ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!

خرید هدیه، خرید ماگ

تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما


راهنمای خرید هدیه، ماگ و فلاسک

ماگستان, اولین و تنهاترین

ماگستان, اولین و تنهاترین


هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
زمان کنونی: 05-02-2024, 07:12 AM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
نویسنده: mallarme
آخرین ارسال: ahmad rezaee
پاسخ: 242
بازدید: 38544

ارسال پاسخ 
هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
07-25-2013, 04:01 PM
ارسال: #231
RE: هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
ببینم شُمام قبل از خاموش کردنه لامپ، وامیستین مسیر برگشت به جا خوابتون و جای گوشی تون رو از حفظ میکنین یا فقط من اینجوریم؟؟

من اشرف مخلوقات هستم، خداوند قدرت احاطه بر هر موجود، علم و شئی را در وجود من قرار داده است.

من شروع کننده خوبی هستم و ادامه دهنده ای بسیار توانا.من هرکاری را که شروع میکنم تا نهایت رسیدن به موفقیت آن را ادامه میدهم.
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: بابایی , goldmen , jahanagahi
09-24-2013, 07:50 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 09-24-2013 07:52 PM، توسط بابایی.)
ارسال: #232
RE: هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

فقط میتونم بگم شدیدا دلتنگم
شدیدا دلتنگ قهقهه ای از صمیم دلم که تو فضای مدرسه با بچه هایی که بعد سه ماه روبرو می شدیم پخش می شد
دلتنگ کودکی
و روز اول مهر
که با دوستامون دوباره دیدار تازه می کردیم
و رفته رفته گذر زمان رو تو چهره همدیگه به رخ می کشیدیم
دلم تنگه دیدن یک دوست قدیمیه
دلم تنگه برای معلمایی که بی دریغ تلاش می کردند انسان بسازند
دلم تنگه برای سرماخوردگی روزهای اول پاییز که یه بار دیگه مادرم (خدا رحمتش کنه) نهیب بزنه پسرم هوا دزده خودتو بپوشون، از حموم میای بیرون سرتو خشک کن نچایی
دلم تنگه برای خرید لوازم التحریر که چه قدر ساده بود: یک مداد سوسمار نشون و یک خودکار آبی بیک، چند تا دفتر چهل برگ و شاید یکی دوتا صدبرگ ورق کاهی و اگه زور بابام می رسید - که البته با مدیریت مادرم همیشه می رسید- یک کیف دستی ساده بخریم و بنشینیم با داداشامون کتابهای مدرسه رو با روزنامه یا کاغذ کادو یا مشما جلد کنیم
دلم تنگه
دلم تنگه

ااووووووول رفاقت، پول خودش میاد
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: ahmad rezaee , goldmen , Elixir , jahanagahi , مهدی گل محمدی
09-25-2013, 09:23 AM
ارسال: #233
RE: هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
تو دلم سخت آرزوی دیدار یک دوست قدیمی را دارم
کسی که مرا به یاد خدا می انداخت
هر جا هست غریق رحمت و عشق الهی باشه

ااووووووول رفاقت، پول خودش میاد
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: goldmen , Elixir , jahanagahi , مهدی گل محمدی
09-28-2013, 05:57 PM
ارسال: #234
RE: هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
ثانیه ثانیه
ساعت ساعت
روز به روز
ماه به ماه
سال به سال
همه را بر گذر بزرگ شدن فرزندی می نشینیم
که روزی مایی شود که هیچگاه نتوانسته ایم بر آستان آن جایگاه دستی رسانیم
هیهات که روزی برسد که خود بفهمیم روزی فرزند چنین کسی بودیم
و تا کنون او را زندگی کرده ایم
و نه خود
و نه باورهای خود
و نه افکار و آمال خود

