردند،
باز هم بر سر اعتقاداتش باقی ماند.
او با ثروتی که از فروش “مرسدس” در آمریکا به دست آورد، شروع به ساخت مدرسه در مناطق روستایی استان خود (خراسان) کرد و آنقدر به این کار ادامه داد تا به یکی از بزرگترین مدرسه سازان تاریخ کشور تبدیل شد.
خیامی در سالهای گذشته نه‌تنها 110 مدرسه به نام امام علی(ع) در روستاهای استان خراسان ساخته است، بلکه هشت مجموعه بزرگ آموزشی نیز به نام ثامن‌الائمه (ع) در مشهد احداث کرده است.
خیامی ساخت هجده مجموعه کار و دانش را در استان خراسان به پایان رسانده که هجده میلیارد تومان هزینه دربرداشته است.
خیامی بخشی از ثروت خود در انگلستان را نیز صرف برگزاری همایش هایی برای گفتگو میان پیروان اسلام و مسیحیت کرده است
و بخش دیگری از ثروت خیامی به خرید اشیای عتیقه ایرانی در حراجی های بین المللی اختصاص یافته و بالاخره او، اکنون یکی از یاری رسانان به برنامه های فرهنگی ایرانیان در خارج از کشور است

و البته چه بسیار که بر سر سفره ای که او پهن کرد نشستند و هیچ از او نیاموختند و امیداریم بعضی ها ، درس هایی از بزرگی او اموخته باشند...
پایدار باشید
آقای جعفری مقدم

[MARYAR]

هر فعالیتی باید در راستای تامین نیازهای مشتری قدم بر دارد
,مورد. نیاز سنجی بر اساس میزان جمعیت ،جنسیت،منطقه،علایق و حتی نوع مذهب متفاوت است و بیشترین توجه باید در ابتدای فعالیت به تشخیص و طریقه تامین این نیاز باشد
به باور من بسیاری از کسب و کارها این مقوله رابر اساس تنها توصیه و تجربه انجام می دهند مثلا فردی فروش خوب پوشاک دارد دیگران نیز از او الگو میگیرند و در نزدیکی آن شخص فروشگاهی افتتاح می کنند بدون توجه به آنالیز
شما می توانید در بازار این مورد را به عینه ببینید که وقتی کسی می خواهد کاری را شروع کند و یا تغییر شغلی را بدهد از افراد موفق الگو برداری می کند و این طبیعی است و برای همین است که ایده های خوب زود دزدیده می شوند
اما بحث دیگر من اینست که بالفرض چنین اتفاقی افتاد چرا بعضی از چنین فعالیتهای موفق می شوند و بعضی نه، آیا تنها شغل پر در آمد و یا کار مورد نیاز جامعه برای موفقیت کافی است
شما می توانید به بازار های پوشاک.مواد غذایی،کفش فروشان،سالنهای غذاخوری و فست فود که مانند طرقبه و شاندیز در کنار هم قطار شده اند نگاهی بیاندازید ،چه عاملی آنها را متمایز می کند و باعث موفقیت آنها می شود آیا تنها نیاز سنجی؟
مجموعه عوامل و ا صولی برای موفقیت و گسترش یک کسب و کار لازم اند که پس از ایده صحیح شروع کسب و کار به کیفیت محصول و طریقه شناسایی و تامین نیاز مشتریان باز می گردد.
تبلیغات و بازاریابی در قسمت شناساندن و شناسایی مشتریان است و حالا می توانید به اهمیت هر قسمت از این عوامل پی ببرید
تبلیغات یعنی طریقه شناساندن خود به دیگران در میان ازدحام نمونه های مشابه و یا در گوشه ای گمنام در جامعه
از تشریح این مطالب قصد این است که کدامیک از ابزارهای تبلیغاتی می تواند برای انواع مختلف کسب و کارها مفید باشد؟
برای اولین و بزرگترین برج در یک شهر کوچک که از همه جا دید دارد تبلیغات کمتری به نسبت برجی در میان نمونه های مشابه شهر نیویورک لازم است چون ممتاز و منحصر بفرد است چون پیشتاز است و برای همین پیشتازان ایده ها که قوی شروع می کنند در ادامه موفق ترند. پس اولین بودن گرچه ریسک دارد ولی میزان موفقیتش بیشتر است
حال اگر در میان نمونه های مشابه بودیم چه باید بکنیم ؟
می خواهید در راسته بازار و در کنار همکاران مغازه ای باز کنید چگونه می توانید موفق شوید؟
من جدای میزان نیاز و کیفیت محصول ،شرط موفقیت را در تبلیغات متفاوت و جذب مشتریان در میان بازار و خارج بازار و پس از آن در نوع متفاوت ارائه محصول و خدمات می دانم.
دوستی که ایده متفاوت سبزی فروشی یعنی سبزی آماده را به اجرا در آوردند به نیاز منطقه توجه داشتند و در نزدیکی آپارتمانهای بیشماری فعالیتشان را شروع کردند و دقیقا کنار او چندین سبزی فروشی معمولی فعالیت دارند ولی مسئله مهم بعد از نیاز سنجی طریقه شناساندن خود با هزینه کم به مشتریان است که منظور نظر مابود
متشکرم از اینکه فرصت خود را در اختیار بنده گذاشتید
آقای رضایی