دلم تنگ شده دوباره، ببخشید دوستان

ااووووووول رفاقت، پول خودش میاد
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: Elixir , goldmen , jahanagahi
09-30-2013, 10:35 AM
ارسال: #235
RE: هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
دلم سخت هوای شما رو کرده
دلم هیاهوی دوستام رو میخواد
خنده های پاک، بی غرض، بی آلایش
بوی بارون
دیوارهای کاه گلی نم زده
شبنم گل های عروس و یاس
و باز هم بر ساحل زندگی
و جرعه ای از می باقی
و استراحتی کوتاه
و باز شیرجه به امواج مشکلات
و دوباره زندگی
و دوباره شور موفقیت
و دوباره جشن تولدی دیگر
و دوباره سرودن شعری دیگر از زندگی
و دوباره احسن الحال

ااووووووول رفاقت، پول خودش میاد
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: goldmen , jahanagahi , Elixir
10-05-2013, 10:14 AM
ارسال: #236
RE: هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
نگاش که میکردی معلوم بود که سنش زیاد نیست
ولی موهاش سفید سفید شده، وضع دندوناشم خیلی جالب نبود
دوست نداشت زیاد حرف بزنه
ولی وقتی باهات گرم میگرفت میدیدی کوه تجربه است
وقتی لبخند آرومش رو میدیدی یه دنیا آرامش بهت میداد
یه کم بیشتر بهش نزدیک میشدی به سادگی و کاملا مطمئن بهت اعتماد می کرد
جوری که خیال میکردی مثل یه بچه میشه سرش کلاه گذاشت
هیچ وقت از چیزی شکایت نداشت
همه کار برای زندگی و زن و بچه اش انجام میداد
هنوز کسی ندیده بود حتی برای خودش یک آب میوه بخره تنهایی بخوره چون همیشه زن و بچه را مقدم میدونست
کسی نمیدونه تو سرش چه غوغایی بود
همه دوستاش جمع شدن
یه واقعه بد رخ داده
کسی که این همه آرامش داشت
کسی که به همه انرژی میداد
کسی که مظهر صبر و مقاومت تو سختی ها بود
الان گوشه بیمارستانه
باید از پشت شیشه ملاقاتش کرد
کسی باورش نمیشه از شدت فشار عصبی سکته کرده باشه
.
.
.
.
یادمون باشه عزیزامون فقط یک قدم با انتهای زندگی فاصله دارند
این یک قدم رو همراهشون باشیم
شاید به ما نیاز داشته باشند
شاید فقط کسی رو میخوان که حرف دلشون رو بهشون بزنند و خودشون رو خالی کنند
شاید هم فقط دعا می کنند کاش یکی بود میتونست مشکلشون حل کنه
همسفرامون رو تنها نزاریم

ااووووووول رفاقت، پول خودش میاد
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: jahanagahi , مهدی گل محمدی , Elixir
10-15-2013, 04:31 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 10-15-2013 04:36 PM، توسط بابایی.)
ارسال: #237
RE: هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
مدتی پیش تاپیک "حالم بده" رو باز کردم منظورم این بود که از فقر اندیشه برخی حالم بد شده
یکی از دوستان فکر کرده بود واقعا حالم بده و برام دعا کرده بود هر چه سریعتر خوب بشم
اگر چه بعدها از ادمین درخواست نمودم نام آن را تغییر دهد (در همان تاپیک)
.
.
.
الان حس می کنم واقعا من این حال بد رو به خود جذب نموده ام.
من واقعا در دست اندازهای بد زندگی افتاده ام و حالم بد شده.
بسیار حیرت انگیز است.
بایستی سریعا مثبت شوم برام دعا کنید

ااووووووول رفاقت، پول خودش میاد
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مهدی گل محمدی , Elixir
10-21-2013, 06:55 PM
ارسال: #238
RE: هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
(10-15-2013 04:31 PM)بابایی نوشته شده توسط:  الان حس می کنم واقعا من این حال بد رو به خود جذب نموده ام.
من واقعا در دست اندازهای بد زندگی افتاده ام و حالم بد شده.
بسیار حیرت انگیز است.
بایستی سریعا مثبت شوم برام دعا کنید
سلام
متاثرشدم ازاینکه این جملات رو دیدم ، امیدوارم خیلی زود ازعهده این نگرانیا بربیاید وحس میکنم شما می تونین واین اتفاق خواهدافتاد 10_004
گاهی ایجاد تغییر و رسیدن روزهای خوب مستلزم تجربه تلخی هاست و مهم اینه که : این نیزبگذرد ! وغصه خوردن فقط تجربه شادی امروز رو ازتون میگیره ولی از غصه فردا کم نمیکنه .

YOU ARE HERE BECAUSE YOU HAVE SOMETHING TO DO

واستون آرزوی موفقیت میکنم

آرامش و اطمینان، بهترین موفقیت است.

مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: مهدی گل محمدی , Elixir , بابایی
11-10-2013, 02:00 PM
ارسال: #239
RE: هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
این نیز بگذرد
و ما همچنان گرد سپید دانه های برفی رو که 40 زمستون بر موهایمان نشانده به سختی می زداییم تا مگر بر خود تلقین کنیم که خیر هنوز جوانیم و قدرتمند
آری
این نیز می گذرد
ولی به همه کسانی که در ابتدای راه توانگری هستند توصیه میکنم
زندگی را جدی بگیرید
بزرگترین نعمتی که خدا به ما داده حق انتخاب است: انتخاب شغل، انتخاب همسر، انتخاب راه شاد زیستن، انتخاب رفیق ...

ریسک نکنید. ریسک یعنی شناسایی خطرات
وقتی در مسیری خطرات را نمیشناسی عین شکست است. ریسک نیست. ریسک یعنی بدانیم چه چیزهایی میخواد پیش بیاد
حالا این ریسک رو بیارین با حق انتخاب عجین کنید: مثلا من ریسک میکنم با فلان فرد ازدواج میکنم (چون انتخابش کردم). این یعنی نابودی تدریجی. یا ریسک میکنیم با فلان فرد شریک میشیم. این یعنی بلاهت

ببخشید روده درازی کردم.
هر از گاهی سعی می کنم کوله بارم رو تو این انجمن کمی سبک کنم. باز هم ببخشید.