[esijm]

(07-19-2014 02:37 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  و البته چه بسیار که بر سر سفره ای که او پهن کرد نشستند و هیچ از او نیاموختند و امیداریم بعضی ها ، درس هایی از بزرگی او اموخته باشند...
پایدار باشید
آقای جعفری مقدم

شما لطف دارید خانم MARYAR ولی این مطلبو یکی دیگه از دوستان گذاشته بودند فکر کنم آقا داوود بودند

[MARYAR]

آیا شما هم نیمکت دارید ؟‎



آیا شما هم نیمکت...دارید ؟

روزی لویی شانزدهم در محوطه ی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ؛
از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی ؟
سرباز دستپاچه جواب داد :
قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم !

لویی ، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست ؟
افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه ی قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده
من هم به همان روال کار را ادامه دادم !

مادر لویی او را صدا زد و گفت :
من علت را میدانم ،
زمانی که تو 3 سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود...!
و از آن روز 41 سال میگذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند !

فلسفه ی عمل تمام شده ،
ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد !

روزانه چه کارهای بیهوده ای را انجام می دهیم ، بی آنکه بدانیم چرا ؟

آیا شما هم این نیمکت را در روان خود ،
خانواده خود ،
اعتقادات دینی خود و جامعه مشاهده میکنید....

[MARYAR]

جلسه دوم پولسازی با محوریت آقای رضایی در واتس آپ فردا شب ساعت 11 شب

[MARYAR]

جهان هر کس به اندازه‌ی وسعت فکر اوست
یک روز وقتى کارمندان به اداره رسیدند،
اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:
دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این شرکت بود درگذشت.
شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه ساعت 10 دعوت مى‌کنیم.
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند
امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که چه کسی مانع پیشرفت آنها در شرکت شده.
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند
ووقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد
و زبانشان بند مى‌آمد.
آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود
و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود را مى‌دید.
نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
تنها1نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم خود شمایید.
شما تنها کسی هستید که می توانید بر روی تصورات و موفقیت هایتان اثر گذار باشید.
زندگی شما وقتی رئیستان،دوستانتان،والدینتان شریک زدگیتان تغیر کنند تغیر نمی کند
زندگی شما وقتی تغیر میکند که شما تغیر کنید.
جهان هرکس به اندازه ی وسعت دید اوست پس زیبا بیندیش...

خانم گل نرگس

[MARYAR]

[سلام به همه دوستان میلیاردر
فردا شب وعده جلسه ساخت ماشین های پولسازی برای ساعت دوازده انشاالله
[دوستانی که در جلسه قبل همراهی نمودند برای فردا شب لطفا یک نمونه از مثالهای عینی فعالیت هایی را که بدون حضور صاحب کار به فعالیت و پولسازی مشغول است بیابند
آقای رضایی

[MARYAR]

مثلا من پولم رو به خرید شمش طلا دادهام و آنرا نزد طلا فروشی به امانت گذاشته ام و او در قبال کار کرد ماهیانه به من پولی پرداخت می کند و طی ساله ارزش طلا نیز اضافه میشود. شما نیز در اطراف خود دقیق شوید و راه های پولسازی آسان را بیابید