ااووووووول رفاقت، پول خودش میاد
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: 3ObHaN , مهدی گل محمدی , کامیار کاظمی , MARYAR , mohammadshamosi , iranboy , م.ع , jahanagahi
06-22-2014, 02:35 PM
ارسال: #240
RE: هر چه دل تنگت میخواهد بگو......
امروز خیلی دلم گرفته است.
راست می گویند که آدمی را به این دلیل انسان می نامند که خیلی راحت انس می گیرد.
وقتی با یک نفر به مدت دو سال کار کنی و بالاخره به دلیل تمام شدن دوران مسئولیتش ترکتان کند مسلما تاثیرش را بر شما می گذارد. خصوصا آن که آن شخص زیر دست شما باشد و شما او را زمانی که خیلی به کار آشنا نبود به کار گرفته و آموزشش داده باشید و اکنون در اوج آمادگی مجبور به ترکش شوید!
من امروز بهترین نیروی خود را از دست دادم. از حیث ضوابط و مقررات نمی شد قرارداد او را مجددا تنظیم کرد و حتی اگر هم می شد او حاضر به ادامه کار نبود زیرا حقوقی که از طرف سازمان به او داده می شد کفاف او را نمی کرد.
برای چندمین بار به صحت قانون جذب پی بردم. من او را دو سال قبل با اصرار از کاینات گرفته بودم. دقیقا همان کسی بود که می خواستم. با او خیلی راحت بودم. در شرایطی که کار به من واقعا فشار می آورد حضورش در کنارم دلگرمی‏بخش و آرامشبخش بود. از حیث کار و فعالیت کم نظیر بود.
دچار قبض عجیبی شده ام. بهترین نیرویم که دو سال پیاپی در سختی و خوشی با من کار می کرد از دقایقی پیش رفته است. نمی خواهم بگویم که قدر لحظات با هم بودن را بدانید که این حرف ها قدیمی و کلیشه ای شده است اما بدانید که دنیا همین است و روزی خواهد آمد که باید هر چه را داریم و نداریم بگذاریم و بگذریم. آن نیروی عزیز را ممکن است بتوانم در کوچه و خیابان ببینم و ممکن است دوباره جهت احوالپرسی به دیدنمان بیاید و ممکن است گاهی که مشکلی در خصوص امورات مرتبط با حیطه وظایف و مسئولیت هایش اتفاق بیافتد با تماس بگیرم و گفتگو کنم. اما روزی که باید همه چیز را بگذاریم و راهی دیار ابدی شویم چطور؟
نمی دانم. خیلی ناراحتم و هر چه را که مغزم به انگشتانم فرمان می دهد ناخودآگاه روی کیبورد می زنم. شاید طوفان ذهنی به راه انداخته باشم. نتیجه طوفان ممکن است چه شود؟ آیا کاینات دوباره به من پاسخ خواهد داد و نیرویی بهتر از او به من خواهد داد؟ از همین الان باید دنبال نیرو باشم. اما حسی به من می گوید که نظیر او را نخواهم توانست پیدا کنم. باید شیطان را لعنت کنم. مگر نه این که دست بالا دست بسیار است؟ آری مطمئنم که اگر دوباره اصرار کنم بهتر از او را به دست می آورم. مطمئنم این احساس افسردگی موقت است و خیلی زود جای خود را به سرخوشی و امیدواری همیشگی خواهد داد. همان حسی که باعث شده هیچ وقت خود را نبازم و همیشه رو به جلو حرکت کنم و از خیلی از همگنان و همقطاران خود جلوتر باشم.
به نظرم می رسد یکی از خصوصیات مدیران موفق علاقه به زیر دستان خود است. مدیران به سه دسته تقسیم می شوند دسته اول فقط به منافع خود می اندیشند و زیر دستان را صرفا ابزاری جهت نیل به اهداف خود می دانند از این ها باید حذر کرد. دسته دوم به جز منافع خود منافع سازمان را نیز در نظر دارند که البته از گروه اول بهترند. اما بهترین دسته، مدیران دسته سومند که علاوه بر منافع خود و منافع سازمان به زیر دستان خود نیز علاقه دارند و پیشرفت آنان را پیشرفت خود می‏دانند. خوشحالم که اگر چه مدیر سازمان نیستم اما در همان حیطه مسئولیت کوچکی که بر عهده ام گذاشته شده است و در خصوص همان چند نفر معدودی که زیر دستم هستند، چنین صفتی را دارم و به تک تک آنان علاقه دارم. به خصوص آن بزرگواری را که چند دقیقه پیش از دست دادم!
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 تشکر شده توسط: iranboy , jahanagahi
ارسال پاسخ 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  درد و دل من:((((( ali6731 7 1,689 12-04-2015 04:47 PM
آخرین ارسال: Divar
  اگه ملیاردر بشی چه کار فرهنگی انجام می دی؟ ملیاردرسی ساله 4 1,125 12-01-2014 04:26 AM
آخرین ارسال: nava752
  باز اين چه شورش است كه در خلق عالمست شهريار 8 1,662 11-16-2013 01:48 PM
آخرین ارسال: محسن قلي زاده
  در جشن‌های طلاق چه می‌گذرد؟ صدفی 0 573 12-11-2012 09:43 PM
آخرین ارسال: صدفی
  هنگام خواب چه اتفاقاتی در بدن می افتد؟؟ mallarme 1 739 12-02-2012 03:47 PM
آخرین ارسال: Divar
  موقع سرماخوردگی چه کنیم و چه بخوریم؟ صدفی 0 680 10-14-2012 08:04 PM
آخرین ارسال: صدفی
  گروه خوني ات را بگو تا ميزان سلامتي ات را بگويم MARYAR 2 1,210 05-29-2012 01:34 PM
آخرین ارسال: goldmen
  چه كسي پايش را بر روي سيم اينترنت گذاشته است؟ MARYAR 10 2,667 01-06-2012 01:09 AM
آخرین ارسال: mhe

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS